نسخه چاپی

ماجرای بازداشت‌ حاتمی‌ كیا چه‌ بود؟

عکس خبري -ماجراي بازداشت‌ حاتمي‌ كيا چه‌ بود؟

حاتمی كیا گفت: شب بود كه من با ماشینم می رفتم به سمت منطقه و همه جا تاریك و طوفان شدیدی هم راه افتاده بود،یك سرباز جلویم را گرفت. گفت كی هستی و اینجا چی كار میكنی؟!، من از جیب كتم حكم ماموریت را در آوردم اما طوفان كاغذ را برد. تا آمدم پیاده شوم و كاغذ را بگیرم سرباز اسلحه را گرفت سمتم كه تكون نخور! از كجا معلوم جاسوس نباشی و ازین حرفا، من هم هركاری كردم نتوانستم ثابت كنم كه مامورم و خلاصه دو شب بازداشت شدم تا اینكه ثابت شد من حكم ماموریت داشتم.

به گزارش نما به نقل از آويني فيلم، ابراهيم حاتمي كيا كه اين روزها مشغول"چمران" است اسطوره فيلم سازي در حوزه دفاع مقدس محسوب مي شود. اين نه تنها يك ادعا نيست بلكه در قياس با كارهاي ديگري كه ساخته شده و مي بينيم بيشتر به آن پي ميبريم، اينكه نظير "آقا ابراهيم" كم هستند و شايد نباشند. حاتمي كيا جنگ را ديده و لمس كرده است براي همين جنس كار را مي شناسد. او به جنگ صرفا توپ و تانكي نگاه نمي كند.

حاتمي كيا از آن جمله افرادي است كه خاطرات زيادي را در دل نهفته دارد. اين مقدمه نه چندان طولاني براي نوشتن خاطره اي جالب از او بود كه خودش تعريف كرد.

حاتمي كيا گفت كه ايام جنگ يك بار مامور شدم كه بروم و از يك عمليات سري فيلمبرداري كنم. شب بود كه من با ماشينم مي رفتم به سمت منطقه و همه جا تاريك و طوفان شديدي هم راه افتاده بود، ناگهان ديدم يك سرباز جلو من را گرفت و اسلحه اش را سمت من كرد ، من شيشه ماشين را كشيدم پايين كه آن سرباز گفت كي هستي و اينجا چي كار ميكني؟!، من از جيب كتم حكم ماموريت را در آوردم كه بدهم به سرباز ، طوفان اين كاغذ را برد، من تا آمدم پياده شوم و كاغذ را بگيرم سرباز اسلحه را گرفت سمتم كه تكون نخور! از كجا معلوم جاسوس نباشي و ازين حرفا، من هم هركاري كردم نتوانستم ثابت كنم كه مامورم و خلاصه دو شب بازداشت شدم تا اينكه ثابت شد من حكم ماموريت داشتم.

۱۳۹۱/۳/۲۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...