نسخه چاپی

علل و پیامدهای سقوط شهر ادلب

سقوط ادلب اگر چه شكستی تلخ برای ارتش و نیروهای مردمی محسوب می‌شود اما اتحاد بیشتر صفوف حامی نظام و تدوین یك استراتژی صحیح توسط ارتش و نیروهای مردمی، زمینه‌ساز پیروزی‌های بعدی خواهد شد.

به گزارش نما ، بعد از شهر بصری الشام در جنوب سوریه، شهر ادلب در شمال نیز در 29 مارس 2015 سقوط کرد و ارتش از آنجا به سمت پایگاه‌های جسر الشغور، مسطومه و اریحا عقب‌نشینی کرد. این امر در زمانی اتفاق افتاد که در دو سال اخیر ارتش و نیروهای مردمی سوریه توانسته بودند ضربات سنگینی را به گروه‌های تروریستی وارد نمایند. حال سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که دلایل اصلی سقوط شهر ادلب چیست؟ و آثار و پیامدهای سقوط این شهر بر آینده بحران سوریه به چه صورت خواهد بود؟

بعد از آغاز تحولات جهان عرب در اواخر سال 2010، برخی کشورهای عربی شاهد تغییراتی در سطوح مختلف از انقلاب، جنگ داخلی، تجاوز خارجی، تغییر دولت‌ها، آغاز اصلاحات و تغییر رویکرد کشورها نسبت به مطالبات مردمی و معادلات بین المللی بودند. یکی از این بحران‌ها که نزدیک به پنج سال به طول کشیده و تبدیل به یک بحرانی فراتر از مرزهای یک کشور شده، بحران سوریه می‌باشد.

هرچند مطالبات مردمی در تداوم بحران سوریه نقش دارند ولی با نگاهی به نقشه صف آرایی‌های منطقه‌ای، نقش عوامل خارجی در این اعتراضات را نباید نادیده گرفت. تداوم بحران سوریه به نوعی نتیجه رقابت بین دو جریان متعارض«مقاومت» و «تکفیر» در منطقه غرب آسیاست که در این راه با ورود گروه‌های ترورستی و موج‌سواری جریان محافظه‌کار برای ضربه‌زدن به جریان مقاومت، این بحران به دلیل حجم بالای تلفات آن، بسیار خونبار شده است.

در اثر این بحران اتحادها و ائتلاف‌هایی منطقه‌ای و بین‌المللی برای تغییر نظام سوریه به رهبری بشار اسد شکل گرفت، ولی با هوشیاری نظام سوریه و متحدانش این توطئه ناموفق بوده است. یکی از مناطق اصلی درگیری در این بحران، شمال سوریه است. هم مرزی استان‌های شمالی حلب و ادلب سوریه با ترکیه و حمایت این کشور از معارضان سبب شدت درگیری در این منطقه شده است.

شهر ادلب مرکز استان مرزی ادلب در شمال غرب سوریه در همسایگی ترکیه است. این استان در همسایگی استان‌های حلب، حماه و لاذقیه در کشور سوریه و استان هاتای در کشور ترکیه قرار دارد. ادلب به دلیل پرباران‌تر بودن مناطق آن نسبت به مرکز سوریه از موقعیت کشاورزی خوبی برخوردار است از نظر بافت جمعیتی متشکل از عرب‌ها، ترک‌ها و کردهای سوری است که اکثریت آن را اهل سنت تشکیل می‌دهند و اقلیت‌های مسیحی، دروزی، شیعه و علوی نیز در آن زندگی می‌کنند.

از ابتدای بحران سوریه درسال 2011 درگیری‌های مسلحانه در استان ادلب آغاز شد و مناطق جسر الشغور و اریحا به دلیل وجود پایگاه‌های نظامی در صدر اخبار درگیری قرار گرفت اما به تدریج ارتش سوریه توانست با عقب راندن معارضان به مناطق مرزی، کنترل مناطق را به شکل ناپایداری حفظ کند. این استان به عنوان محور انتقال تسلیحات از ترکیه به جبهه شمال غرب یعنی مناطق شمالی استان ادلب، حومه لاذقیه و حومه شمالی دمشق، موقعیت استراتژیک خود را همچنان حفظ کرده است.

ارتش و نیروهای مردمی سوریه توانسته بودند از ابتدای سال 2013 شرایط جنگ را به سود خود در اکثر محورها پیش ببرند ولی از ابتدای سال 2015 به تدریج شاهد متحمل شدن شکست در برخی محورها در جنوب و شمال هستیم که به نظر می‌رسد دلایل این امر عبارتند از:

1- درگیری در چند محور به صورت همزمان: درچند ماه اخیر ارتش و نیروهای مردمی سوریه در محروهای مختلف وارد درگیری شدیدی شدند که همین امر حمایت‌های لجستیکی و پشتیبانی در برخی محورها را ایجاب کرد و این امر موجب عقب‌نشینی در این محورها شد.

2- پاکسازی حومه لاذقیه و تجمع نیروها در ادلب: ارتش سوریه در چند ماه اخیر اقدام به پاکسازی مناطق حومه لاذقیه کرده است و همین امر موجب فرار گروه‌های معارض درگیر در این مناطق به نزدیکترین مواضع شده که به دلیل فاصله کم ادلب و حومه آن مقصد آنها قرار گرفته است و همین امر جبهه معارضین را در این منطقه تقویت کرده است.

