نسخه چاپی

اسدالله عسگراولادي :

خیلی وقت است كه با دولت آشتی كرده ایم/ دنبال حاشیه‌ها نیستیم/ سرمایه به جایی می‌رود كه از آن حمایت شود/ تحریم‌ها دائمی نیست و طرفین روزی با هم به تعامل می‌رسند

عکس خبري -رازهاي عسگراولادي براي ميلياردر شدنش

حرف های عسگراولادی در مورد حواشی سفر اخیر هیات ایرانی به چین



به گزارش نما، از نخستين سفر حاج اسدالله عسگراولادي به
چين33 سال مي گذرد و در اين مدت همواره سر سطح مبادلات تجاري ايران وچين افزوده
شده است. رئيس اتاق بازرگاني ايران و چين، اين روند را ناشي از ناملايمتي‌هاي غرب
مي‌داند و معتقد است، در صورت تداوم اخم غربي‌ها، سطح مبادلات مي‌تواند از اين هم
فراتر رود. با آقاي عسگراولادي در مورد حواشي سفر اخير هيات ايراني به چين گفت و
گو كرده‌ايم.





شما رئيس اتاق ايران و چين هستيد و زماني كه هياتي از ايران
به اين كشور سفر مي‌كند، انتظار اين است كه شما هم در ميان اعضاي هيات باشيد. با
اين حال شما در سفر اخير آقاي احمدي نژاد به چين حضور نداشتيد. آيا دولتي‌ها
همچنان با شما قهر هستند؟



نه خيلي وقت است كه آشتي كرده ايم. دلخوري هايي به خاطر
بعضي مصاحبه هاي من وجود داشت كه برطرف شد. برخي تحليل‌هاي من كه ناشي از نگراني
بود به مذاق دوستان خوش نيامده بود كه من هم حرف‌هايم بزرگ‌نمايي شده بود. خلاصه
الان با دولت دوست هستم و هيچ مشكلي ندارم. اما در مورد اين كه در سفر به چين حضور
نداشتم، شما درست مي‌گوييد اما نبودن من ناشي از مشكل خاصي نبود. دعوت نامه
پنجشنبه به دستم رسيد كه من در دبي بودم. شنبه و يكشنبه بليت براي سفر به پكن وجود
نداشت بنابر اين با تأخير رفتم. روز شنبه هم قرار بود به هواپيماي حامل رئيس جمهور
ملحق شوم كه در نهايت گفتند ظرفيت تكميل است. بنابر اين خودم شخصا به چين رفتم.



دعوت شده بوديد؟



هم از سوي دولت ايران دعوت شده بودم و هم از طرف چيني‌ها.



 



ما شنيده‌ايم هيچ كدام از اعضاي اتاق ايران و چين به اين
سفر دعوت نشدند. البته سفير ايران خيلي تلاش كرده و طرف چيني شما هم دعوت كرده است
اما دولتي‌ها دعوت نكرده‌اند.



من شخصا دعوت شده بودم. اتاق بازرگاني چين و ايران هم از ما
دعوت كرده بود اما اعضاي اتاق ايران و چين از سوي هيات ايراني دعوت نشده بودند. من
هم از طرف دولت دعوت شده بودم و هم از طرف چيني‌ها. البته از نظر من اين مسائل از
طرف آقاي رئيس جمهور  مقامات ارشد نبود،
بلكه مديران مياني مسبب اين مسائل هستند و چه بسا مقامات عالي از اين مطالب بي
اطلاع باشند. در هر صورت براي ما نتايج ديدارها اهميت دارد و به دنبال حاشيه‌ها
نيستيم.



