اختصاصی/به گزارش نما ،در بخش گذشته این پرونده(اینجا) به مسئولان جنجالی دولت اصلاحات اشاره کردیم که از موقعیت بهوجودآمده در دوران حاکمیت دوم خرداد کمال استفاده را کردند و هدف خود یعنی براندازی نرم نظام اسلامی را در پیش گرفتند؛ به عبارتی آنان فضای تسامح و تساهل توسط دولت خاتمی را بسیار موقعیت مناسبی دیدند تا فضای ضددینی و انقلابی را در جامعه بهوجود آورده و بنیانهای حکومت اسلامی را به چالش بکشانند. در این میان هرچند تعدادی از افراد که درون دوم خرداد و جبهه اصلاحات بودند به پستهای کلیدی و مناصب دولتی نرسیدند؛ اما به لحاظ عقبه فکری و پشتیبانی عقیدتی کمک شایانی را به مسئولان دوم خردادی کردند و خارج از گود، آنان را یاری دادند.
در ادامه به سوابق تعدادی از شخصیتهای فکری و ایدئولوگ اثرگذار درون جبهه اصلاحات اشاره میکنیم تا به روشنشدن هرچه بیشتر مقاصد آنان کمک شود.
عبدالکریم سروش؛ ضد دین و فیلسوف نما
کمتر کسی هست که بداند «حسین حاج فرجالله دبّاغ» همان عبدالکریم سروش، روشنفکر ضد دینی و فیلسوف نما است. او، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی بیآنکه طعم مبارزه با استبداد را چشیده باشد، به ایران بازگشت و عافیتطلبانه بر دریای خروشان انقلاب اسلامى سوار شد. نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت سروش را میتوان اول دفتر دیدگاههای تجدیدنظرطلبانه او درباره انقلاب اسلامی دانست؛ زیرا وقتی معرفت دینی، معرفت بشری شد و ناخالص و نامقدس و آمیختهای از حق و باطل و نسبی و عصری معرفی شود؛ در آن صورت تشکیل حکومت دینی برگرفته از معرفت دینی نامقدس از تقدس میافتد و معرفتی بشری خواهد شد. پس از این بود که سروش باب نقد فهم بشر از دین را باز کرد و در این زمینه به ورطه چالش با حاکمیت افتاد.
به دنبال وقایع عاشورای 1388، عبدالکریم سروش به همراه عبدالعلی بازرگان، عطاءالله مهاجرانی، محسن کدیور و اکبر گنجی در بیانیهای موسوم به «خواستههای بهینه جنبش سبز» خواستههای دهگانه جنبش سبز مشروع دانست و گفت: اگر یکی از خواستهها همچون آزادی مطبوعات یا آزادی متفکران و فعالان سیاسی از زندان اجرا شود «فضای کشور به کلی متحول» میشود. جمهوری اسلامی از این موضوع آگاه است و به همین خاطر در برابر این خواستهها بهشدت ایستادگی میکند. او خواستههای جنبش سبز را در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی قابل تحقق میداند، ولی اجرای مفاد قانون اساسی را نیز امری انقلابی تلقی میکند!»
سیدمحمد موسوی خوئینی ها؛ مرد خاکستری اصلاحات
نام موسوی خوئینیها از جریان تسخیر لانه جاسوسی بر زبان ها افتاد. او به واسطه دوستی اش با مرحوم سید احمد خمینی وارد ماجرای لانه جاسوسی شد و در دوران نگهداشتن دیپلماتهای آمریكایی توسط دانشجویان، به عنوان كانون قدرتی در برابر دولت وقت و دولت بنیصدر ایستادگی كرد.
از پست های مهم موسوی خوئینی ها پس از انقلاب اسلامی می توان به نایب رئیسی دوره اول مجلس، عضویت در شورای سرپرستی صدا و سیما (۱۳۵۹)، دادستانی کل کشور، ریاست سازمان حج ایران، نمایندگی دوره اول مجلس خبرگان رهبری، نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی اشاره کرد.
