نسخه چاپی

حیایی: بازیگری رسیدن به پالایش روحی است

امین حیایی شهرتش را مدیون تلویزیون می‌داند و می‌گوید در بازیگری، اخلاق مهم‌تر از فن و تكنیك است و بازیگر باید صورت و سیرتش یكی باشد تا در نهایت به یك پالایش روحی كه خدا برایش مهیا كرده، برسد.

به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، «امین حیایی» بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون است که تاکنون در بیش از 50 فیلم سینمایی ایفای نقش کرده است.
وی از سال 70 با فیلم «دو همسفر» به سینما آمد و در نقش‌های متفاوتی ظاهر شد.
«مهمان مامان» (داریوش مهرجویی)، «کما» (آرش معیریان)، «نقاب» (کاظم راست‌گفتار)، «ستاره‌ها» (فریدون جیرانی)، «زن زیادی» (تهمینه میلانی)، سن‌پترزبورگ (بهروز افخمی)، «اخراجی‌ها» (مسعود ده‌نمکی)، «دختر ایرونی» (محمدحسین لطیفی)، «زن‌ها فرسته‌اند» (شهرام شاه‌حسینی)، «بیداری رویاها» (محمدعلی باشه‌آهنگر) و «پوپک و مش ماشاالله» (فرزاد موتمن) از جمله فیلم‌هایی است که حیایی در آن‌ ایفای نقش کرده است.
حیایی شهرتش را مدیون تلویزیون می‌داند، وقتی با مجموعه «آپارتمان» بر صفحه تلویزیون‌ ظاهر شد و بعدها هم با سریال‌هایی چون «مهر خوبان»، «دو پنجره»، «روزگار جوانی» و «همسایه‌ها» بیش از پیش هنر بازیگری‌اش را به رخ کشید.
وی که چندی پیش با سریال «قلب یخی» میهمان شبکه نمایش خانگی بود، به تازگی برای تصویربرداری بخش‌های خارج از کشور سریال «made in iran» به بیروت آمده است.
از فرصت استفاده کردیم و در این هوای دلچسب و بارانی شهر بیروت تصمیم گرفتیم گفت‌وگوی کوتاهی درخصوص وضعیت و جایگاه بازیگری در کشور با این بازیگر داشته باشیم.
متن کامل گفت‌وگو به شرح زیر است:

* الان در لبنان مشغول چه کاری هستید؟

- در حال حاضر در بیروت مشغول بازی در سریال «ساخت ایران» (made in iran) به کارگردانی «محمدحسین لطیفی» هستم. موضوع این سریال طنز است و داستان از تهران شروع می‌شود، وقتی که جای من با یک دانشمند نانو تکنولوژی عوض می‌شود و برای پناهنده شدن به خارج می‌روم. گروهی که منتظر دانشمند بودند، من را با خودشان می‌برند و فکر می‌کنند که من آن دانشمند هستم. این سریال در 12 قسمت برای پخش در شبکه نمایش خانگی ساخته می‌شود.

* در این سریال با چه بازیگرانی هم‌بازی هستید؟

- در سریال ساخت ایران، آقای «بهنام تشکر» نقش دانشمند را بازی می‌‌کند، خانم «بهاره رهنما» هم نقش همسرش را بازی می‌کند. آقای «فرهاد اصلانی»، خانم «گوهر خیراندیش» و ... هم از دیگر بازیگران این سریال هستند که قرار است تعداد دیگری از بازیگران هم به پروژه اضافه شوند.

* چندی پیش صحبت‌هایی درخصوص قطع همکاری شما با پروژه «قلب یخی» و آقای کمال طباطبایی در رسانه‌ها منتشر شد، در این رابطه کمی توضیح می‌دهید؟

- این صحبت‌‌ها فقط یک شایعه و حاشیه‌سازی بود و اصلا صحت نداشت. نه ایشان اعتراضی کرده بود، نه بنده. اتفاقا قرارداد کار هم بسته شده و صحبت کردیم. انشاءالله از فروردین سال آینده «قلب یخی3» را شروع کنیم، البته گویا قرار است آقای «سامان مقدم» کارگردانی این مجموعه را با یک گروه جدید به عهده بگیرند.

