نسخه چاپی

نیاز جدی به مسئله عرض دین در عصر حاضر

درس‌هایی از حدیث عرض دین حضرت عبدالعظیم حسنى(ع)

عکس خبري -درس‌هايي از حديث عرض دين حضرت عبدالعظيم حسنى(ع)

دست تحریف و تاویل و تصرف و اعمال سلیقه‏ هاى شخصى به علل متعدد از جمله غرب‏زدگى از سوى معدودى كه به اصطلاح خود را روشنفكر مى‏شمارند به سوى عقاید و تعالیم دینى دراز شده است.

به گزارش نما ،دست تحريف و تأويل و تصرف و اعمال سليقه‏هاى شخصى به‌علل متعدد از جمله غرب‏زدگى از سوى معدودى كه به اصطلاح خود را روشنفكر مى‏شمارند به‌سوى عقايد و تعاليم دينى دراز شده و اشخاص فاقد صلاحيت‌هاى علمى به‌صورت كارشناس امور دينى در قالب مصاحبه و ميزگرد و سخنرانى و نوشتن مقاله، ارزش‌هاى اسلام و التزامات مردم را به عقايد و احكام شرعى هدف قرار داده‌اند.

نسل جوان ما اگر بخواهد از شر اضلال اين روشنفكرهاى اسمى در امان بماند و دين راستين اسلام را پاك و همان‏طور كه نازل بر پيامبر اكرم‌(ص) شده است از منابع اصلي فرا بگيرد، بايد يا شخصا مراجعه به اين منابع نمايد يا به اسلام‌شناسان؛ يعنى آنها كه در مكتب اهل بيت عليهم‏السلام و با غور و بررسى در اين دو منبع اسلام را آموخته‏اند ـ رجوع نمايد.

اصحاب پیامبر اکرم و اهل بیت معصومش علیهم‏السلام از ایشان سوال‌های اعتقادی بسیاری پرسیده‌اند که دلیل آن اهمیت این‏گونه مسائل و دغدغه درست‌بودن عقاید بوده است. یکی از راه‌های اطمینان به‌درستی عقاید، عرضه عقاید و معارف دینی به محضر معصومان علیهم‏السلام است. درواقع شخص در عرضه عقاید خود به محضر معصومان علیهم‏السلام خواستار اصلاح عقاید غلط و تایید عقاید درست و تکمیل آنها است. در جوامع حدیثی در مواردی می‏بینیم، شخصی محدث و عالم که با احادیث اهل‏بیت علیهم‏السلام آشنا است و عقاید خود را از معصومان علیهم السلام اخذ کرده، اعتقاداتش را به محضر امام زنده خود عرضه می‏کند. درواقع چنین فردی درصدد ازبین‌بردن احتمال بسیار ضعیف عدم مطابقت عقایدش با آموزه‏های دینی و به‌منظور حصول اطمینان قلبی از دین و معارف و عقاید دینی است.

قطع اين مرحله بى‏همرهى خضر مكن

ظلمات است بترس از خطر گمراهى

كسانى كه عمر خود را در مسيرهاى ديگر و اشتغال به غير آنچه در مكتب اهل بيت عليهم‏السلام تبليغ و تدريس مى‏شود گذرانيده‏اند، خودشان به اين مطلب مى‏رسند كه نمى‏توانند محصول بعض اشتغالات خود را به خدا و پيغمبر نسبت دهند. مكتب انبيا و مكتب قرآن و وحى و امام باقر و صادق(ع) را زراره‏ها و ابان بن تغلب‏ها و محمد بن مسلم‏ها و عمارها و اصبغ‏ها و حذيفه‏ها و ابوذرها مى‏شناسند، نه ديگران. هيچ‏گاه شنيده نشده است كه يك نفر پيش مثل يعقوب ابن اسحاق كندى رفته باشد و به او عرض دين كرده باشد. يعقوب بن اسحاق‏ها هم اگر بخواهند عرض دين كنند، فقط بايد به پيغمبر و امام و روایت احاديث آنها عرض نمايند.

