نسخه چاپی

تهیه كننده فیلم «شیار 143»:

خانم زارعی خیلی نگران بود/مجبور شدیم به خود وزیر نامه بنویسیم/می گفتند فیلم ضد جنگ و ضد ارزش است

عکس خبري -خانم زارعي خيلي نگران بود/مجبور شديم به خود وزير نامه بنويسيم/ميگفتند فيلم ضد جنگ و ضد ارزش است

محمد حسین قاسمی گفت: ما حتی شهرك دفاع مقدس را نتوانستیم بگیریم چون می‌گفتند فیلمنامه مشكل دارد و ضد جنگ و ضد ارزش است.

به گزارش نما ،پس از سالها تجربه مستندسازی، دغدغه‌هایش را به دنیای تهیه کنندگی آورده تا این بار از دریچه نگاه «شیار 143» با مخاطب ارتباط برقرار کند. محمد حسین قاسمی با کارنامه خود خصوصا «شیار 143» نشان داده که اگر فیلمی دغدغه‌اش نباشد، با هیچ سفارشی آن را نمی‌سازد و بالعکس اگر دغدغه موضوعی را داشته باشد،  می‌تواند یکه و تنها در برابر مشکلات ایستاده، اثرش را به ثمر بنشاند. حواشی و گفت و گوها راجع به «شیار 143» سبب شد به سراغ محمد حسین قاسمی که همراه با ابوذر پورمحمدی تهیه کننده «شیار 143» بوده‌اند رفته و راجع به این فیلم با او صحبت کنیم.

