نسخه چاپی

محمد دادكان :

تیم استقلال و پرسپولیس را دست من بدهند تا بچرخانم/ خدا كند كه در همه سیستم‌ها آدم‌های فقیر بیاید نه آدم‌های گدا!/ با رای مردم حاضرم بیایم وسط میدان/ وزارت ورزش دو چندان اشتباه می‌كند/ اگر نمی‌توانید اصلاح كنید بروید

عکس خبري -تيم استقلال و پرسپوليس را دست من بدهند تا بچرخانم/ خدا کند که در همه سيستم‌ها آدم‌هاي فقير بيايد نه آدم‌هاي گدا!/ با راي مردم حاضرم بيايم وسط ميدان/ وزارت ورزش دو چندان اشتباه مي‌کند/ اگر نمي‌توانيد اصلاح کنيد برويد

رییس اسبق فدراسیون فوتبال گفت: خود جامعه كمك كرد كه ما فوتبالیست‌های بی سواد تحویل جامعه بدهیم.

به گزارش نما ،بی گمان بسیاری از علاقه‌مندان به ورزش محمد دادکان را به خاطر صحبت‌های صریحش می شناسند که هر جا ناکارآمدی مشاهده کرده بدون هیچ ملاحظه‌ای دلسوزانه انتقادهایی سازنده را مطرح کرده است.

در دوران جوانی فوتبال چه جذابیتی برای شما داشت؟
در دوران مدرسه تنها به مدرسه مذهبی قبل از انقلاب که اسمش مدرسه اسلامی بود می‌رفتم. در آن زمان مدرسه‌ها ساعات ورزش زیادی نداشتند. معلم ورزش ما آقای فرخی یک تیم فوتبال در مدرسه درست کرد و من جذب ورزش فوتبال شدم. اول به جوانان پرسپولیس رفتم، بعدش یک سال به بوتان پیوستم و مجدد به پرسپولیس برگشتم. اما دلیل انتخاب ورزش فوتبال این بود که هم علاقه داشتم و هم تنها رشته‌ای بود که در مدرسه بود.

می‌گویند وقتی شما وارد تیم پرسپولیس شدید، ابراهیم آشتیانی که بهترین بازیکن تیم بود، ذخیره شد.
آقای آشتیانی همیشه برای من بزرگ و قابل احترام است. ولی یک چیز معقول است که وقتی جوانی وارد تیمی می‌شود نیروی زیادی دارد و مورد توجه قرار می‌گیرد. من و آقای آشتیانی یک راست بازی می‌کردیم. اوایل من را در یک چپ گذاشتند تا آقای آشتیانی هم بازی کند، ولی بعد از مدتی من را در یک راست گذاشتند.

علاقه به پرسپولیس انتخاب ناخواسته بود یا علاقه قبلی به این تیم داشتید؟
نه، انتخاب ناخواسته بود و وقتی به من پیشنهاد خوبی از طرف این تیم داده شد، پرسپولیس را انتخاب کردم.

همزمان با پرسپولیس وارد دانشگاه شدید؟
بله. دانشجو شدم و لیسانس اولم را که در رشته ادبیات بود، گرفتم و همزمان در پرسپولیس هم بازی می‌کردم.

قبول دارید که قبلا قشر تحصیلکرده بیشتر از الان در فوتبال بود؟
پول و اوج بی انضباطی مالی در دهه اخیر باعث شد که ورزشکاران به سمت درس و تحصیل نروند، بریز و بپاش‌هایی که در ورزش وجود دارد خیلی تاثیر داشت. قبل از انقلاب، فوتبال حرفه به حساب نمی‌آمد ولی الان فوتبال منبع درآمد شده است و دیگر بازیکنان دنبال درس نیستند چون ده‌ها برابر در فوتبال درآمد دارند. در کل، من فکر می‌کنم خود جامعه کمک کرد که ما فوتبالیست‌های بی سواد تحویل جامعه بدهیم.

