نسخه چاپی

اسدالله عسگراولادی:به واردات از چین معترضم

عکس خبري -رازهاي عسگراولادي براي ميلياردر شدنش

به هیچ علاقه‌ای به واردات كالای مصرفی از چین ندارم، ضمن اینكه كاملا به دنبال تولید ملی و رسیدن به این استراتژی هستم. این اظهارات اسدالله عسگراولادی، رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین است.



به گزارش نما ، عسگراولادي در تمام طول مصاحبه بر اين نكته
تاكيد دارد كه بايد چيني‌ها را به ايران دعوت كرد و با همكاري يكديگر به سمت توليد
در داخل حركت كرد، اما به شكل تلويحي بر اين نكته نيز اذعان دارد كه هستند افراد و
گروه‌هايي كه براي انتفاع اقتصادي خود از كاركردهاي سياسي استفاده مي‌كنند، ما
حضوري براي اين نوع افراد در سطح بازار سنتي قائل نيست. او از اين افراد با عنوان
پياده نظام ياد مي‌كند. اسدالله عسگراولادي همچنين در مقام دفاع از جمعيت موتلفه
برآمد و گفت كه موتلفه تلاش خود را در راستاي توليد ملي به كار مي‌گيرد. به گفته
اين فعال اقتصادي موتلفه مي‌تواند نقشي در كاركردهاي وارداتي داشته باشد، اما
طرفدار واردات بي رويه نيست ضمن اينكه موتلفه ديگر بازاري نيست؛ موتلفه يك جريان
نظام است و قسمتي از بازار به موتلفه معتقد است.



 



آقاي عسگراولادي! تعريف شما از استراتژي توليد ملي با توجه
به شرايط فعلي كشور چيست؟



امسال سال توليد ملي است، كلمه توليد ملي با كلمه واردات در
تضاد كاملا آشكاري است. توليد ملي يعني به جاي واردات، توليد تقويت شود و اگر قرار
است وارداتي داشته باشيم بايد واردات مواد اوليه و ماشين آلات براي توليد باشد.
واردات آسانترين شغلي است كه مي‌توان داشت؛ از يك طرف رضايت مصرف كننده را به دليل
ارزاني ارز و كالا تامين مي‌كند، اما از سوي ديگر ضد توليد و اشتغال است.



آنچه مهم است اينكه اگر كالايي كه وارد مي‌شود را بتوانيم
در داخل كشور توليد كنيم در توليد و افزايش سطح اشتغال موفق خواهيم بود، چرا كه
سرمايه‌گذاري براي توليد را در كشور انجام داده ايم. ضمن اينكه پولهاي سرگردان را
به سمت توليد كالا سوق داده ايم.



و در ادامه همه اين مسائل با توليد مي‌توان كار ايراني را
تقويت كرد. كار ايراني يعني به جاي واردات كه هيچ كار ايراني در آن انجام نشده
كالا توليد مي‌كنيم كه كارگر و مهندس ايراني بتوانند فعال شوند.



پس در سال توليد ملي بايد سرمايه‌گذاري ملي انجام شود تا
بتوان كار ملي را تامين كرد كه البته هر سه اينها مكمل يكديگر هستند به هر حال
بايدبه سمت استراتژي توليد ملي حركت و از واردات كالاهاي مصرفي و غيرضروري خودداري
كرد.



كالاي غيرضروري مصرفي را مي‌توانيم در داخل توليد كنيم و
البته با توليد به حفظ سرمايه ملي اين امر محقق مي‌شود. با اين كار مي‌توانيم
اشتغال را بالا ببريم، كار را حمايت كنيم، كارگر و كارفرما و همه را به حركت در
آوريم. اين اصل موضوع است. اما چگونه مي‌توان به توليد رسيد؟



بهترين راه رسيدن به توليد نگاه به كالاهاي مصرفي و لحاظ
كردن شرايط كشورهاي همسايه است. به جاي اينكه كالاهاي مصرفي را خريداري كنيم، مي‌توان
با برنامه‌ريزيهاي دقيق در صنايع كوچك و متوسط در كشور اين نوع كالاها را توليد
كرد و واردات آن كالاهايي را كه در داخل توان توليد آنها وجود دارد را با ديوار
تعرفه يا ممنوعيت‌ها يا با تفاوت نرخ ارز متوقف كنيم.



