نسخه چاپی

دلیل نفرین‌كردن ائمه از زبان آیت‌الله تهرانی

عکس خبري -دليل نفرين‌کردن ائمه از زبان آيت‌الله تهراني

آیت‌الله تهرانی گفت: این‎طور نبود كه ائمه و پیغمبر اكرم مطلقاً هر معاندی را نفرین كنند، بلكه آنجایی كه احساس می‎كردند در جامعه اثر سوء دارد، اقدام می‎كردند.

به گزارش نما به نقل از فارس، آیت‌الله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق در دوازدهمین جلسه از جلسات اخلاق و معارف اسلامی ویژه ماه مبارک رمضان به موضوع «تأثیر شرایط و ضوابط اجتماعی بر لعن و نفرین ائمّه علیهم‎السلام» پرداخت که مشروح آن در پی می‌آید:

أعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ؛ بسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرّحیمِ؛

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ اسْمَعْ‏ دُعَائِی‏ إِذَا دَعَوْتُکَ‏ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ».

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد ماه مبارک رمضان ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است؛ دعای به خیر برای خود و دیگران، چه دنیوی باشد و چه اخروی. اگر بخواهد برای منحرفین دعا کند، در اینجا تفصیل قائل شدیم، یعنی اگر در انحراف استضعاف باشد، به این معنا که آن فرد مستضعف باشد دعای به خیر کردن اشکال ندارد امّا گفتیم که یک دعا را نمی‎تواند بکند و آن استغفار نسبت به مشرک و کافر است. امّا راجع به معاندین، اصلاً دعای به خیر نمی‎توانیم بکنیم. بحث به اینجا رسید، نفرین کردن آن‎ها چگونه است؟ عرض شد که نسبت به معاند اشکالی ندارد. در اینجا نکته‎ای را تذکّر بدهم؛ همان‎طور که جلسۀ گذشته عرض شد، نمی‎توانیم راجع به مستضعف استغفار و طلب مغفرت کنیم، از این‎طرف هم نفرین، نسبت به معاند مطرح می‎شود.

نفرین بر منحرف‎کننده دیگران

آنچه که از آثار یعنی از عمل معصومین(صلوات‎الله‏علیهم‎اجمعین) در باب نفرین‎هایی که انجام داده‎‎اند به دستمان می‎آید، این است که ایشان هر معاندی را نفرین نمی‎کردند. کسانی که معاند و منحرف بودند و این انحراف، موجب اثرگذاری روی غیر بود را نفرین می‎کردند. سرّش همان بود که عرض شد و آن اینکه، مستضعفان به این‎ها گرایش پیدا نکنند.

معاندِ بی ضرر

معاندِ بدبختی که هیچ‎کس هم قبولش ندارد و مترود است باشد، دیده نشده که ائمه نفرینش کرده باشند. کسی که هیچ‎کس قبولش ندارد چه ضرری دارد؟ انحراف او تنها ضرر به خودش می‎رساند امّا ضرری برای جامعه ندارد. دقّت کنید! این‎طور نبود که مطلقاً ائمه و پیغمبراکرم هر معاندی را نفرین کنند. کارهایشان حساب شده بود و حکمت داشت. منظور در اینجا آن کسی بود که انحرافش در جامعه اثر سوء داشته باشد و الّا اگر بلااثر باشد، اهمیّتی ندارند. می‎خواستم این را عرض کنم که یک‎وقت در باب معاند اشتباه نشود که بگوییم ائمه مطلقاً نفرین می‎کردند، بلکه آنجایی که احساس می‎کردند در جامعه اثر سوء دارد، اقدام می‎کردند.

نفرین افراد با ایمان!

مطلب دوم؛ ما به یک سنخ نفرین‎هایی از ائمه نسبت به افرادی برخورد می‎کنیم که اگر از نظر تحقیقی و فنّی ببینیم، متوجّه می‎شویم که این اشخاص نه معاند بودند و نه منحرف؛ بلکه چه بسا از نظر ایمانی هم از افراد برجسته بودند، ولی نفرین می‎شدند. مثلاً می‎بینیم که حضرت، زراره، محمد‎بن‎مسلم و سفّان ‎بن ‎یحیی و... را نفرین یعنی دعای به ضرر می‎کنند. در ملاء عام هم نفرین می‎کردند، مثلاً اصحاب نشسته بودند؛ ایشان می‎فرمودند: اللهم العن کذا... چرا؟ این‎طور نیست که هر جا نفرین کرده‎ باشند دلالت بر این است که او انسان بدی بوده و... اصلاً این‎طور نیست.

