نسخه چاپی

وقتی جنبش سبز با امام درافتاد!


به گزارش نما ، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت :

وقتي در جنبش سبز با امام درافتاديم ورافتاديم

يك همكار خارج نشين نشريات اصلاح طلب معتقد است درگيري فتنه سبز با ارزش هاي خط امام، آغاز شكست اين جريان بود.
داريوش سجادي كه عضويت در هيئت مديره شبكه ماهواره اي هما (تعطيل شده) را در كارنامه خود دارد، به اظهارات اخير تقي رحماني (از سران متواري گروهك ملي- مذهبي) پرداخته مبني بر اينكه حكومت بعد از حوادث روز قدس سال 88 توانست برناآرامي فائق شود. سجادي خاطرنشان كرد: با ضرس قاطع مي توان گفت حادثه روز قدس سال 88 آغاز هزيمت جنبش موسوم به سبز بود. سبزها در آن روز با فرياد نه غزه نه لبنان نسبت به يادگارهاي امامي پرده دري كردند كه سرانشان سنگ بازگشت به دوران طلايي همان امام را به سينه مي كوبيدند! اين تناقض بسيار شوك آور بود و اسباب ريزش وسيع آن بخش از سبزهاي مذهبي را كه هويت وموجوديت سياسي خود را از «امام» و «يادگارهاي امام» از جمله «روز قدس» اخذ كرده بودند، فراهم كرد.
وي در وبلاگ خود مي نويسد: جنبشي كه با شعار «رأي من كو؟» به منصه ظهور رسيده بود اكنون بخش مؤثر و نافذي از متحدين خود را متحير و بدون پاسخ گذارده بود كه مطالبه «رأي من كو؟» چه سنخيت و موضوعيتي با پنجه كشيدن به سيماي امام شان و روز قدس به يادگار مانده از او دارد؟
سجادي خاطرنشان كرد: همين تناقض ساختارشكن بود كه گسل بين مردم خط امامي با سبزهاي انحلال طلب را از روز قدس فعال كرد و هر چه آن «جنبش هيجان زده» به شعارهاي ساختارشكن شدت و سرعت بخشيد به همان ميزان نيز بر حجم ريزش دلبستگان به انقلاب اسلامي از آن «شهر آشوبي سبزينه» افزود.
همكار سابق نشريات زنجيره اي مي افزايد: وقتي يك نو قلم منسوب به «مطبوعات سبز» پس از ناكامي در مأموريت اعزامي اش از تهران به قصد مصاحبه با اوباما، هيجان زده از تحولات تهران در سانفرانسيسكو بند را به آب داد و در تجمع سبزهاي خارج از كشور از حضور خياباني سبزها در تهران با تلقي وحشت زده شدن حكومت فرياد زد كه «30 سال ما ترسيديم اكنون نوبت شماست تا بترسيد!»، اين بار نوبت مردم خط امامي بود تا از اين اعتراف به صراحت بر اين نكته هوشيار شوند كه ظاهراً مشكل اين گروه، بحث تقلب در انتخابات نيست و با كليت 30 سال گذشته انقلاب و نظام برآمده از بطن آن انقلاب مشكل دارند!
داريوش سجادي يادآور مي شود: از فرداي راه پيمائي روز قدس بود كه مردم منسوب به انقلاب اسلامي با رؤيت و استماع شعارهائي ساختارشكنانه از قبيل «جمهوري ايراني» و «مرگ بر اصل ولايت فقيه» به اين درك رسيدند كه حراميان به صفوف ايشان نفوذ كرده و در پناه «رأي من كو؟» دغدغه ضد اسلامي و ضد حكومتي دارند. با چنين لوازمي بود كه مي توان راه پيمائي روز قدس سال 88 را نقطه عطف اضمحلال حركتي تلقي كرد كه با ادعاي تقلب در انتخابات كليد خورد و به سرعت از نبردي پارتيزاني به منظور مبارزه با كليت نظام حاكم سردرآورد.
وي با تصريح بر اينكه يك سال قبل از انتخابات سال 88 به اصلاح طلبان هشدار داده بودم كه از وصلت با اين بدنه نامأنوس پرهيز كنند، نوشت: آنها مي خواهند به هر قيمت و بدون دورانديشي پيروز شوند اما نمي دانند چگونه بايد مطالبات نامأنوس اين «عروس فرنگي» را برآورده كنند.


جاي دوست و دشمن در سايت هاي اجاره اي!