* امسال در جشنواره فیلم فجر حضور دارید؟

- خودم که سر فیلمبرداری این کار هستم و فرصت حضور در جشنواره را ندارم ولی فیلم‌هایی که در آن بازی کردم یکی فیلم «قلاده‌های طلا» کار آقای ابوالقاسم طالبی بود که کار فوق‌العاده‌ای شده است. برای صداگذاری کار که رفته بودم، صحنه‌‌هایی از فیلم را دیدم، خیلی کار شسته رفته و تمیزی شده که ریتم خوبی هم داشت. خیلی لذت بردم، چون واقعا کار متفاوتی دیدم. کار آقای «سیدجواد هاشمی» (آهوی پیشونی سفید) فیلم دیگری است که در آن حضور دارم، می‌گویند فیلم خوبی شده ولی من خودم هنوز فرصت نکردم فیلم را ببینم. وقتی در این فیلم کار می‌کردیم نشان می‌داد که کار خوبی از آب درمی‌آید. با سید‌جواد هاشمی «اخراجی‌ها» را کار کرده بودم ولی من وجوه دیگر آقای هاشمی را نمی‌دانستم که هم نویسنده خوبی هستند و هم کارگردانی خوبی در کار داشتند. انقدر که ایشان در این کار انرژی گذاشت، واقعا ما خجالت می‌کشیدیم که انقدر این مرد تلاش می‌کند که یک کار خوب انجام دهد. گروه خیلی خوبی داشت و من وقتی این انرژی را می‌دیدم، انرژی می‌گرفتم و دوست داشتم با تمام انرژی کار کنم. هم من هم همسرم در این فیلم بازی کردیم و سعی کردیم بازی خوبی داشته باشیم.
فیلم دیگرم «خودزنی» به کارگردانی «احمد کاوری» است که در این فیلم «امیررضا دلاوری» نقش اصلی را دارد و من هم چند سکانس بازی دارم که خیلی راضی‌ام از آن سکانس‌ها، چون نقش متفاوتی بازی کردم.

* از سه فیلمی که در جشنواره دارید، دو فیلم آن سیاسی است، چطور شد که در این فیلم‌ها ظاهر شدید؟

- نمی‌توان گفت سیاسی است. فیلم آقای کاوری یک کار درام است. داستان شخصی است که از زندان آزاد می‌‌شود و زن و بچه‌اش را از دست داده و حالا دنبال آن‌هاست و درگیر ماجراهایی می‌شود. من هم تا جایی که بتوانم به او کمک می‌کنم. «آهوی پیشونی سفید» هم که یک کار کودک است و «قلاده‌های طلا» هم در واقع من نقش یک مامور اطلاعات را دارم که به دنبال یک جاسوس هستم که وارد ایران شده و اتهام جاسوسی در وزارت ارطلاعات به من وارد شده است. من از وزارت اطلاعات بیرون می‌آیم و خودم به تنهایی پیگیر ماجرا می‌‌شوم که این جاسوس چه کار می‌کند و چه نقشه‌هایی دارد تا بتوانم خودم دستگیرش کنم و تحویلش بدهم. ماجرا این است البته این اتفاقات در دوره انتخابات می‌گذرد. این جاسوس می‌خواهد تنش‌ها را زیاد کند و مردم را به جان همدیگر بیاندازد، می‌خواهد مردم را به جان بسیج بیاندازد، چون خیلی از مردم فقط ایستادند و نگاه می‌کنند، این‌ جاسوس‌ها هستند که اغتشاشات و درگیری‌ها را شروع می‌کنند، اسلحه و تیم دارند و ما با آن‌ها درگیر می‌شویم.
«قلاده‌های طلا» خیلی فیلم نویی شده و ساخت خیلی زیبایی دارد و احساس می‌کنم از فیلم‌های خاص جشنواره باشد.

* کمی از خبر و جشنواره فاصله بگیریم و به بحث بازیگری بپردازیم. بعضی از منتقدان و کارشناسان معتقدند در سینمای امروز ایران جایگاه یک بازیگر آن‌طور که باید باشد، نیست و در واقع شأن و جایگاه یک بازیگر نسبت به گذشته نزول پیدا کرده است. نظر شما در این رابطه چیست؟

