نسخه چاپی

هشت تیم مرحله یك چهارم نهایی یورو 2016

یورو 2016 و مرحله یك چهارم نهایی، حذف شدن یا ادامه دادن؟ همیشه پای تاكتیك در میان است.

به گزارش نما به نقل از سایت "طرفداری" ، تورنمنت ها یکی پس از دیگری می آیند و می روند. بعضی تیم ها تعداد ستاره های روی سینه را بیشتر می کنند، بعضی تیم ها هم که فقط افتضاح بالا می آورند. ارضاء اراده معطوف به قدرت انسان ها از طریق همین تورنمنت ها صورت می گیرد، از طریق بازی کردن و بردن و نشان دادن قدرت برتر بدون خونریزی.

مبارزه در زمین فوتبال جای جنگ در خاکریزها را گرفته و خوشبختانه تو گل می خوری، کشته نمی شوی! هیتلر بیلیون ها پول و خون را خرج کرد تا ثابت کند که ابرقدرت است و در نهایت هم موفق نشد. یواخیم لوو با ضدحملات سریع السیر، پرسینگ چرخشی خدیرا- کروس و استفاده از یک مهاجم کلاسیک در پست ده به این رویا دست یافت.

واضح است که با انتقال جنگ به زمین های فوتبال، مربیان هم جایگزین ژنرال ها شدند و نقشه های نظامی جای خود را به تاکتیک هایی برای گل زدن، به تاکتیک هایی برای گل نخوردن دادند و این مهمترین موضوع شد، آنقدر با اهمیت که حتما شما هم مثل من در چند روز گذشته وقتی دیده اید مادربزرگتان نتایج را پیگیری می کند شگفت زده شده اید! آنقدر با اهمیت که دولت ها میلیون ها دلار را خرج دستیابی به بهترین تاکتیک ها نمودند تا با پیروزی، قدرت خود، رفاه اقتصادی خود و امنیت اجتماعی خود را از زبان فوتبال بیان نمایند.

اکنون با نگاهی اجمالی به هشت تیم مانده در جنگ یورو، شرایط تاکتیکی آنها را رصد می کنیم:

فرانسه
یکی از منطقی ترین میزبانان تاریخ در مورد نوع بازی. شیفت چهار سه سه آنها به چهار سه دو یک با سه هافبک قدرتمند در بازی تخریبی جلوی خط دفاع، نشان از آموزش هایی ست که دشام زمان حضور در ایتالیا آموخته و با آن ساختار دفاعی برپا کرده که در چهار دیدار گذشته در جریان بازی گل نخورده است، البته تقدیم دو پنالتی در چهار دیدار نیز حاصل همین ساختار دفاعی درگیرشونده می باشد که دشام باید روی تنظیم میزان استفاده از آن در مناطق حیاتی کارکند. در جلوی زمین گویی شانس تاریخ به دشام رو کرده و مجموعه ای از بازیکنان با خصوصیات مختلف و ویژه، انعطاف مثال زدنی رقم زده اند.

گزینه های تاکتیکی زیاد که دشام در هربازی به صورت هوشمندانه نیمه به نیمه از آنها استفاده کرده و نتیجه گرفته است. اما اگر یک مسئله قرار باشد سد راه قهرمانی خروس ها شود همین موضوع است؛ مسئله ضررهای تاکتیکی انعطاف بیش از حد. بله، بله آنها پایه را هم دارند.

ایسلند
باور کنید اتفاق تاکتیکی خاصی نیفتاده است، همچنان چهار چهار دو، همچنان توده ای عظیم انسانی پشت توپ، همچنان اولویت داشتن پوشش بر فشار و همچنان دوندگی زیاد تا مرز مردن. البته دقت نظر آنها در بستن چرخشی فضای بین خطوط دفاع و هافبک در تمام عرض که یک معضل برای چهار چهار دو خطی است و همچنین شور فوق‌العاده آنها را باید متفاوت دانست.

شاید بزرگترین مشکل آنها عدم تعریف خاصی برای تعداد نفراتی است که ضدحمله می زنند، گاهی زیاد، گاهی کم. شگفتی؟ صعود سه تیم از ضعیف ترین گروه رقابت ها احتمالا کار زیاد سختی نمی باشد و انگلیس هم به خودی خود بدحال تر از آن است که شکست دادنش را شگفتی دانست.

ایتالیا
تاکتیک؟ بله. تاکتیک درست و حسابی؟ صددرصد. بله مطمئنا ایتالیا هر آنچه که تاکنون در این جام به دست آورده از صدقه سر قدرت تاکتیکی بوده، از صدقه سر سه پنج دو تیم که پی درپی پنج سه دو و سه سه چهار می شود که باعث ایجاد تعادل بی نظیری در دفاع و حمله برای تیم شده است.

همچنین از تمام آنها مهمتر به خاطر دانایی شگفت انگیز کونته بوده که شکل جدیدی از کاتناچیو را با تغییر اولویت به پوشش و سپس فشار خلق کرده و از دل آن شیوه های گوناگون پرسینگ را برای قطع اعضای حیاتی حریفان اعمال می کند. یک تیم تاکتیکی و امیدوار.

