ایمان به اظهار نیست، به اعمال است/چرا عمار نماد بصیرت شد؟

حجت الاسلام والمسلمین ذاکری-به گزارش نما ،عمار ياسر يكي از شخصيت هاي برجسته ي دنياي اسلام و از اصحاب ثابت قدم وجود مبارك پيامبر اسلام (ص) و همچنين مولا امير المومنين علي ابن ابي طالب هستند. عمار که از اولين مسلمانان محسوب مي شود از كساني هستند كه در شرايط سخت، هم خودش و هم پدر و مادرش به اسلام گرويدند و جزء ياران پيامبر اكرم(ص) قرار گرفتند. نكته ي مهم در اين قسمت اين است كه برخي مسلمانان از قريش بودند و از حمايت برخي اركان قدرت استفاده مي كردند. لذا مشركان قريش نمي توانستند به آنها تعرض كنند اما عمار و پدر و مادرش حامي خاصي در قريش نداشتند و در شرايط بسيار سختي در آن دوران قرار گرفتند و همه مي دانيم كه ياسر و سميه زير شكنجه ي مشركان قريش به شهادت رسيدند. هم چنين خود عمار هم در آن سال ها مورد شكنجه قرار گرفت. در منابع داريم كه حتي وقتي عمار را درون آتش انداختند قريش براي اينكه عمار را از بين ببرد او را داخل آتش قرار داد كه اين صحنه را وجود نازنين پيامبر اكرم (ص) مي بينند و همان لحظه دعا مي كنند و از خدا مي خواهند كه آتش بر عمار، برد و سلام شود.
از اين روايت و روايات ديگري استفاده مي شود که وجود مبارك پيامبر اعظم راجع به عمار بيان فرمودند كه آتش دنيا و آخرت بر عمار حرام شد.
نكته ي مهم دیگر در زندگي عمار این بود كه از ايمانش حتي به قيمت اينكه او را درون آتش بيافكنند يا زير شكنجه هاي سختي قرار گيرد حراست مي كرد. اين مطلب نشان مي دهد كه ايمان در عمق جان عمار نفوذ كرده بود و حقيقتا مومن واقعي بود. اين ايمان راسخ عمار در سراسر زندگي او تبلور و نمود داشت تا جايي كه وجود مبارك پيامبر اكرم(ص) در حق عمار مي فرمايند كه خدا ايمان را از فرق سر تا قدم عمار قرار داده يعني سر تا پا ايمان است و ايمان مخلوط با گوشت و خون عمار است و خداوند او را در آتش نمي سوزاند.
اين تعبيير عجين شدن ايمان در عمار یعنی «عمار سر تا به پا مملو از ايمان است و گوشت و خونش مخلوط با ايمان است.» نشان مي دهد كه در عمق جان او ايمان رسوخ كرده و از درجات بالاي ايماني برخوردار بوده است. آثار اين ايمان در زندگي او نمايان شده است. در جاي جاي مختلف كه دين و عدل اسلام در خطر است حضور عمار،حضور پررنگي است به ويژه در بحث جانشيني اميرالمومنين علي ابن ابي طالب (ع) و دفاع از ولايت و امامت او.يكي از نقش آفرينان اين صحنه و حاميان امير المومنين، عمار است ، اين هم برگرفته از ايمان حقيقي است. مي بينيم كه در همه ي اين برهه ها نام عمار مي درخشد كه به يك حامي حقيقي از ولايت و امامت،روشنگري مي كند و براي دفاع از حق در صف اول قرار دارد.
اما آن چه امروز باید مد نظر قرار گیرد آن است که ظهور ايمان به اعمال است. اين نكته ي مهم يعني آنجايي كه به ايمان من و به حضور من نياز است بايد اين ايمان و علم را اظهار كنم. يعني وقتي كسي عالم به مسائل ديني و حق است، فقط اين علم كفايت نمي كند، يك جايي بايد اين علم را اظهار كند يعني به صحنه بيايد و براي دفاع از حق از آن علم استفاده كند. اين خصوصيت ديگر عمار است كه آنجايي كه به علمش نياز است آن علم را اظهار مي كند كه اين ريشه در ايمان و دين داري عمار دارد. لذا طبيعي است كه ما هم بايستي در مراحل مختلف زندگيمان سعي كنيم ايمانمان را راسخ كنيم و در قلوبمان استوارش سازيم و هم بتوانيم در موقعيتي كه ولي مان به ما نياز دارد و حق نيز نياز به حضور ما دارد در صحنه حاضر شويم.
لذا مي بينيم حضور پررنگ عمار در دفع فتنه ها، در زائل كردن غبار فتنه ها نقش موثري داشته است مخصوصا در جنگ صفين مي بينيم حضور عمار چقدر در اينكه غبار فتنه را از اصحاب و ياران اميرالمومنيين بزدايد موثر بوده است. اين نقش مهم و تاثير گذار عمار بود كه به هرحال اوضاع را به سمت اميرالمومنيين برگرداند.
باز نسبت به بحث ايمان عمار و وظيفه شناسي او تاييد ميكنيم،كسي كه اهل ايمان بود. يكي از نشانه هاي اهل ايمان وظيفه شناسي است يعني بتواند وظيفه اش را خوب تشخيص دهد و به آن وظيفه عمل كند اين هم در عمار يكي از نكات مهم زندگي اش است كه وظيفه شناسي او در كنار ايمان و بصيرتي كه همه ي ما مي دانيم او در اوج بصيرت قرار داشت. اين بصيرت هم ناشي از ايمان است.
باز تاييد ميكنم كه از ثمره هاي ايمان همين بصيرت است،ايمان حقيقي باعث بصيرت مي شود هم بصيرت خودش و هم بصيرت افزايي براي ديگران و در روشن كردن ديگران نقش اساسي دارد.