حتي‌المقدور واردات كالاهاي ضروري و اساسي كه نمي‌توانيم در
داخل كشور توليد كنيم را بايد از خارج بياوريم. به عنوان مثال در خصوص گندم كه اين
همه سر و صدا مي‌كنيم كه بايد خودكفا شويم و توليد را افزايش دهيم همچنان وضع به
همان شكل سابق است. ايران در سال حدود 16 ميليون تن گندم نياز دارد و بايد به كمك
وزارت جهاد كشاورزي تلاش كرد تا اين 16 ميليون تن گندم را تامين كنيم كه اگر چنين
شود شايد بتوانيم به شكل مازاد توليد كنيم و به كشورهاي همسايه نيز صادر كنيم پس
تا زماني كه تامين نشديم مي‌توانيم وارد كنيم.



در مورد واردات هم شرطي وجود دارد. اينكه واردات از كجا، چه
زماني و به چه قيمتي بيايد، چرا كه اصل اول در واردات اين است كه از كجا بخريم تا
كالاي با كيفيتي را دريافت كنيم، چه زماني و به چه قيمتي خريد را انجام دهيم.



با اين تفاسير شما قائل به توليد هستيد و پيرو توليد ملي،
اما در سالهاي اخير واردات از چين بسياري از صنايع ما را درگير كرده است؟



بله. درست است و تمام اعتراض من نيز همين است، من به چيني‌ها
هم مي‌گويم به جاي اينكه كالاهاي چيني را به ايران بفروشيد در كشور ما با ما
همكاري كنيد تا به توليد برسيم.



آيا ما اين فضا را در اختيار آنها مي‌گذاريم، يعني مثل خود
چين كه با كشورهاي بزرگ در زمينه توليد كالا شريك شده است؟



بله، ما به آنهااعلام كرده‌ايم كه به ايران بيايند تا ما
فضاهاي مختلف در استانهاي مختلف را در اختيارشان بگذاريم، ضمن اينكه سرمايه‌ها و
تكنولوژي آنها را نيز تضمين مي‌كنيم. از آنها خواسته‌ايم كه كمك كنند تا كالاهاي
مورد نياز خودرا با همكاري آنها توليد كنند تا كالاي مورد نياز خود را با همكاري
آنها توليد كنيم و پس از آن بخش مورد مصرف را در ايران استفاده كنيم و در نهايت
مازاد را با استفاده از بازار خود به هر كجا كه مي‌خواهند صادر كنند.



به هر حال در راستاي چنين دعوتي بايد سياستها و شرايط
اقتصادي در داخل كشور هم به اين سمت و سو حركت كند. آيا چنين زمينه‌سازيي‌هايي را
انجام داده‌ايد؟



اين كاملا درست است. در حال حاضر با اين شرايط فعلي حتي
واردات بي رويه از چين ضرورت ندارد و لازم هم نيست. بايد چيني‌ها را تشويق كنيم تا
به ايران بيايند و با كمك سرمايه‌گذاران ايراني مشاركت كنند و اينجا توليد را
انجام دهند. بايد پولي كه قرار است براي واردات به چين بدهيم از سيستم بانكي در
اختيار واحدهاي توليدي كه با چين مشاركت دارند قرار دهيم. ما از چين پول و سرمايه
نمي‌خواهيم. تكنولوژي و سهم بازار مي‌خواهيم. با تكنولوژي چيني و كارفرماو كارگر
كالاي خوب ايراني توليد مي‌كنيم، بعد مصرف داخلي را برمي‌داريم سود را هم مي‌دهيم،
ضمن اينكه مازاد را هم اول به منطقه خودمان صادر و بعد به هر جا كه چين بگويد صادر
مي‌كنيم، حرف ما با چيني‌ها اين است. من هيچ علاقه‌اي ندارم كه واردات كالاي مصرفي
را ازچين توسعه دهم.



براي تحقق اين امر قطعا موانعي داخل كشور وجود دارد؟



بله، يكي از مهمترين موانع داخل كشور نقل و انتقال پول به
چين است كه داراي مشكلاتي است. گشايش اعتبارات با مشكل مواجه است، اما به طور كامل
اين كار هنوز شفاف نيست و بايد اين ماجرا شفاف شود. گله‌اي كه از رئيس جمهور در
سفر به چين داشتيم اين بود كه از بخش خصوصي كسي را با خود در اين سفر همراه نبرد،
در صورتي كه ما بايد آنجا مي‌بوديم تا بتوانيم مسائل را مطرح كنيم و بگوييم كه به
ايران بيايند تا با هم توليد كنيم.



