نسخه چاپی

راز هیاهوی جدید اكبر گنجی و عباس عبدی چیست؟

درحالیكه هاشمی چه در دوران مبارزه علیه شاه، چه در كوران تحولات دهه نخست انقلاب و سال های پس از آن همواره خط و مشی ثابت و مشخصی داشته است، در مقابل امثال اكبر گنجی و عباس عبدی هر روز برای خوشامد یك گروه و جبهه خاص تغیر موضع می دهند. حركات زیگزاگی و متناقض این افراد واقعا جای سوال ندارد؟ روزگاری علیه هاشمی رفسنجانی تیغ می كشیدند و با ابداع عناوینی چون عالیجناب سرخپوش، به او می تاختند، اما این روزها انتخابات خبرگان می خواهند خط و ربط تعیین می كنند.

به گزارش نما به نقل از نامه نیوز، در روز های اخیر اظهارات برخی از اصلاح طلبان تندرو سابق همچون اکبر گنجی علیه یا له آیت الله هاشمی یا لیست خبرگان مورد حمایت فضلا و علمای برجسته کشور، بار دیگر خاطرات تلخ گذشته را زنده کرده است. این گروه، از یک سو با اظهارات خود بهانه به دست تندروهای افراطی می دهند که شائبه ایجاد اختلاف بین هاشمی و اعتدالیون را دامن زده و دنبال کنند و از طرف دیگر، خود را حامی نظریاتی بدیهی جا زده و مدعی رهبری آن می شوند و دست آخر از خارج از کشور برای فعالان سیاسی داخل و مردم در مورد انتخابات پیش رو خط و نشان می کشند. در واقع باید در این شرایط از خود پرسید که این افراد تندرو و افراطی چه سودایی در سر دارند؟ آیا این یک طراحی جدید برای احیاء یک بازی قدیمی نیست؟ آیا حمایت های بودار امثال گنجی، اثرگذارتر از هر نوع حمله و تخریبی نیست؟

درحالیکه هاشمی چه در دوران مبارزه علیه شاه، چه در کوران تحولات دهه نخست انقلاب و سال های پس از آن همواره خط و مشی ثابت و مشخصی داشته است، در مقابل امثال اکبر گنجی و عباس عبدی هر روز برای خوشامد یک گروه و جبهه خاص تغیر موضع می دهند. حرکات زیگزاگی و متناقض این افراد واقعا جای سوال ندارد؟ روزگاری علیه هاشمی رفسنجانی تیغ می کشیدند و با ابداع عناوینی چون عالیجناب سرخپوش، به او می تاختند، اما این روزها انتخابات خبرگان می خواهند خط و ربط تعیین می کنند.

اکنون، اکبر گنجی که با نوشته های خود یکی از عوامل آغاز موج تخریبی علیه هاشمی بود و از چهره های موثر در ظهور و تولید فردی چون احمدی نژاد بوده است، امروز نمی تواند مدعی تئوری بافی برای جریان اعتدال و مسائل مربوط به انتخابات خبرگان باشد. او اما به نظر می رسد بار دیگر قصد دارد همان بازی سوخته را عملیاتی کند.

رویه گنجی بدین صورت است که در آستانه هر انتخابات سرنوشت سازی سر و کله اش پیدا می شود و مجددا با همان روحیه مخرب خود مباحثی را برای بر هم زدن فضای سیاسی و رسانه ای طرح می کند و به قول معروف، به تندروهای راست داخلی پاس گل می دهد. اگر دقیق تر به سخنان و تحرکات تندروهای داخلی و خارج نشنیان افراطی بنگریم، در می یابیم که این دو باوجود عناد و خصومتی که نسبت به بکدیگر نشان می دهند اما مکمل های خوبی برای یکدیگر هستند. این جریانات مذکور بر روی این امر تفاهم نانوشته ای دارند؛ تخریب هاشمی که از آن بعنوان یکی از استوانه های انقلاب و نهضت امام خمینی (ره) یاد شده است.

