نسخه چاپی

مهندس سید مصطفى میرسلیم در گفتگو با نما:

اقتصاد مقاومتی نیازمند همكاری مردم است/ كوچك و چابك سازی دولت باید با جدیت دنبال شود

بدون حضور و مشاركت و یارى مردم هیچ نتیجه اى نمى توان گرفت و كار اصلى در دست مردم و به دست مردم است كه موفقیت حاصل مى شود.

 در اقتصاد مقاومتى همكارى مردم بايد شرط اصلى موفقيت باشد؟
 پاسخ: قطعاً! بدون حضور و مشاركت و يارى مردم هيچ نتيجه اى نمى توان گرفت و كار اصلى در دست مردم و به دست مردم است كه موفقيت حاصل مى شود. يكى از اركان اقتصاد مقاومتى كوچك سازى و چابك سازى دولت است تا آن حد كه تصدى گرى كلاً از دوش دولت برداشته شود مگر در شرائط و موارد اضطرارى كه مردم از تدارك كارى استقبال نمى كنند و نيز در امورى كه اساساً جنبه حكومتى دارد و واگذارى آن به مردم به اخلال و تباهى مى انجامد، مانند امور انتظامى ؛ وظائف دولت بايد منحصر شود به هدف گذارى اجرايى و مرحله اى و برنامه ريزى عمومى فعاليتهاى چند ساله و هدايت اطلاعاتى مردم و خدمت به آنها در تأمين امكانات و تسهيلات ادارى و مالى و نيز اشراف بر روند فعاليتها براى كشف نواقص و اشكالات به منظور بازنگرى در سياستها و اصلاح برنامه ها. ساير خدمات و كليه فعاليتهاى توليدى صنعتى و كشاورزى و بازرگانى بايد بر عهده مردم نهاده شود و دولت از رقابت با مردم بپرهيزد و بر رقابت سالم بين بنگاههاى مردمى نظارت كند تا برخى از گروهها و بنگاهها با ايجاد انحصار بر مردم اجحاف نكنند.


سؤال : چند سال پيش سياستهاى خصوصى سازى وابسته به ذيل اصل ٤٤ قانون اساسى ابلاغ شد؛ آيا خصوصى سازى با آن ويژگيهايى كه شما مطرح مى كنيد محقق شد؟

پاسخ: معمولاً دولتها بسادگى دست از تصدى گرى بر نمى دارند و ديده نشده است كه در ساير كشورهاى دنيا خصوصى سازى بدون التهاب و خون ريزى انجام گيرد! در ايران ، خصوصى سازى شركتهاى دولتى واقعاً بيش از ١٠٪‏ موفق نبوده است و بيشتر شكل ظاهرى وابستگى به دولت را تغيير داده اند و نه ماهيت آن را. اين روشها در مردم ايجاد باور براى همكارى و مشاركت نمى كند و مردم بخشنامه ها و مقررات دولتى را ، بويژه در زمينه اقتصاد مقاومتى ، جدى نمى گيرند و بدان اعتنا نمى كنند و براى سهيم شدن در اجرا و به دست گرفتن ابتكار عمل و سرمايه گذارى و نوآورى ، از خطرپذيرى ابا مى كنند و گرايش جوانان هم بويژه بيشتر بدان سمت و سو است كه در خدمت دولت در آيند و با حقوق كارمندى دولت زندگى به سر كنند زيرا آينده اى موفق در اشتغالى خصوصى كه رقيب آن ، دولت يا شركتهاى دولتى و شبه دولتى است نمى بينند؛ بدين ترتيب ورود در فعاليتهاى توليدى براى مردم مشكل و آينده آن مبهم مى شود و شركتهاى توليدى خصوصى نيز بسيار آسيب پذير مى شوند چنانكه در همين دوران تحريم نزديك به ٣٠٪‏ از كارگاهها و كارخانه هاى خصوصى كلاً تعطيل شدند و به جاى آن ، شغلهاى كاذب كه فقط موجب افزايش قيمتها مى شود نظير انواع دلالى ها و واسطه گرى هاى زائد ، رشد مى كند. اينها يعنى عدم خطرپذيرى و عدم ورود در صحنه رقابت و بنابراين مشوق درون زايى نيست و درون زايى از شروط فعاليتها در اقتصاد مقاومتى است. زندگى توأم با سربلندى در اقتصاد مقاومتى در بارور كردن ظرفيتها و قابليتهاى داخلى و كوشش مستمر براى افزايش بهره ورى است بنابراين بيكارى يا كم كارى يا در كنج عافيت خزيدن و با عوائد يارانه نقدى معيشت بخور و نميرى را گذراندن با اهداف متعالى اقتصاد مقاومتى سازگار نيست. چنان كار و كوششى را نبايد با رياضت اقتصادى اشتباه كرد: خوشبختانه قابليتهاى خدادادى كشور در حدى است كه نيازى به سختى كشيدن طاقت فرسا و رياضت نيست اما شكوفايى آن قابليتها نيازمند تلاش وجدانى همگانى است ، تلاشى كه بهره آن نصيب خود مردم مى شود و آينده درخشانى را براى نظام ما با درست بكارگيرى ظرفيتها و امتيازهاى خاص كشور، نويد مى دهد.