با همه اينكه دولت بايد در راستاي اصلاح برخي سياستها اقدامات
لازم را انجام دهد، اما گروه‌ها و جريانات سياسي‌اي در بازار هستند كه از واردات
كالا منتفع مي‌شود و شايد موانعي در اين راستا ايجاد كنند.



نه، من جريان خاص سياسي نمي‌بينم. اتفاقا جريان خاص اقتصادي
مي‌بينم.



چرا؟ اين جريان خاص اقتصادي چه كساني هستند؟



علت اين است كه اقتصاد ما دستوري و سياسي است و قطعاً تبعات
و اشكالات خاص خود را دارد.



بنابر اين هر كس از رانتي كه در بخش‌هاي سياسي در اختيار
دارد استفاده مي‌كند تا به اهداف اقتصادي خود برسد.



به هر حال اين ماجرا هست و نمي‌توان چيزي گفت و غيبت كسي را
كرد. اما هست؛ ما مي‌گوييم اگر بخش خصوصي را به بازي مي‌گيريم بايد به توليد
اولويت دهيم. حتي‌المقدور سعي كنيم از هر نوع ارتباطات براي واردات آسان جلوگيري
كنيم. هيچ گونه تسهيلاتي را براي واردات لحاظ نكنيم و همه موارد را به توليد
اختصاص دهيم.



در اين راستا بايد سپرده واردات را صددرصد بگيريم، ديوار
تعرفه را براي توليد داخلي حفاظت كنيم، به عنوان مثال اگر كفش توليد داخل با قيمت
گران تمام مي‌شود كمك كنيم تا قيمت كفش داخلي ارزان شود و كفش چيني نتواند
كارخانجات ما را منفعل كند. در حال حاضر كارخانه‌هاي داخلي صدمه كالاهاي وارداتي
را مي‌خورند.



البته بازارها زياد است، چين بازار كوچكي است اتفاقا تركيه،
ويتنام، تايوان و.. هم هستند. از بازار تركيه كالا به ايران وارد مي‌شود، اما روي
آن ساخت چين حك مي‌شود، تركيه ترانزيت كالاي چين را انجام مي‌دهد.



ايران همين كار را هم نمي‌كند كه مثلا ترانزيت كالاي چيني
به كشورهاي ديگر باشد تا وارد كننده صرف و بي رويه، همين هم به توليد ملي ضربه مي‌زند.



صنايع كوچك و متوسط ايراني بيشترين صدمه را از وارداتي
دريافت مي‌كنند كه زير حمايت دولت است. دولت باارائه ارز ارزان به اين واردات از
اين نوع كالاها حمايت مي‌كند، درحالي كه به هيچ عنوان نبايد به كالاهاي وارداتي
غيرضروري ارز مرجع ارائه كرد.



آيا اتاق چين قائل به اين ماجرا هست كه مثلا دولت ارز مرجع
را به اتاق براي واردات كالاها ندهد؟



موضع ما همين است، ما كاملا با واردات مخالفيم.



اما درعمل واردات را انجام مي‌دهيد؟



اتاق چين مدام فرياد مي‌زند كه واردات نداشته باشيم. ما به
چيني‌ها مي‌گوييم كه از شما خريد نمي‌كنيم اما به كشور ما بياييد تا در توليد
مشاركت داشته باشيم.



به هر حال موانع سياسي در كشور ما از اين حضور و مشاركت
جلوگيري مي‌كند، آنها به راحتي نمي‌توانند به ايران بيايند و تكنولوژي و علم و
سرمايه‌شان را با همه مشكلات و موانع دراختيار ما بگذارند.



وقتي رئيس جمهور به چين سفر مي‌كند مي‌توان انتظار داشت كه
اين مشكلات و موانع حل شود. سفر رئيس جمهور نتايج خوبي هم داشته اما اثرات اين سفر
چند ماه بعد معلوم مي‌شود پس نتايج به همين سرعت عملي نمي‌شود. اما به طور كلي ما
بايد واردات كالاي مصرفي حتي از چين و تركيه و... را كم كنيم. ديوار تعرفه واردات
را بالا ببريم و به طور كلي شرايط واردات را سخت كنيم و به سمت حمايت از توليد
برويم.



ما با اين موانع و مشكلات حتي نمي‌توانيم در سياستهاي
اقتصادي مانند چين عمل كنيم. چين فضايي را در كشور خود باز مي‌كند كه كمپاني‌هاي
خاص و بزرگ براي كار و سرمايه‌گذاري به اين كشور مي‌آيند.