چه تفاوتی میان پرسپولیس قبل از انقلاب و همچنین پرسپولیس دهه 60 و اوایل 70 با تیم کنونی وجود دارد؟
پرسپولس قبل از انقلاب و چند سال بعد از انقلاب به خاطر بازیکنانی که به عشق مردم و به خاطر اسم پرسپولیس بازی می‌کردند بالنده شد ولی چند سالی است که عشق به تیم و پرسپولیس مفهوم ندارد. اگر بازیکنی را امسال تشویق می‌کنند، سال بعد با پول بیشتر وارد تیم دیگر می‌شود. ولی سابق بر این کسی کمتر از 10 سال در پرسپولیس نمی‌ماند. آقای آشتیانی، آقای کلانی، آقای کاشانی و حتی خودم که 10 سال در پرسپولیس بودم و دنبال پیشنهادهای دیگر نبودیم. ولی الان در پایان فصل بازیکنان مراقب پاهایشان هستند که سالم بماند و بتوانند وارد تیمی شوند که بیشترین پول را به آنها می‌دهد. این تفاوت بین پرسپولیس قبل و الان است. به خاطر همین مردم هم این را فهمیدند و دیگر مثل سابق برای تماشای فوتبال پرسپولیس و استقلال نمی‌روند. چون آنها به دنبال بالا بردن پرچم تیم خود نیستند بلکه دنبال این هستند که خودشان را بالا ببرند و پول بیشتری جذب کنند. الان برای مسابقه رسمی تیم پرسپولیس 2 هزار نفر هم به ورزشگاه نمی‌روند. این درد است.

حال و هوای تیم پرسپولس را وقتی می‌بینید چه حالی به شما دست می‌دهد؟
نه پرسپولیس، بلکه هر تیمی که باشد ناراحت می‌شوم. این که وزارت ورزش در امور یک باشگاه این قدر دخالت می‌کند من را ناراحت می‌کند. پرسپولیس در یک سال گذشته 7 تا مدیر عامل عوض کرده است. دنیا ما را مسخره می‌کند. اگر کاری بلد نیستید انجام دهید، اجباری به ادامه کار نیست. اگر کسی حرف نمی‌زند من حرف می‌زنم. با آمدن و رفتن 7 مدیر عامل مگر می‌شود یک باشگاه را چرخاند، در یک برنامه تلویزیونی هم عنوان کردم که هر کسی عشق زندان دارد بیاید این جا مدیر عامل شود.

چرا سرنوشت مدیر عامل‌ها به اینجا کشیده می‌شود؟
کسی که اینها را سر کار می‌گذارد این کاره نیست. مدام هم می‌گویند راهکار بدهید. اگر قرار است کسی دیگر راهکار بدهد پس شما اینجا چه کار می‌کنید؟! یکی از اعضای هیئت مدیره پرسپولیس پیش من نشست و گفت یک روز رفتیم در اتاق دیدم سرمربی و معاون وزارت دارند تیم ارنج می‌کنند! مگر معاون وزارت حق دارد تیم را ارنج کند؟ چرا وقتی بلد نیستید اصرار دارید جای دیگری را خراب کنید؟ بعد می‌گویند مردم به ما اعتماد کنند. رویانیان را برداشتند بعد احیا کردند رضا رحیمی بعد طاهری بعد نژاد فلاح که چی؟ مشکل این جاست کسانی که آن جار کار می‌کنند متعلق به ورزش نیستند. فکر می‌کنند اگر قهرمان باشند یا تحصیلات داشته باشند می‌توانند مدیر شوند. ولی سخت در اشتباه هستند. عملکردها نشان می‌دهد که چقدر ضعیف هستند. اگر می‌بینید استقلال با این که پول ندارد صدایش در نمی‌آید برای این است که بخشی از مسائل متوجه آقای افشارزاده است و بیشترش متوجه آقای قلعه نویی است.