- مقتضیات زمان باعث می‌شود هر دوره‌ای سینمای خودش را داشته باشد، الان سینمای جوان آمده با این شکل و ابعاد و بازیگرها. مسلما اگر فکر می‌کنیم شأن بازیگرانمان پایین آمده، شاید شأن سینمای ما پایین آمده است. شاید مشکل اصلی خود سینماست. شاید فیلم‌نامه‌هایمان ضعیف شده، شاید کارگردان‌هایمان ضعیف شدند، شاید تهیه‌کننده‌ها فقط دست به کارهایی می‌زنند که فقط برای‌شان پول بسازد و فکر ساخت فیلم‌های هنری نیستند. شاید کار هنری دیگر گیشه ندارد. شاید مردم‌مان این‌طور می‌خواهند. ما پاسخگوی مردم هستیم، مردم هر سبکی که دوست داشته باشند را انتخاب می‌کنند و ما هم مجبوریم آن سبک را دنبال کنیم. خودمان تا حدی می‌توانیم به آن‌ها خط بدهیم.
من خودم کارهای هنری انجام دادم ولی هیچ کدام فروش کارهای دیگرم را نداشته است، یعنی مردم به آن صورت از کارهای هنری من استقبال نکردند و بیشتر از کارهای طنز من خوش‌شان آمده است.
سینما در ابتدا باید به یک رشدی از لحاظ مالی برسد تا بعد از آن بتوان به دنبال سینمای هنری رفت. وقتی می‌بینیم مردم دنبال این هستند که به سینما بیایند و شاد شوند، مسلما ما جوابگوی این حوزه هستیم. شاید مردم آن شادی را در خانه و جامعه‌شان نداشته باشند و برای به دست آوردن آن به سینما می‌آیند. شاید تفریحی نداشته باشند که حالا بخواهند به سینما بیایند و به ابعاد ذهنی و فلسفی‌ و هنری‌شان اضافه کنند. مردم برای ما مسیرها را مشخص می‌کنند و ما را به سمت‌هایی که می‌خواهند سوق می‌دهند.
من آن زمان که برای اولین بار به سینما آمدم در فضای سیاسی جامعه با یک فیلم نیمه سیاسی به نام «دو همسفر» به سینما ورود کردم. بعد از آن فضای بزهکاری اتفاق افتاد که فیلم‌های خاص خودش را می‌خواست. پس از آن فضای فیلم‌های جنگی باب شد. این فیلم‌ها هم پس از مدتی کنار رفت و نوبت فیلم‌های عشقی رسید که تا آخرش را درآوردند و ته‌دیگش را هم درآوردند و انواع فیلم‌های عشقی ساخته شد. پس از آن فیلم طنز جایگزین شد که ما این مسیر را ادامه دادیم.
شکل ما با شکل جامعه است، فکر نکنید بازیگرهای ما شأن‌شان پایین آمده است، نه همه بازیگرهای ما باشخصیت و انسان‌های پاکی‌ هستند، همه قابل احترام و به فکر انجام یک کار مثبت هستند، همه دوست دارند این اتفاق برای‌شان بیفتد ولی جامعه، ما را به این سمت سوق می‌دهد. این جور فیلم‌ها بیشتر جوابگوی مردم است و مردم این تیپ فیلم‌ها را بیشتر دوست دارند و ما هم مجبوریم که همین سبک فیلم‌ها را کار کنیم تا سینمایمان رونق پیدا کند تا بقیه هم بتوانند در این سینما کار کنند. خیلی‌ها از سینما زده شده‌اند و بعضی تهیه‌کنند‌ه‌ها به راحتی کنار می‌روند. من تهیه‌کننده‌هایی می‌شناسم که دوست دارند برای هنر مملکت‌شان کار کنند و برای کشورشان افتخار آفرین باشند و فیلم‌های هنری بسازند، ولی به راحتی زمین می‌خورند و فیلم‌هایشان فروش نمی‌کند. شاید مردم خیلی از چیزهایی که ما با ‌فیلم‌ها می‌خواهیم به آن‌ها بگوییم یا در کتاب‌ها می‌خوانند یا در رادیو تلویزیون و رسانه‌ها می‌بینند. شاید دوست دارند در سینما فقط چند دیالوگ بشنوند و بخندند، یا به عشق هنرپیشه محبوب‌شان به سینماها بیایند. در کل ما جوابگوی نیازهای مردم هستیم.

* تهیه‌کننده‌ها هم بر اساس رابطه، افرادی را به عنوان بازیگر به سینما معرفی می‌کنند که این موضوع می‌تواند در زمینه افت کیفیت بازیگری موثر باشد.

