نسخه چاپی

مجتبی امانی در گفتگو با نما:

نتیجه خوشبینی به آمریكا؛ زنده هایی كه در كنار مردگان، مردگی می كنند

عکس خبري -نتيجه خوشبيني به آمريکا؛ زنده هايي که در کنار مردگان، مردگي مي کنند

مصر، خسارت های فراوانی را از لحاظ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دیده است و همه این خسارات، به دلیل خوش خیالی و خوش بینی ای بود كه برخی نخبگان مصری به آن دچار شده بودند. مصر در طول سه دهه حكمرانی سادات و مبارك، گرفتار نظامی دیكتاتور شده بود كه علناً اعلام می كرد كه ما با آمریكا روابط استراتژیك داریم. نتیجه این روابط استراتژیك، چیزی نبود جز كاهش درآمد ملی، از بین رفتن تولید ملی، باز شدن درهای مصر به روی كالاهای خارجی و گشودن دریچه هایی كه به غربی ها اجازه می داد تا فرهنگ مبتذل خود را به مصر صادر كنند.

اشاره: اگر نگاهی گذرا به بیانات رهبر انقلاب از سال 92 تا کنون داشته باشیم، به وضوح خواهیم دید که پای ثابت سخنان معظم له، دشمن، دشمن شناسی و به طور مشخص ضرورت عدم اعتماد به آمریکا به عنوان شیطان اکبر است. ایشان به انحاء مختلف سعی می کنند تا مسئولین را به عبرت گیری از اعتماد به دشمن و به طور مشخص آمریکا توجه دهند و در این راستا از نمونه های تاریخی عدم کارسازی اعتماد به آمریکا استفاده می کنند. رهبر انقلاب در دیدار اخیر با اقضار مختلف مردم نیز این موضوع را مورد اشاره قرار دادند و از کشوری سخن به میان آوردند(بدون ذکر نام) که علی رغم اینکه سالانه مبالغ زیادی کمک مالی از آمریکا دریافت کرده است، اما پس از سی سال آمار داده اند که در پایتخت این کشور، دو میلیون آدم بی خانمان و قبرستان نشین وجود دارد. اشاره رهبر انقلاب به کشور مصر است. کشوری که پس از سالها دیکتاتوری حسنی مبارک، سرانجام انقلاب کرد، اما پس از مدت کوتاهی انقلاب آنها، به علت خوشبینی انقلابیون به آمریکا، مصادره شد و همان راهی در پیش گرفته شد که در زمان پیش از انقلاب بر این کشور حاکم بود! خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی نما ، پیرامون این موضوع به سراغ مجتبی امانی؛ رئیس دفتر سابق حافظ منافع ایران در قاهره گفتگویی را ترتیب داده است که پیش رو دارید.



 رابطه با آمریکا در طول سالهای قبل از سقوط مبارک، برای مصر چه دستاوردهایی داشته است؟

مصر به عنوان کشوری که تقریباً همزمان با انقلاب اسلامی ایران وارد پروسه امضای قرارداد سازش با رژیم صهیونیستی و افتادن در دامن آمریکا شد، نمونه بارز کشوری است که با توهم پیشرفت و دست یابی به رفاه و آسایش، سعی کرد که روابط استراتژیکی را با آمریکا برقرار کند تا شاید مشکلات آن کاهش پیدا کند. در ان زمان، اقدام انوارسادات در چرخش کامل به سوی آمریکایی ها، از سوی بسیاری از مصری ها به معنای ورود مصر به دالانی تعبیر شد که به زعم آنان به معنای، پیشرفت اقتصادی و تقویت جایگاه این کشور در منطقه خواهد بود. تجربه نزدیک به سه دهه از امضای قرارداد کمپ دیوید، نشان می دهد که مصر، خسارت های فراوانی را از لحاظ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دیده است و همه این خسارات، به دلیل خوش خیالی و خوش بینی ای بود که برخی نخبگان مصری به آن دچار شده بودند. مصر در طول سه دهه حکمرانی سادات و مبارک، گرفتار نظامی دیکتاتور شده بود که علناً اعلام می کرد که ما با آمریکا روابط استراتژیک داریم. نتیجه این روابط استراتژیک، چیزی نبود جز کاهش درآمد ملی، از بین رفتن تولید ملی، باز شدن درهای مصر به روی کالاهای خارجی و گشودن دریچه هایی که به غربی ها اجازه می داد تا فرهنگ مبتذل خود را به مصر صادر کنند. شخصیت های آگاه مصری، از فقر و فلاکت این کشور طول حکمرانی مبارک به دوره «تقزیم» مصر- به معنای کوتوله شدن- تعبیر کردند. همه این مسائل باعث شد که امروز مصر- پس از سقوط مبارک- شاهد فقر گسترده ای باشد که یک نمونه آن، زندگی کردن مردم فقیر در داخل گورستان های این کشور است. کسانی که در مصر زندگی و به شهرهای مختلف این کشور سفر کرده باشند، به خوبی متوجه می شوند که مصر در طول سی سال گذشته چه پسرفت هایی داشته است.