اخیرا در باره ممیزی‌هایی گفته‌اید که بر فیلم «شیار 143» اعمال شده؛ بحث تحمیل آنها و بعد از آن حمایت‌های لفظی که وجود داشت. آیا نتیجه فیلم شما انتقادی بر نگاه کلیشه‌ای و زیرتابلوی سیاسی بردن موضوع جنگ است؟
این تعبیر هم می‌تواند استخراج شود.ما با فیلمی روبرو بودیم که هر جایی می‌رفت، بالعکس می‌شد. همه ترس این را داشتند که این فیلم ضد جنگ شود و حتی بدتر از اینها را هم به ما می‌گفتند. من خیلی از حرفها در دلم مانده و شادی این روزها به خاطر استقبال و لطف‌ اهالی رسانه اجازه نمی‌دهد آنها را بیان کنم. نمی‌خواهم به سمت برخی بحث‌ها بروم، اما واقعا مدیران ما باید بیشتر فکر کنند. بعضی وقت‌ها هیچ خط قرمزی نیست که واقعا وجود داشته باشد بلکه من نوعی به خاطر کلیشه‌ها در دامی افتاده‌ام که ذهنم بسته شده؛ ذهن من این ممیزی‌ها را به وجود می‌آورد که چون به میزم خیلی پایبند هستم، احتمال دارد با این فیلم میزم را از دست بدهم.
بنابر این به نظرم مدیران باید اندکی نگاه خود را تغییر دهند. نمی‌خواهم خدای نکرده بگویم سوادشان را بیشتر کنند، چون اینها قطعا آدم‌های باسوادی هستند که در این جایگاه قرار دارند، اما بیشتر باید وارد میدان شوند. به راحتی از فیلمنامه‌ای نگذرند و آن را رد نکنند، چه بسا فیلم موفقی از همان فیلمنامه ساخته شود. هر چند کارشناسانی وجود دارند اما آیا این کارشناسان قابلیت دارند؟ آیا اصلا وقت می‌کنند کار را بخوانند من اصلا آدم سیاسی نیستم، در سیاست خیلی مسائل را نمی‌دانم و حرفم سیاسی نیست. گاهی شوراها به سمتی می‌رود که چندان خوشایند نیست. آدم‌هایی که در این شوراها مطرح هستند سرشان شلوغ است و کارهای خود را دارند. کی بیکارتر است؟ متاسفانه کسی که کارنابلدتر است وهمین آدم فیلمنامه را می‌خواند، نظر می‌دهد، برداشت خود را برای بقیه تعریف می‌کند و به همین راحتی راجع به فیلمنامه‌ای نتیجه‌گیری می‌شود. گاهی حتی در باره فیلمی صحبت می‌شود که بقیه افراد شورا آن را ندیده‌اند. به نظر من خیلی دقیق‌تر باید راجع به کارها نظر داد؛ چون فرهنگ، جامعه را می‌سازد و زیربنای آن است. به نظر من جایگاه سیاست خیلی پایین‌تر از هنر است؛ زمانی که هنر با نگاه سیاسی مورد ارزیابی قرار گیرد، ضربه بزرگی به آن وارد می‌شود .فیلمنامه «شیار 143» را هم در ابتدا رد کرده بودند اما ساخت و موفقیت فیلم حداقل این را نشان داد که باید مقداری دقیق‌تر فکر کرد و تصمیم گرفت. البته بحثم در باره تمام مدیران نیست و راجع به تجربه خودمان صحبت می‌کنم.
وزیر ارشاد آن دوران موافق این فیلم بود اما چطور می‌شود که در سطوح پایین‌تر اتفاقات دیگری برای فیلم می‌افتد؟ تا جایی که حتی خود وزیر متعجب می‌شود. حتی وزیر برای افتتاحیه این فیلم می‌آید؛ فیلمی که پروانه ساخت آن اواسط کار لغو می‌شود. چه سیستمی وجود دارد؟ آیا خط نگاه‌ها یکی نیست؟ آیا بعضی از سیستم‌ها از جاهایی غیر از مدیران خود هدایت می‌شوند؟ من اینها را نمی‌دانم و باید در مورد اینها فکر کرد. اما فکر می‌کنم «شیار 143» یک چیز را نشان داد و آن هم این بود که مردم از سینمای جنگ خسته نشده‌اند از کلیشه‌ها و شعارها خسته شده‌اند. مخاطب از اینکه من بخواهم یک فکر را تحمیل کنم خسته است. مخاطب ما شعور دارد؛ قبلا هم شعور داشت، ما بودیم که اشتباه فکر می‌کردیم. می‌خواهیم تحمیل کنیم که حتما آنچه من می‌گویم درست است. من قبلا مصاحبه‌ای در باره مستند جنگ داشتم و آنجا هم مطرح کردم که ما در تلویزیون مشکل کمبود مخاطب برای مستند دفاع مقدس نداریم؛ مشکل این است که اصلا هیچ مخاطبی وجود ندارد. علت آن هم نوع نگاه‌هایی است که بعضا به من فیلمساز تزریق می‌شود که باید اینگونه ببینم. هر آدمی با هر اعتقادی به کسی که جان خود را برای کشورش فدا کرده احترام می‌گذارد و زندگی و روایت آن برای مخاطب مهم است، اما اگر به این آثار توجه نمی‌شود شاید من فیلمساز نمی‌توانم درست روایت کنم و از ترس اینکه اتفاق بدی برایم نیفتد  در دام کلیشه‌ها افتاده‌ام. وقتی فیلمساز از حقیقت فرار می‌کند مخاطب این را می‌فهمد؛ مخاطب هوشمند است. جنگ هشت سال از تاریخ این مملکت است، تاریخی که برای هزاران سال قبل نیست و نهایتا برای 30 سال پیش است؛ اما خب می‌بینیم از آدم‌هایی که برای گذشته‌ای نزدیک هستند، چه مانده است؟ اسم اتوبان، کوچه و همین. چون من که کار فرهنگی انجام می‌دهم درست نتوانسته‌ام در باره اینها کار کنم. چرا باید بین مردم و جنگ اینقدر فاصله بیفتد در حالی که جنگ چندان از ما دور نیست.