- همین طور است، ولی به نظرم خودشان به جایی نمی‌رسند. خیلی‌ها فکر می‌کنند بازیگری خیلی زود و راحت به دست می‌آید. اولا چیزی که خیلی زود به دست می‌آید، خیلی زود از دست می‌رود یعنی موقعیت‌اش را خیلی زود از دست می‌دهد، چون بازیگری چیزی نیست که به راحتی به دست بیاید. بازیگری یک مسیری است که ریشه دارد، ریشه آن می‌تواند تئاتر باشد. باید از تئاتر شروع کنی و ریشه بازیگری را در خودت پیدا کنی. باید روی بیان و فیزیک و میمیک صورتت کار شود. ما تمام این کارها را از بچگی انجام دادیم‌. مربی و دوره‌های تئاتر داشتیم، بیان با ما کار می‌کردند، نرمش‌ها و ورزش‌های بدنی داشتیم، حرکات فرمیک داشتیم، تمرین‌های دست جمعی مثل پرتاب دیالوگ داشتیم یعنی یک دیالوگی من شروع می‌کردم، ادامه‌اش را نفر بعدی می‌گفت و به همین ترتیب پاس‌کاری می‌کردیم. این کارها ذهنیت‌مان را خلاق می‌کرد، بیان و روی ما را باز می‌کرد، برای اینکه بتوانیم حرف بزنیم. پله پله شد که به اینجا رسیدیم. همه بچه‌هایی که در سینما رشد می‌کردند و به موفقیت می‌رسیدند، بدون زحمت نیامدند. هیچ کدام از بازیگرانی که جایگاهی برای خودشان دارند، نه با پارتی آمدند نه اینکه پولی به کسی دادند که به سینما بیایند. آن کسی که واقعا این‌کاره بوده و استعداد داشته، خدا خودش وسیله‌ای قرار می‌داد و مسیری باز می‌کرد که این آدم به سینما بیاید و موفق شود.
یک سری از طریق تلویزیون شهرت پیدا می‌کنند، خود من شهرتم را مدیون تلویزیون هستم، وقتی که سریال‌های تلویزیونی را کار کردم، همه من را شناختند. خیلی‌ها می‌گویند چرا امین حیایی دیگر سریال بازی می‌کند، خوب سریال یک مقطعی از زندگی من بود، مثل دوران دبیرستان و باید حالا وارد دانشگاه شوی که حرفه‌ای‌تر و حساس‌تر است.
در آن دوره‌ای که کار می‌کردیم فیلم‌ها نگاتیو و میزان پخش نگاتیو محدود بود. به کارگردان یک تعداد حلقه نگاتیو می‌دادند و می‌گفتند با این تعداد می‌توانی فیلمت را بسازی. برای ما یک برداشت،‌ یک برداشت بود، حرفه‌ای‌گری در سینما این بود که با یک برداشت پلان را تمام کنی که به تهیه‌کننده و کارگردان کمک شود تا بتواند فیلم بعدی‌اش را بسازد. نه اینکه نگاتیوها را حرام کنیم برای اینکه تازه بخواهیم یاد بگیریم. نه این خبرها نبود، باید کامل یک مسیر بازیگری را رد می‌کردی. تلویزیون برای من این ویژگی را داشت، فرصتی بود برای اینکه بتوانم خودم را پیدا کنم و تجربه کسب کنم، بتوانم در واقع به آرامش و اعتماد به نفسی برسم که در مقابل دوربین سینما با یک برداشت،‌ دو برداشت و حد‌اکثر سه چهار برداشت بتوانیم پلان را بگیریم ولی الان سینمای ما دیجیتال شده و مشکل نگاتیو نداریم. الان همان بازیگرهایی که جلوی دوربین تلویزیون هستند، می‌توانند کار سینمایی هم انجام بدهند و اگر تعداد برداشت‌های‌شان هم زیاد شود، مشکلی نیست. میدان کار نسبت به گذشته کمی بازتر شده و قطعا هجوم افراد به این حوزه زیاد می‌شود؛ چراکه خیلی‌ها‌ دوست دارند در این عرصه فعالیت کنند و به جایی برسند. من هم برای همه‌شان آرزوی موفقیت دارم ولی باید زحمت بکشند، باید تلاش کنند و فکر نکنند که بازیگری خیلی ساده است. اعتماد به نفس بازیگری نباید کاذب باشد و واقعا باید اعتماد به نفس دورنی باشد. به نظرم بازیگری یک مسیر پالایش درونی است. من در خودم این را دیدم، چون بازیگر الگو می‌شود، بازیگر به هر صورت وقتی رشد می‌کند برای جامعه‌اش الگو می‌شود و همین الگو بودن برای جامعه باعث می‌شود که از درون خودش را شروع کند به ساختن. اگر قرار است الگوی جوان‌ها شوم، باید آدم سالم و درستی باشم. اخلاقم درست باشد، ‌انسان خوش‌رفتاری باشم، برخوردم درست باشد، بیان خوبی داشته باشم، بتوانیم روابط عمومی خوبی داشته باشم، در کار مخصوصا باید ارتباط خوبی با عوامل داشته باشم و همه را دوست داشته باشم تا همه هم با من ارتباط خوبی داشته باشند و بستر برای کار من فراهم شود. وقتی تنش در کار باشد و به عنوان یک الگو قبولم نداشته باشند، مسلما کمکم نمی‌کنند و به قول معروف موج خوبی به من نمی‌دهند. خیلی‌ها این اتفاق برای شان می‌‌افتد، در صورتی که خیلی هم زحمت کشیدند ولی می‌بینی که کار درنیامده است. شاید هنوز نتوانسته آن رابطه را در گروهش ایجاد کند که گروه هم پاسخگوی موج مثبتش باشد.

