نسخه چاپی

حجت الاسلام و المسلمین مهدی طائب در گفتگو با نما:

دنیا در آستانه یك تحول جدیدی است

عکس خبري -دنيا در آستانه يک تحول جديدي است

استاد حوزه و دانشگاه گفت: برای دنیا بسیار روشن شده است كه دنیا در آستانه یك تحول جدیدی است و اتفاق تازه ای قرار است رخ بدهد كه به دلیل صدور فرهنگی انقلاب اسلامی با این بیداری موج زده در همه عالم آن استكبار سلطه گر قدرت خود را از دست داده است .

بانگاه به جهان درمی یابیم که دنیا در حال تجربه ای تازه است، تجربه ای که برگرفته از مکاتب فکری بشری نبوده بلکه از منبع یک دین الهی که مبتنی بر عدالت طلبی است الهام می گیرد، شاهد این مسأله بیداری جهان نسبت به عملکرد قدرت های استکباری است در این میان نقش انقلاب اسلامی و صدور این فرهنگ عدالت محور مساله ای است که باید مورد ارزیابی و بررسی قرار بگیرد به همین مناسبت و در آستانه سی و ششمین جشن پیروزی انقلاب اسلامی برای آگاهی از توفق انقلاب در این مهم به سراغ استاد شیخ مهدی طائب رفته و با او در این زمینه به گفتگو نشستیم:

•    ارزیابی شما از حرکت حیات بخش امام خمینی در بهمن 1357 چیست؟
بی شک حرکت حضرت امام رضوان الله علیه  در راستای استمرار ولایت انبیا و اولیا است . تمام انبیا و اولیا هدف والایشان این بود که دین بر روی زمین استقرار پیدا کند و در پرتوی اجرای عدالت زمینه تحقق عدالت برای بشریت حاصل شود . بنابراین خواسته والای حضرت امام رضوان الله علیه  ایجاد زمینه های تحقق و استقرار عدالت بود تردیدی نیست که استقرار عدالت در مجموعه جهان، مطابق با وعده الهی تحت الامر صاحب الامر با وجود حضرت امام زمان عج؛محقق خواهد شد؛  بنابراین تحقق عدالت جهانی منحصرا در زمان او محقق خواهد شد که او وعده الهی است.

•     در این راستا حرکت امام چه معنا و مفهومی را در خود نهفته دارد؟
حضرت امام خمینی فرمودند که حرکت ما نسبت به حرکت حضرت ولی عصر، زمینه سازی و مهیا کردن مقدمات است؛ بنابراین می توانیم با استحکام این مطلب را بگوییم که امام زمینه ساز تحقق عدالت در ایران و سایر نقاط عالم هستند. زمینه سازی تحقق عدالت، دو مطلب را طلب می کند. اول آنکه مانع های ایجاد عدالت از بین برود ؛ موانعی که وجود دارد و باعث شده که حضرت ولی عصر به عنوان مظهر عدالت در پس پرده غیبت باشد. اگر دقت کنیم می بینیم فرهنگ موجود در عالم و فرهنگ حاکم بر آن یک  فرهنگ استکباری است و اجازه تفکر عدالت را به جامعه نمی داد ، در این عصر چنان این فرهنگ های ساختگی شیطانی انسانها را مدهوش و غرق کرده بودند که در زیر چرخ سنگین استکبار استخوان مستضعفین خرد می شد و فریادشان بلند نمی شد. اگر گاهی مستضعفین می خواستند متوجه بشوند؛ این قدرت ها اقدام به ساخت جریان انحرافی مانند  کمونیست و ...  می کردند و بعد از چند وقت مستضعفین متوجه می شدند که از زیر چرخ این ها به چرخ دیگری پناه برده اند. و در زیر چرخ دیگری له می شوند بنابراین اگر قرار است  آن آرمان بزرگ که  عبارت است از تحقق عدالت جهانی هویت پیدا کند؛ باید این فرهنگ استکباری شکسته و افشا می شد و ملتها نیز می بایست آماده باشند تا از این یوغ خودشان را رها کنند . حرکت امام بر علیه استکبار حرکتی افشا گرایانه و  بیدار گرایانه بود. در ایران ایشان توانستند که این بیدارگری را برای ملت ما ایجاد کرده و ملت ما بیدار شدند و   در این نقطه است که جهان این سلطه راشکست .امام می فرمودند هدف اول ما این است که این دستگاه فساد شاه را جمع کنیم . تردید نیست که شاه عامل استکبار جهانی بود، ملت ما براثر بیدارگری امام در میدان عمل آمده و مبارزه کردند. بعد از پیروزی انقلاب  حضرت امام فرا خوانی مبتنی بر بیداری اسلامی در سطح جهان کردند.

