نسخه چاپی

محمد كاظم انبارلویی تشریح كرد:

دشمن در دستگاه محاسباتی ما این گونه ایجاد اختلال می كند

عکس خبري -انتقاد انبارلويي از دخالت هاشمي در امور دولت

راه اختلال در دستگاه‌های محاسباتی ما همان قرار گرفتن در برابر معادله "دوگانه‌های سركاری" و خارج كردن دستور كار انقلاب از روی میز انقلابیون نظام است.

به گزارش نما ؛رییس مرکز سیاسی حزب موتلفه اسلامی نوشت:بي‌ثبات‌سازي سياسي يكي از راهبردهاي اصلي استبداد و استكبار جهاني عليه كشورهاي نافرمان است. اين راهبرد از طريق دوگانه‌‌هاي سركاري عملياتي مي‌شود.

نتيجه اين راهبرد بي‌ثباتي سياسي، به خطر افتادن استقلال كشور، تجزيه و افتادن در وادي درگيري‌هاي خونين كه حاصلي جز از بين رفتن ظرفيت‌هاي پيشرفت و تعالي كشور ندارد، مي باشد. يكصد سال پيش كه ملت ايران انقلاب مشروطه را تجربه مي‌كرد پيش از آن دو سيلي محكم به استبداد جهاني زده بود. قيام ملت در واقعه رژي و نيز جنبش تنباكو نشان داد اين‌طور نيست كه دشمنان ايران دم پادشاه و كدخداي كشور را ببينند و بتوانند مملكت را غارت كنند. ظرفيت آگاهي ملت و بيداري نخبگان به حدي بود كه توانستند در برابر نيرنگ‌ها و فريب‌هاي دشمن بايستند و از عزت و كرامت ملي دفاع كنند.

بگومگوهاي ملي و دوگانه‌هاي سركاري در 19 سال صدر مشروطه باعث شد فقط 7 سال ملت،‌ مجلس مستقر داشته باشند. 12 سال ركن اصلي از اركان مشروطه تعطيل بود. در اين مدت 30 كابينه با عمر ميانگين شش ماه روي كار آمدند. 90بار همين كابينه‌ها ترميم شدند، 13 نفر در طول اين مدت 40 بار به مقام وزارت رسيدند. در همين دوره دو كودتا همراه با بست‌نشيني‌ها و اعتصاب‌ها و نبردهاي خشن و تظاهرات خياباني داشتيم.(1) اين رويكرد نمادي از بي‌ثبات‌سازي سياسي و اخلال در مسير پيشرفت كشور بود. همچنين در طول 12 سال بين سال‌هاي 32-20 پس از فرار رضاخان 20 كابينه با متوسط عمر 8 ماه سر كار آمدند و هريك به طور متوسط دوبار ترميم شدند و وزراي آنها حدود 40 بار تغيير كردند.(2) همراه و چاشني اين بلبشو و بي‌ثباتي سياسي شاهد يك كودتاي ننگين هم بوديم.

بي‌ثبات‌سازي سياسي، يك راهبرد موفق براي گل‌آلود كردن فضاي سياسي و ماهي گرفتن به نفع سياست‌هاي استعماري است. يكي از راه‌هاي بي‌ثبات‌سازي سياسي، "دوگانه‌‌هاي سركاري" است. دوگانه‌هاي سركاري چيست، طراح آن چه كساني هستند و هدف از اين طراحي‌ها چه مي‌باشد؟ هر نهضتي و هر جنبشي براي رسيدن به اهداف خود يك دستور كاري دارد. براي اخلال در اين دستور كار سروكله دوگانه‌هاي سركاري پيدا مي‌شود. دوگانه‌هاي سركاري مي‌آيند تا مسئله‌سازي كنند كه مسئله يا مسائل اصلي فراموش شود. بعد كه اين ترفند عملياتي شد يك دفعه همه چشم باز مي‌كنند و از خود مي‌پرسند اين مسئله ما نبود. اصلا راه‌ و كار چيز ديگري بود، چرا ما از اين وادي سر درآورديم؟ به قول پروين اعتصامي يك دفعه از ته دل فرياد برمي‌آورند؛

اي عجب اين راه نه راه من است

زانكه در آن اهرمن رهنماي من است

درست راه رفتن و درست ديدن و صحيح تحليل كردن در حوزه سياست يك مهارت مي‌طلبد و عقل سياسي مي‌خواهد. اگر درست راه نرويم به ما پشت پا خواهند زد. اگر درست نبينيم به ما غلط نشان خواهند داد.