* چقدر با مردم بازی می‌کنید و دروغ می‌گویید؟

البته این نابسامانی در فدراسیون زمان شماهم وجود داشت. شما به عنوان کسی که یک مدیر موفق در فدراسیون فوتبال بودید در باره مدیریت فعلی فدراسیون چه تحلیلی دارید؟
فدراسیون راهم وزارت ورزش مدیریت می‌کند. آن موقع معاون رئیس جمهور دخالت کرد و من را برکنار کرد و بعد آقای کفاشیان را آوردند. آقای کفاشیان هم با من صحبت کرد وگفت من نمی‌خواستم بیایم، اما به نظرم دوست داشت خدمت کند، با این وصف تا الان عملکرد خوبی نداشته است. وزارت ورزش هم اشتباه را دارد دو چندان می‌کند و آدم‌های خودش را می آورد. این درست نیست. الان وزارت روزش دارد نایب رئیس منصوب می‌کند، دبیر کل می‌گذارد. سئوال این است که آیا برای بهبود کار اینها را گذاشتند که کار دست خودشان بیفتد. در این باره تنها کسی که مصاحبه کرد در برنامه زنده من بودم و گفتم برای سرگرمی مردم این کارها را انجام می‌دهند. بیایید با مردم صادق باشید و به مردم بگویید صادقانه هم بگویید که نمی‌توانید این کار را انجام بدهید. چقدر با مردم بازی می‌کنید و دروغ می‌گویید؟ اگر نمی‌توانید اصلاح کنید بروید.

* با رای مردم حاضرم بیایم وسط میدان

با این مدیریت، آینده فوتبال را چگونه می‌بینید؟
شما به آینده فکر نکنید. الان را نگاه کنید. هیچ کس دیگر به ورزشگاه نمی‌رود. شما بازی چند ماه قبل ایران را به خاطر بیاورید. آقای کی روش، دبیرخانه، رئیس سازمان لیگ و ... از مردم خواهش کردند که به استادیوم بیایند. سئوال من این است که چند نفر آمدند؟ چرا اصرار دارند بمانند و حیثیت ملی را زیر سئوال ببرند؟ وزارت ورزش ادعا داردکه استقلال و پرسپولیس متعلق به آن است. بسیار خوب، مال تو اما وقتی نمی‌توانی آن را بچرخانی باید بروی. من مصاحبه کردم که با رای مردم حاضرم بیایم وسط میدان و معتقدم با این پشتوانه با یک بشکن امور دو باشگاه استقلال و پرسپولیس می‌چرخد. ما در دانشگاه آزاد 400 ورزشگاه داریم، هر هفته 10 تیم ما در سفر است. همین الان که من پیش شما نشسته‌ام، شب عید ستادی راه انداخته‌ایم که تیمهای قهرمان‌مان را به سفر بفرستیم. حجم کار در دانشگاه آزاد به مراتب بالاتر است. یعنی گرداندن استقلال و پرسپولیس چندان هم کار سختی نیست و مدیریت می‌خواهد. اما...

این اشتباهات خواسته است یا ناخواسته؟
همه این اشتباهات خواسته است می‌خواهند کسی دیگر به ورزشگاه نرود.

خب چرا مدیران کاری نمی‌کنند که حداقل خودشان کارنامه موفق داشته باشند؟
بزرگ نگه داشتن پرسپولیس سخت است و بر عکس ذلیل نگه داشتنش راحت. نمی‌دانم چه اصراری دارند که آدم‌های خودشان را نگه دارند. چه اصراری که این قدر مدیرها را عوض کنید؟ از این فاجعه بالاتر مگر هست؟ تا الان7 تا مدیر عامل آوردند. این همه اشتباه دارید و باز با طلبکاری حرف می‌زنید؟

* خدا کند که در همه سیستم‌ها آدم‌های فقیر بیاید نه آدم‌های گدا!

برکناری علی دایی را از نظر فنی درست می‌دانید؟
نه. زمانی برکناری درست است که جایگزینی درست جایش بیاید و بتواند تحول ایجاد کند. با این کار شوک به تیم وارد می‌شود. البته من دنبال این نیستم که اینها را درست کنم ولی این به وزارت ورزش چه ربطی دارد که مربی جا به جا کند؟ چرا برای این که خودم بمانم باید همه چیز را به هم بریزم؟ همه جا گفته‌اند خدا کند که در همه سیستم‌ها آدم‌های فقیر بیاید نه آدم‌های گدا! آدم‌های فقیر به دیگران هم بخشش می‌کنند که بخورند و خودشان هم می‌خورند ولی آدم گدا فقط می‌خواهد خودش بخورد و به کسی هم نمی‌دهد.

