نسخه چاپی

پاسخ كیهان به اظهارات مجید انصاری

عکس خبري -پاسخ کيهان به اظهارات مجيد انصاري


به گزارش نما روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

مجمع روحانيون چرا اين قدر در برابر منافقين منفعل است؟!

يك عضو مركزيت مجمع روحانيون با 3 سال تأخير خواستار فرو بردن خشم، اصلاح ذات البين و مقابله با فتنه انگيزي و اختلاف شد.

مجيد انصاري با تاكيد بر شركت اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري آينده گفته است: دلخوري هايي كه به هر دليل در جريان انتخابات گذشته پيش آمده است و كدورت ها با يك سعه صدر و گذشت متقابل كنار گذاشته شود.

وي افزود: نمي دانم اين همه آموزه هاي اسلام درخصوص گذشت و فرو بردن خشم و بزرگواري و عفو در اخلاق اسلامي چه زماني قرار است به كار گرفته شود، اگر اصلاح ذات البين به عنوان مقدس ترين كارها و عبادت هاست و منفورترين كارها فتنه انگيزي به معناي ايجاد اختلاف و خصومت بين برادران مسلمان است، چه ساز و كاري بايد براي عمل كردن به اين معروفات پيش گرفت.

انصاري گفت: فضاي سياسي كشور اقتضاء مي كند با يك نگاه برادرانه، گذشت و اغماض، عفو و تفاهم به استقبال انتخابات رياست جمهوري برويم و لازمه اين كار اين است كه دست خناس ها و عناصر افراطي و جريانات مشكوك و كساني كه نان و نامشان در اختلاف افكني و دميدن در كوره اختلاف است، قطع شود.

وي توصيه كرد: در هر دو جبهه بايد سعي كنند نسبت به افرادي كه به دنبال اختلاف افكني هستند با ديده شك و مراقبت نگاه كنند؛ گرچه مي گويند بايد حسن ظن داشت، ولي در فعاليت هاي سياسي و در دنيايي كه در معرض نفوذ سرويس هاي جاسوسي و منافقين هستيم، خوش باوري به همه افراد كارساز نيست، به كساني كه دنبال خبرهاي نادرست و پرونده سازي هاي ناصحيح و اختلاف افكني هستند و افراطي برخورد مي كنند در هر دو جبهه بايد با نگاه ترديد و احتياط نگاه كرد.

به رغم اين اظهارات، مروري بر كارنامه برخي سران مجمع روحانيون و تندروهاي همسو با آنان طي 3 سال گذشته و حتي هفته هاي اخير نشان مي دهد كه آنها بر خلاف رهنمودهاي آقاي انصاري، مشغول تفرقه انگيزي و فتنه انگيزي بوده اند. به عنوان مثال اعضاي مجمع وقتي تندروي هاي كساني چون موسوي و كروبي و حلقه اصلي مديريت كننده آنها را كه آلودگي هاي جدي به گروهك هاي ضد انقلاب داشتند، مشاهده كردند به جاي اعتراض به روند قانون شكني و آشوبگري با اين جريان همراه شدند و به ادعاي خائنانه و دروغ تقلب دامن زدند حال آن كه مي دانستند تقلب 000/000/11 رأيي امكانپذير نيست.

آن روز كسي در ميان مجمع روحانيون به بازيگران لجوج فتنه نگفت بزرگواري به خرج دهيد و خشم و هيجان خود را فرو ببريد بلكه تحريكاتي نيز صورت گرفت تا دعوت مكرر رهبر معظم انقلاب - از جمله در نماز جمعه و... - براي بازگشت به قانون و همدلي و برادري بي ثمر بماند.

آن روز اعضاي مجمع و اصلاح طلبان همسو كمترين دغدغه اي نسبت به اختلاف انگيزي ميان مردم نداشتند همان طور كه امثال خاتمي طي هفته هاي اخير نيز با تندروهايي نظير عبدالله نوري هم پياله شده اند، كسي كه تابلوي باند مهدي هاشمي و گروهك نهضت آزادي و سازش با آمريكا و تخطئه حمايت از مقاومت فلسطين را يكجا بلند كرد و ميداندار بخشي از ساختارشكني هاي سازمان يافته در وزارت كشور دولت اصلاحات بود.