av600.jpg


بالاخره کدام در باز شد که شما توانستید «شیار 143» را بسازید؟
در رحمت خدا(خنده). من از ابتدا هم پول نمی‌خواستم، تاییدیه می‌خواستم. بحث ما اصلا مالی نبود فقط پروانه ساخت می‌خواستیم که فیلم را بسازیم. ما در همان تاییدیه اولیه گیر کرده بودیم و بحث به مسائل مالی نرسید. بعد از اینکه پروانه ساخت موقتی گرفتیم که در واقع پروانه ساخت هم نبود موافقت اصولی بود، طی نامه‌ای برای وزیر گفتیم که می‌خواهیم این فیلم و با این موضوع را بسازیم و 50 درصد هزینه را می‌توانیم پرداخت کنیم، اگر امکانی وجود دارد 50 درصد باقیمانده را مشارکت کنید. فیلمنامه را هم برای وزیر فرستادیم. چون در سازمان سینمایی در باره زمینه و بیس کار مشکل وجود داشت، ما برای خود وزیر نامه نوشتیم. نمی‌خواهم به سیستم خاصی در سازمان سینمایی اشاره کنم اما شاید شخصی بوده که سلیقه متفاوتی داشته و آدم تاثیرگذاری هم بود.
به هر حال بعد از مدتی دستور آمد که فیلمنامه به شورای حمایت برود، شورای حمایت هم برای وزیر نامه نوشت که فیلمنامه تایید نشده و اصلاحاتی داده شده که باید اعمال شود. اصلاحاتی که گفته بودند از فیلمنامه گذشته و مربوط به تولید بود. دوباره برای وزیر نامه نوشتیم که این مراحل پیش رفته. خلاصه که وزیر مستقیم برای فارابی نوشتند، آنجا هم مطرح شد که فیلمنامه اصلاحاتی خورده که ما باید بعد از تولید در باره‌اش نظر بدهیم. همه آنها می‌دانستند که ما نمی‌خواهیم اصلاحیه‌ها را انجام دهیم و این کاملا مشخص بود. به این دلیل که اصلاحیه‌های خیلی بدی بود؛ نظر یا پیشنهاد نبود و کاملا باید اعمال می‌شد. یک نمونه‌اش این بود که وقتی فیلم با قالی کامل شده در حال اتمام است، می‌گفتند باید الفت قالی را به جمکران برده و بگوید که پسرم با امام زمان(عج) برمی‌گردد. من هم به امام زمان(عج) و هم به رجعت اعتقاد دارم اما ورود به این قضیه اتفاقا پایین آوردن سطح همه این موضوعات بود. همان موقع هم آنقدر بحث داشتیم که می‌دانستند ما این موضوع را اعمال نخواهیم کرد در فارابی این موضوع مطرح شد که اگر چه مشکلاتی وجود دارد اما به هر حال وزیر دستور داده، بنابر این بحث مالی را برآورد کنید و به ما اطلاع دهید. ما در برآوردها صادقانه گفتیم مسئولان برخی از لوکیشن‌ها مثل معدن مس اقبال نشان داده و اینها می‌توانند هزینه‌های ما را کم کنند؛ بعد از همه اینها گفتند که مشکلی نیست و کار را شروع کنید. بعد از چند هفته معطلی گفتند که بحث کان لم یکن شده و این موضوع خیلی به ما ضربه زد. زمانی است ما می‌دانیم هیچ حمایتی وجود ندارد و خودمان هستیم و کمکهای لجستیکی مس، خوب کار را با هر زحمتی که  شده پیش می‌بریم. اما اینکه قولی بدهند و بعد عمل نکنند همه مشکلات را بیشتر می‌کند. من در جریان هستم همان زمانی که به ما می‌گفتند پول نداریم، برخی از پروژه‌ها با حمایت‌های عجیب و غریب پیش می‌رفت. به هر حال با همکاری آقای پورمحمودی و سختی زیاد کار را ساختیم. در حال حاضر هم صحبت‌هایی می‌شود که برایم تعجب‌آور است، مثلاً مدیر عامل وقت فارابی در مصاحبه‌ای گفته بودند که ما می‌خواستیم حمایت کنیم اما عوامل فیلم رفتند و دیگر خبری نشد. هر عقل سلیمی این موضوع را متوجه می‌شود که چنین چیزی وجود ندارد. اما الان مجبور هستند که اینها را بگویند.

