نسخه چاپی

«نقض برجام» ترامپ را هم جری كرد

محمد اسماعیلی

نامه 37 نفر از انديشمندان و دانشمندان برجسته امريكايي خطاب به «دونالد ترامپ» براي حفظ برجام ادعاي چندي پيش وليد فارس را تأييد مي‌كند. در اين نامه از ترامپ درخواست مي‌شود: «ما از شما مي‌خواهيم تا اين دارايي استراتژيك و حياتي امريكا را حفظ كنيد.»
بدون ترديد اين 37 نفر از سر ذوق‌زدگي كليدواژه‌هاي «دارايي استراتژيك و حياتي امريكا» را براي برجام به‌كار نبرده‌اند و قطعاً دلايلي براي استفاده از چنين ادبياتي دارند. كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد.

داده‌های دیگری ادعاي شبيه آنچه وليد فارس گفته را تأييد مي‌كند، مبني بر اينكه دولت جديد امريكا رغبتي براي فسخ يا اختتام برجام نداشته و بر اساس برخي محاسبات دقيق به اين نتيجه رسيده‌اند كه بهترين مسير براي تامين منافع امريكا حفظ اصل برجام و تغيير برخي محتويات آن است. اگر چنين گمانه‌اي را بپذيريم بايد برخي از دلايل چنين تصميمي را اينگونه ذكر كنيم:
1- برجام و قطعنامه 2231منافع ايالات متحده امريكا را در حد اعلي تأمين كرده است و بر اساس بررسي‌هاي تيم تصميم‌ساز دونالد ترامپ، هيچ توافقنامه جديدي نمي‌تواند تا به اين حد اهداف غرب را در حوزه صنعت هسته‌اي كشورمان تأمين كند. چرا كه به‌واسطه برجام نه تنها ايران صنعت هسته‌اي خود را به حالت تعطيلي كشانده بلكه مقام داراي صلاحيت ايران با تفسير موسع و يك جانبه مقامات امريكايي از مفاد برجام و قطعنامه 2231 عملاً مشكل آنچناني نداشته و تنها به موضع گيري‌هاي كلي- آن هم از موضع سخنگوي دستگاه ديپلماسي- در اين باره بسنده مي‌كند.
2ـ «اتاق فكر تحريم امريكا» عليه ايران، با به‌كارگيري برخي از ابزار محاسبات دقيقي از نوع تفكرات دولت يازدهم دریافته و رفتارسنجي مناسبي از فضاي حاكم بر دستگاه ديپلماسي كشورمان را برآورد کرده‌اند كه بر اساس «نقض مكرر»برجام توسط امريكا قطعاً هيچ پاسخ چشمگيري را از سوي مقامات داراي صلاحيت در كشورمان به همراه نخواهد داشت و بنابراين مادامي كه دولت فعلي در ايران روي كار باشد، فراغ بالي در طرف امريكايي وجود خواهد داشت كه مي‌تواند با وضع قوانين جديد «روح و جسم» برجام را نقض و با برخي از رايزني‌هاي ديپلماتيك، حس اميدواري را در طرف ايراني همچنان زنده نگه دارد.

وضع قانون ايسا (isa) را بايد نمونه آخر از اقداماتي دانست كه بر اساس آن اتاق فكر وزارت امور خارجه امريكا در روزهاي پاياني دولت اوباما تصميم گرفت با ايجاد آن ميزان «اراده»طرف ايراني را براي پاسخ «قاطع»، «هم وزن»و«هم سطح» بسنجد و چنانچه طرف ايراني تا قبل از ثبات دولت ترامپ پاسخ مناسبي به نقض‌هاي مكرر برجام از سوي طرف مقابل ندهد قطعا رويه و رويكرد دولت جديد امريكا به سمتي هدايت خواهد شد كه هم برجام مجداً «نقض»خواهد شد و هم امريكايي‌ها با توسعه درخواست‌هاي خود از ايران فشارهاي بين‌المللي بيشتري را عليه كشورمان اعمال خواهند كرد.