عرض دین توسط حضرت عبدالعظیم(ع)

از جمله شخصيت‌هاى بزرگى كه دين خود را عرض بر امام زمان خود نمود ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبدالله بن على بن الحسن بن زيد بن السبط الاكبر الامام ابى محمد الحسن المجتبى‌(ع) است. اين بزرگوار يكى از اعاظم ذريه رسول و فرزندان مرتضى و بتول ـ صلوات‏اللّه عليهم أجمعين ـ و از شخصيت‌ها و معارف علماى اهل بيت و بزرگان صحابه حضرت جواد و حضرت هادى عليهماالسلام و محارم اسرار ائمه است. از جمله رواياتى كه دلالت بر فضل و علم اين شريف بزرگوار دارد، روايتى است منقول از حضرت هادى(ع) كه به يكى از شيعيان رى مى‏فرمايد: «هرگاه مشكل شد بر تو چيزى از امر دين تو در ناحيه خودت سوال كن از آن از عبدالعظيم بن عبدالله الحسنى و از من به او سلام برسان.»

از اينكه چنين شخصيتى در مقام عرض دين خود برآمده است، اهميت تصحيح عقايد اعم از آنچه واجب الاعتقاد است يا فراتر و بيشتر از آن است معلوم مى‏شود. بنابراين بايد هركسى مطابق‌بودن عقايد خود را با كتاب و سنت احراز نمايد.

جایی که عقاب پر بریزد!

در موقفى كه مثل حضرت عبدالعظيم حسنى با آن همه علم و آگاهى از كتاب و سنت و با عقايدى كه صد درصد و به يقين جزمى و قطعى به آنها معتقد بوده است، باز لازم مى‏داند كه اين عقايد را حضور مبارك امام عرضه بدارد تا از امام تصديق و امضاى صحت آن عقايد را دريافت نمايد، ديگران و خصوص امثال اين حقير به‏طريق اولى بايد به عرض دين خود مبادرت كنند و براى اطمينان بيشتر و بيشتر نه‌فقط به يك نفر، بلكه به اشخاص متعدد از رجال عالم به قرآن و حديث و معارف اهل بيت عليهم‏السلام و آنهايى كه علمشان را از آن بزرگواران گرفته، عرضه بدارند. بايد در اين ميدان با كمال تواضع و فروتنى كالاى عقيدتى خود را به عرض خبرگان مورد اعتقاد و عالم به صحيح و ناصحيح و كامل و ناقص آن برسانيم.

ادب تسلیم در برابر مقام ولایت

نكته ادبى و اخلاقى كه از اين حكايت عرض دين بايد از اين سيد شريف جليل حسنى آموخت، پرهيز از غرور به علم و مقام علمى است. مبادا كه انسان به علم خود و به چند كلمه اصطلاح مغرور شود. ادب ممتاز و ارزشمند ديگرى كه در جريان اين عرض دين از حضرت عبدالعظيم ظاهر مى‏شود، تسليم بى‏چون و چراى آن شخصيت والا در مقابل مقام ولايت و حجت خدا است كه بايد از آن درس آموخت. حضرت عبدالعظيم در سلسله نسب و انتساب به امامين همامين حسنين عليهماالسلام، به دو واسطه از امام على نقى عليه‏السلام نزديك‏تر است؛ زيرا امام هادی‌(ع) در نسب به شش واسطه به امام حسين‌(ع) مى‏رسد؛ اما حضرت عبدالعظيم به چهار واسطه نسبش به حضرت امام حسن مجتبى(ع) مى‏رسد. مع‏ذلك اين سيد عظيم‏الشأن جليل‏القدر در برابر حجت خدا و صاحب ولايت امر چنين متواضعانه رفتار مى‏نمايد كه همين حال ادب و حفظ احترام امام و عرض دين از مثل او به حضرت هادى(ع)، دليل باهر و روشنى بر كمال معرفت و جلالت قدر و عقيده محكم او به ولايت و امامت آن حضرت است. او با معرفتى كه دارد مى‏داند در برابر مقام ولايت و امامت و حجت خدا هركه باشد و هرچه داشته باشد محو است و ايمان به ولايت اقتضا دارد كه هرچه بتواند شرط ادب و اطاعت از ولى خدا را رعايت نمايد و عرض وجودى نكنند و زبان حالش اين باشد:

با وجودت ز من آواز نيايد كه منم!

مسئله عرض دين در عصر حاضر

در عصر ما مسئله عرض دين به دين شناسایى كه دين را از قرآن كريم و احاديث اهل‌بيت عليهم‏السلام شناخته‏اند، مسئله‏اى است كه بايد همگان مخصوصا نسل جوان و دانشجويان عزيز و دانشگاهيان متعهد و متدين به آن توجه كامل داشته باشند؛ زيرا دست تحريف و تاويل و تصرف و اعمال سليقه‏ هاى شخصى به علل متعدد از جمله غرب‏زدگى از سوى معدودى كه به اصطلاح خود را روشنفكر مى‏شمارند به سوى عقايد و تعاليم دينى دراز شده و اشخاص فاقد صلاحيت‌هاى علمى به‌صورت كارشناس امور دينى در قالب مصاحبه و ميزگرد و سخنرانى و نوشتن مقاله، ارزش‌هاى اسلام و التزامات مردم را به عقايد و احكام شرعى هدف قرار داده و چنان وانمود مى‏كنند كه روشنفكرى، عدم تعهد به مداليل كتاب و سنت و اصطلاحات دينى و محدودنبودن در چارچوب كتاب و سنت است و به گمان خود، روشنفكرانه دريافت‌هاى علما و فقها را در امتداد قرن‌هاى متمادى تخطئه نموده و بسيارى از احكام الهى را با مزاج عصرى كه ساخته غرب يا شرق است، مناسب نمى‏دانند و با توسل به الفاظ مبهمى از قبيل فقه پويا يا قبض و بسط شريعت بعض احكام و خاتميت و ابديت برنامه‏هاى شرعى و نظامات جزائى و اجتماعى و غيرها را زير سوال برده و در عقايد نيز با افكار به اصطلاح عرفانى كتاب و سنت را تعريف و توصيف مى‏نمايند و خلاصه راهى مى‏روند كه اگر ادامه يابد التزامات دينى بسيارى را سست مى‏نمايد.

كار مهم و بزرگ انبيا اين بود كه مردم را به برنامه‏ هايى كه از سوى خدا تبليغ كردند، مؤمن ساخته و آنها را به عمل به اين تعاليم وجدانا متعهد نمودند؛ كارى كه از هيچ‏يك از فلاسفه و قشرهاى به‌اصطلاح برجسته و نوابغ فكرى برنيامده و برنخواهد آمد.

اين افراد به اصطلاح روشنفكر هركجا پيدا شدند با اين ايمان برخورد دارند و خارج بر آن هستند و به اين افتخار مى‏كنند كه در تمام يا بعض از اين باورها خدشه نمايند و تعهد مردم را كم كنند و دين را طبق انديشه خودشان كه متاثر از اوضاع و احوال بيگانگان است، تفسير نموده و اصالت‌هاى اسلامى را مورد ترديد يا انكار قرار دهند.

کسب شهرت از راه هتاکی به دین!