بله، بايد سرمايه‌گذاري خارجي را تشويق كنيم كه نكرديم.



اين سرمايه‌گذاري خارجي نيازمند برقراري ارتباط است؟



ارتباط، حسن تفاهم 
تعامل داشتن مهم است.



اين شرايط در تعريف لحاظ مي‌شود اما در سطح جامعه آيا چنين
اراده‌اي براي مقابله با واردات هست؟



در سطح جامعه ماجراي توليد پذيرفته است اما انعكاس آن
پذيرفته نيست. بله، اين ماجرا در سطح جامعه پذيرفته است، اما به طور كلي روي بحث
كالاي چيني انعكاس بدي صورت گرفته است، چون باور اين است كه هر چه كالاي ارزان و
يكبار مصرف وجود دارد چيني است. ما مي‌گوييم اين كالاها همه چيني نيست بلكه كالاي
همه جاست.



البته يك مشكل هم در مرزهاي ما وجود دارد؛ الان كالاي چيني
را سفارش نمي‌دهند چون گفته‌ايم كه به سمت توليد حركت كنند، اما به شكل غيرمجاز و
قاچاق وارد مي‌شود. به هر حال همين كالايي كه به اين شكل هم مي‌آيد بايد توسط
استاندارد، بهداشت يا گمرك مورد نظارت قرار گيرد كه اگر بي كيفيت است وارد بازار
نشود. در چنين فضايي بايد از توليد حمايت كنيم. اينجاست كه ما با اشكال مواجه
هستيم و نتوانستيم در مقابل ورود كالاهاي غيرمجاز كاري انجام دهيم. مرزهاي ايران
بسيار گسترده است و ما نتوانستيم در امر مقابله با كالاي قاچاق كار ويژه‌اي انجام
دهيم.



با اين شرايطي كه شما تحليل كرديد فكر نمي‌كنيد از سوي دولت
هم موانعي بر سر راه توليد وجود دارد؟



اين ماجرا را به اين شكل قبول ندارم. اما مشكلات زيادي
داريم، دولت براي توليدات چند بهانه دارد كه اين بهانه‌ها مانع از توليد مي‌شود.
بهانه اول اينكه مي‌گويند واحدهاي توليدي وام‌هايي را دريافت كرده‌اند و نسبت به
بازپرداخت انجام نشود دوباره به آنها تسهيلات نمي‌دهند. بهانه دوم اينكه برخي
واحدهاي توليدي بدهي‌هايي را داشته‌اند كه نتوانستند چك‌هايشان را پاس كنند، بنابر
اين كمك دوباره به آنها نمي‌شود. بهانه سوم اين است كه قرار بود در هدفمند كردن
يارانه‌ها 30 درصد درآمد دولت از اين محل به توليد واگذار شود كه چنين نشد.



بالاخره يكسري موانع هست و دولتي هم بر سركار است كه بايد
يكسري امتيازاتي را بدهد كه اين كار را هم انجام نمي‌دهد و بايد اين موانع براي
رسيدن به توليد ملي رفع شود، همه اين موارد صحيح اما در اين بين گروه‌ها و
جرياناتي با كاركرد سياسي در بازار وجود دارند كه ممكن است به دليل اينكه از
واردات منتفع مي‌شوند در سياست‌گذاري‌ها تاثير بگذارند و مانع از توليد شوند.



من نمي‌توانم بگويم كه در اركان نظام حضور دارند، اما در
پياده نظام حضور دارند.



اين پياده نظام‌ها چه كساني هستند؟



نه مي‌توانم بگويم و نه اعتقاد دارم اما بالاخره وجود دارد.
همان‌هايي كه كالاي قاچاق دارند يك دسته از اينها هستند، اينها علاقه‌اي ندارند كه
توليد انجام شود.



در بازار هم چنين گروه‌هايي وجود دارد؟



بازار به معناي گذشت ديگر وجود ندارد. الان بازار پخش شده و
عام است؛ همه جاي ايران بازار شده است، قشم و كيش و... همه بازار است اصلا همه
گمرك خانه‌ها بازار هستند.



كلمه بازار كه مي‌آيد به يك گروه خاصي اطلاق مي‌شود كه در
جايي نشسته و احساس مي‌شود كه آنها مقصر هستند، در صورتي كه اصلا چنين نيست. اكثر
كساني كه در اين راستا حضور دارند اصلا بازار را نمي‌شناسند، اينها از جاهاي ديگر
هستند كه اين كارها را انجام مي‌دهند اما در نگاه كلي به اسم بازار معروف مي‌شوند،
ولي وجود دارد.