عوامل فتنه 88 براي تبرئه خود از جناياتي نظير همكاري آشكار با سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه، ائتلاف با جريانات ضد انقلاب و گروه هاي تروريستي نظير منافقين و سلطنت طلبان و بهايي ها، آدمكشي، آتش زدن مساجد، اهانت به ساحت مقدس امام حسين(ع)، شعار به نفع آمريكا و اسرائيل و ده ها جنايت ديگري كه مرتكب شده بودند به ترفند تازه اي روي آورده و در اقدامي خنده دار سعي در پاك كردن «صورت مسئله» دارند. آنها با بهره گيري از برخي رسانه هاي اجاره اي از يكسو، فتنه 88 را، اعتراض به احمدي نژاد معرفي مي كنند و توضيح نمي دهند كه اگر اعتراض فتنه گران به احمدي نژاد بود، چرا به وطن فروشي و جناياتي كه به شماري از آنها اشاره شد روي آورده بودند. و مثلا، شعار به نفع آمريكا و اسرائيل، اهانت به ساحت مقدس امام حسين(ع) و حذف قيد اسلام از گزاره جمهوري اسلامي ايران چه ربطي به مخالفت با دولت آقاي احمدي نژاد داشته است؟ فتنه گران از سوي ديگر، با اشاره به انتقادهايي كه اين روزها از سوي جريانات اصولگرا نسبت به برخي از عملكردهاي دولت مطرح مي شود، ادعا مي كنند كه آنها- يعني عوامل فتنه آمريكايي اسرائيلي 88- زودتر از اصولگرايان متوجه اين اشكالات شده و عليه آن موضع گرفته بودند! در همين زمينه سايت اجاره اي «بازتاب» كه گردانندگان آن بعد از فيلتر شدن يك سايت حامي فتنه ديگر به اين سايت كوچ كرده و از فتنه گران سفارش مقاله مي گيرند! با بهره گيري از ترفند ياد شده، بدون اشاره به هويت فتنه گران و جنايات غيرقابل انكار آنان، مي نويسد؛ جرم آنها اين بود كه زودتر از اصولگرايان متوجه اشكالاتي شده اند كه امروزه از سوي اصولگرايان مطرح مي شود! و در اين باره نكته مهم و درخور توجهي وجود دارد.
بهره گيري عوامل فتنه از اين ترفند در حالي است كه اصولگرايان ايستادگي همراه با شجاعت و صلابت دولت نهم در مقابل آمريكا و اسرائيل و متحدانش، تقابل با غارتگران بيت المال، رسيدگي به محرومان و مستضعفان و ده ها ويژگي بعضا منحصر به فرد دولت احمدي نژاد را مورد تقدير و حمايت قرار داده و مي دهند و در همان حال هرجا ميان بينش و منش دولت با آموزه هاي اصيل انقلابي فاصله و زاويه اي ديده اند، در مقابل آن موضع گرفته اند. به بيان ديگر حمايت ها و انتقادهاي اصولگرايان برخاسته از معيارها و موازين اسلامي و انقلابي و مردم سالارانه بوده و هست و مانند فتنه گران اهل قبيله گرايي و بند و بست هاي حقيرانه نبوده اند و اما، اصحاب فتنه، دقيقا هنگامي كه دولت نهم در مقابل باج خواهي آمريكا و اسرائيل و انگليس ايستاده بود، به شدت و با تمام توان به مخالفت و ضديت با آن برخاسته بودند يعني بي كم و كاست و آشكارا در خط ترسيم شده و ديكته شده دشمنان بيروني حركت كرده و مي كنند. مثلا وقتي فلان شخص كه قبلا به واقع يا به تظاهر در حلقه اصولگرايان قرار گرفته و عليه اسرائيل و آمريكا مواضع محكمي داشت، جماعت فتنه گر با همه توان خود به مخالفت با او برمي خاستند و هنگامي كه همان شخص از مواضع اصولگرايانه خود دست مي كشيد و احساس مي كردند كه وي به مواضع ديكته شده دشمنان بيروني نزديك شده است، با يك چرخش يكصد و هشتاد درجه اي به حمايت تمام قد از او صف مي كشيدند. بنابراين به وضوح مي توان نتيجه گرفت كه ميان انتقاد اصولگرايان به برخي از مواضع و عملكرد دولت با مخالفت جماعت فتنه گر كه قطب نماي خود را به سوي آمريكا و اسرائيل و دشمنان بيروني با اسلام و نظام تنظيم كرده اند، تفاوت از زمين تا آسمان بوده و هست و اينگونه ترفندها نمي تواند گريبان آنها را از جنايات و خيانت هايي كه مرتكب شده اند رها كند.