3- عقب نشینی تاکتیکی: ارتش سوریه به علت نیاز به نیروهای خود در حفظ محور لاذقیه و دمشق، به دلیل امن نگه داشتن مسیر بنادر مدیترانه به دمشق حاضر شده در این موضع دست به عقب نشینی تاکتیکی بزند.

4- طولانی شدن جنگ: طولانی شدن جنگ یکی از عوامل فرسایش نیروهای نظامی است که همین امر از آسیب‌های جدی ارتش امروز سوریه می‌باشد. حضور طولانی در مناطق جنگی، دوری از خانواده، مشکلات معیشتی و عوارض ناشی از جنگ را نباید در اوضاع کنونی ارتش سوریه نادیده گرفت.

5- متحدشدن گروه‌های معارض: یکی از عوامل پیروزی‌های پی در پی ارتش سوریه در دو سال اخیر اختلافات درونی گروه‌های معارض با یکدگر بود. برای مثال می‌توان به درگیری گروه‌های تکفیری النصره با داعش و یا ارتش آزاد و یا فتح الاسلام اشاره کرد که خود این امر ضربات سنگینی را به جبهه معارضین وارد کرده بود. در شرایط کنونی به نظر می‌رسد این گروه‌ها به صورت موقتی با یکدیگر متحد شده‌اند. علت این اتحاد را باید در عواملی چون نزدیکی نشست صلح مسکو، تحولات یمن، تحولات عراق و پیروزی‌های چشم‌گیر ارتش و مردم عراق بر گروه داعش و همین طور احساس خطر حامیان عربی این گروه به نزدیک شدن آنها به مرزهای کشورهای همسو دانست.

با توجه به توضیحات فوق باید گفت سقوط شهر ادلب به عنوان یکی از شهرهای بزرگ سوریه برای نظام این کشور از وجوه مختلفی قابل تحلیل است که پیامدهای آن به صورت کلی عبارتند از:

1-استحکام خطوط معارضان: سقوط این شهر جبهه معارضان را جهت اقدامات بعدی مستحکم‌تر کرده و در صورت ادامه روند کنونی ارتش سوریه در برخی محورهای دیگر نیز شاهد این امر خواهیم بود.

2- سرپوشی بر جنایات در یمن: اخبار فتواتی این چنین در رسانه‌های عربی می‌تواند هم‌چون سرپوشی بر جنایات ائتلاف عربی در بمباران مناطق مسکونی و زیرساخت‌های یمن محسوب شود و به این وسیله از تحت تأثیر قرار گرفتن افکار عمومی علیه این عملیات در جهان عرب و غرب جلوگیری نمایند.

3- خطر سقوط فوعه و کفریا: با سقوط ادلب دو شهر شیعه‌نشین فوعه و کفریا که ماه‌ها توانسته در برابر حملات گروه‌های معارض و به ویژه تکفیری‌ها مقاومت کنند در معرض خطر قرار گرفتند. سقوط شهرهای شیعه و علوی‌نشین اهمیت ویژه‌ای دارد زیرا زمینه‌ساز یک قتل عام و کشتار جمعی نیز می‌باشد.

4- تجدید قوای نیروهای نظامی: نگه داشتن منطقه ادلب به دلیل تمرکز نیروهای مختلف معارض از تکفیری و ارتش آزاد به دلیل نزدیکی به مرز ترکیه برای ارتش سوریه بسیار هزینه بر از لحاظ لجستیکی و نیروی انسانی شده بود و این عقب‌نشینی امکان تمرکز نیرو در مناطق دیگر و تجدید قوا برای یک عملیات گسترده در استان ادلب می‌شود.

5-تقویت محور شمال و جنوب: این دو شکست در محور شمال و جنوب موجب توجه بیشتر رهبران نظام و سران ارتش در توجه به بازسازی و تقویت ارتش سوریه خواهد شد و زمینه‌ساز تغییرات استراتژیک و تاکتیکی در نوع عملیات‌های ارتش و سازماندهی بهتر نیروهای مردمی خواهد شد.

حال با گذشت حدود یک ماه از اشغال نظام شهر ادلب از سوی ائتلاف گروه‌های تحت رهبری شبکه تروریستی القاعده، ارتش سوریه برنامه ریزی‌ها برای بازپس‌گیری این شهر را آغاز کرد. در گام نخست فرماندهی ارشد یگان‌های عملیاتی حاضر در منطقه برعهده سرهنگ سهیل الحسن فرمانده پرآوازه و خوش‌نام ارتش سوریه گذاشته شد که این روزها رسماً تبدیل به فرمانده پروازی ارتش سوریه برای جبران بی‌کفایتی برخی فرماندهان آن در استان‌های حمص، حماه، حلب و ادلب شده است. البته بخش‌هایی از جنوب ادلب نیز به تصرف ارتش سوریه درآمده است که امید است با پیشروی صحیح حلقه محاصره ادلب تنگ‌تر شده و این شهر و شهرهای همچوار آن نیز به زودی از دست تروریست‌های وابسته رهایی یابد.

در جمع‌بندی مطالب فوق باید گفت: سقوط ادلب اگر چه شکستی تلخ برای ارتش و نیروهای مردمی محسوب می‌شود اما اتحاد بیشتر صفوف حامی نظام و تدوین یک استراتژی صحیح توسط ارتش و نیروهای مردمی، زمینه‌ساز پیروزی‌های بعدی خواهد شد.

۱۳۹۴/۲/۱۴

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...