 



نتيجه ديدارها از نظر شما مثبت بود؟



بله. سفر آقاي احمدي نژاد به چين، دو اثر مثبت داشت؛ نخست
ديدار با رئيس جمهور چين و بعد ديدار با رئيس جمهور روسيه. اين ديدارها خيلي بيشتر
از آن چه فكر كنيد، داراي اهميت بودند.نتيجه اين خواهد بودكه روابط ايران با دو
كشور چين و روسيه تقويت شده و برخي موانع تجارت ميان دو كشور برداشته شود. اما اين
بسته به اين است كه ما ديگر به آنان اخم نكنيم و آنها هم رو ترش نكنند. بقيه
ملاقات‌ها البته مهم بود اما نه به اندازه دو ديداري كه اشاره كردم.



فكر مي كنيد پس از اين ديدارها، چه اتفاقي در حوزه روابط
ايران با دو كشور روسيه و چين رخ خواهدداد؟



نتيجه قطعي ملاقات‌ها افزايش سطح مبادلات است. در مورد
روسيه هر چند سطح مبادلات قابل مقايسه با چين نيست اما پيش‌بيني مي‌شود كه با
افزايش قابل توجهي مواجه شود. مبادله ما با چين هم احتمالا در سال 2012 به مرز 50
ميليارد دلار خواهد رسيد و پيش بيني مي‌شود اين رقم به سطح 70 تا 80 دلار در اينده
برسد. البته اين جهش منوط به مذاكرات آينده ايران با گروه 1+5 است. اگر مذاكرات به
نتيجه نرسد، قطعا سطح مبادلات ايران و چين به 80 ميليارد دلار مي‌رسد اما اگر
مذاكرات مثبت باشد، ممكن است اين رشد متوقف شود.



 



اين رابطه تجاري براي ما چه منفعتي داشته است؟



نقطه آغاز همكاري اقتصادي ايران و چين به 25 سال پيش برمي
گردد. خاطرم هست كه در آن زمان حجم مراودات ما با اين كشور 200 ميليون دلار بود.
امروزه ما كشوري با حدود 100 ميليارد دلار داد و ستد تجاري هستيم. از اين ميزان
حدود 60 ميليارد دلار واردات و 40 تا 50 ميليارد دلار صادرات داريم. 45 ميلارد
دلار از كل اين 100 ميليارد دلار حجم مبادلات فعلي داد و ستد ما با چين است. در
رابطه با مافع دوجانبه از روابط تجاري بايدگفت كه تجارت ما با چين منافع بسيار
زيادي براي ما در بر دارد. قيمت تمام شده كالاي ما با قيمت تمام شده كالاها در
كشورهاي همسايه و چين تفاوت دارد. توليد در ايران اقتصادي نيست و قيمت تمام شده يك
كالاي واحد تويد داخل در مقايسه با نمونه چيني آن، دو برابر است. ما نمي‌توانيم
قيمت تمام شده خودرا با ديگر كشورها رقابتي كنيم. از اين رو اگر به مصرف كننده
ايراني فشار بياوريم كه جنس داخلي بخرد، ضرر مي‌كند پس به ناچار به سمت خريد كالاي
وارداتي رفتيم. همچنين نبايد از خاطر برد كه 58 درصد از 46 ميليارد دلار تجارت
ايران با چين در سال 2011 ميلادي كه در سال 2012 ميزان به بيش از 48 تا 50 ميليارد
دلار مي‌رسد، صادرات ما به چين است پس ما ارز حاصل از صادرات به چين را به رغم
دشواري‌ها به داخل وارد مي‌كنيم البته بي سرو صدا نيز اين كار را مي‌كنيم تا غربي‌ها
راه‌هاي ما را نبندند.



 



يعني در حقيقت به جايي مي‌رسيم كه تمام مايحتاج خود را از
چين وارد كنيم؟



ما ناچاريم بخشي از پول نفت را با كالاي مصرفي چيني وارد
كشور كنيم.  برخي كالاهاي مورد نياز را هم
كه چين ندارد از طرف ديگر كشورها تامين مي‌كنيم. بدين صورت كه پول آن كالا را چين
به جاي آنكه مستقيم به ما بدهد به كشور سوم پرداخت مي‌كند. مثلا چين گندم ندارد كه
ما در مقابل فروش نفت به اين كشور تامين كنيم، بنابر اين گندم را از قزاقستان
خريداري مي‌كنيم و پول آن را از چين به قزاقستان مي‌فرستيم.