چه انگیزه‌ای باعث شد که شما که مدتی به خارج از ایران رفته بودید، دوباره برگردید؟
به آن معنا خارج نشده بودم. برای تحصیل رفتم که وقتی دیدم شرایط سخت است، برگشتم.

زندگی ورزشی و دانشگاهی در زندگی شخصی شما چه تاثیری دارد؟
تاثیر کار من در زندگی‌ام این است که خانواده‌ام را کمتر می‌بینم، ولی جا دارد که از همسرم و 2 دخترم تشکر کنم که بالاخره شرایطی را ایجاد می‌کنند که ساعاتی که در خانه هستم خوب و خوش باشیم. آنها به این کار عادت کردند و این شغل من است دیگر. شغلی که نه تنها معلم هستم، بلکه تیم‌داری هم می‌کنم و اینها وقت می‌گیرد؛ ولی خدا را شکر اگر بدانم که منشا خیر هستم این کار را انجام می‌دهم. یک روزی تیم ملی ایران رتبه پانزدهم دنیا بود. یک مربی مصاحبه کرد که دادکان هر بازیکنی از هوا رد می‌شود او را می‌آورد در تیم ملی بازی کند.این افتخار من است که چنین هنری دارم.

می‌گفتند آقای دادکان مدیریت سنتی داشته، به جای این که از راه فوتبال درآمدزایی کند، از راه اعتبار و بازار پول در می‌آوردند؟
اشکالی ندارد. دوست و دشمن هر کدام چیزی می‌گویند. من برای جوراب ورزشکاران هم اسپانسر می‌گرفتم. هر کاری بکنید یک چیزی می‌گویند. خیلی ساده است، فوتبال نه نیاز به دولت دارد نه نیاز به وزارت ورزش دارد. اینها همه دکان است. 2 تیم استقلال و پرسپولیس را دست من بدهند من می‌چرخانم. به شما قول می‌دهم که در مدت 4 سال استادیوم بسازم. من بهای این 2 تیم را زیاد می‌کنم.

شما هیچ وقت از مدیریت ورزش خسته نمی‌شوید؟
نه. تا زمانی که بتوانم تحولی ایجاد کنم خسته نمی‌شوم. من دوست دارم تلاش کنم. همیشه به دخترهایم می‌گویم تا به امروز کار کرده‌ام تا بتوانم بخشی از جامعه را خوشحال کنم.

چرا مربیگری را انتخاب نکردید؟
هر کسی یک شغلی را دوست دارد و من فکر کردم اگر مدیریت را انتخاب کنم بیشتر موفق هستم.

آقای دادکان به صراحت لهجه معروف است و در چند برنامه تلویزیونی خیلی رک حرفهایش را می‌زند، هیچ وقت به شما بابت این صراحت لهجه تذکر نداده‌اند؟
نه خدا را شکر. کسی که بخواهد به من تذکر دهد خیلی فهیم‌تر و عاقل‌تر از من است و می‌داند که من دلم برای جامعه می‌سوزد.

* اگر مردم ما در رنج و عذاب باشند، عید برای کسی عید نیست

به نظر شما که همه چیز تغییر کرده، عید نوروز هم نسبت به قدیم تغییر کرده است؟
عید نوروزها به دل است. صد تا عید هم بیاید و برود، اگر دلت نخواهد و عشق، شادابی و نشاط نداشته باشی، عید معنی و مفهومی ندارد. ان‌شاءالله مردم ما آن قدر خوشحال و شاد باشند(چه از نظر سلامتی وچه از نظر منابع مالی) که هر روز برایشان عید باشد ولی اگر مردم ما در رنج و عذاب باشند، عید برای کسی عید نیست.


*بخشی از مصاحبه منتشر شده در ویژه نامه فرهیختگان

۱۳۹۴/۱/۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...