"بنی قریظه های" ایرانی

ميثم معافي- پیامبر (ص)در سال های ابتدایی شالوده ریزی حکومت اسلامی در مدینه با دشمنان متعدد پنهان وآشکار،دور و نزدیک،کم خطر و پرخطر،قدرتمند و بی قدرت مواجه بود که یکی از خطرناکترین دشمن نزدیک و پنهان که دارای “سازمان”برای ایجاد فتنه های فرهنگی وسیاسی بود،یهودیان بنی قینقاع،بنی نضیر و بنی قریضه بود.
پیامبر(ص)با عوامل فاقد “سازماندهی”مثل عبدالله ابی که دشمن متعصبی هم بود مماشات میکرد اما با جریان های دارای “سازمان فتنه ودشمنی”درنگ نمی کردTبطورمثال با سه قبیله یهودی مذکور ۳نوع برخورد کرد که به لحاظ راهبردی میتواند پاسخ به شبهات این روزهای ما باشد.
-بنی قینقاع بعد از خیانت “امنیتی”توسط پیامبر(ص)کوچ داده شده واز منطقه اخراج گردیده و تمام امکاناتشان هم به نفع مسلمانان مصادره شده است .
–برخورد دوم پیامبر(ص)با بنی نضیر بود که داستان خیانت امنیتی آنان هم مهم بود ،لذاپیامبر(ص)فرمودند مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید.
-واما دسته سوم بنی قریظه بودند که پیامبر (ص)به آنها اجازه دادندتا بمانند و با اینها پیمان “امنیتی”بسته شد تا درجنگ خندق نگذارند دشمن از طرف محلاتشان به مدینه حمله کنند،اما اینها ناجوانمردی کردند و به صورت پنهانی با طراحی یک “فتنه امنیتی”توطئه همکاری با اشراف قریش را طراحی کردند و عهدشان را با پیامبر (ص)شکستند،بلکه در آن حالی که پیغمبر یک قسمت مدینه را که قابل نفوذ بود خندق حفرکرده بود ومحلات اینها درطرف دیگری بود که باید مانع ازاین می شدند که دشمن از آنجا بیاید ،اینها رفتند وبادشمن مذاکره وگفتگوی پنهانی کردند تا دشمن وآنها-مشترکا –از آنجا وارد مدینه شوند و از پشت به پیامبر وحکومت اسلامی خنجربزنند،،پیامبر در اثنای توطئه اینها ماجرا را کشف کرد .محاصره مدینه حدود یک ماه به طول انجامید و در اواسط این یک ماه بود که بنی قریضه این خیانت امنیتی را انجام داده بود،پیامبر مطلع شد که اینها چنین تصمیمی گرفتند .بایک تدبیرهوشمندانه کاری کرد که بین اینهاوقریش بهم بخورد –که ماجرایش درتاریخ نوشته شد-کاری کرد که اطمینان آنها و قریش از همدیگر سلب شد یعنی علی العجاله اینها را متوقف نمود تا نتوانند لطمه بزنند.بعد که قریش وهم پیمانانشان شکست خوردند واز خندق جداشدند وبه طرف مکه رفتند ،پیامبر به مدینه برگشت ،نمازظهررا خواند وفرمود نماز عصر راجلوی قلعه های بنی قریضه میخوانیم ،یعنی حتی یک شب هم معطل نکرد وحتی بین الصلاتین ،آهنگ دفع فتنه نواخته شد ،آنها را۲۵روز محاصره نمود وبعد همه مردان مبارزشان را به قتل رساند واینگونه “سازمان فتنه”داخلی را نابود نمود.
-این روایت تاریخی را روایت کردم چرا؟؟
- ،ماجرای ننگ آور "فیش های نجومی"بیشترازاینکه یک تخلف مالی وبانکی و مدیریتی باشد یک حمله ناجوانمردانه به "گفتمان انقلاب اسلامی "بود و هنوزهم متاسفانه هست(چون نه متوقف شد و نه با مجرمان برخوردشد)،ماجرای برجام های 2و3و...که فی الواقع به منزله "طلاق"نظام اسلامی با انقلاب اسلامی است،و"برجام نفتی" اخیر که قراراست مخازن نفتی ایران تا 2 یا 3 دهه یابیشتربه کمپانی های غربی داده شود که واویلاست اگراین اتفاق بیافتد (که حتما نمی افتد)،و داستان هایی مثل قاچاق و حملات بیوتروریسمی و آگروتروریسمی دشمن و عدم واکنش تکنوکراتیسم ، و ایضا "ولنگاری فرهنگی" وکنسرت ها و حاشیه هایش که احساس میشود اساسا عمدی درکاراست، وهمچنین بی ثمربودن برجام هسته ای و عدم لغوتحریم ها وحتی تشدید آن وحتی بالاتر تعریف تحریم های جدید واخیرترین آن تحقیر ایران در داخل ایران توسط سفارت انگلیس خبیث در برگزاری همایشی 2 روزه تحت عنوان "ایران کانکت2016 "با مجوز وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در هتل اسپیناس پالاس تهران که برای دعوت شدگان ایرانی شرط و شروط استعماری گذاشت ،ووو...همه وهمه احساس میشود دشمن از "محله های "جریان غیرانقلابی تکنوکرات هم مثل "محله ی 88 "سران فتنه "ورود(نفوذ)پیداکرد وباید کاری کرد.