انگليسي‌ها كه با سد بيداري علما و مردم در صدر مشروطه و پيش از آن برخورد كردند، دوگانه "سنت و مدرنيته"، "آزادي و استبداد"، "علم و دين" و ... را در برابر ملت قرار دادند. از درون جعبه جادويي دوگانه سنت و مدرنيته، جنبش باب و فرقه بابيه را بيرون آوردند. از درون دوگانه علم و دين، اختلاف بين نخبگان و روشنفكران و علما انداختند و جريان روشنفكري را سامان دادند. از ميان دوگانه استبداد و آزادي، نگذاشتند ملت و علما شروط مشروطه را براساس قرآن و احكام الهي بنيان نهند. از دل اين دوگانه‌ها رهبران مشروطه را يكي پس از ديگري به چوبه ‌دار سپردند و از ميان اين هياهوها و قيل‌ و قال‌ها يك استبداد خشن همراه يك كودتاي سياه درست كردند و آزادي‌هاي مردم و منافع و مصالح ملي را به مسلخ بردند.

همين غائله در نهضت ملي شدن نفت درست شد، همان سناريو تكرار گرديد. در نهضت امام‌خميني(ره) دوگانه‌هاي سركاري بسياري پديد آمد اما هرگز نتوانستند از سد بيداري مردم و رهبري عبور كنند. علت اين بود كه نهضت‌ اسلامي از يك رهبري نيرومند برخوردار بود و از دستور كار انقلاب صيانت مي‌كرد و نمي‌گذاشت كژراهه‌ها و بيراهه‌ها مسير انقلاب را عوض كنند.

يكي از كارهاي بزرگي كه در جمهوري اسلامي چه در زمان امام(ره) و چه در زمان زعامت مقام معظم رهبري انجام شد، اين بود كه كادر رهبري نظام اجازه بي‌ثبات‌سازي سياسي را در هيچ فراز و فرود انقلاب ندادند.

طي سه دهه گذشته 11 دوره انتخابات رياست‌جمهوري برگزار شد، 9 دوره انتخابات مجلس قانونگذاري داشتيم، چهار دوره انتخابات مجلس خبرگان را با صلابت و پايداري برگزار كرديم. نهادهاي انتخابي هركدام در وقت خود به هنگام رجوع به آراي عمومي، بي‌اعتنا به جنگ نرم و سخت شكل گرفت. اين نشان ثبات سياسي و عبور از دوگانه‌هاي سركاري بوده است.

يكي از جرايم نابخشودني سران فتنه در سال 88 اين بود كه مي‌خواستند با بهره‌گيري از دوگانه‌هاي سركاري كه اين بار سراغ رنگ‌آميزي حركت‌هاي سياسي رفته بودند، از رنگ سبز مي‌خواستند به عنوان نماد جنبش بي‌ثبات‌سازي بهره گيرند. بلاهت و حماقت اين جماعت به گونه‌اي بود كه هيچ اصراري در سرپوش نهادن صدر و ذيل حركت خود در اتصال به امپرياليسم خبري و استبداد جهاني نداشتند. وزير ارشاد دولت اصلاحات را فرستادند بي‌بي‌سي، ارگان استعمار پير، تا رهبري اركستر سمفونيك بي‌ثبات‌سازي سياسي را بر عهده گيرد. اوباما دو بار رسما به اسم از سران فتنه حمايت كرد و حتي او فشار و تحريم‌هاي اقتصادي به جمهوري اسلامي را به بهانه دفاع از آنها اعلام كرد. سران روسياه فرانسه و انگليس و برخي دولت‌هاي غربي، بي‌پروا از سران فتنه دفاع كردند و وقتي پياده‌نظام كادر سفارت آنها را در آشوب‌هاي خياباني دستگير و محاكمه كرديم، با پررويي اعلام كردند آنها وظيفه خود را انجام مي‌دادند!

اقدام شجاعانه رهبري در دفاع از جمهوريت نظام اجازه نداد سران فتنه با هدايت استكبار جهاني، بي‌ثبات‌سازي سياسي را عملياتي كنند و مقدمات بازگشت استبداد در كشور را فراهم كنند. راي ملت به مثابه يك امانت در انتخابات سال 88 صيانت شد، همان‌طور كه در انتخابات سال 92 صيانت گرديد. ترديدي نيست بي‌ثبات‌سازي در حوزه فرهنگ، اقتصاد و سياست به طور همزمان در دستور كار استبداد و استكبار جهاني است. آنها در حوزه سياست، واگرايي بين دولت با دولت، دولت با ملت، دولت با رهبري، مردم با نظام و بالاخره سياست‌زدايي به منظور كاهش مشاركت مردم در انتخابات را به شدت دنبال مي‌كنند. آنها به جنگ شيعه و سني و اختلاف اقوام دل بسته‌اند و روياي اوكراينيزه كردن كشور را دارند.

در حوزه فرهنگ، تهاجم را از طريق رسانه‌هاي اهريمني خود افزايش داده و نهادها و ارزش‌هاي الهي را در نظام ما هدف قرار داده‌اند. آموزه‌هاي ديني را مي‌خواهند سست كنند. برخي رسانه‌ها را در داخل با خود همراه كرده‌اند. گلوگاه‌هاي فرهنگي و مناصب فرهنگي را مي‌خواهند در دست گيرند.

