نسخه چاپی

اولين مهره دومنيوي دخالت آمريكا در ايران؛

چكمه و آژاكس؛ دو عملیات برای یك كودتا

عکس خبري -چكمه و آژاكس؛ دو عمليات براي يك كودتا

شاید گفته ویلیام داگلاس وزیر دادگستری وقت آمریكا، هنوز هم رساترین جمله در این باره باشد؛ آنجا كه گفته بود: «هنگامی كه مصدق در ایران تجدید سازمان كرد آژیر خطر را برای ما به صدا درآورد... ما با انگلیسی‌ها همدست شدیم تا او را تباه كنیم و در این كار موفق شدیم، ولی از آن زمان به بعد دیگر در خاورمیانه ناممان با شرف و افتخار همراه نیست.»

آغاز پرونده اختلاف میان آمریکا و ایران مربوط می شود به کودتای ۲۸ مرداد؛ وقتی که آمریکا با دخالت مستقیم در امور ایران، حکومت استبدادی شاه را برای ربع قرن تمدید کرد و شاید بتوان گفت اولین حلقه زنجیر بی اعتمادی ملت ایران نسبت به آمریکا از سال ۳۲ بسته شد.

کودتای ۲۸ مرداد طرحی که با حمایت مالی و اجرایی سازمان های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا در مرداد ماه سال ۳۲ به وقوع پیوست؛ عملیاتی که از آن به عنوان عملیات آژاکس نیز نام برده می شود.

آژاکس؛ کودتایی آمریکایی – انگلیسی که در پی ملی شدن صنعت نفت به وقوع پیوست؛ اتفاقی که به اختلافات میان ایران و انگلیس دامن زد.

اختلافی که از آذر سال ۱۳۲۹ یعنی زمانی که یک کمیسیون ۱۸ نفری در مجلس شورای ملی به ریاست محمد مصدق به قرارداد منعقده میان شرکت نفت ایران و انگلیس رای مخالف داد شدت گرفت.

رزم آرا نخست وزیر وقت ایران که در ۱۲ اسفند ۲۹ در پشتیبانی از قرارداد و مخالفت با ملی کردن صنعت نفت در مجلس سخنرانی کرده بود ۴ روز بعد ترور شد.

پس از آن و در ۲۴ اسفندماه زمانی که دیگر مخالف سرسختی برای ملی شدن صنعت نفت وجود نداشت، مجلس لایحه ملی کردن نفت را تصویب کرد و مصدق نیز دو ماه بعد نخست وزیر شد.

یک ماه پس از این اتفاق عربستان قرارداد پنجاه – پنجاه با ایران را رسما اعلام کرد و در پی آن انگلیسی ها هم پذیرفتند که با ایران قراردادی پنجاه – پنجاه ببندند؛ اتفاقی که به هیچ وجه خوشایند دولت بریتانیا نبود.

ملی شدن صنعت نفت، درآمد صادرات نفت ایران را از ۴۰۰ میلییون دلار در سال ۱۳۲۹ به چیزی حدود ۲ میلیون دلار در سال ۳۲ رساند.

اینگونه اتفاقات، انگلیسی ها را علیه دولت مرکری ایران به واکنش واداشت؛ انگلیسی ها تلاش کردند با شکایت به دیوان لاهه و شورای امنیت وضعیت را به نفع خود تغییر دهند که همه این تلاش ها با شکست مواجه شد؛ شکستی که انگلیسی ها را برآن داشت تا خودشان به صحنه آمده و به اقدام علیه ایران بپردازند.

در حالی که وزارت خارجه آمریکا در حال تهیه گزارشی از روند ملی شدن صنعت نفت ایران بود؛ در انگلستان نیز کسانی بر سر کار بودند که حاضر بودند برای جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت به هر اقدامی از جمله دخالت نظامی در ایران دست بزنند.

رفته رفته آمریکایی ها بنا به دلایلی با انگلیسی ها هم نظر شدند.

دولتمردان آمریکایی به این فکر افتادند که اگر ایران می تواند شرکت نفت انگلیس را ملی کند چرا سایر کشورهای تولید کننده نفت همین کار را با شرکت های آمریکایی نکنند؟

هرچند ایران در آن زمان این موضع آمریکا را درک کرده و خطاب به دبیر دوم سفارت آمریکا اعلام کرده بود که ما می دانیم ایالات متحده با هیچگونه قرارداد نفتی که کاملا به نفع ایران باشد موافقت نخواهد کرد چراکه عربستان هم بلافاصله درخواست مشابهی خواهد داشت.

