نسخه چاپی

آیا روابط ایران و روسیه استراتژیك است؟

رضا حجت

طي روزهاي اخير كه مناسبات در سويه بيش از گذشته پيچيده تر شده و عملكرد ايران و روسيه در اين كشور به همگوني بيشتري رسيده، اين پرسش پيش آمده كه آيا روابط تهران – مسكو استراتژيك شده است يا خير؟ دليل اصلي و متاخر اين پرسش از زماني شكل گرفت كه جمهوري اسلامي ايران پايگاه شكاري نيروي هوايي ارتش در همدان (پايگاه نوژه) را براي سوخت گيري و ساده سازي عمليات عليه تروريست ها در سوريه در اختيار جنگنده هاي روسيه قرار داد.

اين سبك و سياق از روابط بين هر كشوري شائبه روابط استراتژيك را ايجاد مي كند به اين دليل كه نشان مي دهد اهميت رويكردهاي مشترك منطقه اي و بين المللي دو يا چند كشور به اندازه اي است كه حاضر مي شوند در قبال دشمن و هدف مشترك دست به اقدامات نظامي همسان با استفاده از خاك يكديگر بزنند.


تاملي بر مفهوم روابط استراتژيك

قبل از پرداختن به هر مسئله بايد نسبت به اين موضوع حساس بود كه واژه ها و اصطلاحات از بار معنايي مشخصي برخوردار هستند كه در اين ميان برخي از آنها مفاهيم عميق تري را در بر مي گيرند. از جمله آنها «روابط استراتژيك» است. به همين دليل نمي توان از آنها در هر جايي استفاده كرد و آن را دستمايه ديپلماسي و مشابهت رويكردها در روابط بين الملل ساخت.

معمولا روابط استراتژيك بين دو كشور كه از تداوم و پايداري برخوردار باشد، ‌حوزه هاي مختلف را در برگرفته و از پيشينه سياسي، فرهنگي، اقتصادي، نظامي، زيست بومي و در برخي مواقع جغرافيايي برخوردار باشد. اين زمينه ها مي توانند عاملي باشند تا كامل ترين روابط استراتژيك را ايجاد كنند و كشورها را از تهديدات نظامي، امنيتي و ... حفظ كنند. چنين ساختي در نظام بين الملل كمتر ايجاد مي شود بنابراين عمده روابط دو يا چند جانبه بين كشورها معمولا ائتلاف محور و اتحاد محور هستند تا استراتژيك. با اين وجود برخي از كشورها علاقه مند هستند كه روابط بين خود را استراتژيك تلقي كنند.

استراتژي معمولا به برنامه اي بلند مدت اطلاق مي شود كه براي رسيدن به هدف مشخص انتخاب مي شود حال اگر اين برنامه دو يا چندجانبه باشد مي توان از مفهوم روابط استراتژيك استفاده كرد. با اين وجود در روابط استراتژيك مسئله موجوديت يا تهديد شدن از اهميت قابل توجه اي برخوردار است بنابراين در چنين شرايطي كشورها براي حفظ يكديگر دست به اقدام عملي مي زنند. در اين حوزه شايد بتوان از كشورهاي عضو ناتو نام برد كه البته گستره استراتژيك آنها بيش از هر چيز نظامي – امنيتي است و نه بيشتر. در اساسنامه آن نيز آمده است كه اگر اساس موجوديتي و سرزمين هر عضو اين پيمان با تهديد مواجه شود اين سازمان ورود كرده و از كشور عضو حمايت خواهد كرد. با اين وجود در همين حوزه حتي ديده مي شود كه در تحولات اخير خاورميانه با اينكه تركيه از سال 1352 به عضويت اين پيمان نظامي درآمده،‌ با تهديدات سرزميني مواجه شده كه عامل پديدآورنده آن امريكا و ناتو هستند. در حالي كه رژيم صهيونيستي عضو ناتو نيست اما غرب تمام تلاش خود را به خرج مي دهد تا اين رژيم با چنين تهديدي روبرو نشود و اتفاقا يكي از مهمترين دلايل رويارويي شكل گرفته بين ايران و امريكا در همين زمينه است. بنابراين حتي با وجود پيمان هاي نظامي با گستره بين المللي نيز نمي توان از مفهوم روابط استراتژيك مثال آورد. به طور طبيعي پيمان هاي نظامي – امنيتي دو يا چندجانبه در اين زمينه از اهميت كمتري برخوردار هستند كه در طول تاريخ بين كشورها شكل گرفته و از بين رفته اند.