در حوزه اقتصاد، بي‌ثبات‌سازي سياست‌‌هاي اقتصادي و اغتشاش در قيمت‌ها، طراحي نقشه شومي است كه ما همچنان در ركود تورمي تا سرحد ورشكستگي بنگاه‌هاي اقتصادي پيش برويم. آنها دست‌هايي در حوزه اقتصاد دارند كه گاهي از آن به عنوان مافياي فلان كالا يا خدمات ياد مي‌شود. بايد اين دست‌ها را شجاعانه قطع كرد.

اكنون در دهه چهارم انقلاب زندگي مي‌كنيم. در اين مدت فرازوفرودهاي زيادي داشتيم و از گردنه‌هاي صعب‌العبور نبردهاي سخت و نرم عبور كرديم. دوگانه‌هاي سركاري بارها ترميم و بازتوليد شدند. تضاد بين "سنت و مدرنيته"، "علم و دين" و "روحاني و دانشگاهي" را به صورت دوگانه "دين رحماني و دين غيررحماني" درآوردند. اين ترفند نگرفت، حالا مي‌گويند دين دولتي و دولت ديني. نمي‌گيرد، مي‌گويند موافق ماهواره، مخالف ماهواره. حوصله‌شان سر مي‌رود از دوگانه‌هاي سركاري چون مخالف شادي و فرح مردم، موافق شادي و فرح مردم و مخالف جوان، موافق جوان و مخالف پهناي باند، موافق پهناي باند و موافق ورود خانم‌ها به استاديوم‌هاي ورزشي، مخالف ورود خانم‌ها به استاديوم‌هاي ورزشي سخن مي‌گويند. در حوزه سياست خارجي موافق مذاكرات، مخالف مذاكرات، در حوزه فرهنگ موافق به زور بردن مردم به بهشت و مخالف به زور بردن مردم به بهشت و ... اينقدر اين رويكرد نخ‌‌نما و رسوا شده است كه اصلا هرازچندي مي‌آيد و مي‌رود و مردم با تحقير و تمسخر به اين دوگانه‌ها نگاه مي‌كنند.

مردم با هوشياري اين مباحث را در رسانه‌ها رصد مي‌كنند، مي‌دانند دستي پشت اين حرف‌هاست كه مي‌خواهد دستور كار انقلاب و مردم را در رسيدن به عزت و شرف و بزرگي و پيشرفت كنار بزند و همه را مشغول دوگانه‌هاي سركاري كند.

مقام معظم رهبري چهارشنبه گذشته در ديدار با دانشجويان به نكته بسيار مهمي اشاره كردند و قبلا نيز همين موضوع را با زباني ديگر مطرح فرموده بودند. ايشان فرمودند: "هدف اساسي دشمن ايجاد اختلال در دستگاه محاسباتي ماست چرا كه اگر يك نظام محاسباتي دچار اختلال شد حتي با داده‌هاي صحيح، خروجي‌هاي غلط مي‌دهد و تجربه‌ها به درد او نمي‌خورد." (3)

راه اختلال در دستگاه‌هاي محاسباتي ما همان قرار گرفتن در برابر معادله "دوگانه‌هاي سركاري" و خارج كردن دستور كار انقلاب از روي ميز انقلابيون نظام است.

امسال، سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي است. گفتمان مسلط در كشور، گفتمان عزت و پيشرفت است. هر گفتماني برخلاف اين، سر از دوگانه‌هاي سركاري درمي‌آ‌ورد هيچ نفعي براي كشور ندارد. كم‌كم به نيمه سال نزديك مي‌شويم، بايد ارزيابي كنيم كه در نقشه راهي كه به واسطه اعلام سياست‌هاي كلي اقتصادي و نيز اقتصاد مقاومتي بايد سير كنيم در كجاي اين سيروسلوك قرار داريم؟ هم در حوزه اقتصاد، هم در حوزه فرهنگ، قوانين و مقررات، آنچه بايد بكنيم و آنچه نبايد بكنيم، دقيق و روشن است. فقط بايد از خود بپرسيم آيا راه را درست مي‌رويم؟ اگر نه، چرا؟ از كجاي اين صراط مستقيم به بيراهه رفتيم؟ از هر بيراهه‌‌اي كه رفتيم، دوباره برگرديم، اگر اين لحظه برنگرديم، لحظه ديگر خيلي دير است.

پي‌نوشت‌ها:

1- رقابت سياسي و ثبات سياسي در جمهوري اسلامي ايران - دكتر غلامرضا خواجه‌سروي

2- همان صفحات 201، 202 و 203

3-رسالت 2/5/93

۱۳۹۳/۵/۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...