به مرور زمان عزم انگلیسی ها برای مداخله نظامی در ایران به ویژه پس از تغییر کابینه کارگری در سال ۱۹۵۱ و روی کارآمدن چرچیل جزم تر شد.

اشتباه مصدق در ترسیم چهره خطرناکی از حکومت کمونیستی شوروی برای گرفتن حمایت از آمریکا در برابر دولت بریتانیا نیز تمام موانع را برطرف و با قدرت گرفتن آیزنهاور به جای ترومن فضا برای حمله به ایران کاملا مهیا شد.

بالاخره در نوامبر سال ۱۹۵۲ یعنی آبان سال ۱۳۳۱ انگلیسی ها با آمریکایی ها درباره عملیاتی سری علیه ایران تماس گرفته و به نقطه نظرات مشابهی رسیدند.

طرح عملیات چکمه در ملاقات وودهاوس با مقامات رسمی وزارت خارجه امریکا و سازمان سیا با تاکید بر خطر کمونیسم در منطقه و عدم توان مقابله دولت مصدق با کودتایی از سوی حزب توده به پشتیبانی شوروی در میان گذاشته شد.

لذا در پانزدهم تیر سال ۱۳۳۲ روزولت با نام مستعار جیمز.اف لاکریج مخفیانه از عراق به ایران آمد تا هدایت عملیاتی را که آمریکاییها نام آن را آژاکس گذاشته بودند به دست گیرد؛ عملیاتی که باهدف سرنگونی دولت مصدق طرح ریزی شده بود.

طرح اصلی عملیات ابلاغ فرمان شاه مبنی بر برکناری مصدق از سوی سرهنگ نعمت الله نصیری بود.

نیمه شب ۲۵ مرداد نصیری به سراغ مصدق رفت اما مصدق که خبر احتمال کودتا را از سرهنگ مبشری دبیر سازمان نظامی حزب توده ایران شنیده بود نصیری را بازداشت کرد.

صبح ۲۵ مرداد خبر اقدام نصیری در شهر منتشر شد و همه دانستند که کوششی برای برکناری مصدق صورت گرفته و ناموفق بوده است. کودتای ۲۵ مرداد شکست خورده بود.

در نتیجه شاه به همراه ملکه ثریا به ایتالیا گریخت و منتظر اتفاقات بعدی شد.

اما چون امکان تدارک کودتای دومی درفاصله ۲۵ تا ۲۸ مرداد، وجود نداشت روزولت تصمیم گرفت عملیات را ادامه دهد؛ لذا اراذل و اوباش و ارتش را به خیابان ها کشاند که ثمره سه روز درگیری خیابانی و۳۰۰ کشته در تهران، برکناری مصدق در روز ۲۸ مرداد و بازگشت شاه به کشور در روز ۳۱ مردادماه بود.

دولت مصدق که با پافشاری برای در دست گرفتن کنترل کامل منابع نفتی کشور دشمنی دولتهای غربی را به جان خریده بود، سرانجام توسط سرلشکر فضل‌الله زاهدی که از حمایت ایالات متحده برخوردار بود، سرنگون شد.

هرچند عملیات آژاکس در نهایت به ظاهر با موفقیت پایان یافت، اما به اعتبار آمریکا در افکار عمومی ایرانیان لطمه‌ای اساسی زد.

به قول دیوید پینتر تاریخ‌شناس؛ آمریکا برای اینکه بتواند از لحاظ بین‌المللی برای کمپانی‌های آمریکایی محیط مناسبی فراهم سازد ناچار اصل عدم مداخله در امور سایر کشورها را درباره ایران زیر پا گذاشت؛ اتفاقی که دومینوی بی اعتمادی به آمریکا را در ایران به راه انداخت.

اما شاید گفته ویلیام داگلاس وزیر دادگستری وقت آمریکا، هنوز هم رساترین جمله در این باره باشد؛ آنجا که گفته بود: «هنگامی که مصدق در ایران تجدید سازمان کرد آژیر خطر را برای ما به صدا درآورد... ما با انگلیسی‌ها همدست شدیم تا او را تباه کنیم و در این کار موفق شدیم، ولی از آن زمان به بعد دیگر در خاورمیانه ناممان با شرف و افتخار همراه نیست.»

منبع: افكارنيوز

۱۳۹۱/۵/۲۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...