از اين منظر حتي اگر روابط استراتژيك بين كشورها شكل بگيرد بايد با ديده شك و ترديد به آن نگريست و نمي توان آن را براي هميشه و دائمي تلقي كرد. بخصوص اگر اين روابط بر پايه و كيش شخصيت (بين رهبران) شكل گرفته باشد تا ديگر عوامل پايدار. همچون پيمان هاي نظامي و روابطي كه بين پهلوي دوم در ايران و امريكا شكل گرفته بود.


سوريه مركزي براي ايجاد ائتلاف ها و اتحادهاي شكننده

بحران شكل گرفته در سوريه نه تنها باعث شده تا ائتلاف ها و اتحادهاي جديدي در ساختار نظام بين الملل شكل بگيرد بلكه در بسياري از موارد سبب شده تا اتحادهاي پيشين به شدت دچار چالش بنيادي شوند. در اين عرصه حتي برخي از اتحادها به سمتي پيش رفته است كه همگوني غيرقابل باوري بين برخي از كشورها منطقه اي و فرامنطقه اي با تروريست ها ايجاد كرده كه تا پيش از اين به شكل علني ايجاد نمي شد به اين دليل كه مشروعيت عملكردي دولت ها و كشورها را با چالش مواجه مي كرد. در اين بين ديده مي شود كه به دليل تفاوت رويكردي و اختلاف ايدئولوژي و پيشينه فكري، برخي از اتحادهاي منطقه اي با مشكل مواجه شود كه مي توان از اختلاف رويكردي قطر و عربستان سعودي نام آورد كه به طور جدي از مصر ايجاد شده و در سوريه تداوم دارد. با اين وجود اشتراكاتي بين اين دو كشور در قبال سوريه وجود دارد. يا مهمتر از آن نوع منافع و برنامه هاي كشورهاي غربي در جغرافياي آينده خاورميانه باعث شده تا بين آنها و متحد بسيار مهم شان كه عضو ناتو است (تركيه) افتراق جدي شكل بگيرد و حتي در سوريه در برخي موارد روياروي هم قرار بگيرند. تا جايي كه اين شائبه ايجاد شده است كه آنكارا از پيمان نظامي ناتو خارج خواهد شد.


ايران و روسيه اهداف استراتژيك مشترك

با نگاهي به اين بحران و نزديك شدن اهداف ايران و روسيه،‌ بحث شكل گيري روابط استراتژيك تهران – مسكو شكل گرفته است. طبيعي است كه روسيه و ايران در سوريه اهداف مشتركي را دنبال مي كنند و در حال حاضر نيز نقطه ثقل آن حفظ ساختار سياسي سوريه است. بنابراين اتحاد شكل گرفته بين اين دو در حوزه نظامي و امنيتي قابل تعريف است با اين وجود نمي توان گفت كه همه اهداف و منافع ملي دو كشور دقيقا شبيه هم است چون نقاط غير مشتركي نيز وجود دارد با اين وجود بايد گفت كه روابط بين ايران و روسيه در سوريه داشتن «اهداف مشترك استراتژيك» است نه «رابطه استراتژيك». البته اين موضوع مي تواند آغاز راهي براي شكل گيري روابط استراتژيك باشد كه در‌آينده بايد به آن نگريست و رويكردها و عملكردها را مورد تحليل قرار داد.