•    یکی از اهداف کلان انقلاب اسلامی، بیداری اندیشه ها است، این هدف را چگونه می توان با در نظر داشتن دو مولفه مهم رهبری و مردم تبیین کرد؟
بعد از پیاده شدن انقلاب اسلامی در ایران باید فراخوان بیداری اسلامی امام در بین مردم دست به دست شده  و آن را به جهان صادر کنیم. ایشان فرمودند باید انقلاب فرهنگی مان به جهان صادر بکنیم یعنی این بیداری اسلامی که در این جا موج زد و توانست آن استکبار را خرد کند و ملت را در ریل عدالت خواهی آرمانی قرار دهد باید به سایر ملل عدالت خواه تسری پیدا کند و  ما به عنوان توده مردم باید این فرهنگ را به جهان صادر بکنیم تا ملت متوجه شوند که تحت یوغ چه قدرت های پلیدی زندگی می کنند و  زنجیر استکبار و تفکر حاصل از آن پایشان را بسته است و نمی گذارد که راه کمال برایشان فراهم باشد و اگر این بیداری حاصل شد و آن سلطه متزلزل شد بنابراین مانع ظهور و بروز، مظهر عدالت جهانی از بین می رود و زمینه برای آمدن حضرت حجت آماده می شود. پس آن چیزی که حضرت امام در این انقلاب به دنبالش بودند؛ صدور این بیداری در جهت ایجاد تزلزل در سلطه جهانی استکبار برای آماده شدن زمینه ظهور است ؛ تا مظهر اصلی عدالت بتواند خود را نشان دهد و با ملتها سخن بگوید و ایشان را هدایت کند .

