نسخه چاپی

مردم حق دیدن پخش زنده المپیك را ندارند؟

عکس خبري -مردم حق ديدن پخش زنده المپيک را ندارند؟

با بالا گرفتن تب المپیك در جهان، بسیاری از مردم كشورمان هم در عطش دیدن مسابقاتی كه در بالا‌ترین سطح ممكن برگزار می‌شود، شبكه‌های تلویزیون را بالا و پایین می‌كنند؛ اما چگونه می‌توان از عملكرد تلویزیونی كه مسابقات ورزشكاران ملی كشورش را با تأخیر پخش می‌كند، دفاع كرد؛ به ویژه زمانی كه پوشش مسابقات را به شبكه‌ای سپرده باشند كه هنوز وضعیتش مشخص نیست.

به گزارش نما، از اختتامیه بیست و نهمین دوره مسابقات المپیک در پکن، چهار سال می‌گذرد؛ اما برخی از حاضران در لندن از همانجایی عزمشان را برای حضور در دور بعدی مسابقات جزم کردند که در پایان طبل کوبی و نمایش‌های اختتامیه چینی‌ها، اتوبوس دو طبقه‌ای را دیدند که به عنوان نماد لندن، میزبان المپیک بعدی، در استادیوم گردانده شد؛ این را به یاد داشته باشید تا معنای «تدارک» بیشتر مفهوم شود!

«تابناک» نوشت: المپیک ۲۰۱۲ در حالی به دومین روز خود رسیده است که پوشش تلویزیونی روز نخست این مسابقات در کشورمان، حتی ضعیف‌تر از دوره‌های گذشته بوده و از پخش ـ البته با تأخیر و نه زنده ـ گزیده مسابقات ورزشکاران کشورمان و پوشش برخی اخبار روز نخست در بخش‌های گوناگون اخبار ورزشی فرا‌تر نرفت.

بنا بر این گزارش، اکنون کافی است تا به این ترکیب نصفه و نیمه، پخش مسابقات از شبکه ورزش را هم بیفزاییم تا بر خلاف ظاهر حرفه‌ای این تصمیم، پای گیرنده‌های دیجیتال شبکه‌هایی چون ورزش، گردشگری، آی‌فیلم و... و موجود نبودن این ابزار جدید در منازل بسیاری از هم‌وطنانمان هم به ماجرا باز شده و ترکیبی نه چندان عمومی به دست آید؛ معضلی که جا دارد، بیش از این حرف‌ها از دیدگاه مادی به آن دقت کنیم تا مبادا خدای نکرده کسی به جرم بهره‌مند نبودن از تکنولوژی روز (همان گیرنده‌های دیجیتال)، از دیدن برنامه‌ای که با بودجه ملی تهیه می‌شود، محروم شده و به نوعی طبقه‌بندی دارا و ندار به دیدن مسابقات جذاب المپیک هم کشیده شود!

باید گفت، مهمترین مسابقات ورزشی دنیا آغاز شده، ولی به رغم نظم بی‌نظیر آنکه تبدیل به یکی از شاخصه‌های المپیک شده است، رسانه ملی کشورمان برنامه‌ای برای پوشش مسابقات آن ارائه نداده است تا به روال سال‌های دور، همچنان سهم مردم ما از دیدن این مسابقات به گفت‌وگوهای خشک و بی‌روح مجریان در استودیوهای سرپوشیده و چند مصاحبه با ورزشکاران ملی‌پوش خلاصه شود تا نه تنها دستگاه عریض و طویل صداوسیما در به‌کارگیری قدرت فراگیری‌اش در فرستادن تصاویر شاد به دورترین نقاط کشور ناکام بماند، بلکه با پوشش دادن مختصر این واقعه بزرگ در شبکه‌ای که شاید خیلی‌ها هنوز از وجود آن بی‌خبرند، رقابت را به رقبای خارجی واگذار کند.

