نسخه چاپی

كاسبی تازه در سایه غفلت فرهنگی

عکس خبري -کاسبي تازه در سايه غفلت فرهنگي

این‌بار شاهد برشی تاریخی، جدید و عجیب به نام دوران پساطلاق هستیم؛ به عبارت بهتر وقتی با نگاه به آمار و ارقام متوجه می شویم كه در 9 ماه ابتدایی امسال 40 هزار و 675 نفر از زوج هایی كه یك تا 3 سال از آغاز زندگی مشترك آنها می‌گذشت، از یكدیگر جدا شده‌اند و عده‌‌ای از آنها حتی برای این منفورترین حلال خدا جشن هم برگزار كرده‌اند؛ واقعیت تلخ دوران پساطلاق بیش از پیش بر ما آشكار می‌شود

فاطمه منصوری- درحالی که این روزها پیشوندی به نام پسا به ادبیات سیاسی و اجتماعی ما اضافه شده و دورانی تازه به نام پسابرجام را رقم زده است، شاهد اتصال این واژه به کلمه های نه چندان خوشایندی مانند طلاق شده‌ایم، و این‌بار شاهد برشی تاریخی، جدید و عجیب به نام دوران پساطلاق هستیم؛ به عبارت بهتر وقتی با نگاه به آمار و ارقام متوجه می شویم که در 9 ماه ابتدایی امسال 40 هزار و 675 نفر از زوج هایی که یک تا 3 سال از آغاز زندگی مشترک آنها می‌گذشت، از یکدیگر جدا شده‌اند و عده‌‌ای از آنها حتی برای این منفورترین حلال خدا جشن هم برگزار کرده‌اند؛ واقعیت تلخ دوران پساطلاق بیش از پیش بر ما آشکار می‌شود؛ دکتر منصور رمضان‌زاده استاد جامعه‌شناسی یکی از دانشگاه‌های پایتخت درباره چرایی افزایش میزان طلاق و فروریختن قبح آن در جامعه ایرانی می‌گوید:

«در دانش جامعه شناسی اصطلاحی به نام الیناسیون یا همان از خود بیگانگی وجود دارد از خود بیگانگی، هم فردی است و هم اجتماعی. گاه از خود بیگانگی جنبه فردی دارد، ولی گاه جامعه ای از خود بیگانه می‌شود و ارزش‌های اصلی خود را فراموش کرده و حتی فراتر از آن قبح پاره‌ای از ضد ارزش‌ها شکسته می‌شود؛ بارزترین نوع از خود بیگانگی در افکار و اندیشه‌های روشنفکران ضددین مشاهده می‌شود، یکی از مسائلی که اکنون در کشور ما تبدیل به یک بحران شده‌است موضوع طلاق است، در حقیقت افزایش آمار طلاق به ویژه در سال‌های نخست ازدواج ناشی از نوعی از خودبیگانگی فرهنگی است که درست درسایه چیزی شبیه تفاهم فرهنگی شکل می گیرد؛ این درحالی است که تفاهم در مفهوم منفی خود در جامعه در جریان است، این تفاهم ناشی از عوامل بیرونی و درونی است. عواملی که می توان آنها را در چارچوب تهاجم فرهنگی که حمله پنهان به ارزش‌ها و باورها را دربر دارد بررسی کرد، از منظر جامعه شناسی اما طلاق آسیب‌های سنگینی را متوجه جامعه و به ویژه قشر حساسی مانند زنان می‌کند و هرچند تلاش بشود که در برخورد با این پدیده مانند غربی‌ها رفتار کنیم یعنی آن را مذموم نشماریم و بلعکس حتی برای چنین رویدادی جشن بگیریم بازهم نمی‌توان حقیقت تلخ ضربه سنگین عاطفی و روحی این مهم را نادیده بگیریم؛ زیرا جامعه ما جامعه ای اخلاق محور و درعین حال با ارزش هایی متفاوت از غرب است و هرگز نمی‌توان بحرانی به نام بحران خانواده را در بین خود نادیده بگیریم.»