تاگس اشپيگل: ادامه چالش با ايران زيرآب قدرت آمريكا را خواهد زد

«كارشكني آمريكا در مذاكرات هسته اي ايران با گروه 1+5، موضع كاخ سفيد را در خاورميانه تقويت نخواهد كرد بلكه برعكس باعث تضعيف آن خواهد شد.»
اين مطلب را روزنامه آلماني تاگس اشپيگل سايتونگ در يادداشتي به قلم دو تحليلگر ارشد آمريكايي (فلينت ل و ري و هيلاري من لورت) منتشر كرد. اين دو ضمن داشتن سوابق سياسي، هم اكنون اساتيد دانشگاه پنسيلوانيا و آمريكن واشنگتن دي سي هستند.
نويسندگان تحليل تاگس اشپيگل سايتونگ خاطرنشان كرده اند: از وقتي (آوريل) گفت وگوهاي اتمي با ايران از سرگرفته شد نمايندگان آمريكا هشدار مي دهند نبايد به تهران اجازه وقت كشي داد. اما واقعيت اين است كه دولت اوباما وقت مي كشد تا همچنان در برنامه هسته اي ايران كارشكني كند و تلاش براي براندازي را پيش ببرد.
اين تحليل مي افزايد: آمريكا مايل به افزايش تحريم ها از طريق ديپلماسي بين المللي است. و هدف تشديد تحريم ها چيست؟ به نوشته واشنگتن پست قرار است با اين تحريم ها اپوزيسيون مخالف جمهوري اسلامي تقويت شوند. اما ايالات متحده با اين راهبرد خود ناكام خواهد ماند. اينكه راحت از ايران بخواهند برنامه هسته اي خود را متوقف كند و در غير اين صورت بيشتر اين كشور را زير فشار بگذارند، اينها موضع آمريكا را در خاورميانه تقويت نخواهد كرد بلكه برعكس تضعيف مي كند.
تحليلگران تاگس اشپيگل سايتونگ مي افزايند: تحريم ها و تهديدهاي نظامي تاكنون تهران را مصمم تر كرده اند غني سازي اورانيوم را پيش ببرد. با وجود فشار از سوي واشنگتن و تل آويو تعداد سانتريفيوژها در 5 سال گذشته از يكهزار به 9 هزار افزايش يافته است. تهران در اين ميان بارها پيشنهاد كرده، در مقابل نظارت هاي بيشتر را بپذيرد. حرف ايران اين است؛ شفافيت بيشتر از سوي ايران در مقابل پذيرش حق اين كشور براي غني سازي اورانيوم از سوي غرب. رد اين پيشنهاد حتماً گفتگوها را با ناكامي مواجه خواهد ساخت و زيرآب قدرت آمريكا را در منطقه و در جهان خواهد زد.
اين روزنامه با مرور سوابق چالش هسته اي نوشت: دولت جورج بوش هم از پذيرش حق ايران در غني سازي اورانيوم زير نظارت خودداري كرد. اين دولت حتي نخواست با ايران مادام كه برنامه اش را به تمامي متوقف نكرده گفتگو كند. ايران تحت تأثير قرار نگرفت و نظرسنجي ها نشان مي دهند كه سياست آمريكا باعث علاقه مندي جديد مردم منطقه به ايران شده است.
در ادامه اين گزارش تحليلي آمده است: اما چرا آمريكا اينگونه خيره سري مي كند؟ مسئله از ديد آمريكا اين است؛ پذيرش حق ايران در غني سازي اورانيوم به اين معنا خواهد بود كه جمهوري اسلامي را به عنوان واقعيتي مشروع با منافع مشروع بين المللي به رسميت بشناسد، به عنوان كشوري در راه قدرت منطقه اي شدن كه به احتمال زياد تن به سياست خارجي آمريكا نخواهد داد (مثلاً آنگونه كه مصر در دوران سادات و مبارك بود). پذيرش حق ايران به اين معنا خواهد بود كه آمريكا مجبور مي شود با ايران كنار بيايد، همان گونه كه در ابتداي دهه هفتاد با جمهوري خلق چين كنار آمد.
تحليلگران آمريكايي همچنين خاطرنشان كرده اند: اما به جاي انعطاف بيشتر، سياست آمريكا در برابر ايران در دوران اوباما نيز در همان وهمي مانده كه سياست اين كشور را در دو دهه تمام در برابر چين تعيين مي كرد، يعني بعد از آنكه انقلابيون در سال 1949 به قدرت رسيده بودند. آن زمان هم واشنگتن مي پنداشت مي تواند بعد از سالها استعمار غرب، سرانجام حكومتي مستقل اما متمايل به آمريكا ايجاد كند. اين سياست در برابر چين كارآيي نداشت، و برابر ايران هم به جايي نخواهد رسيد. در يكي از پرپيامدترين ابتكارات در تاريخ ديپلماسي آمريكا، رئيس جمهور اين كشور نيكسون و هنري كيسينجر سرانجام اين واقعيت را پذيرفتند. با تأسف واشنگتن امروز فاقد بينش نيكسون است.
روزنامه آلماني با زير سؤال بردن صداقت دولت آمريكا نوشت: اوباما مي توانست در مه 2010 به يك قرارداد اتمي با ايران برسد. برزيل و تركيه معامله اي را با ايران تدوين كرده بودند كه مقرر مي داشت اين كشور اورانيوم خود با غلظت كم را به خارج بفرستد و در مقابل ميله هاي سوختي براي رآكتور پژوهشي تهران بگيرد. اما اوباما اين معامله را نپذيرفت زيرا در آن حق اصولي ايران براي غني سازي اورانيوم پذيرفته مي شد.
تحليلگران اين روزنامه تصريح مي كنند: در سال 2012 كه دولت هاي خاورميانه آمادگي كمتري خواهند داشت راهبرد آمريكا را مورد حمايت قرار دهند. اين امر واشنگتن را وا مي دارد كاري بكند كه مدتهاست در آن ممارستي ندارد، در مقابل كشورهاي مهم در منطقه روش ديپلماتيكي در پيش گيرد كه بر بده- و - بستان استوار است اما اگر آمريكا مي خواهد جلوي افول خود را بگيرد بايد به سمت جمهوري اسلامي برود به جاي آن، سه سال و نيم بعد از آنكه جورج بوش كاخ سفيد را ترك كرد، جانشينش همچنان در پي آن است كه ايران خواست آمريكا را بپذيرد يا منتظر حمله باشد. خسارتي كه جنگ عليه ايران به موقعيت راهبردي آمريكا در منطقه وارد خواهد كرد، ناكامي در عراق را در مقايسه ناچيز جلوه مي دهد.


