نسخه چاپی

اگر دنیا را با پاهایمان كشف می‌كردیم...

نگاهی به فیلم ˝316˝ ساخته پیمان حقانی

جانمایه فیلم بر مبنای چنین تصوری شكل گرفته است كه اگر آدمی فقط می‌توانست پاهای دیگران را ببیند، آنگاه دنیا چه شكلی می‌شد.

به گزارش نما به نقل از هنرآنلاین در فیلم "316" به کارگردانی پیمان حقانی صحنه‌ای است که راوی در قالب دختربچه‌ای در ساعت‌های طولانی که مجبور بوده است در خانه تنها بماند، به حیاط می‌رود و جلوی در ورودی دراز می‌کشد و از زیر در به پاهای بچه‌هایی که در کوچه بازی می‌کنند، می‌نگرد و بعد بر اساس تصویری که از پاها، کفش‌ها و نحوه راه رفتن آن‌ها می‌بیند، درباره‌شان خیالپردازی می‌کند و چهره‌های گوناگون با شخصیت‌های مختلف برایشان در نظر می‌گیرد و داستان زندگی‌شان را حدس می‌زند.

ظاهراً فیلمساز به دنبال این است که چنین رویکرد جالب و منحصر به فردی را در کلیت ساختار تجربه‌گرا و بازیگوشانه فیلم خود تعمیم دهد و همه چیز را از زاویه دید کسی روایت کند که به چیزی جز پاها و کفش‌های آدم‌ها توجه ندارد و تلقی و برداشت خود از محیط پیرامون و آدم‌های آن را در ارتباط با پاها و کفش‌ها ارائه می‌دهد و نه همه آن چیزی را که در رابطه با کل وجود افراد تجربه می‌کند. درواقع جانمایه فیلم بر مبنای چنین تصوری شکل گرفته است که اگر آدمی فقط می‌توانست پاهای دیگران را ببیند، آنگاه دنیا چه شکلی می‌شد و زندگی چه تغییری می‌کرد و ارتباط آدم‌ها چه تفاوتی می‌یافت؟

بنابراین در چنین فیلمی انتظار می‌رود که در تمام لحظات فقط چیزهایی را نشانمان دهد که در محدوده نگاه ما به پاها قاب گرفته می‌شود و بر کارهایی متمرکز شود که فقط با پاها می‌توان انجام داد و همه احساسات و عواطف درونی زن و کاراکترهای اطرافش از طریق جزئیات مربوط به پا و کفش عیان گردد و ما با فیلمی روبرو باشیم که زندگی زنی از تولد تا مرگش را فقط با کمک دو عنصر پا و کفش روایت می‌کند و تمام نقاط عطف و مهم عمرش با خاطره‌ای عجیب از پاها و کفش‌ها گره خورده باشد.

با تماشای صحنه‌های ابتدایی فیلم احساسمان این است که فیلمساز می‌خواهد دست ما را همچون کودکی که تازه راه رفتن را آموخته و در جستجوی کنجکاوانه و پر اشتیاق کشف جهان پیرامونش است، بگیرد و قدم به قدم در دنیای عجیب و تازه‌ای پیش ببرد و چیزهای متفاوتی را نشانمان دهد و ما را به شناخت تازه‌ای از زندگی برساند.

اما فیلمساز در بسیاری از لحظات فیلم از استراتژی خود مبنی بر حذف آگاهانه تن شخصیت‌ها و تأکید عامدانه بر پاها و کفش‌هایشان تخطی می‌کند و چهره و نیم‌تنه بالای شخصیت‌ها را هم نشان می‌دهد و به رویدادها و مسائلی می‌پردازد که ارتباط ناگسستنی با مقوله قدم زدن ندارند. درواقع در موارد زیادی فیلمساز نمی‌تواند از دل تجربه راه رفتن و پرسه زدن و دنیا را زیر پا گذاشتن به لحظات ناب و کمیابی دست بیابد که فقط در دل چنین انتخاب خاص و متفاوتی حاصل می‌شود.

وقتی قرار است همه چیز با پاها و کفش‌ها به یاد آورده و تداعی شود و یک نفر کل داستان زندگی‌اش را به واسطه آن‌ها تعریف کند، پس باید در این پاها و کفش‌ها چیزی خاص و به‌یادماندنی وجود داشته باشد که یک عمر با آدم بماند، وگرنه در میان انبوه پاهایی که از کنار آدمی می‌گذرند، به چشم نمی‌آید و مثل صدها کفشی که در طول زندگی پوشیده و بعد دور انداخته می‌شود، از خاطر می‌رود.

۱۳۹۴/۷/۷

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...