در گزارش قبل به تغییر جهت های سیاست های خارجه و آقای هاشمی پرداختیم در این بخش به تغییر موضع های او در سیاست داخلی و تغییر نظریه نوع حکومت داری می پردازیم.
هاشمی در زمان حیات امام خمینی ره، در جایگاه جریان چپ بودند اما با رحلت امام در چرخشی استراتژیک و عجیب به یکباره از رأس هرم جریان چپ که به مدل اقتصادِ دولتیِ سوسیالیستی توجه داشتند به رأس هرم جریان راست تغییر موضع داد و دشمن سرسخت دستپروردههای چپ خود شد!
پس از درگذشت امام بزرگوار رشد قدرت هاشمی حداقل تا اواسط دوره دوم ریاست جمهوریاش ادامه داشت ؛ به طوری که در آن دوران خود را به عنوان معمار ایران نوین معرفی میکرد و لقب «سردار سازندگی» را به خود داد. جالب است بدانید آن دوران که مصادف بود دوران نخست وزیری موسوی اصلاح طلبان به مبارزه با سیاست توسعه اقتصادی لیبرالگونه دولت هاشمی و حمایتش از بخش خصوصی که به تضعیف تعاونیها میانجامید، برخواستند.
هاشمی پس از عهدهدار شدن پست ریاستجمهوری به شدت دچار تضاد فکری در مسائل اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی شد و به دنبال الگوی توسعه اقتصادی غربی ؛ الگوی مصرفی غربی، سبک زندگی غربی و حتی تغییر در باورهای سیاسی و اعتقادی وارد جامعه شد که موضع رئیس دولت سازندگی نیز موید همین مطلب است، هاشمی در ۱۸آبان ۱۳۶۸ در خطبه نماز جمعه در اظهار نظری عجیب گفت:
“اظهار فقر و بیچارگی کافی است … زمان آن رسیده که مسئولین ما به “مانور تجمل” روی آورند. … هرچند ما فقیر باشیم و اقتصادمان به سامان نباشد اما برای آنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیر مسلمان “ملتی مفلوک” جلوه نکنیم لازم است تا “جلوه هایی از تجمل” در چهره کشور و مسئولین حاکمیتی رویت شود.”
پس از بیان این اظهارات عجیب، احداث دکوراسیونهای چند میلیونی برای وزارتخانهها آغاز شد و کاخهای رژیم پهلوی بتدریج توسط کارگزاران سازندگی تصرف و فتح شد. اما تلخترین موضعی که در دوران هاشمی رسمأ اظهار شد این بوده است که: “ایرادی ندارد اگر عدهای زیر چرخهای توسعه لِه شوند.”
و مانند بقیه کشورهای تجمل پرور در ایران هم فرهنگ مصرفگرایی در جامعه پررنگ شد، اختلاف طبقاتی زیادتر شد و اوضاع اقتصادی کشور نیز به دلیل تورم شدید رو به وخامت گام مینهاد از یکسو فشار روز افزونی بر گروههای کمدرآمد جامعه وارد میشد و از آن سوی نیز به دلیل عدم راهبرد مناسب در حوزه اقتصادی، عدهای همچون زنجانیها، جزایریها و خدادادها از این وضعیت سوء استفاده کردند .
زیبایی در اسلام جایگاه مثبتی دارد اما تجمل, ناشی از زیاده خواهی و اسراف می باشد و دشمنان اسلام نیز دقیقا از این همین راه، یعنی با نشان دادن تجمل به عنوان یک نیاز در جامعه، ایجاد وابستگی می کنند و ملت ها را به خصوص ملت های مسلمان را به سقوط و تباهی می کشانند. در هر جامعه مترقی و متمدن، نشانه ترقی و تمدن، مغزهای متفکر و مخترعان و… آن جامعه هستند، نه در صد بالای تجمل و مصرف گرایی!
هاشمی رفسنجانی طی مصاحبهای گفت: “اینقدر بحث از اختلاس و دزدی نکنید و روحیه مردم را خراب نکنید. وقتی که ما یک سدی را میسازیم و مثلا ده میلیارد خرج میکنیم، ممکن است از قبل آن، پانصد میلیون هم اختلاس شود. اما این سد برای کشور میماند و هیچکس نمیتواند از این سد اختلاس یا دزدی کند.” (کتاب بیپرده با هاشمی، مصاحبه قدرتالله رحمانی با هاشمی. ص۱۸۴(
با لین حقیقت این سوال مطرح میشود که در کجای متون و نصوص دینی مجوزی برای اختلاس و دزدی مسئولین صادر شده است؟! آیا گفتههای یک مسئول، نص صریح قانون و احکام دینی است؟! و نکته اینجلست که شما که در برخی تخلفات انجام گرفته در دولت دهم به شدت حساس میشوید پس چرا درباره عملکرد دولت خود یا برخی از اطرافیان اهل چشمپوشی بودید؟
ادامه دارد... .
اختصاصی نما
كدام حرف هاشمی را باور كنیم؟(بخش دوم)
با رحلت امام در چرخشی استراتژیك و عجیب به یكباره از رأس هرم جریان چپ كه به مدل اقتصادِ دولتیِ سوسیالیستی توجه داشتند به رأس هرم جریان راست تغییر موضع داد و دشمن سرسخت دستپروردههای چپ خود شد!
۱۳۹۵/۱/۲۷