زمينه هاي شكل گيري روابط استراتژيك ايران و روسيه

همانگونه كه اشاره شد براي شكل گيري يك رابطه استراتژيك بايد حوزه هاي مختلفي با يكديگر آميخته شوند و زمينه هاي لازم ايجاد شود. با نگاهي به ساخت نظام بين الملل و نوع تصميمات و تقسيمات قدرت در عرصه جهاني،‌ بستر لازم براي شكل گيري روابط استراتژيك بين ايران و روسيه وجود دارد. در اين زمينه مي توان به حوزه هاي سياسي،‌ اقتصادي،‌ نظامي،‌ امنيتي،‌ فرهنگي و حتي زيستي و جغرافيايي اشاره كرد.

در بستر نظامي و امنيتي بحث استقرار سپر دفاع موشكي در شرق اروپا و ديگر كشورهاي منطقه حكايت از اين مسئله دارد. به گونه اي كه امريكا براي توجيه استقرار اين سامانه ضد روسي تاكيد دارد كه آن را براي حفظ و مديريت توان نظامي ايران مستقر مي كند. اين موضوع نشان مي دهد كه هر دو كشور ايران و روسيه همزمان مورد هدف نظامي – امنيتي امريكا و ناتو است كه مي تواند با استقرار يك سامانه از اقدامات و رويكردهاي دو كشور براي توجيه اقدام خود بهره ببرد. در همين زمينه مي توان به گسترش ناتو به شرق اشاره كرد كه دقيقا كشورهاي هم مرز و مابين جغرافياي دو كشور (ايران و روسيه) هدف قرار گرفته است و اين ضديت حتي قادر است به كشور و قدرت سوم نيز (چين) سرايت كند.

در حوزه اقتصادي هم مسكو و هم تهران با يك سبك و سياق مورد هدف تحريم ها قرار گرفته و از اين ابزار در قبال هر دو استفاده مي شود تا در تصميمات سياسي آنها در نظام بين الملل تاثير بگذارد. در اين زمينه نه تنها دو كشور مي توانند از تجربيات يكديگر استفاده كرده بلكه با نزديك كردن اهداف اقتصادي يكديگر رفتار و واكنش هدف دار و تاثيرگذاري را اتخاذ كنند كه بحث شكل گيري اوپك گازي و بهره گيري از ديپلماسي نفتي و گازي تنها يكي از آنها است.

مسئله بعدي كه نبايد آن را فراموش كرد به رويكردهاي ضد هژمونيك دو كشور مربوط مي شود. با توجه به اينكه امريكا علاقه مند است همچنان خود را قدرت هژمون دنيا بداند،‌ رويكردهاي ضد هژمونيك ديگر قدرت ها و كشورها مي تواند آنها را در اتخاذ تصميمات سياسي به يكديگر نزديك كند. اين موضوع به طور كامل در سوريه قابل مشاهده است كه حتي پاي چين را به طور جدي به ميان كشيده است.

مجموع مسائل عنوان شده گوياي اين مسئله است كه زمينه هاي شكل گيري روابط استراتژيك بين ايران و روسيه و حتي چين به همراه ديگر كشورهاي ضد هژمون وجود دارد اما آنچه كه تاكنون بين ايران و روسيه در سوريه و با عمقي كمتر در عراق و يمن شكل گرفته، آغازي بر شكل گيري روابط استراتژيك است و هنوز در سطح مشاركت استراتژيك با اهداف مشترك استراتژيك است.

اما در خصوص ايران و روابط استراتژيك ايجاد شده طي چند دهه گذشته مي توان به حوزه مقاومت و رويارويي با سياست هاي رژيم صهيونيستي اشاره كرد كه در حوزه مقاومت روابط استراتژيك را ايجاد كرده است كه هنوز در ديگر حوزه ها و با ديگر كشورها تجربه نشده است.

۱۳۹۵/۶/۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...