گنجی اکنون به ظاهر شاید مدافع هاشمی شده، اما در یک بازی پیچیده طراحی شده، در اصل همان رویکرد تخریبی علیه او را ادامه می دهد، اما با یک روش جدید! او در تازه ترین یادداشت خود، سعی دارد یک تئوری بدیهی را که هر فرد مطلع از تحولات سیاسی (نه به تندروها) از آن آگاه است را به نام خود رقم زده و بدین ترتیب پاس گلی کم نظیر را به تندروها هدیه دهد تا فریاد زنند که ایها الناس این تئوری، نوشته ی این فرد است و از ذهن و اندیشه یک ضدانقلاب برخاسته است ؛ پس بر این اساس، هر کس حامی این ایده باشد، با گنجیست!

در این میان نباید از امثال عباس عبدی غافل شد که هنوز در اتفاقات دهه 70 خود را محبوس کرده و بغض هایی فراموش نشده ای دارند که گاه و بیگاه سر بر می آورد. این آقایان، همواره ساز اعتدال زده اند و همیشه به ساز تندروها رقصیده اند. اینان کسانی هستند که نمی خواهند نقش خود در تندروی های اوائل انقلاب و دوران اصلاحات را بپذیرند و همواره بر رویکرد غلط خود تاکید دارند.

نمونه ای از همصدایی برخی از افراطیون داخلی با گنجی

روزنامه رسالت نوشت: «مقلدين اكبر گنجي در روزنامه هاي زنجيره اي نام فهرست مورد علاقه اكبر گنجي را «خبرگان مردم» گذاشته اند و آن تبليغ مي كنند.اين ليست در حقيقت حب به افراد موجود در ليست نيست بلكه بر اساس بغض به برخي ديگر از خبرگان برحسب آنچه راديو آمريكا از قول اكبر گنجي گفته تنظيم شده است. به نقل از راديو آمريكا اكبر گنجي در مقاله خود تحت عنوان «نه به فقه داعشي از طريق انتخابات خبرگان» مي نويسد: «نه به داعش در انتخابات چه معنايي دارد؟ چه كساني نمادهاي داعش هستند؟» او سپس مي نويسد: «فقهي كه جنتي، يزدي، مصباح، احمد خاتمي، هاشمي شاهرودي و... از آن دفاع مي كنند همان فقه داعش است. به اين افراد نبايد در انتخابات راي داد.» اكبر گنجي كه در ايام موسوم به قتل هاي زنجيره اي، آيت الله هاشمي رفسنجاني را با لقب عاليجناب سرخپوش مي نواخت، امروز در مسند مرجعيت ضد انقلاب حكم به اين رهنمود داده كه به حضرات آيات ياد شده راي ندهيد.

متاسفانه با همين رهنمود، بنا به گزارش روزنامه هاي ديروز زنجيره اي فهرستي را تحت عنوان «خبرگان مردم» ارائه شده و همان افراد را حذف كرده است. سئوال مهم اين است كه اين ليست، ليست هاشمي است يا اكبر گنجي؟! بي ترديد اكبر گنجي با هيچ يك از اعضاي اين ليست موافق نيست، حتي با آقاي هاشمي رفسنجاني. او به فكر حذف اصيل ترين فقهايي است كه مثل كوه در برابر ضد انقلاب و آمريكا ايستاده اند. ليست هاشمي نبايد اين ماموريت را رسماً به عهده بگيرد.»

روزنامه رسالت با نگارش این تحلیل، دقیقا همان پازل گنجی را تکمیل کرده است. حقیقت آن است که به نظر می آید یک نوع هماهنگی نانوشته بین تندرویهای داخلی و با تندروهای خارجی همچون اکبر گنجی وجود دارد. نوشته رسالت دقیقا همان خطی است که طیف تندروها می خواهند پیش بگیرند. می خواهند این شبهه را ایجاد کنند که اکبر گنجی استراتژیسک و خط دهنده انتخابات است. حال باید پرسید که چرا روزنامه رسالت این روزها انقدر به تحلیل های گنجی علاقه مند شده است؟ آیا این هماهنگی تعمدی است یا سهوی؟

در مجموع، باتوجه به اینکه این روزها کینه های کهنه باردیگر زنده شده، باید منتظر حملات سنگین گروه های تندرو به هاشمی و جریان اعتدال با حربه ی حمایت ادعایی چهره های خارج نشین(با هدف تخریب) باشیم. در این میان، انتظار می رود کسانی که اندکی با تاریخ انقلاب و نقش هاشمی در تثبیت نظام آشنا باشند بازی این این جماعت را نخورند.

۱۳۹۴/۱۱/۲۷

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...