نفرین برای حفظِ جانِ یاران

به زندگی ائمه که نگاه می‎کنیم، می‎بینیم ایشان در موقعیت‎های حکومتی‎ای قرار می‎گرفتند که گاهی زمامداران درصدد کشف و شناسایی یاران و اصحاب ایشان بودند تا یا حبسشان کنند و یا آن‎ها را بکشند. ائمه برای حفظ جان یارانشان، آن‎ها را هم در ملاء عام و هم در مجلسی که می‎دانستند از جاسوسانِ حکومت وجود دارند نفرین می‎کردند. چون جاسوسان گزارش می‎دادند که: من خدمت ایشان بودم و آنجا مثلاً زراره یا محمد‎بن‎مسلم یا آن‎هایی که از اصحاب بودند را لعن کردند. همین نفرین موجب می‎شد که آن‎ها جانشان حفظ شود. البته باید اشاره کنم، روایاتی داریم که اصحاب را مدح کردند. هم ذمّ داریم و هم مدح. این‎ها بحث‎های فنّی‎ای است که اهلش در تعارضات بین روایات جمع می‎کنند.

غرضم این است که هر لعنی دلالت بر این نمی‎کند که آن فرد مبغوض بوده و از معاندین است. نمی‎توانیم این کار را بکنیم که از نفرین، عنادِ طرف را بخواهیم کشف کنیم.

سه تقسیم برای نفرین

مطلب سوم؛ در باب نفرین‎ها تقسیم‎بندی کردم که یک نفرین شخصی است، مثلاً پیغمبراکرم شخص خاصّی را نفرین کرده است. عمروعاص ، معاویه و مروان و... که در اینجا تکلیف دیگران مشخص است.

قسم دوّمی که گفتم طایفه‎ای است. مثلاً از پیغمبر این روایت را نقل کردم که به قاتلان امام‎حسین (ع) لعن کرده است. در اینجا شخصی نیست، نسبت به گروه است.

نفرین سراسری!

در این جلسه می‎خواستم مطلب سوّم را بگویم و آن اینکه، لعن و نفرین و امثال این‎ها نسبت به شخص خاص یا گروه خاصّی نیست، بلکه سراسری است. یعنی چه؟ به این معنا که نفرین می‎کند و می‎گوید: هرکس این‎طور است لعنت بر او باشد. این دیگر مافوق دو مورد گذشته است. این‎گونه نفرین‎ها در لسان پیغمبراکرم و ائمه‎ای که وارد شده پیام خاصّی دارد و آن این است که پیام محدودی نیست. آن پیام سیاسی، اجتماعی است و باید قوّی هم باشد. همه‎گیر است و دیگر کسی از این دایره بیرون نیست. این مسائلی که عرض می‎کنم یک‎مقدار فنّی است.

نفرین سراسری در آینۀ روایات

روایت زیاد داریم ولی در اینجا پنج، شش مورد روایت را مطرح می‎کنم. از پیغمبراکرم است که: «رُوِیَ‏ عَنْ‏ رَسُولِ‏ اللَّهِ‏(صلّی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلّم) عادَی الله مَنْ‏ عَادَى‏ عَلِیّا»؛ خدا با آن کسی که با علی دشمنی می‎کند دشمن است. این پیام نفرینی است. تعبیر دوم هم از پیغمبراکرم است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلّم) قَاتَلَ‏ اللَّهُ‏ مَنْ‏ قَاتَلَکَ‏ وَ عَادَى‏ مَنْ‏ عَادَاکَ‏». تعبیر «عَادَى‏ مَنْ‏ عَادَاکَ» در روایت گذشته بود، امّا اینجا یک چیز دیگر اضافه می‎کند. هرچیزی که می‎گویم، اضافه بر قبلی می‎شود. «قَاتَلَ‏ اللَّهُ‏ مَنْ‏ قَاتَلَکَ‏»؛ خدا با آن کسی که با تو بخواهد بجنگد، مبارزه می‎کند و خدا با کسی که بخواهد با تو بجنگد، دشمنی می‎کند.

در بالا دشمنی بود و حالا اینجا تعبیر جنگیدن را اضافه کرد. روایت سوم از پیغمبراکرم: «قال فی علیٍّ(علیه‎السّلام) ُ اللَّهُمَ‏ وَالِ‏ مَنْ‏ وَالاهُ‏ وَ عَادِ مَنْ‏ عَادَاهُ‏ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»؛ خدایا با آنکه با او دوستی می‎کند دوستی کن و بعد با آنکه با او دشمنی می‎کند دشمنی کن و آنکه او را یاری می‎کند یاری کن و کسی که او را رها می‎کند رها کن.