اما بی شک مهمترین مقطع فعالیت سیاسی خوئینی ها، در روزنامه «سلام» بود که انتقادات شدید همفکران او را نسبت به سیاستهای دولت هاشمی منعکس میکرد و بعدها با نقش آفرینی گسترده توانست سید محمد خاتمی را بر کرسی ریاست جمهوری بنشاند.
روزنامه سلام در سال ۱۳۷۸ به جرم انتشار اسناد محرمانه کشور توقیف و خوئینیها در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه شد. توقیف این روزنامه اعتراض برخی از افرادی که خود را دانشجو معرفی می کردند، در پی داشت و این اعتراض آغازگر پروژه حمله به کوی دانشگاه تهران و حوادث روزهای پس از آن شد.
خوئینی ها که همه او را به نام مرد خاکستری اصلاحات می شناسند، در سال ۱۳۸۴ و پس از استعفای مهدی کروبی از دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز، به عنوان دبیر مجمع انتخاب شد. این مجمع در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم رسماً از میر حسین موسوی حمایت کرد.
حوادث سال ۸۸ هنوز اتفاق نیفتاده بود که محمد خوئینی ها، در بیانیه ای رسمی طرح تظاهرات های خیابانی را کلید زد. وی در این بیانیه ضمن ایجاد شبهه تقلب در انتخابات، از همگان خواسته بود تا برای صیانت از آرای مردم از تمام توان خود استفاده کنند. پس از اعلام نتایج انتخابات هم موضع تندی علیه جمهوری اسلامی اتخاذ کرد و رسماً خواستار «ابطال انتخابات» و «برگزاری رفراندوم» در مورد مشروعیت دولت شد.
با وجود تأکید مقام معظم رهبری در نماز جمعه تاریخی 29 خرداد، مبنی بر پایان دادن به لشکرکشی خیابانی و حرکت در چارچوب قانون، مجمع روحانیون مبارز با هدایت شخص موسوی خوئینی ها، با صدور بیانیه ای، مردم را به برگزاری راهپیمایی در روز 30 خرداد تحریک و تشویق کرد. بیانیه ای که لحظاتی پیش از آغاز این تجمع بدون مجوز، با صدور یک بیانیه جدید لغو شد. «راهپیمایی امروز مجمع روحانیون لغو شد»، این عنوان خبری بود كه با امضای موسوی خوئینیها، در آستانه شكلگیری آشوب دیگری در تهران، راهی خروجی سایتهای خبری شد.
مرد خاکستری در انتخابات 92 ریاست جمهوری نیز در واکنش به کاندیداتوری عارف، اعلام کرد که فقط محمد خاتمی صلاحیت نامزدشدن از جناح اصلاحات را دارد؛ البته با تدابیری که قطعا خوئینی ها در آن دخیل بوده عارف کنار گذاشته شد و چهره ای که شعار اعتدال را به همراه داشت مورد اقبال جناح چپ قرار گرفت و رئیس جمهور یازدهم شد.
اکبر گنجی؛ معروف به اکبر پونز
از سوابق انقلابی و مبارزاتی اکبر گنجی اطلاعات دقیقی وجود ندارد؛ اما بسیاری او را جزو دستهای میدانند که در ابتدای انقلاب روحیهای افراطی داشتند. محمدحسین صفارهرندی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، در این باره چنین میگوید: «اكبر گنجی كه امروز ادعا میكند آن روزها دنبال دخترهایی میگشت كه چند تار مو از زلفشان بیرون زده و به روی آنها اسید میپاشید و اینكه به او اكبر پونز میگفتند برای این بود كه به پیشانی دخترهای جوانی كه پوشش متفاوتی داشتند پونز میچسباند.» از این رو است که امروز عده ای او را با لقب دهه 60 وی یعنی اکبر پونز صدا میکنند!
