نسخه چاپی

هوشنگ امیراحمدی :

اوباما و امریكایی ها از دست آوردهای مذاكرات ذوق زده شدند/معتقدند معامله برد – باخت را می شود از دولت روحانی گرفت

عکس خبري -اوباما و امريکايي ها از دست آوردهاي لوزان ذوق زده شدند/معتقدند معامله برد – باخت را مي شود از دولت روحاني گرفت

دولت گرفتار ایران هم تحت فشارهای تحریم و زندگی مشكل مردم، حاضر شده است به یك مصالحه نابرابر تن بدهد به این امید كه شرایط زیستی بهتری در كشور فراهم شود كه البته فكر چندان درستی هم نیست.

هوشنگ امیراحمدی فارغ التحصیل دکتری برنامه ریزی و توسعه بین الملل از دانشگاه آمریکایی کرنل و استاد ایرانی دانشگاه راتگرز و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در این دانشگاه است.

امیراحمدی از جمله ایرانیان آمریکاست که از سال ها پیش از طریق فعالیت های مختلف از جمله تاسیس شورای آمریکا - ایران و برگزاری نشست ها و رایزنی های مختلف به دنبال تغییر نگاه های تهران و واشنگتن نسبت به یکدیگر و حرکت دو طرف به سمت عادی سازی روابط است.

امیراحمدی در این مصاحبه ضمن توضیح وضعیت فعلی و پیش بینی آینده پرونده هسته ای ایران و نگاه طیف های مختلف در کاخ سفید و کنگره، به شرح تاثیر موضع گیری های رهبر انقلاب در مقاطع مختلف روند مذاکرات هسته ای پرداخته است.

او در این مصاحبه تلاش کرده توصیف و تحلیل خود را از تحولات اخیر در رابطه ایران و آمریکا به ویژه پرونده هسته ای و وضعیت تاثیرگذاران بر آن در ایالات متحده به تصویر بکشد.

گزیده ای از مصاحبه مکتوب "عصرایران" با دکتر هوشنگ امیراحمدی در پی می آید.
*سازمان ها و افرادی که به شکلی درگیر این مذاکرات بودند ویا آن را تعقیب می کردند کلی ذوق زده شدند و هنوز هم هستند چون انتظار نداشتند که ایران "این همه امتیاز" بدهد. آنها این را آشکارا به زبان می آورند حتی متخصصین هسته ای آنها.
در این میان از همه خوشحال تر دولتمردان هستند مخصوصا آقای اوباما و وزیر امور خارجه اش "کری" که این تفاهم نامه کلی را یک "دستاورد تاریخی" خوانده اند. البته آنها هنوز در ابتدای راهی هستند که نقشه اش را از مدتها پیش کشیده بودند که در باره اش توضیح خواهم داد.
این را هم اضافه کنم که بخشی هم در آمریکا از نتایج مذاکرات خوشحال نیستند و ادعا دارند که با وجود تحریم ها و وضعیت بد اقتصادی ایران می شد از ایران امتیازات حتی بیشتری گرفت و برنامه دارند که در مذاکرات بعدی به این هدف برسند.آنها به یک معامله صد در صد "برد - باخت" اعتقاد دارند و معتقدند که چنین معامله ای را می شود از دولت آقای روحانی گرفت.

* می گویند "به مرگ میگیرندش تا به تب راضی شود." آمریکایی ها به ایران می گفتند که حق غنی سازی هسته ای ندارد و حتی حق داشتن دانشش را هم ندارد. در این مذاکرات حالا امریکایی ها دارند به ایران می گویند که به شما این و آن حق محدود را می دهیم به شرط اینکه شما دست از این و آن فعالیت بردارید.

در همین حال هم از تحریم ها برای تنبیه ایران استفاده برده اند. به علاوه، آنها عده ای را هم پلیس بد کردند که ایران را بیش از پیش بترساند. نتانیاهو از این دسته است. متاسفانه عده ای هم در لباس دوست ایران و یا پلیس خوب، که در گذشته طرفدار تحریم ها، تغییر رژیم و حتی جنگ علیه ایران بودند، اینطور وانمود کردند که ایران باید بین جنگ و تسلیم به خواست های نامشروع طرف مقابل یکی را انتخاب کند.