گزارش محرمانه و اطلاعاتي آمريكا از شكست در سوريه

سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا پس از 16ماه فشار به دولت بشار اسد اعلام كردند سقوط رژيم سوريه بسيار سخت است و هيچ شكافي نيز در حاكميت سوريه پديد نيامده است.
گزارش سري اين نهادهاي اطلاعاتي و جاسوسي آمريكا منتشر نشده اما جزئيات كوتاهي كه از اين گزارش توسط رويترز منتشر شده، نشان مي دهد محافل اطلاعاتي آمريكا از واكنش قدرتمند دولت سوريه به پروژه شكاف در حاكميت اين كشور و براندازي آن شوكه و سرخورده شده اند.براساس گزارش خبرگزاري رويترز، «تحقيقات دستگاه هاي امنيتي و اطلاعاتي آمريكا نشان مي دهد حلقه نزديكان بشار اسد همچنان وفادار به او باقي مانده و شكافي در ميان مقامات و مسئولان دولتي سوريه به چشم نمي خورد.»
يك مقام عالي رتبه امنيتي آمريكا كه خواسته نامش فاش نشود به خبرگزاري رويترز گفت: «دايره قدرت و دولتمردان بشار اسد همچنان به او و استراتژي اش وفادار هستند و متاسفانه شكاف چنداني در سياست حاكمان سوريه به چشم نمي خورد.»
براساس اين گزارش، سخنگوي كاخ سفيد و گزارش نهادهاي جاسوسي و اطلاعاتي آمريكا مي گويند سقوط رژيم سوريه با توجه به وفاداري اطرافيان و دولتمردان، بسيار سخت به نظر مي رسد.
پيش تر روزنامه «نيويورك تايمز» گزارش داد يك گروه كم شمار از ماموران امنيتي آمريكا در مرز تركيه و سوريه مستقر شده و به دنبال جمع آوري اطلاعات امنيتي درباره اقدامات نظاميان سوريه و گروه هاي مختلف اپوزيسيون سوريه هستند.

۱۳۹۱/۴/۱۰

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...