این در حالی است که بسیاری از شبکه‌های تلویزیونی جهان از المپیک به عنوان اتفاق ویژه‌ای برای جذب مخاطب بهره می‌گیرند و شبکه‌های گوناگون ماهواره‌ای هم در همین راستا حرکت می‌کنند؛ اینجاست که راه‌اندازی چندین شبکه زنجیره‌ای ماهواره‌ای توسط یک مجموعه فارسی زبانِ آنور آبی عجیب نیست اما در مقابل، استفاده از شیوه تاریخی (!) مجریان ایرانی در استودیو و پوشش صرف مسابقات ورزشکاران کشورمان، پرسشی است که مرور زمان هم به یافتن پاسخی برای آن در ذهن مخاطبان ایرانی منجر نشده است.

کافی است کانال‌های گوناگون تلویزیونی را مرور کنیم تا بیشتر به عمق بی‌تدبیری رسانه ملی پی ببریم؛ شبکه سه در حال پخش مسابقه ورزشکار ارزشمند کشورمان در مقابل حریف استرالیایی در رشته تنیس روی میز است و همزمان، شبکه ورزش از پخش چندباره گزیده‌هایی از مسابقه فینال بانوی تیرانداز کشورمان فارغ شده و در اقدامی عجیب، آن هم به پخش مسابقه «عالمیان» در مقابل حریف استرالیایی می‌پردازد و جالب اینکه ساعتی است که این مسابقه به پایان رسیده؛ یعنی هر دو شبکه همزمان در حال پخش فیلم ضبط شده یکسانی هستند!

ماجرا وقتی جالب‌تر می‌شود که شبکه سه در ادامه این برنامهِ نیم‌دار، بخشی از همین اندک فرصت اختصاص یافته به ورزشکاران کشورمان را هم در اختیار وزیری می‌گذاریم که به رغم انتقاداتی که به عملکرد وی، به ویژه در ماه‌های اخیر، وارد شده و وی را در آستانه استیضاح در مجلس شورای اسلامی قرار داده است، فرصت سفر به دهکده بازی‌ها را غنیمت شمرده و اکنون با فرصتی که رسانه ملی در اختیارش نهاده است، به صورت زنده (بر خلاف رقابت‌ها) به دفاع از عملکرد خود و مجموعه تحت امرش مشغول شود و در این فاصله، شبکه ورزش به بررسی تاریخچه المپیک ۱۹۶۰ رم می‌پردازد و جالب اینجاست که تصاویر آرشیوی، هنوز هم دیدنی هستند؛ از فیلمبرداری زیر آب از شناگران گرفته تا صورت لرزان دونده دوی صد متر که بار‌ها و بار‌ها کند شده تا قابل درک باشد!

این رویدادها در شرایطی رخ می‌دهد که مردم کشورمان، پیشتر به این اندازه به پخش مسابقات المپیک اقبال نشان داده‌اند که در سال‌های نه چندان دور، گزیده‌هایی از این مسابقات، بخش محبوبی از برنامه‌های میان پرده شبکه‌های گوناگون را شکل می‌داد.

حالا بیایید به ماجرایی اشاره کنیم که سال گذشته در چنین روزهایی (ماه مبارک رمضان در سال ۹۱) پای راپل را هم به تعاریف واژگان عمومی مردم باز کرد؛ «ماهواره» و متعلقاتش که یک نهاد مشغول گردآوری آن از سطح پشت بام‌ها شده، برخی آن را با گیرنده دیجیتال تعویض می‌کنند، بسیاری از آن و معضلاتش گلایه دارند و مواردی از این دست؛ اما صدا و سیما برای نفوذش به خانه‌ها، فعالیت که نه، در جا می‌زند!

آیا هماهنگی برای فرستادن تیم فیلمبرداران ایرانی به المپیک لندن (همان گونه که در برخی شبکه‌های ماهواره‌ای هم رایج است)، پخش گسترده مسابقاتی که در کنار جذابیت‌های موجود می‌توانند کاربرد آموزشی و حتی ترغیب به ورزش داشته باشند، پخش زنده مسابقات ملی (هرچند در مراحل ابتدایی مسابقات)، پوشش حاشیه‌های جذاب و تلاش دست اندرکاران برگزاری مسابقات، تمرینات ورزشکاران و موارد بسیاری از این دست به اندازه بازی‌های فوتبال لیگ فلان کشور اروپایی ارزش ندارد که برایش هزینه نمی‌شود یا مسئولان رسانه ملی بر این باور هستند که تدارکشان برای این رویداد مهم کافی است؟!

۱۳۹۱/۵/۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...