اما موضوع افزایش نامتعارف آمار طلاق در ایران در قیاس با یکی دو دهه قبل و در کنار آن افزایش میزان زنان سرپرست خانوار و همچنین بحران‌های اجتماعی باعث شده تا سرمایه گذاری گسترده‌ای از سوی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان در این زمینه صورت بگیرد؛ زهرا رضازاده کارشناس رسانه است و درخصوص تأثیرات رسانه‌های جمعی بر جامعه و افراد تحقیقاتی را انجام داده او در خصوص نقش رسانه‌های بیگانه در فرایند از خودبیگانگی و طلاق اینطور به ما می‌گوید: «ما نباید از نقش رسانه ها و به ویژه آن دسته از این ابزارها که منجر به ایجاد از خودبیگانگی فرهنگی و ضربات شدید در این حیطه می‌شود غافل شویم، بررسی رویکرد رسانه‌های غربی و شبکه های ماهواره‌ای ما را به این مهم رهنمون می‌کند که هدف قرار دادن زنان و مردان جوان با پخش سریال‌هایی که در آنها بی‌بندوباری و برقراری رابطه با غیر همسر ترویج می‌شود، نمی‌تواند هدفی جز ایجاد شکاف میان خانواده‌ها و در پی آن بالا رفتن آمار طلاق داشته باشد، در حقیقت پخش برنامه‌های مختلف از شبکه‌های فارسی زبان ماهواره‌ای که با سرمایه‌گذاری صهیونیست‌ها بنیان خانواده را نشانه گرفته و سعی در ترویج عشق‌های چند ضلعی، بی بندوباری و زندگی‌های جداگانه همسران و در نهایت طلاق و زندگی مجردی دارد، بخشی از یک فرایند ضدفرهنگی است، فرایندی که اکنون شبکه‌های اجتماعی هم به آن دامن می‌زنند؛ در کنار تمام آفت‌هایی که شبکه‌های اجتماعی به علت پایین بودن سواد رسانه‌ای استفاده‌ کنندگان، به زندگی آنها می‌زنند، تضعیف بنیان خانواده نیز از دیگر مواردی است که در این شبکه‌ها توسط دشمنان دنبال می‌شود، این صورت مسئله زمانی شکل زنانه به خود می‌گیرد که در می‌یابیم زنان به علت فراغت بیشتر میل زیادتری به استفاده از رسانه ها دارند؛ طبیعی است این میل اگر به شکل صحیح هدایت نشود فرد را دچار مشکلات جدی می کند، زیرا نمی‌توان در دنیای امروز تأثیر رسانه بر فرد و جامعه را منکر شد، در این شرایط تصور کنید نمودهای تصویری رسانه صورت عینی در جامعه به خود بگیرد آن وقت است که اولین آسیب‌های ناشی از عدم وجود سواد رسانه‌ای گریبان‌گیر حوزه زنان خواهد شد؛ حوزه ای که به فراخور روحیات و داشتن زمان بیشتر در معرض آسیب های رسانه‌ای به ویژه رسانه‌های غربی فارسی زبان که اکنون کاسه داغ تر از آش شده اند هستند».

اما زمانی شوک آمارهای طلاق به ویژه در کلان شهرهایی مثل تهران بیشتر می‌شود که متوجه می‌شویم درست در زیر پوست شهر و در میان خواب غفلت بعضی ها نسبت به مسائل و دغدغه های فرهنگی دوره‌هایی برای زنان تبلیغ و برگزار می‌شود که به صورت رایگان به زنانی که حالا زندگیشان به دلایلی نامتعارف فروپاشیده خدماتی شبه مشاوره ای و با عنوان بازسازی بعد از طلاق ارائه می‌دهند آموزش‌های بازسازی پس از طلاق در حالی ارائه می‌شود که مشاوران خانواده معتقد هستند باید تا حد ممکن تلاش کرد زوجینی که دارای مشکل هستند، بتوانند مشکلات خود را حل کرده و به زندگی در کنار یکدیگر ادامه دهند .تبلیغ دوره‌های آموزش پس از طلاق به قدری این روزها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود که آموزش برای حفظ کانون گرم خانواده و شیوه‌های درست رفتاری بین زوجین فراموش شده است و ممکن است در سایه این تغافل فرهنگی در آینده‌ای نه چندان دور شاهد شکل گیری بحرانی عمیق و جدی به نام بحران خانواده در کشور باشیم؛ این درحالی است که با اقدامات فرهنگی پیش گیرانه و در عین حال آموزش محور می‌توان بخشی از مشکلات نظیر فقدان سواد رسانه ای را حل و فصل نمود و در وهله نخست زنان را که آسیبی جدی از جدایی می‌بینند به نوعی مصون ساخت و سپس جامعه را در برابر بحران طلاق واکسینه کرد.

۱۳۹۴/۱۲/۱۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...