 چنانچه بخواهیم مقایسه ای بین کشور مصر به عنوان کشوری که با آمریکا رابطه صمیمی و نزدیک داشته است و ایران به عنوان کشوری که از بدو انقلاب تا کنون با آمریکا رابطه نداشته و بلکه شاهد دشمنی آمریکا بوده است داشته باشیم، این مقایسه چگونه خواهد بود؟
 جمهوری اسلامی، علی رغم همه توطئه هایی که علیه آن صورت گرفته است و علی رغم درگیرشدن در یک جنگ ناجوانمردانه هشت ساله و مقابله با توطئه های رنگارنگ غربی ها، از لحاظ اقتصادی، سیاسی، علمی، فرهنگی و اجتماعی توانسته است به جایگاهی برسد که در تمامی حیطه های مذکور، تفاوت های فاحش چندده پله ای نسبت به مصر دارد. به طور مثال درآمد سرانه اقتصادی ایران نسبت به اواخر دوره حسنی مبارک در مصر، به سه برابر مصر می رسد. با وجود اینکه مصری ها دارای منابع مختلف درآمدی اعم از جهانگردی، کانال سوئز، کارگران خارجی، زمین زیاد، آب فراوان و آفتاب تابان هستند، اما اکنون وارد کننده بیشتر مایحتاج خود و به عنوان بزرگترین واردکننده گندم جهان شناخته می شوند. در حالی که سابقه تاریخی این کشور نشان می دهد که مصر همواره به عنوان مرکز تولید غلات در جهان و منطقه مطرح بوده است.



چرا مصر پس از انقلاب، روی خوش به خود ندید و انقلاب آن به این شکل مصادره شد و رئیس جمهور منتخب مردم زندانی و محاکمه شد؟

در مصر بعد از انقلاب، به دلیل عدم دیدگاه انقلابی و نیز فاصله گرفتن شخصیت های مبارز از منش انقلابی، موجب شد که بیماری مزمن خوشبینی به آمریکا و امید بستن به کمک غربی ها، به سراغ انقلابیون بیاید و از این رو است که اکنون پس از گذشت شش سال از سقوط مبارک، مصر در مسیر انقلاب خودش ناکام مانده است. به نظر می رسد آنچه که باعث شد مصر نتواند همانند کشور ما، انقلاب خود را به ثمر برساند و از بهره های آن استفاده کند، فقدان رهبری و همچنین دیدگاه مسامحه گرایانه انقلابیون نسبت به دشمن خارجی و اعتماد به آمریکایی ها بود. همین مسئله باعث شد که اخوان المسلمین، علی رغم دارا بودن سابقه تشکیلاتی هشتادساله، نتوانند امیدهای مردم مصر را به سرانجام برساند و کرامت انسانی را برای آنها به ارمغان بیاورد. متأسفانه مصر در حال حاضر به مراتب ضعیف تر از زمان قبل از سقوط مبارک است که نتیجه دخالت های آمریکا در این کشور و باز ماندن راه های رخنه و دخالت ها در حکومت های پس از انقلاب مصر است.

۱۳۹۵/۵/۱۴

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...