گنجی از اوایل دهه هفتاد و بعد از ورود به دانشگاه، به حلقه کیان پیوست. اعضای این حلقه با محوریت فکری عبدالکریم سروش، غرب پژوهی را استراتژی مطالعاتی خود قرار داده و به این نتیجه رسیده بودند كه تلفیقی از تجربیات مثبت تمدن غالب بشری (غرب) و درونیكردن آنها با ارزشهای بومی و محلی، بهترین راهكار است و در همین راستا به تلفیق سه شكاف ملی، اسلامی و غربی تأكید میورزند. این نگاه بهتدریج منجر به التقاط فکری اعضای حلقه و حرکت خزنده آنان به سوی دگردیسی فکری و اندیشهای گردید؛ به گونهای که این افراد بهتدریج با شعار توسعه سیاسی و پیوستن به نظام جهانی، به سوی تمدن و تفكر غرب و لیبرالی حركت كردند و برخی از آنان همچون عبدالکریم سروش و اکبر گنجی به انکار بدیهیترین اعتقادات شیعه و حتی مسلمانان پرداختند.
اکبر گنجی از جمله افراد حلقه کیان بود که سالها در کلاس درس سروش به آموزش لیبرالیسم و سکولاریسم و پلورالیسم پرداخته و پس از دوم خرداد 76، در سایه وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی به عملیاتیکردن آموختههای ضد دینی خود پرداختند. اکبر گنجی در 28 اسفند 1384 به اروپا و سپس آمریکا رفت و به نگارش مقالاتی علیه نظام اسلامی و ادامه روند اتهامزنی بدون هیچ سند و مدرکی پرداخت و با بسیاری از چهرههای معاند نظام اسلامی و خوانندگان فراری دیدار و همفکری نمود.
در جریان حوادث پس از انتخابات 1388 نیز گنجی با حضور در تجمعات ضد انقلاب خارج نشین، حمایت خود را از سران فتنه اعلام کرد و این در حالی بود که پس از مدتی در چرخشی آشکار، اپوزیسیون خارجنشین را هم شوکه کرد و هرگونه ادعای تقلب در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را ادعایی گزاف دانست.
محمدرضا تاجیک؛ منتقد جریان اما همراه
تاجیک در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی مشاور وی و رئیس «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» بود. او در آستانه برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری بهعنوان مشاور ارشد میرحسین موسوی معرفی شد. برخی معتقدند تاجیک، «جزوهای تئوریک و مبتنی بر یک سلسله اقتضائات راهبردی» برای ادامه فعالیتهای میرحسین موسوی و اقدامات ساختارشکن وی تدوین کرده بود. در برخی منابع، عنوان این جزوه را «چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما» ذکر کردهاند.
وی پس از حوادث عاشورای سال 1388 دستگیر و در 21 بهمن 1388 آزاد شد. محمدرضا تاجیک پس از آزادی، در گفتگوی ویژه خبری شبکه 2 سیما به برخی اشتباهات و دوگانگیهای اصلاحطلبان اشاره کرد و نوع نگاه طیفهای مختلف اصلاحطلبی را درباره رابطه دین و سیاست به نقد کشید و در بخش دیگری از سخنانش به مسئله وحدت میان اصلاحطلبان اشاره کرد و گفت: «قطعا روشهای غیرقانونی راه به جایی نمیبرد و آنها که به بلوغ فکری رسیدهاند میدانند که با منطق گفتگو میتوان بهتر عمل کرد.»
عمادالدین باقی؛ عاشق حقوق بشر
عمادالدین باقی از اعضای حلقه کیان و از نویسندگان روزنامههای زنجیرهای در دوران اصلاحات است.
از سال 1367تا1374، در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در رشتههای معارف اسلامی، اخلاق و تاریخ معاصر ایران (تاریخ انقلاب اسلامی) به تدریس پرداخت. در سال 1369، پس از 9 سال اقامت و تحصیل در قم به تهران بازگشت و در کنار تدریس در دانشگاه به عضویت بخش تحقیقات جهاد دانشگاهی درآمد. سال 1374، بهدلیل برخی سخنرانیهای دانشگاهی و بیان برخی دیدگاههایش که به نظر وی درست بود؛ از تدریس برکنار شد. از اواخر سال 1375 تا نیمه 1376، نیز انتشار «هفتهنامه یاد»، نشریه ارگان رسمی بنیاد شهید با همکاری غیر مستقیم «شمس الواعظین» را بهعهده گرفت که موضوع آن در حیطه تخصصی شهید و شهادت بود؛ اما این همکاری نیز ادامه نیافت. باقی ضمن انتشار مقالات متعدد، کتاب «تراژدی دموکراسی در ایران» را در دو جلد منتشر کرد و به بررسی رویداد قتلهای زنجیرهای پرداخت. چاپ مقالات در روزنامه «سلام» و «همشهری»، فصلنامه «حضور» و هفته نامه «پیام هاجر» از جمله فعالیتهای باقی در این دوره بود.