اصلاح طلبان اگر صداقت دارند بايد اعلام كنند كه در فتنه سال 88 به نام آنها خيانت بزرگي صورت گرفته و حداقل همين امروز از آن عملكرد سراسر خيانت اعلام بيزاري و برائت كنند چرا كه آن اتفاقات پروژه دشمن بوده و به خاطر واقع شدن در زمين دشمن انجام گرفته است. چاره جبران نيز خارج شدن از زمين دشمن و توبه از آن عملكرد است.

طي هفته هاي اخير برخي از اصلاح طلبان و مشاركتي هاي فراري نشست هاي مشتركي با عناصر تابلودار ضد انقلاب در خارج كشور داشته اند كه طبق معمول و به دلايل كاملا مشخص با سكوت مطلق مجمع روحانيون و كساني چون آقاي انصاري مواجه شده است. امثال ايشان در حالي كه ادعاي خط امام دارند كمترين اعتراضي به نشست هاي هماهنگي خاتمي يا امثال عبدالله نوري كه مباني خط امام(ره) را مورد هجمه قرار دادند، نكردند و سوال اين است كه چگونه مي توان با گروهي تا اين حد آلوده به گروهك ها، نگاه خوش بينانه داشت.

حمله شوراي هماهنگي سبز به اصلاح طلبان شما قدرت طلب هستيد!

تمايل اصلاح طلبان براي دور زدن تاكتيك شكست خورده تحريم انتخابات، اعتراض گروهك موسوم به شوراي هماهنگي سبز را برانگيخت.

ارگان اين شورا در واكنش به تقلاي اصلاح طلبان نوشت: طي چند ماه گذشته و با رويكرد تجديدنظرطلبانه اي كه بخشي از نيروهاي منتسب يا مدعي اصلاح طلبي اتخاذ كرده اند، مسئله ضرورت برخورد فعالانه نيروهاي اصلاح طلب در جهت يافتن برون رفتي از بن بست سياسي كه كشور با آن مواجه است به طور مكرر و با ادبيات گوناگون مطرح شده است. در همين راستا، موضع جنبش سبز در عدم شركت در انتخابات مجلس، مورد نقد قرار گرفته و از اين گونه كنش هاي جمعي، به عنوان «انفعال سياسي» ياد مي شود. در پس اين تحليل، انگيزه هاي گوناگوني قابل شناسايي است. توجيه شركت در آن انتخابات توسط برخي از چهره ها، از حاشيه درآمدن افراد و حلقه هايي از اصلاح طلبان كه پس از حوادث سال 88 گزينه حاشيه نشيني و انتظار براي فرصتي بهتر را انتخاب كردند.

كلمه مي افزايد: مغالطه بزرگي كه توسط اين جريان تجديدنظرطلب تكرار مي شود، اتصاف مقاومت مدني منفي به انفعال است. از اين ديدگاه، كنش هاي مدني جمعي مانند عدم شركت در انتخابات به نشانه انتقاد به آزاد نبودن آن انفعالي و بي ثمر است.

كلمه با متهم كردن اصلاح طلبان به قدرت طلبي نوشت: شايد ريشه اين تفسير غلط از مقاومت مدني منفي به انفعال سياسي را بتوان در ذهنيت حاكم بر اكثريت اصلاح طلبان تجديدنظرطلب جستجو كرد كه ناشي از بيگانگي آنان با چگونگي كاركرد جنبش هاي مدني است. همين عدم شناخت نسبت به ماهيت جنبش هاي اجتماعي جديد باعث شد كه در فرصت طلايي سال هاي دولت اصلاحات، اصلاح طلبان به قدرت رسيده، به بازي در چارچوب قدرت رسمي سرگرم شوند و به تدريج و شايد ناخودآگاه، حفظ خود در قدرت را بر پيگيري مطالبات ترجيح دهند. پيگيري مجدانه پروژه بازگشت به زمين بازي سياست رسمي توسط اصلاح طلبان تجديدنظرطلب، تجلي دوباره ناآگاهي شان است. اين دسته از اصلاح طلبان، تمامي هويت خود را تنها و تنها در حضور در قدرت رسمي تعريف مي كنند و از بازتعريف خود در قامت كنشگران يك جنبش اجتماعي ناتوان يا گريزان اند. از همين روست كه با تمسك به برخي تئوري هاي جامعه شناختي منسوخ،بركشيدن شخصيت هاي سياسي در رسانه هاي خود، واقعگرا خواندن خود و خيال پرداز شمردن كنشگران جنبش سبز، دادن علامت به اقتدارگرايان و در انتظار علامت آنان نشستن، درصدد بازسازي فضاي پيش از سال 88 هستند.

