نسخه چاپی

نقد كردن، نفی كردن نیست!

محمد صادق عبداللهی

متداول است که اصحاب یک جریان سیاسی یا فرهنگی، هر گاه در ملا عام سلاح نقد را دست می‌گیرند، آن را به سمت رقیبان خود بچکانند. این تصور از آنجا نشأت می‌گیرد که صاحبان کلام، نقد را به مثابه ابزاری برای نفی و طرد رقیبان می‌پندارند و آن را برای برتری جستن بر دیگری خرج می‌کنند.

در حالی که نقد و نقادی در مرحله نخست نه ابزاری برای رقابت بلکه از بهترین شیوه‌های اصلاح، کارآمدسازی و پیشرفت است. هدف از نقادی نه تخریب کردن یا عقب راندن یک جریان بلکه شناسایی و واکاوی نقاط ضعف و بازخوانی و بازاندیشی برای پیشرفت است.

یک منتقد راستین نقد را خنجری بر قلب رقیبش نمی‌داند، بلکه آن را ذره‌بینی بر رفتار‌های خود و هم‌مسلکانش می‌یابد تا بتوانند با رفع مشکلات در کارآمدی و مقابله با جریان رقیب، قدرتمندتر ظاهر شود.

به همین جهت منتقد دلسوز نگاهش بیش از هر چیز دیگر بر خود و جریان فکری، سیاسی و فرهنگی خودی است. او می‌داند یک جریان فقط وقتی رشد می‌کند که مرتباً نقاط ضعفش را کاوید، آن هم نه در خفا و اجتماعات خصوصی بلکه در فضایی آشکار و بین‌الاذهانی تا همگان بتوانند حرف‌ها را شنیده و درباره آن فکر کنند و نظر دهند؛ بنابراین آن‌ها که معتقدند نقد یعنی نفی و همیشه نقد‌های جریانی را در جلسات مخفیانه و در لابه‌لای هزارن زرورق چاپلوسانه می‌پیچند، اما در فضای عمومی زبان و فریادشان بر سر رقیب بلند است نه تنها به جریان خودی خدمتی نمی‌کنند بلکه جریان رقیب را به سوی قله هُل می‌دهند.

این تصور در جریان اندیشه‌ای ما نیز، موجب شده هر گاه رقیبی در برابرمان ندیده‌ایم، خاموش شده و در جای خود راکد بمانیم. همچون هجرت دکتر سروش از ایران که وقتی رفت و ساختارشکنی‌ها و اشکالاتش بر جریان رایج از برابر چشم‌ها پنهان شد حوزه علمیه و اندیشمندان اسلامی دچار رکودی طولانی گشتند.

۱۳۹۹/۱/۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...