باقی در دوران مبارزات انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال 1388، از مشاوران ارشد ستاد مهدی کروبی بود. وی پیش از برگزاری انتخابات گفته بود: «کروبی به معیارهای حقوق بشری نزدیکتر است و در مقایسه با گزینههای دیگر مطرح در جبهه اصلاحات وی گزینه مناسبتری است. خاتمی تجربه هشت ساله خود را پس داده است، موسوی هم طی بیست ساله گذشته در سکوت بوده، ما میدانیم که وی در دهه اول انقلاب، نخست وزیر خوبی بوده ولی تجربه جدیدی از وی نداریم، کروبی هم البته، تجربه ای در قوه مجریه نداشته و ما فقط عملکرد او را در بنیاد شهید و ریاست مجلس دیدهایم. هر کدام از این سه تن چک سفید را بگیرند و بیایند به نفع کشور است، ولی انتخاب من به عنوان یک فعال حقوق بشری فردی است که به معیارهای حقوق بشری نزدیکتر باشد.»
عماالدین باقی، 7 دی ماه سال 1388، درست یک روز پس از عاشورای سال 88 و با حکم کلی پیشگیری از سوء استفاده از فوت آیتالله منتظری بازداشت شد. اتهام وی مصاحبه با آیتالله منتظری بود که از شبکه بی بی سی پخش شد. این مصاحبه البته دو سال قبل از آن و پیش از آغاز به کار بی بی سی انجام شده بود که پس از درگذشت ایشان از این رسانه منتشر شد. وی 2 تیر ماه 1389 با سپردن وثیقه دو میلیارد ریالی از زندان اوین آزاد شد.
عباس عبدی؛ همگام با موسوی همراه با کروبی
عباس عبدی جز دانشجویان پیرو خط امام و از جمله کسانی بود که در تسخیر لانه جاسوسی نقش ایفا کرد.
با راهاندازی مركز تحقيقات استراتژيك رياست جمهوری عبدی در مسئوليت معاونت فرهنگی اين مركز فعال شد و همزمان در روزنامه سلام به عنوان عضو شورای سردبيری فعاليت ميكرد. در سال 1375 موسسه پژوهشی آينده را تأسيس كرد و در عين حال در مطبوعات سلام، بهار، صبح امروز، مشاركت، نوروز، راه نو و... فعالیت میکرد. وی همچنین عضو موسس جبهه مشاركت و سپس شورای مركزی و دفتر سياسی این حزب بود. عبدی اسفند 87 و چند ماه قبل از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در مقالهای خواستار اجماع روی میرحسین موسوی شد و نوشت: «با وجود آقای خاتمی و آقای کروبی تنها امیدی که میتوان داشت، ایجاد یک جریان سلبی برای رسیدن به یک اتحاد انتخاباتی روی آقای موسوی است.»
با این وجود و با روشنشدن ائتلافها در انتخابات ریاست جمهوری عبدی جانب کروبی را گرفت و اجماع را منافی عقل دانست: «من در برابر کلمه اجماع حساسیت دارم چرا که به نظر بنده اجماع عقل را زیر پا گذاشتن است و همین اجماع بود که ما را به این بدبختی دچار کرد.»
وی حتی در حمایت از کروبی خاتمی را تدارکات چی و فاقد سابقه مبارزاتی خواند. عباس عبدی با بیان اینکه مهدی کروبی با محمد خاتمی فرق دارد، سابقه زندانی سیاسیبودن کروبی را یکی از ویژگیهای مهم وی عنوان کرد و گفت: کسی که سابقه زندان سیاسی دارد به سهولت زیر بار «تدارکات چی» شدن نمی رود.