ولى به نظر نمى رسد زمينه لازم براى چنان فعاليتهاى بالنده اى به ابتكار مردم در قالب بخش خصوصى فراهم شده باشد؛ آيا شما اين نكته را تأييد مى كنيد؟
 پاسخ: هم نه و هم آرى! اما چرا نه و از چه نظر تأييد نمى كنم؟ به ياد داريد كه در دوران جنگ تحميلى فعاليتهاى ارزنده اى آغاز شد كه نام عمومى آنها را جهاد خودكفايى گذاشتيم و با بكارگيرى دانش و خلاقيت جوانان متخصص و متعهد بسيارى از وابستگيهاى ذلت بار به خارج را كشف و رفع كرديم و نيازهاى خود را تأمين نموديم. مبناى آن اقدام بعد از اراده خودكفايى ، دانش و پژوهش بود. در بيست سال گذشته بويژه در دوران تحريم فعاليتهاى دانش بنيانى نضج گرفت كه منجر به كسب دانش فنى لازم براى طراحى و نمونه سازى داخلى شد و نتيجه آن را با نام محصولات ملى مى شناسيم؛ من نمى خواهم ادعا كنم كه آن محصولات به صورت تمام عيار بى نقص بوده است؛ كسب دانش فنى مراحلى دارد و يكى از آن مراحل دستيابى به قدرت كشف نواقص و ريشه يابى آنها و چاره جويى پويا است و اين توانايى در برخى زمينه ها در كشور به لطف خدا و پايمردى جوانان دانشمند و سخت كوش حاصل شده است يعنى توانسته ايم از مصرف كننده بى اختيار كالاهاى خارجى و گرم كننده بازار آنها به تشخيص دهنده نياز واقعى خود و طراحى براى رفع آن نياز با توجه شرائط خاص كشورمان تبديل شويم و سپس به نمونه سازى نيمه صنعتى و صنعتى و در نهايت توليد انبوه بپردازيم؛ اين هسته هاى علمى در دل صنعت و كشاورزى و خدمات بوجود آمده و متقابلاً هسته هاى فنى مهندسى در برخى از دانشگاههاى ما شكل گرفته تا پشتيبان آن هسته هاى دانش بنيان صنعتى باشد. اين دستاورد ارزشمندى است كه بايد قدر دانست و به من جرأت مى دهد تا بگويم ، اگرنه در همه زمينه ها، در بخشهايى توفيقات معتنابه براى اثبات درستى فرضيه امكان اقدامات درونزا به دست آمده است و امروز ما موظفيم با تعصب از آن هسته ها و فعاليتهاى دانش بنيان پشتيبانى و حتى پاسدارى كنيم.


اين نكته واقعاً ارزشمندى است كه همه از آن باخبر نيستند و لازم است اطلاع رسانى حرفه اى ترى نسبت به آن انجام گيرد...اما در موردى كه گفتيد ادعاى مرا در عدم آمادگى زمينه لازم براى فعاليت بالنده بخش خصوصى تأييد مى كنيد ، چه نظرى داريد؟
 پاسخ: آرى...، ما از مردم توقع داريم در تلاش براى توليد دست به كار شوند و اين امر نيازمند ابزار مناسب است و الا فعاليت توليدى بازده خوبى نخواهد داشت و قابل رقابت نخواهد شد و پسماند و آلودگى فراوان از خود به جاى خواهد گذارد. ما از مردم توقع داريم كه از اسراف پرهيز كنند اما وسائل كم مصرف و خوش بازده دراختيارشان قرارنمى دهيم ، آنگاه چگونه مى خواهيم اهداف اقتصاد مقاومتى در مديريت توليد و مصرف و رعايت الگوى بهينه و سبك زندگى شايسته و جلوگيرى از اسراف در مواد و انرژى محقق شود؟ اين از نواقص ما است ولى چاره آن اين نيست كه فعاليتهاى دانش بنيان موفق خود را ناديده بگيريم يا خداى ناكرده تحقير و سپس فراموش كنيم و دست نياز به سوى بيگانگان دراز كنيم و محصولات و ابزارهاى خوش تركيب و خوش بازده را از آنها بخريم و وارد كنيم و كشور را تبديل به بازار مصرف كالاهاى آنها كنيم ؛ راه حل ميانه اين است كه مگذاريم چراغ مؤسسات دانش بنيان خاموش شود: بلكه بايد آنها را الگو قراردهيم براى طراحى جوابگويى به ساير كالاها و خدماتى كه تأمين آنها وابسته به بيگانگان است و در همين جهت، هنگام سفر هيئتهاى خارجى به ايران يا هنگام سفر هيئتهاى ايرانى به خارج ، در مذاكرات از وجود كارشناسان ارشد آن مؤسسات موفق دانش بنيان، براى مشاوره و پيشبرد جنبه هاى تخصصى مذاكرات ، كه بايد حتماً دربرگيرنده انتقال دانش فنى باشد، كمك بگيريم و استفاده نماييم و اين است بخشى از مفهوم برونگرايى ؛ بخش مكمل آن در تسخير بازارهاى مصرف خارجى است با محصولات قابل رقابت داخلى و بر مبناى مطالعه ويژگيهاى آن بازار مصرف خارجى. در اين هردو زمينه ناگزيريم بدقت به اقتضاى اقتصاد مقاومتى توجه داشته باشيم تا گرفتار سير عقبگرد نشويم.

۱۳۹۵/۱/۴

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...