يكي از نشانه‌هاي اقتصاد بيمار ايران همين است، به نظر من
بايد مديريت بهتري انجام شود تا بتوان اين كارها را تنظيم و مهار كرد اما به هر حال
چنين سيستمي وجود دارد. آنكه علاقه‌مند به واردات است و كالاي قاچاق مي‌خرد به هر
شكلي با توليد مقابله مي‌كند چون منفعتش در واردات است. مثل كساني كه در بازار ارز
اين كار را انجام مي‌دهند، از مرجع ارز را مي خرند و در بازارهاي آزاد مي‌فروشند.
اين افراد تنها با وجود ارتباط مي‌توانند چنين اعمالي را انجام دهند.



به هر حال با يك تدبير و مديريت مي‌توان اين ماجرا را جمع
كرد؟



البته. كاملاض موافق هستم ما به يك حسن مديريت نياز داريم
كه درايت بيشتري داشته باشد.



در سوي ديگر اين ماجراي واردات برمي‌گرديم به وجود همان
گروه‌ها و جريان‌هاي سياسي، شايد بتوان اين چنين گفت كه از همان سالهاي اوليه
انقلاب همواره بازار منتسب به جمعيت موتلفه بوده و كاملا در بازار تاثيرگذار است.



من اين را قبول ندارم. من در موتلفه نيستم.



حالا همين بازاري‌هايي كه در موتلفه هستند، به دليل حضورشان
در بازار بيشتر گرايش به سمت واردات دارند تا توليد و شايد با توجه به اينكه در
تصميم‌گيريها تاثيرگذار هستند، مي‌توانند به واردات كمك بيشتري بكنند تا توليد.



به هيچ عنوان چنين نيست، اولا موتلفه‌اي‌ها قدرت مانع شدن
در برابر توليد را ندارند. چون تنها يك حزب سياسي هستند نه يك حزب اقتصادي.



به هر حال بدنه بازار به اينها اعتماد دارد؟



مساله اين است كه الان كار تجارت اصلا در بازار انجام نمي‌شود،
بلكه كار توليد در كارخانه‌ها صورت مي‌گيرد. بله بازار به معناي عام صحيح است. در
كشور ما بازار قديمي به معناي گذشته وجود ندارد.



پس موتلفه ديگر نمي‌تواند كاركردي هم براي مقابله با واردات
داشته باشد؟



مي‌تواند اما طرفدار واردات بي رويه نيست، تلاش و كوشش مي‌كند.
اما چون در داخل نظام هست اما داخل دولت نيست نمي‌تواند كاري انجام دهد. آنچه در
دولت انجام مي‌شود با آنچه در نظام صورت مي‌گيرد فرق دارد. الان نگاه حزبي در
بازار نيست، موتلفه ديگر بازاري نيست؛ موتلفه يك جريان نظام است و قسمتي از بازار
به موتلفه معتقد است.



يعني در كاركردها ورود نمي‌كند؟



به هيچ عنوان.



به هر حال استراتژي توليد ملي هم در سطح كلان تعريف شده
است.



بله، كاملا و موتلفه هم پيگير اين ماجرا با آنچه در توان
دارد حتما مي‌شود. آنچه در كار نظام تاثيرپذير است از خود نظام است، برخي
كارگزاران خود نظام باعث ناهماهنگي مي‌شوند. وقتي جلو مي‌رويم ديده مي‌شود كه
بازار خود بعضي از عوامل دولت مي‌شود. اگر يك مدير كل، رئيس اداره، معاون بانك را
نبيند نمي‌تواند سوء استفاده كند. در همين فساد سه هزار ميلياردي دست كدام بازاري
وجود داشت ولي دست كدام دولتي نبود. يك بازاري كه البته بازاري نبود دولتي بود و
رئيس يك بانك عامل سوء استفاده اصلي بود و بقيه عوامل همه دولتي بودند. به جز رئيس
بانك كه به شكل اسمي بازاري بود بقيه همه دولتي بودند. بازار در اين سه هزار
ميليارد كجا بود؟ كسي كه حضور داشت دولت بود. پس اگر در بازارهاي كشور سوء استفاده‌اي
پيش مي‌آيد يك سر آن در يك عامل دولتي است. سرنخ اگر در دولت نباشد غيردولتي و
بازاري كاري نمي‌تواند انجام دهد.

منبع: هفته نامه مثلث

۱۳۹۱/۴/۲۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...