سر حمایت عبدی از کروبی را میتوان در حمایت شیخ اصلاحات از وی در دادگاه جاسوسی او جستجو کرد. در مهرماه 1382 در شرایطی که خانواده عبدی در مقابل سازمان ملل متحصن شده بودند روزنامهها از قول کروبی نوشتند که او مسئله عبدی را پیگیری میکند. از این رو است که وی از کروبی بهعنوان با مرامترین سیاستمدار دنیا یاد میکند و میگوید: «اگر بتوان در مجموعه سیاستمداران ایران پنج فرد بامرام را پیدا کرد بدون شک بالاترین آنها مهدی کروبی است.»
سعید حجاریان؛ مغز متفکر و تئوریسین اصلاحات
از حجاریان بهعنوان یکی از نظریهپردازان اصلی جریان اصلاحات و تئوریسین آن یاد میشود. او در آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، مسئولیت معاونت سیاسی مرکز مطالعات و تحقیقات استراتژیک در دفتر ریاست جمهوری را پذیرفت. از همین دفتر و معاونت سیاسی بود که کم کم پروژه بعدی اصلاحات در ایران آن دوران کلید خورد. بسیاری از کادرهای موثر بعدی دولت اصلاحات تحت مدیریت او در همین مرکز بود كه به دنبال راه حل های دیگر به راه اصلاحات کشیده شدند. فعالیتهای سیاسی او پس از دوم خرداد 76 رنگ دیگری به خود گرفت و عملیاتی شد.
به گفته فعالین سیاسی دوم خردادی، تاثیر گذاری حیاتی وی در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 غیر قابل انکار است؛ از ساماندهی پارادایم جدید چپهای سیاسی تا تدارك جنگ روانی و بدین ترتیب سید محمد خاتمی انتخاب شد. هر چند ترور وی این تسلط را تا حد زیادی كاهش داد؛ به طوری كه از اواخر این دوران حجاریان بیشتر در نقش یك كنشگر نقاد درون جبهه دوم خرداد ظاهر شد كه خاتمی هم از گزند این نقدها در امان نبود.
حجاریان مدتی قبل از انتخابات ریاست جمهوری 88، با انتشار مقالهای در ارگان حزب مشارکت، از وقوع انقلابهای مخملین و رنگی در کشورهای اقمار شوروی سابق تمجید کرد و نوشت: انقلابهای مخملین موجی از دمکراسی را برای کشورهای اقمار شوروی سابق به ارمغان آوردند.
سعید حجاریان از جمله افرادی بود که در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نقش بسزایی ایفا کرد و به خاطر همین نقش اثرگذار و مخرب بود که بعد از انتخابات و در جریان مبارزه بیامان سرویسهای امنیتی کشور با اصحاب فتنه دستگیر و برای مدتی زندانی شد.
متاسفانه مشی اصلاحطلبی در ایران، با نظریات تئوریسینهای غربی گره خورده و از آرای آنان نشئت گرفته است؛ طرفداران این نگاه، عمدتا جامعه مدنی مدنظر خود را در آموزهها و اندیشههای لیبرالیستی میبینند و به نظرشان هرگاه جامعه به این اندیشه عصر روشنگری نزدیک شود به کمال و غایت رسیده است. تلاش 8 ساله اصلاحطلبان برای تغییر حاکمیت در زمانی که قدرت داشتند به نتیجه نرسید و لاجرم مجبور شدند عرصه سیاسی را برای مدتی ترک کنند؛ اما به مدد دولت تدبیر و امید این نگرانی مجددا ایجاد شده که تئوریسینها و نظریهپردازان دوران اصلاحات به عرصه قدرت بازگردند و تجربه تلخ گذشته تکرار شود!
عصر خودباختگی/5
متفكران جنجالی و بازی گردانان اصلاحات چه كسانی بودند؟/توهم روشنفكری یا براندازی نظام؟
فضای تسامح و تساهل دوره دوم خرداد امكان جولاندادن برای كسانی را فراهم كرد كه فضای ضددینی و انقلابی را در جامعه بهوجود بیاورند.
۱۳۹۴/۳/۶