بنابر اين ما بايد پول خريد برخي از كالاهاي مورد نياز خود
را از محل كشورهايي تأمين كنيم كه روابط حسنه داريم كه يكي از آنها چين است.



اين رابطه براي چين چه منافعي دارد كه اين طور پاي ايران
ايستاده است؟



امروزه منفعت چين در همكاري اقتصادي با ايران است. اگر روزي
اين منفعت جاي خود را با ضرر تغيير داد شك نكنيدكه چين پاي خود را جاي ديگري خواهد
گذاشت. قطعا چين دلسوز ما نيست و به دنبال منافع خود است. چين مي‌تواند نفت را از
ايران نخرد اما به عربستان اعتماد ندارد زيرا اين كشور را تابع آمريكا مي‌داند.
شركت نفتي اي كه در عربستان فعاليت مي‌كند در واقع آمريكايي‌ است. 62 درصد سهام
اين شركت متعلق به آمريكايي‌هاست. بنابر اين چيني‌ها به خوبي مي‌دانند كه اگر روزي
به نفت ايران پشت كردند و سراغ عربستان رفتند شكست خواهند خورد به اين دليل كه
آمريكا با نفوذ خود در شركتهاي نفتي سعودي به راحتي مي‌تواند چيني‌ها را بازي
دهند. پس يكي از دلايلي كه چين به ايران نزديك مي‌شود اين است كه منافع خود را در
حال حاضر در همكاري با ايران مي‌بيند. نبايد اين را فراموش كنيم كه مردم ايران
دوست دارند از كالاهاي غربي استفاده كنند. همه ما علاقه داريم كه كالاي غربي بخريم
اما به دليل شرايط امروز، اچار هستيم كه براي تامين لوازم يدكي كارخانه خود، كالاي
انگليسي را از چين وارد كشور كنيم. من معتقدم كه اگر غربي‌ها طي مذاكرات آتي 1+5
در مسكو كه دوره بعدي آن به طور قطع در وين خواهد بود، در برابر خواسته‌هاي به حق
ما تمكين نكنند، روابط اقتصادي ايران با چين به مرز 70 تا 80 ميليارد دلار خواهد
رسيد. البته ما به چيني‌ها هم اعلام كرده‌ايم كه اگر ايران با غرب آشتي كند ديگر
از اين خبرها نيست كه ما با شما مراودات آنچناني داشته باشيم. من بارها در چين به
مسئولان اين كشور گفته‌ام كه ما را اذيت نكنيد و اگر امروز ما شما را تحويل مي‌گيريم
به اين خاطر است كه كشورهاي غربي ما را تحويل نمي‌گيرند در واقع اخلاق ايراني‌ها
به غربي‌ها نزديكتر است تا چيني‌ها براي آنكه ما سابقه ارتباط 200 ساله با غرب
داريم در حالي كه با چين نزديك به 25 سال است كه اين ارتباط را برقرار كرده‌ايم.
چيني‌ها بداخلاق هستند اما غربي ها خوش اخلاق، با آنكه در باطن بداخلاق هستند.
بنابر اين من معتقدم كه تحريم‌ها دائمي هستند. بنابر اين من معتقدم كه تحريم‌ها
دائمي نيست و طرفين روزي با هم به تعامل مي‌رسند. اما آنكه بيشتر مقاومت كند برنده
اين ميدان است.