به بيان بهتر چنانچه نقض برجام - كه در دولت اوباما به‌واسطه قوانيني از جمله محدوديت سفر شهروندان38 كشور به ایران و ايسا شكل بيروني به خود گرفت- طي روزهاي اخير با اقدامات بازدارنده و عملي مناسب طرف ايراني همراه نشود نبايد ترديد داشت كه دونالد ترامپ به محض تكيه بر كرسي رياست جمهوري، خواهان «تعهدات مالايطاق»ديگري از سوي ايراني‌ها مي‌شود.
3ـ در شرايط كنوني و با توجه به رفتارسنجي امريكايي‌ها از نگرش‌هاي برخي سياستمداران ايراني این امکان وجود دارد که طرف غربي تا روز برگزاري انتخابات 96 با تعديل مواضع و سياست خود در قبال نقض برجام، اينگونه القا كند كه در اجراي تعهدات مندرج در توافق هسته‌اي اصرار دارد و پس از قطعي شدن نتايج انتخابات آتي سياست بديعي ـ و خطرناك‌تر از زمان اوباما- را در دستور كار قرار دهد. بدون شك يكي از سياست‌هاي دولت ترامپ در هفته‌هاي آتي درخواست رسمي از ايران براي «جرح و تعديل متن برجام» بر اساس قواعد حقوق بين‌الملل است كه بر اساس اين پازل احتمالي دولت امريكا ، ايران با «دست خالي و بدون برگ» جهت اعمال نظر خود بايد در دوره‌اي جديد از مذاكرات با طرف امريكايي حاضر شود. چرا كه ايران در دور نخست مذاكرات هسته‌اي- كه نزديك به سه‌سال زمان برد - برگ‌هاي اصلي خود نظير«قدرت بازدارندگي هسته‌اي»، «غني‌سازي 20درصد هسته‌اي»، «رآكتور آب سنگين اراك»و«سايت فردو» را به دليل اجراي تعهدات مندرج در متن برجام از دست داده است و طرف غربي همچنان برگ‌هاي خود از جمله «تحريم»، «تهديد نظامي» و «مبادلات بانكي و سوئيفت» را حفظ كرده و اين بدان معناست كه موقعيت ايران و امريكا به فرض شكل‌گيري دور جديدي از مذاكرات در شرايط برابري نيست و نتيجه آن از قبل مشخص شده است. بايد توجه داشت در مذاكرات فشرده دور نخست-سه سال انتهاي دولت باراك اوباما-طرف ايراني با در دست داشتن برگ‌هاي معتبر و متقن نتوانست منافع جامعه ايراني را آنگونه كه بايسته است حفظ كند و چگونه ممكن است در شرايط نابرابر بتواند هم منافع تضييع شده گذشته كشور را احيا و هم از نقض‌هاي متوالي جلوگيري كند.

4ـ‌ بنابراين همانگونه كه در يادداشت‌هاي گذشته اشاره شد پاسخ هم سطح، هم وزن و متناسب با نقض برجام از سوي دستگاه سياست خارجه كشور يك اولويت حياتي براي كشور به شمار مي‌آيد چرا كه به‌واسطه اتخاذ چنين رويكردي از يك سو هزينه‌هاي ناشي از نقض برجام براي طرف امريكايي افزايش پيدا كرده و آنها به‌راحتي تمايلي براي وضع قوانين جديد و رفتارهاي ناهمگون با اصل حسن نيت و روح برجام در پيش نخواهند گرفت و هم از ارائه پيشنهادهايي يكسويه صرف نظر خواهند كرد. چرا كه منافع حداكثري امريكا به‌واسطه برجام تأمين شده است و دولت جديد امريكا و لابي صهيونيست خواهان امتيازات بيشتر از طرف ايراني بوده و براي نيل به چنين هدفي بعید نیست چندمسير را از جمله «بازبيني برجام» در دستور كار قراردهند. حال اگر چه فسخ توافق هسته‌اي با توجه به «خسارت محض»بودن آن از طرف امريكايي به سود ايران تلقي مي‌شود اما بايد در نظر داشت نبايد با اولويت قرار دادن انتخابات 96، از اقدامات متناسب با نقض برجام توسط امريكايي‌ها صرف نظر كرد، رويكردي كه مي‌تواند ترامپ و تيم تصميم‌سازي وي را براي اتخاذ رويكردي خصمانه تر ترغيب و تحريض كند.

۱۳۹۵/۱۰/۱۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...