روایت دیگر از پیغمبراکرم: «مَنْ‏ کُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِیٌ‏ مَوْلَاهُ‏، اللَّهُمَ‏! وَالِ‏ مَنْ‏ وَالاهُ‏، وَ عَادِ مَنْ‏ عَادَاهُ‏، وَ أَحِبَ‏ مَنْ‏ أَحَبَّهُ‏، وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ ‏وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَه‏»؛ تعبیر «مَنْ‏ کُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏ فَعَلِیٌ‏ مَوْلَاهُ» اضافه است بر آن‎هایی که در بالا بود. ابن عباس روایتی نقل می‎کند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع ذَاتَ یَوْمٍ وَ هُوَ فِی‏ مَسْجِدِ قُبَا»؛ می‎گوید: روزی در مسجد قبا بودیم، پیغمبراکرم این را به علی(علیه‎السّلام) فرمودند، «وَ الْأَنْصَارُ مُجْتَمِعُونَ»؛ انصار و همه جمع بودند، «یَا عَلِیُّ أَنْتَ أَخِی وَ أَنَا أَخُوکَ یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَلِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ إِمَامُ أُمَّتِی بَعْدِی وَالَى اللَّهَ مَنْ وَالاکَ وَ عَادَى اللَّهَ مَنْ عَادَاکَ وَ أَبْغَضَ مَنْ أَبْغَضَکَ وَ نَصَرَ مَنْ نَصَرَکَ وَ خَذَلَ مَنْ خَذَلَکَ». همه را در بالا فرموده بودند؛ می‎خواهد همین‎طور گام به گام به همه بفهماند. در اینجا می‎گوید: «یَا عَلِیُّ أَنْتَ وَلِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ إِمَامُ أُمَّتِی بَعْدِی». اینجا حجّت را بر همه تمام می‎کند. در روایتی خطاب به مسلمانان فرمود: «فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَ‏ اللَّهَ‏ قَدْ نَصَبَهُ‏ لَکُمْ‏ وَلِیّاً وَ إِمَاماً»؛ ای مردم بدانید که خدا او را منصوب کرد تا امام باشد، «مُفْتَرَضاً طَاعَتُهُ عَلَى الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ عَلَى التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ وَ عَلَى الْبَادِی وَ الْحَاضِرِ وَ عَلَى الْأَعْجَمِیِّ وَ الْعَرَبِیِّ وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوکِ وَ الصَّغِیرِ وَ الْکَبِیرِ وَ عَلَى الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ»؛ تمام را مطرح می‎کند یعنی هیچ‎ نقطۀ تاریکی نگذاشت.

نفرین، پیام خاصّ

می‎خواهم این را عرض کنم که یک سنخ نفرین‎ها را می‎بینیم که از پیغمبر صادر شده و طرفش شخص و گروه خاصّی نیست، بلکه سراسری است. این نفرین‎ها پیام خاصّی دارد، یعنی مطلب باید پیام خاصّ خودش را داشته باشد و پیام سیاسی، اجتماعی نیست که استثنا بردار باشد. در روایاتی از ائمه و به خصوص از پیغمبراکرم که بر روی آن‎ها تکیه می‎کنم، وارد شده است. معلوم می‎شود، مهم‎ترین مطلبی که برای پیامبر بوده است که باید چنین پیامی را تا روز قیامت به همه برساند این پیام است؛ که پیغمبر نفرین کرده و خدا هم بر آن نفرین مضاعف کرده است.

اصحاب با‎وفا

این روایات را مطالعه می‎کردم و در مطالعه به ذهنم رسید که این را عرض کنم. پیغمبراکرم مطالبی را گفت و همه هم از اصحاب، مهاجرین، تابعین و... شنیدند.

در روز عاشورا امام‎حسین (ع) بعد از آنکه خطبه خواند، همه را مرخّص کرد و گفت: این‎ها همه با من طرف هستند و با شما هیچ کاری ندارند، بلند شوید و بروید. حتّی این تعبیر را کرد و گفت: هر کدام از شما که می‎روید، یکی از خاندان من را هم ببرید. اوّلین کسی که بلند شد و صحبت کرد برادرش بود و تا آخر حرف‎هایی به او زدند.

یکی گفت: هفتاد بار اگر مرا بسوزانند و خاکسترم کنند و دوباره زنده شوم، دست از تو برنمی‎دارم. دیگری گفت: اگر هزار بار مرا بکشند و... از تو روی نمی‎گردانم. آنجا بود که فرمود: من اصحابی با وفاتر از اصحاب خودم نمی‎بینم و فرمود: حالا که این را گفتید خبری می‎خواهم به شما بدهم و آن اینکه همۀ شما فردا شهید می‎شوید. در بین آن‎ها پسر بچّه‎ای که مجلسی می‎نویسد: «و هُوَ غُلامٌ صَغیرٌ لَم یَبلُغ الحُلُم»؛ به تکلیف نرسیده بود؛ بلند می‎شود و می‎گوید: ای عمو! من هم در این شهدا هستم؟ حسین(علیه‎السّلام) جوابِ صریح به او نمی‎دهد، فرمود: «کَیْفَ‏ الْمَوْتُ‏ عِنْدَکَ‏»؛ ای برادرزاده! مرگ در ذائقۀ تو چگونه است؟ برگشت و گفت: «یَا عَمِّ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ»؛ از عسل شیرین‎تر است. البته تنها حرف نبود.

۱۳۹۱/۵/۱۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...