آلمان
برای آلمانی که سال هاست با چهار دو سه یک حریفان را ناک اوت می کند و هنوز هم هیچکس نتوانسته دستش را بخواند، مطمئنا بحث شماره نه کاذب یا کلاسیک، یک مشکل حاد نمی تواند باشد. حتی با وجود اینکه کارخانه بازیکن سازی آلمان که پشت در پشت هم هافبک تولید می کند نتوانسته مهاجمی جدید به تیم تزریق کند و تعدادی از محصولات سابق نیز گرد پیری بر کیفیت هایشان نشسته ولی باز ژرمن ها برای موفقیت در یک جام دیگر به اندازه کافی مهاجم دارند.

یواخیم لوو در این تورنمنت خواسته با اعمال مالکیت بیشتر در زمین حریف، مقداری ناشناس تر بشود. اما آلمان هنوز همان آلمانی است که همه می شناسیم: آرام، منظم، خطرناک.

ولز
گرت بیل باعث ایجاد تفاوت بین یک تیم متوسط و یک تیم خوب می شود و حضور یک خط سه نفره، سه تفنگدار تاکتیکی یعنی جو آلن، رمزی و گرت، باعث ایجاد تفاوت بین یک تیم خوب و یک تیم تا حدودی مدعی می شود.

جو آلن عقب خط به صورت عرضی تقاطع یک سوم دفاعی_ میانی را پوشش می دهد، بیل جلوی خط به صورت عرضی در تقاطع یک سوم میانی_ هجومی فعالیت می نماید و آرون رمزی در وسط خط، به صورت طولی و بسان یک ماشین متعادل ساز، برای ایجاد تعادل بین دفاع- حمله، مدام از این سر خط به آن سر خط و برعکس حرکت می کند. تعادل شانس اصلی ولز برای همچنان پیروز ماندن است.

بلژیک
تیم ویلموتس را از نظر کیفیت باید به دو بخش زمانی تقسیم نمود، قبل از بازی با ایتالیا و آخرین بازی دوستانه با فنلاند و بعد از بازی با ایتالیا. بلژیک پارت اول کاملا در فاز حمله به عنوان مهمترین حساب بانکی تیم تعریف نشده رفتار می کرد. تیمی که هنوز نفهمیده چه تخصص هایی دارد و باید چگونه حمله کند. بهترین بازیکنان تیم لب خط از بیکاری پشه می زدند و منبع عظیمی از اطلاعات حمله در عمق بر دوش فلینی سنگینی می کرد.

اما پس از این دو بازی راه حل پیدا شد: تعریف دی بروین برای تزریق خلاقیت در حمله به تیم و تعریف هازارد برای تزریق انرژی در حمله به تیم. هرچه فاصله این دو با هم کمتر باشد، علاوه بر افزایش انرژی و خلاقیت، سرعت نیز در تیم ایجاد می شود. لوکاکو همه چیز را در عمق برای آنها تخریب- ایجاد- خلق کند و مرتنس نیز با موتور هزار اسب بخارش در مواقع ضروری، برای افزایش سرعت تیم به بازی بیاید.

پرتغال
یک برد خوب و چند حرکت تاکتیکی موثر برابر کرواسی، نباید برای سانتوس که نشان داد مربی آگاهی ست فریبنده باشد. تیم وی هنوز مشکلات سابق را دارد که بزرگترین ایراد آنها مربوط به فاصله زیاد خط دفاع با خطوط هافبک و حمله است، مسئله ای که شاید در حمله بتواند به خاطر تراکم مثمرثمر باشد، ولی قطعا در دفاع یک ضعف اساسی و بسیار بزرگتر است، چون فوتبال عصر حاضر جایگاهی برای تفکر: "زیاد گل می زنم، عیب ندارد گل بخورم"، ندارد و سانتوس باید در این مورد راهکاری عملی نماید تا پرتغال قبل از هرچیز و البته بهتر است بگویم فراتر از هرچیزی، به نظم پوزیشنی دست پیدا کند.

لهستان
بدون شک آنها چراغ خاموش ترین تیم این مرحله هستند. نه جاروجنجالی، نه مقالات تحسین آمیزی، نه مانور با جمعیت سیصد هزار نفری! هیچکدام. اما آنها در یک چهارم نهایی جام هستند چون به اندازه کافی از نظر تاکتیکی برای آن تلاش نموده اند. تغییرات مداوم و زیبای تیم بین چهار چهار دو، چهار دو سه یک و چهار دو دو دو که با محوریت میلیک و هوشمندی لواندوفسکی و بلاژیکوفسکی صورت می گیرد، مدافعان حریف را دچار بی نظمی بین دفاع یارگیر و منطقه ای می کند و این خصوصیت برنده آنهاست.

لهستان به جز بازی اول برابر ایرلند، در هر سه بازی بعدی مالکیت بین سی تا چهل درصد داشته است و بیش از هفده شوت در هر بازی نیز به سمت دروازه اش روانه شده و با این وجود فقط یک گل خورده است، و این همان نکته ای ست که می تواند آنهارا در برابر پرتغالی با رتبه اول در تعداد شوت و رتبه دوم در میزان مالکیت بیمه نماید.

۱۳۹۵/۴/۱۰

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...