احتمالا منظور شما از رابطه اقتصادي همان واردات در برابر
فروش نفت است



ما به چين محصولات متنوعي صادر مي‌كنيم. در اين بين هم
كالاهاي سنتي مانند فرش و زعفران و پسته وجود دارد و هم كاشي و سنگ اينكه شايع شده
بود ما از چين سنگ قبر وارد مي‌كنيم به هيچ وجه صحت ندارد. در واقع آنچه از چين به
عنوان سنگ قبر چيني وارد مي‌شود، همان سنگ ايراني است كه چيني‌ها با ماشين آلات
خود صيقل داده و به ايران مي‌فرستند.



دليل اين همه رونق صنعت چين چيست؟ چرا ما در اين مسير موفق
نشديم؟



دولت چين به فعالان اقتصادي اين كشور چنان بهايي داد كه
براي راه‌اندازي واحدهاي توليدي با اين شرط كه 50 درصد محصولات صادرات شود. 80
درصد تنخواه، 80 درصد پول زمين و ساختمان وادوات واحد توليدي را 20 ساله با بهره 6
درصد را مي‌پردازد. اين اقدام دولت چين منجر به رونق كارخانه‌ها و توليد و در
نتيجه صادرات اين كشور شد.



 



ما چه كالاهايي را از چين به طور مستقيم وارد مي‌كنيم؟ غير
از آن كالاهاي بي‌كيفيتي كه شما معتقديد تنها از طريق قاچاق و نقص قانون كالاهاي
متروكه وارد كشور مي‌شود چه كالاهاي استانداردي از چين وارد كشور مي‌شود؟



ما از چين ماشين آلات صنعتي و كشاورزي وارد مي‌كنيم. قسمت
عمده‌اي از واردات ما از چين مربوط به فلزات مثل آهن و ميلگرد است. مقداري شكر با
واسطه از چين وارد مي‌كنيم. يعني چيني‌ها از كشورهاي آمريكاي جنوبي شكر مي‌خرند و
به ما مي‌فروشند مقداري محصولات نهايي پتروشيمي كه خودمان در ايران نداريم را
توليد مي‌كنيم. مقداركمي هم كالاهاي مصرفي مثل لباس، كيف، كفش و لوازم الكتريكي
مثل سيم و لامپ وارد مي‌كنيم كه البته مقدارش كم است و در كل حدود 50 ميليون دلار
حجم مبادلات ما رادر بر مي‌گيرد. اخيرا مقداري لوازم الكترونيكي مثل موبايل و نرم
افزار هم وارد مي‌كنيم كه مقدارش بسيار پايين است و هم بي كيفيت دارد و هم با
كيفيت و مرغوب.



 



گفته مي‌شود برخي از برندهاي ايراني هم براي كاهش در هزينه‌هايشان
به چين مي‌روند و براي توليد كالا آنجا سرمايه‌گذاري مي‌كنند. بعد هم محصولات خود
را در چين توليد مي‌كنند و به بازار ايران مي‌فرستند اين ايده مناسبي است يا اينكه
دردي از اقتصاد ما دوا نمي‌كند؟



تعداد محدودي هستندكه اين كار را مي‌كنند. آنهايي كه اينجا
دچار برخي ناملايمات و نامهرباني‌ها مي‌شوند اين كار را مي‌كنند. من اين كار را
تاييد نمي‌كنم و دوست ندارم اتفاق بيفتد اما گفتم سرمايه به جايي مي‌رود كه از آن
حمايت شود. اروپايي‌ها هم اين كار را زياد انجام مي‌دهند. الان بهترين كفش‌هاي
ايتاليايي كه در فروشگاه‌هاي اروپا توليد مي‌شود ساخته شده در چي است. الان تعداد
سرمايه گذاران ايراني كه وارد چين مي‌شوند و كالايشان را آنجا توليد مي‌كنند بسيار
كم است. اما اگر ما همچنان به بي اعتنايي نسبت به توليد و عدم حمايت ازتوليد كننده
ادامه بدهيم بي شك اين تعداد افزايش خواهد يافت.



 



 



منبع: هفته نامه آسمان



۱۳۹۱/۳/۳۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...