ولی همه تصور می‌کنند که راه برای ساخت فیلم دفاع مقدس باز است وفقط کافی است فیلمساز اراده کند.
نه، حداقل در باره ما اینطور نبود. البته گاهی وقت‌ها همین سختی‌ها، شاید شیرینی‌های دیگری همراه بیاورد یا حتی کیفیت فیلم را بهتر کند. «شیار 143» با هزینه کمی ساخته شد که شاید بخشی از آن به مدیریت ما برگردد، اما بخش مهمی از آن به همراهی عوامل مربوط است. همه عوامل فیلم با ما همراه بودند. اگر چه من و خانم آبیار را چندان نمی‌شناختند. اما به خاطر جذابیت خود فیلمنامه با ما همراهی کردند. ما هیچ کس را مجبور نکردیم که با ما همکاری کند و همه چیز خدا را شکر خیلی زود ترتیب داده شد. می‌توانم بگویم هزینه فیلم فقط از جیب قاسمی و پورمحمدی پرداخت نشد؛ از جیب همه عوامل فیلم بود. همه لطف داشتند و رعایت حال ما را کردند. گاهی پول زیاد شرایط را عوض کرده و باعث می‌شود من حواسم پرت شود که آمده‌ام یک اثر هنری بسازم نه اینکه پول در آورم. این است که پول زیاد اتفاقا گاهی به کیفیت کار ضربه می‌زند. ما حتی شهرک دفاع مقدس را نتوانستیم بگیریم چون می‌گفتند فیلمنامه مشکل دارد و ضد جنگ و ضد ارزش است و... خب من به طراح صحنه گفتم شهرک را دیدی؟ الان شهرکی وجود ندارد و اینجا بیابان است؛ باید برای این بیابان فکری کرده و از خلاقیت خودتان استفاده کنید. دوستان با ما همراهی کردند و خب از همان فضای بیابان استفاده شد. بالطبع بازیگران هم خیلی با هم همراهی کردند. مقایسه کنید مثلا مهران احمدی به جای شهرک دفاع مقدس بخواهد در یک بیابان که فقط قسمتی از آن حال و هوای جنگ دارد حس بگیرد. همه اینها با هم متفاوت است. به هر حال سعی کردیم هر چه در توان داریم بگذاریم و هه از همان توان و شرایطی که وجود داشت استفاده کردند.

با این اوصاف کار برای فیلم بعدی شما سخت‌تر شده و توقعات بالا رفته است.
بله، اما ما بر اساس توقع دیگران «شیار 143» را نساختیم و این فیلم دغدغه خودمان بود؛ در باره هر کار دیگری هم همینطور خواهد بود. به خانم آبیار هم گفتم اینکه «شیار 143» را ساختیم کنار بگذاریم و یک فیلم جدید بسازیم؛ فیلمی که دغدغه‌اش را داریم. برای فیلم بعدی با این نگاه با آقای پورمحمدی و خانم آبیار صحبت کرده‌ایم که فرض کنیم هیچ فیلمی نساخته‌ایم؛ ببینیم که آیا موضوع فیلم بعدی دغدغه ما هست یا نه. برای فیلم بعدی فعلا امیدمان به خداو برگشت سرمایه از گیشه «شیار 143» است و هنوز جایی صحبتی نکرده‌ایم.

sh600.jpg


با توجه به موفقیت «شیار 143» تصور این است که شما پیشنهادات زیادی برای ساخت داشته باشید.
بله، پیشنهاد وجود دارد، اتفاقا پیشنهادی بود که اصلا کاری به موضوع آن ندارم و برایم بسیار محترم است، اما من فکر می‌کنم این رویه درست نیست. من باید دغدغه موضوع را داشته باشم و من باید بروم با مدیر صحبت کنم که می‌خواهم این فیلم را بسازم. شاید موضوعی مطرح شود و من به آن فکر کنم که آیا دغدغه‌اش را دارم یا خیر، اما فکر می کنم باید بالعکس باشد. اگر پیشنهادی برای ساخت وجود دارد باید از طرف هنرمند به مدیر باشد. من به همه موضوعات پیشنهادی احترام می گذارم اما شاید ما هنوز شناخت کاملی از آن نداشته باشیم که احساس کنیم موضوع مبتلا به ما و مشکل روز جامعه است. بنابر این چیزی که قرار است تولید شود باید از جانب هنرمند پیشنهاد شود.