این فرمول صراحتا توسط اوباما و دیگر دولتمردان امریکا دائما تبلیغ می شود. آنها این طور به دنیا و ایران به دروغ تفهیم کرده اند که اگر مذاکرات به نتیجه نرسد حتما جنگ می شود و این درحالی است که آنها قادر به درگیر شدن در یک جنگ جدید در منطقه نیستند و همچنن می گویند "فتوای" ایت الله خامنه ای را قبول دارند که بمب اتمی در اسلام حرام است.

* دولت گرفتار ایران هم تحت فشارهای تحریم و زندگی مشکل مردم، حاضر شده است به یک مصالحه نابرابر تن بدهد به این امید که شرایط زیستی بهتری در کشور فراهم شود که البته فکر چندان درستی هم نیست چون تنها بخشی از مسائل اقتصاد ملی به تحریم ها مربوط می شود در حالی که بخش عمده از مدیریت سوء ناشی می گردد.

این را هم یادآوری کنم که در این "دادگاه مذاکرات،" آمریکا بازپرس است و چیزی را از دست نمی دهد. حتی اگر همه تحریم ها را هم بردارد چیزی از جیب خود خرج نکرده است. حالا آمریکایی ها چرا نباید خوشحال باشند؟ حق صددرصدی ایران را به چیزی در حد 10 درصد رسانده اند و همین مقدار هم هنوز معلوم نیست برایش در آینده باقی بماند.

به قول آقای اوباما در مصاحبه با تامس فریدمن نیویورک تایمز، برای ایران یک صنعت هسته ای "نمادین" خواهد ماند. درغیاب عادی شدن رابطه روی این مقدار هم حتما دبه درخواهند آورد همین طور که اکنون دارند روی کاهش تحریم ها و بعضی موارد دیگر دبه درمی آورند.

* اعتقاد اوباما این است که باید "نرم حرف زد ولی چماق بزرگی به کار گرفت". وی این راهبرد سیاسی را به دقت در باره ایران پیش برده است. دیپلماسی زور ، متاسفانه کار کرده است.

بیشترین تحریم های کشنده علیه ایران را اوباما وضع کرد و بعد با این "چماق بزرگ"، ایران را دعوت به مذاکره و مصالحه نمود. ایران هم که سخت تحت فشار بود و آقای روحانی هم به مردم قول رفع تحریم ها را داده بود ناگزیر پذیرفت. حالا هم اوباما همان روش را دارد ادامه می دهد.

در همین حال، اوباما یک بازی ظریف دیگری را هم با ایران راه انداخت و آن بازی پلیس بد و پلیس خوب بود. اوباما خودش را پلیس خوب کرد و کنگره و نتانیاهو را پلیس بد، و با به کارگیری این بازی از ایران امتیاز زیادی گرفت. این بازی با شدت تا تفاهم نامه لوزان ادامه داشت. اما در لوزان اوباما متوجه شد که هرچه را که به عنوان پلیس خوب میتوانست از ایران بگیرد گرفته است و دیگر به تنهایی نمیتواند خط قرمز بیشتری را بشکند. بلافاصله بعد از تفاهم لوزان، چند اتفاق دیگر هم افتاد که اوباما را قانع کرد که باید بازی را عوض کند.

مهم ترین اتفاق سخنرانی آیت الله خامنه ای در باره تفاهم لوزان بود که در آن حتی تبریک به خویش از سوی بزرگان نظام را بی معنی خواند و گفت که اگر تحریم ها همه و یکجا برداشته نشوند معامله ای در کار نخواهد بود. در همان سخنرانی همچنین مخالفت خودش را به هرگونه بازرسی از تاسیسات نظامی ایران را که از خواست های اساسی و همیشگی امریکا بود اعلان کرد.

۱۳۹۴/۲/۷

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...