متاسفانه اين روش‌ها كه به‌صورت گرايش به دين و مذهب و مذهبى‌بودن ابراز مى‏شود، كم و بيش در زن و مرد اثر گذارده و يك وسوسه در بعض مسائل مسلم مذهبى و تعهدات اسلامى در بعضى ديده مى‏شود. ناگفته نماند كه طبع اين‏گونه برخوردهاى ترديدانگيز يا توهين‏آميز با مسائل مقبوله و مورد‌احترام و تقديس جامعه شهرت‏بخش است و افرادى كه مى‏خواهند اسم و آوازه‏اى به‏دست بياورند و از راه‌هاى صحيح عاجزند، اين راه را پيش مى‏گيرند و هرچه در اين راه هتاكى بيشتر نشان داده شود و بى‏پرده و صريح‏تر انكار و اهانت شود و به ارزش‌هاى جامعه تندتر حمله كنند، بيشتر موجب شهرت مى‏شود و عده‏اى هم كه آن ارزش‌ها را معارض با هواها و منافع خود مى‏دانند، بيشتر از آن استقبال مى‏كنند. بسيارى از غرب‏زده‏ها و متجددمسلك‌ها، نويسنده و گوينده‏اى را آزادانديش و روشنفكر مى‏دانند كه در حمله به مقدسات و باورهاى جامعه و مسخره‌كردن آنها بى‏پروا و گستاخ باشد.

كتاب سلمان رشدى مرتد كه عارى از هرگونه استدلال و برداشت منطقى و معقول بود و حاوى هيچ نكته و ردّ و ايراد خردپسند نبود، تنها به‌علت گستاخى مفرط و اهانت به مقامات مقدسه و شخصيت‌هايى كه همه از آنها احترام مى‏كنند و حريم قداست آنها را محترم مى‏شمارند، در محافلى كه حدّ و حدودى براى آزادى اشخاص قائل نيستند، روشنفكرانه و آزادانديشانه تلقى شد و از رهگذر هتك اين قداست‌ها و اهانت به مقدسات مسلمانان مشهور گرديد و استعمار هم براى همين اهانت او به اسلام از او حمايت و دفاع كرد؛ وگرنه كتاب، فاقد محتواى منطقى و استدلالى است.

راه نجات جوانان امروز

به اين جهات، نسل جوان ما اگر بخواهد از شر اضلال اين روشنفكرهاى اسمى در امان بماند و دين راستين اسلام را پاك و همان‏طور كه نازل بر پيامبر اكرم‌(ص) شده است از منابع اصلي فرا بگيرد، بايد يا شخصا مراجعه به اين منابع نمايد و بدون تاويل و توجيه، دلالت كتاب و سنت را حجت بداند يا به اسلام‌شناسان، يعنى آنها كه در مكتب اهل بيت عليهم‏السلام و با غور و بررسى در اين دو منبع اسلام را آموخته‏اند، رجوع نمايد. اينان را همه مى‏شناسند. ابوذرها و مقدادها و سلمان و سليم‏ها و محمد بن مسلم‏ها و ابن ابى‏عمير و فضل بن شاذان و ابن‏بابويه‏ها و كلينى‏ها و شيخ طوسى‏ها و شاگردان آنها و شاگردان شاگردانشان تا زمان حاضر از علما و فقها و مراجع هستند.

به هرحال، در عرض دين و در مقام تحصيل اطمينان به اينكه دينى كه شخص به آن متدين شده است با دينى كه پيغمبر و ائمه عليهم‏السلام و كتاب و سنت عرضه داشته موافق است و دين الله است، معيار همان بيان وحى و كلمات و بيانات اهل بيت وحى عليهم‏السلام است. بايد به مقتضاى حديث: «إِنَّ هذا العِلْمَ دينٌ فَانْظُرُوا عَمَّنْ تَأخُذُونَ دينَكُم» دين خدا و علم دين را در همه رشته‏ها و بخش‌هايش از اهل دين بپرسيد.

(با استناد به کتاب ارزشمند «شرح حدیث عرض دین» اثر حضرت آيت‌اللّه العظمى صافى گلپايگانى مد ظله الشريف)

۱۳۹۴/۱۰/۲۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...