كلمه نوشت: واقعيت اما اين است كه پس از انتخابات پرتخلف و تقلب سال 88، جامعه وارد مرحله جديدي شده و تلاش براي بازگرداندن وضعيت به شرايط پيش از انتخابات را اگر نه ناممكن، با دشواري هاي فراواني مواجه كرده است. روند اعتمادسازي از صندوق راي شروع نمي شود، بلكه به آن ختم مي شود. آزادي سران جنبش سبز و زندانيان سياسي گام هايي است كه بايد پيش از آن برداشته شود.

يادآور مي شود برخي اصلاح طلبان پيش از انتخابات مجلس آزادي عناصر بازداشتي را شرط بازگشت خود به عرصه سياست و انتخابات اعلام كرده بودند اما پس از بي اعتنايي نظام، همان ها مدعي شدندكه قائل به چنين شرطي براي بازگشت به عرصه سياست نيستند. همين امر اعتراض عناصر متواري و خارج نشين را باعث شده است. آنها البته به درستي از سران جبهه اصلاحات كه در فتنه و آشوب سه سال پيش نقش داشتند مي پرسند در صورت بازگشت به عرصه انتخابات، ادعاي تقلب در انتخابات چه مي شود؟

كروبي عزيز! جبهه حراميان جاي شما نيست برگرد!

«آقاي كروبي! ما اشتباه كرديم و در دام چاله تقلب افتاديم. تقلب اصلي در جبهه خودي بود كه جنس بدل را به اسم اصلاحات به ما قالب زدند».

اين مطلب را يكي از حاميان خارج نشين كروبي در نامه اي خطاب به وي نوشت. داريوش سجادي (مدير شبكه ماهواره اي متوقف شده هما) كه در انتخابات سال 88 از كروبي حمايت مي كرد، با اشاره به كلاهبرداري برخي اطرافيان وي مي نويسد: سال گذشته به آن سخنگوي خود خوانده و يكشبه چريك شده تان گوشزد كردم «لااقل در كسوت جديد و اپوزيسيوني تان ادعاي سخنگوئي شيخ را واگذاريد و روي پاي خود بايستيد و شيخ را به حال خود بگذاريد. براي شيخ اگر چنين ماجراجوئي هائي ارزش داشت به فرزندشان امر نمي كرد كه تحت هيچ شرايطي كشور را ترك نكنند! تا اينك مانند عموم اپوزيسيون خارج از كشور مبتلا به هذيان گوئي سياسي شوند».

وي خطاب به كروبي تصريح كرد: حاجي! شيخ مهدي عزيز! ما اشتباه كرديم و در «دام چاله تقلب» بازي خورديم. نه آن كه تقلب نشد. تقلب شد اما تقلب اصلي در جبهه خودي بود! تقلب آنجا بود كه به «بهانه تقلب» جنس بدل را به اسم اصلاحات و سبزينگي! به ما قالب زدند! تقلب آنجا شد كه با گشاده دستي، مغرضين و معاندين و دشمنان امام و اسلام و نظام و انقلاب را به اسم «طلايه داران رأي من كو»! به جنبش اصلاح طلبي پلمپ كردند! تقلب واقعي جايگزين كردن «نه غزه- نه لبنان» به روز قدسي بود كه از امام به افتخار يادگار داشتيم!