* بحث دانش علمی هم در این زمینه خیلی موثر است.

- صد در صد. دوره‌ای که ما وارد سینما شدیم، فقط یک رشته نمایش در دانشگاه سراسری با یک تعداد محدود وجود داشت که خیلی مشکل بود با یک بخش تئاتر. چیز دیگری نبود، نه کلاس آموزش بازیگری وجود داشت نه کلاس سینما. از حدود 12، 13 سال قبل به این طرف بود که این کلاس‌ها و آموزشگاه‌ها جا افتاد که یک موقعیت‌ است برای کسانی که می‌‌خواهند بدانند این‌کاره هستند یا نه. اگر استعداد داشته باشند، قطعا از چشم اساتید نمی‌افتند، اساتید مثل یک کارگردان بازیگران را می‌بینند و انتخاب می‌کنند. وقتی استاد ببیند حرکت و نگاه و فیزیک و بدن فرد - که همگی ظاهر است – حرفی برای گفتن دارد، او را از دست نمی‌دهد. البته این‌ها چیزهای ظاهری است که برای اول کار است، بعد از آن اخلاق طرف است. وقتی ببینند یک بازیگر در کار اول اخلاقش می‌لنگد، دفعه بعد با او کار نمی‌کنند؛ پس باید طرف به همه چیز فکر کند. اول به اخلاق و روابط عمومی و بعد به تکنیک‌ها و فن‌های بازیگری. همه این‌ها در کار درصد دارد، باید درصد‌ها را رعایت کرد تا بتوانیم در کار موفق شویم. ولی خوب بعضی دوستان شاید نسبت به این موضوعات آگاهی و شناخت ندارند و زمین هم می‌خورند که آسیبش خیلی بیشتر است. اگر می‌خواهند آسیب نخورند باید راه درست را بروند و بدانند که قرار است الگو باشند و الگو‌ها هم نباید ‌ریا کند، باید خودش و شخصیت واقعی‌‌اش را بشناسد، ماسک نرنند جلوی صورت‌‌‌‌اش و در دورن یک چیز باشد و در ظاهر چیز دیگری. باید صورت و سیرت‌شان یکی باشد که در واقع آن پالایش درونی در آن‌ها انجام شود. بعد تازه می‌فهمد این مسیر اصلا مسیری بوده که به این پالایش روحی برسد. اگر خدا این مسیر را در زندگی‌‌اش انتخاب کرده، می‌‌خواسته او را به یک کمال روحی و تکامل برساند، وگرنه شهرت و مقاوم و ثروت که در این کار وجود دارد می‌گذرد؛ مردم در نهایت اخلاقیات بازیگر محبوب‌شان را دوست دارند. خیلی‌ها به من می‌گویند آقای حیایی ممکن است شما خیلی بازیگر خوبی باشید ولی ما اخلاقت را بیشتر دوست داریم، ما با اخلاقت بیشتر حال کردیم، همانی که در فیلم‌ها می‌بینیم هستی و بازی نمی‌کنی. اگر این نقاط نباشد، به نظرم بازیگر به هر نقطه‌ای هم برسد ممکن است یک دفعه زیر پایش خالی شود و به زمین بخورد؛ باید جای پایش را محکم کند و اگر می‌‌خواهد به نوک قله برسد، پایه‌های قوی لازم است.

۱۳۹۰/۱۱/۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...