کمی در باره بازیگران توضیح دهید و اینکه چطور با فیلم و عوامل هماهنگ شدند؟
اگر چه آن رنگ و لعاب خاص که در فیلمهای هالیوودی وجود د ارد در «شیار 143» نمی‌بینیم و اصلا ویژگی این فیلم واقعی بودن آن است که مردم با آن پیش بروند، اما برداشت من این است که خانم آبیار خیلی وامدار مستندسازی هستند. ما سه گروه بازیگر داشتیم: بازیگران حرفه‌ای مثل خانم ها زارعی، عباسی و آقایان عزتی، احمدی و شادمانی. گروهی هم بازیگران و تئاتر و بقیه نابازیگر بودند. یکدست کردن این بازیگران خیلی سخت بود چون هر کدام ویژگیهای خاص خود را داشتند. حتی بالاتر از آن در بازیگران حرفه‌ای هم هر کدام بر اساس فیلمهایی که قبلا بازی کرده بودند، باید نقش را معمولی ایفا می‌کردند، ما بازی غلو شده نمی‌خواستیم. به هر حال یکدست کردن همه اینها از کسی بر می آید که فضای رئال را تجربه کرده باشد و بداند چه چیز واقعی است. موضوعی که باید آن را توضیح دهم برخی نگرانی‌هایی است که وجود داشت. اگر چه سبقه خانم آبیار از برخی دوستان مثلا خانم زارعی در سینما کمتر است اما خانم زارعی می‌دیدند که باید خود را به شیوه دیگری از کارگردانی بسپارند و این موضوع می‌توانست باعث ترس شود. اگر سوختی در این کار اتفاق می‌افتاد برای خانم زارعی خیلی سنگین تر از خانم آبیار بود. ایشان اسمی دارند و شناختی از ایشان وجود دارد که نگرانی‌هایی را برایشان به وجود می‌آورد اما بعد از مدتی و شاید حتی پس از خروجی کار نگرانی‌هایشان برطرف شد. من از طرف دوستان خانم زارعی شنیده بودم که خیلی نگران بودند که نتیجه کار چه خواهد شد و شیوه نوی این کارگردان چطور پیش خواهد رفت ؟ پس از تماشای فیلم متوجه شدند که دلیل اصرارهای خانم آبیار برای نوع خاصی از بازی چه بوده است. شناخت خانم آبیار از پرسوناژ «الفت» یک شناخت 10 ساله بوده و بر اساس همین شناخت به علاوه مستندساز بودن، می‌دانستند که باید به شکل دیگری ترسیم شود. ما بعضا می‌شنویم که می‌پرسند پشت صحنه مشکلاتی بوده؟ بله مشکل همین نگرانی‌ها بوده است. خانم زارعی نگران بودند، خانم آبیار هم بر ویژگی خاصی از بازی اصرار داشتند. من شاهد بودم خانم آبیار تا زمانی که بازی رئال از بازیگر نمی‌گرفتند کنار نمی‌آمدند که بعضا باعث مشکل هم می‌شد. من خودم را می‌گویم که گاهی راهی را آمده‌ام اما یادم می‌رود که از چه مسیری گذشته‌ام و فکر می‌کنم همانجا روی قله بوده‌ام. به هر حال نگرانی‌های خانم زارعی بعد از دیدن فیلم برطرف شد و امیدوارم که هنوز هم بر همین عقیده باشند.

استقبال از فیلم و وضعیت گیشه تا به الان چطور بوده؟
استقبال خوب بوده و من باید از شهرداری، تلویزیون و... تشکر کنم که در تبلیغات کمک کردند. البته به همه فیلمها این کمک می‌شود. اما برای من که هیچ کمکی نداشتم همین هم غافلگیر کننده است. در باره فیلم اطلاع‌رسانی می‌شود و مردم خودشان تصمیم می‌گیرند که آن را ببینند. خدا را شکر تماشاچی، تماشاچی آورده و «شیار 143» تبلیغاتی از این دست که مردم فیلم را برای هم تعریف کنند هم داشته است. با این اوصاف ما 10 هفته اکران را پر می‌کنیم و شاید حتی ادامه داشته باشد. فیلم تا به الان پس از گذشت حدود یک ماه نزدیک یک و نیم میلیارد فروش داشته است.

منبع:مثلث

۱۳۹۳/۱۰/۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...