•    در طی این سی و شش سال از عمر انقلاب اسلامی ما تاچه اندازه در صدور فرهنگی انقلاب موفق بوده ایم؟
اگر ما بخواهیم ارزیابی کنیم ؛ که بعد از گذشت سی و شش سال از عمر انقلاب آیا ین هدف محقق شده یا نه کافی است یک نگاه به سلطه جهانی و مقیاس گیری آن نسبت به اول انقلاب و اکنون داشته باشیم ؛ ما در اول انقلاب با جهانی مواجه بودیم که نظام سلطه اش با استحکام کامل بر کل دنیا حکومت می کرد و شما با حرکتهای انقلابی به معنای عدالت خواهی در هر جای دنیا که مواجه می شدید  می دیدید که قدرت های استکباری به راحتی ریل حرکت آن ها را عوض کرده و باز تحت سلطه خود می کردند . به طور مثال انقلاب الجزایر با این دخالت ها در نهایت به سلطه غرب بر این کشور منجر شد . در یمن سالیانی جنگیدند ولی  نتیجه ای نگرفتند در ویتنام علیرغم  تشکیل کشور مستقل آنها به عدالت حقیقی نرسیدند و همچنان در راه تحقق منافع جهان سلطه حیات سیاسی خود را ادامه می دهند  
باید توجه داشت که در اوایل انقلاب شوروی قدرت و قطب برتر بود و عدالت خواهان جهان گمان می کردند که اگر قرار است از زیر سلطه خارج شوند باید زیر چتر شوروی بروند . شهید مطهری فرمودند « این شرق و غرب دو تیغه قیچی هستند که آمدند آن فرهنگ عدالت خواهی جهان را قیچی کنند تا استعمارگران و استثمارگران را حاکم کند». در آن مقطع شرق و غرب با هم دعوای زرگری داشتند و دنیا را بین خود تقسیم کرده بودند .  
حال امروز از آن سلطه شرق که ابرقدرت شان شوروی بود؛ چه چیز باقی مانده است و در شرق کشورها یک به یک به سمت استقلال  آمده و با چراغ به دنبال آن عدالت جامع می گردند . به نوعی تقابل قدرت بین اینها افزایش پیدا کرد زیرا یک قدرت مانند روسیه دیگر در راستای اهداف آمریکا و غرب حرکت نمی کند  یعنی از راستای منافع آنها که همان صهیونیسم است بیرون آمده  و بنابراین دچار تحریم شده است.
در دنیای غرب در قلب خاورمیانه اسرائیل بود که احدی در برابر آن حق نفس کشیدن نداشت . امروز در همین  منطقه نفس اسرائیل بریده شده است و آن آمریکای ابر قدرتی که هر گاه این اسرائیل آن را این سو به آن سو می کرد و در هر نقطه حضورش می داد و خفه می شد ؛ خود آن ابر قدرت صدایش خسته است و آقای اوباما در اعلام سیاست ده ساله اش بیان کرده است که ما نمی توانیم سلطه جهانی را در هر کجای  دنیا و هر کجا که می خواهی داشته باشیم . در افغانستان هم همین وضعیت ادامه دارد آنها دیگر نمی توانند سیاستهای خودشان را به این کشور دیکته کند . اگر این تعابیر را کنار بگذاریم ؛ خیلی از معانی در آن خواهد آمد . آنها امروز سلطه خود را در یمن به طور کلی از دست داه اند و در حقیقت این سازمان مللی که خودشان به وجود آوردند و حق وتو در آن به وجود آوردند علنا تحت سلطه شان نیست و کسی از آنها حرفی گوش نمی کند و بنابراین دارد خاصیت خود را برای استکبار از دست داده است. بنابراین می بینیم که تمام این ضعف ها و به هم ریختگی منشاش در  آن بیداری صدور یافته از ایران است که قدرتهای منطقه ای که عوامل آنها بودند در این بیداری اسلامی شکستند . ما نمی خواهیم ادعا کنیم که قدرت منطقه ای مثل مصر و لیبی وقتی شکستند یک قدرتهای صد درصد انقلابی و امثالهم روی کار آمدند ما چنین ادعایی نداریم ولی آنچه اتفاق افتاد این است که استحکام استکبار در این منطقه شکسته است . یعنی آن پرده اول تحقق پیدا کرده است ؛ پرده تحقق عدالت جهان این است که آن سلطه استکباری که مانع از تحقق پرده دوم است و ظهور آن توسط منجی عالم است؛ شکسته شود و تحقق یابد و شاهدیم آن شکستگی ایجاد شده است .امروز ارتش هایی چون مصر و لیبی و ... قدرتهایی نیستند که بخواهند در برابر آن منجی ایستادگی کنند در حالی که می بینیم در زمان آقای حسنی مبارک و یا قذافی و امیر عبدالله صالح و ... اینها چنان سلطه ای بر نیروهای نظامی خود داشتند که اگر فرض کنیم که اگر در زمان اینها بخواهد ظهوری اتفاق بیفتد با همه ارتش ها باید نبرد می شد ولی آن سلطه وجود ندارد. البته قابل انکار نیست هرچه جلوتر برویم این وقایع و ته مانده های نیروهای قبل ضعیف تر می شود و ملتها روز به روز از اثر بیداری حاصله به سمت این می روند که سلاح را در برابر عدالت از بین ببرند و در کنار عدالت قرار بدهند و این برای دنیا بسیار روشن شده است که دنیا در آستانه یک تحول جدیدی است و اتفاق تازه ای قرار است رخ بدهد که به دلیل صدور فرهنگی انقلاب اسلامی  با این بیداری موج زده  در همه عالم آن استکبار سلطه گر قدرت خود را از دست داده است .

•    ارزیابی شما از نامه مقام معظم رهبری در صدور انقلاب فرهنگی ایران چگونه است؟ و آیا این حرکت تأثیرات فرهنگی مدنظر معظم له را دربرداشته است؟
امروز نامه مقام معظم رهبری به جوان های اروپا اگر بی اثر بود آقای جک استرو با کمال روباه صفتی نمی آمد موضعی را بگیرد و بگوید بله  ما در انگلستان اسلام ستیزی نداریم، در حالی که انگلستان بر قله های اسلام ستیزی ایستاده آنها بسیار عصبانی هستند که چرا این نامه آنها را مخاطب قرار نداده است و در حقیقت اینکه آقای جک استرو در این رابطه اظهارنظر کرده نشان می دهد که عمر روبه صفتان به پایان رسیده است و این بیداری در قلب جوانان ایجاد شده و جای گرفته است به طوری که اینها می خواستند به درون ایران بین نسل اول انقلاب و نسل های بعد از انقلاب ایجاد گسست کنند که فرهنگ غنی انقلاب  این گسست را در غرب ایجاد کرد.

۱۳۹۳/۱۱/۲۱

نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...