سجادي ادامه مي دهد: تقلب اصلي جايگزين كردن «جمهوري ايراني» با جمهوري اسلامي بود كه بچه هاي خميني از خرداد 42 تا بهمن 57 براي استقرارش مبارزه كردند از بهمن 57 تا تير ماه 67 برايش با همه حراميان جنگيدند و در همه سال هاي سازندگي و اصلاحات براي حراست اش خون دل خوردند. تقلب آنجا شد كه سرايندگان آن ناساز سروده «مرگ بر اصل ولايت فقيه» را نمايندگان اصلاح طلبان در انقلابي كردند كه خميني شان براي آسيب نرسيدن به مملكت، ايشان را توصيه به طرفداري از آن كرده بود!

وي تصريح كرد: حاج شيخ مهدي عزيز: غبار فتنه بعد از سه سال اينك خوابيده. به اطراف خود بنگريد. حراميان، واقعيت خود را با شفافيت نشان دادند. ايشان و امثال ايشان همچون «دوآلپا» برگرده شما نشستند. پشت شما سنگر گرفتند و در حالي كه نه «امام» و نه «انقلاب امام» و نه «نظام امام» و نه «اسلام امام» را قبول داشتند، به دروغ شولاي صلاح به بر كردند! جاي شما آنجا نيست! جاي شما در ميانه ايشان نيست! اينها قوم «ياجوج و ماجوج»اند! به حيلت از قامت بلند شمايان بالا مي روند و با گذشتن از شما و شمايان و حصول پلشتي هاي شان «شما» را نيز قرباني شوم خواهي شان خواهند كرد.

8نفر جور شد مي ماند 992/999/74 نفر ديگر!

هنر اپوزيسيون، شيپورنوازي از سر گشاد آن است.

سايت اينترنتي خودنويس با اشاره به تجمعات گاه به گاه محافل ضدانقلاب و خالي بندي هاي انجام گرفته در اين نشست ها نوشت: سر گشاد شيپور چند صباحي است حسابي براي خودش در دل اپوزيسيون ساكن خارج كشور جا باز كرده است! جالب اينجاست كه هر كس شيپوري به دستش مي افتد و روي صحنه مي آيد بلافاصله، آن را سر و ته كرده و سر گشادش را به دهان مبارك نزديك مي سازد و جالب تر اينكه از همين سر گشاد شيپور با مهارت و به آساني، قطعات زيبايي در مايه سياست مي نوازد كه موجب حيرت مي شود.

نويسنده خودنويس ادامه مي دهد: پس از آنكه قطعات فدراليزم و سكولاريزم و دموكراسي از سر گشاد شيپور نواخته شد و همه را به وجد آورد نوبت نواختن قطعه اي در مايه اتحاد و شوراي ملي و انتخابات آزاد رسيده كه اساتيد فن در حال آماده سازي نتها و ساخت آهنگ آنها هستند اما هنوز نتها ساخته نشده انواع و اقسام نام ها را بر روي قطعات نهاده اند از كنگره ملي گرفته تا شوراي ملي!

وي ادامه مي دهد: شوراي ملي؟ انتخابات؟ كي و كجا و چگونه؟ نكته همين جاست كه براي يافتن پاسخ، حاضرين در كنسرت (كنفرانس) مجبورند پشت صندلي ها ميخكوب شوند. اتحاد مي كنيم تا انتخابات آزاد برگزار كنيم. ما 7 نفريم و كجائيم زياد مهم نيست. مهم همين اسم ملي آن است. باز خدا را شكر 8 نفر در خارج كشور متحد شدند كه با فرض اينكه جمعيت ايران هفتاد و پنج ميليون نفر است، مي ماند «هفتاد و چهار ميليون و نهصد و نود و نه هزار و نهصد نود و دو نفر» ديگر كه زياد مهم نيست. مشكل اتحاد هم كه حل شد مي ماند، جاي برگزاري كه آن هم زياد سخت نيست. يك سالني، باغي، اتاقي اجاره مي كنيم و صندوق مي گذاريم. البته از حالا گفته باشيم كه بعدا ننويسند پول اين صندوق ها و محل مراسم را خارجي ها دادند. نه خير دونگش را خودمان مي دهيم.

۱۳۹۱/۵/۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...