نسخه چاپی

سه افتخار بزرگ امام علی از نگاه اهل سنت

امام علی، اسوه زعامت و حكومت داری بود؛ و در منصب عدالت، شایسته ترین افراد را برای قضاوت بر می گزید. اما با این توصیف، كوچكترین اشتباه در آداب و شرایط قاضی را نیز بر نمی تافت.

به گزارش نما به نقل از رجانیوز، امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب، امام شیعیان و مومنان، اول صحابی و داماد پیامبر اکرم (ص)، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است. به گفته شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، در کعبه زاده شد.[1] او نخستین کسی بود که به پیامبر (ص) ایمان آورد و به فرمان خدا و تصریح پیامبر(ص)، جانشین بلافصل رسول خدا (ص) است.[2] به مناسبت ولادت امام علی، فضائل و مناقب و نیز فرازهای از سخنان و سیره این امام همام، بیان خواهد گردید:

سه افتخار بزرگ امام علی از نگاه اهل سنت

حسکانی، از عالمان و محدثان اهل سنت، در بیان خصائص و فضائل امام علی، در کتاب شواهد التنزیل[3]، چنین بیان می کند: روزی معاویه به سعد بن ابی وقاص، گفت: چرا علی علیه السلام را سب نمی کنی؟ سعد در پاسخ گفت: من سه موضوع را که رسول خدا (ص) درباره علی علیه السلام فرموده، بیاد می آورم، از این رو به آنحضرت ناسزا نمی گویم و اگر یکی از این سه خصلت در من بود، برایم بهتر بود از آنچه که خوشید بر آن می تابد:

1. شنیدم رسول خدا (ص) در بعضی از جنگها، علی علیه السلام را در مدینه به عنوان جانشین خود گذارد، و برای جنگ، مسافرت کرد، علی علیه السلام به رسول خدا عرض کرد: آیا مرا با زنان و کودکان، می گذاری و خود به میدان جنگ می روی؟. رسول خدا (ص) به علی علیه السلام فرمود: أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي‏.

2. شنیدم در جنگ خیبر، رسول خدا (ص)فرمود: فردا پرچم را دست شخصی می سپارم که هم او خدا و رسولش را دوست دارد، و هم خدا و رسولش او را دوست دادند، ما در انتظار بودیم، ببینیم این افتخار به چه کسی می رسد، فردای آن روز، رسول اکرم، پرچم را بدست جانشین خویش، علی علیه السلام سپرد.

3. فضیلت سوم، هنگامی که این آیه نازل شد: إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً.[4] رسول خدا، علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین را طلبید و گفت: خداوندا اینها اهل بیت من هستند.[5]

امام علی، الگوی عدالت و زعامت

امام علی، اسوه زعامت و حکومت داری بود؛ و در منصب قضا، شایسته ترین افراد را برای قضاوت بر می گزید. اما با این توصیف، کوچکترین اشتباه در آداب و شرایط قاضی را نیز بر نمی تافت؛ روزی به دارالحکومۀ رسید. بی درنگ، فرستاده خویش را نزد قاضی کوفه، ابوالاسود دوئلی، فرستاد؛ پیام این بود: "شما دیگر قاضی نیستید و از مقام خویش عزل هستید". سخن بسیار سنگین بود. ابوالاسود، مات و مبهوت، پرسید: خیانت کردم یا جنایت؟ پاسخ شنید: هیچ کدام. چرا و به کدامین جرم، از مقام خویش عزل خواهم شد؟ پاسخ شنید: تو را دیدم، که با متهم، سخن می گفتی و جرم های او را می شمردی، اما صدای تو، بلندتر از صدای متهم بود. إِنِّي رَأَيْتُ كَلَامَكَ يَعْلُو عَلَى كَلَامِ الْخَصْم‏.[6]

سیره عدل علوی، مسلمان و غیر مسلمان، نمی شناسد؛ در مکتب علی، باید مدافع مظلوم بود. در زمان حکومت و خلافت امیرالمومنین، خبر رسید که سربازان معاویه، وارد شهری در عراق، شده و ضمن غارت، به پیروان ادیان الهی و اهل کتاب، نیز رحم نکرده و خلخال از پای زن یهودی، بیرون کشیدند؛ امام، جمله ای فرمودند که جاودانه تاریخ گردید:

فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوما.[7]

اگر بعد از اين حادثه، مسلمانى از غصه بميرد، جاى ملامت نيست‏.

آری؛ اکنون این داغ را باید به کجا برد که داعش همچون سلف خویش، معاویه، آبروی برای اسلام، باقی نگذارده است.

علی، نام تمام فرزندان امام حسین

در روايات اسلامى، انتخاب نام نيكو براى نوزاد قبل از تولد و بعد از چهار ماهگی (سَمّوا أَولادَكُم قَبلَ أَن يولَدوا) [8] ، و از حقوق فرزند بر پدر و مادر (تُحْسِنُ اسمَه‏‏)[9] و نخستين نيكى خانواده به فرزند (أَوَّلُ ما يَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَه‏‏)[10] شمرده شده است. دین مبین اسلام، در بیان حکمت و جایگاه نام نیکو، این مهم را محدود به دنیا نمی داند و تا قیامت اتصاف نام به صاحبش را یاد آوری می کند، آنجا که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

استَحسِنُوا أسماءَكُم‏ فإنّكُم تُدعَوْنَ بها يَومَ القِيامَة.[11]

نام نیکو برای خود داشته باشید، زیرا در قیامت به این نام ها، خوانده می شوید.

از اینرو، اهل بیت و فرزندان امام علی، در سیره خانوادگی خویش، بسیار بر این امر، تاکید فراوان داشته اند، و با انتخاب اسامی، مرزبندی خویش را با دشمنان اهل بیت، اعلام می فرمودند.

در کتاب الکافی کلینی، واقعه ای به نقل از امام سجاد، بازگو می شود، که نشان می دهد، انتخاب نام، در زندگی اهل بیت، پشتوانه سیاسی عقیدتی، نیز داشته است؛ معاويه، مروان بن حكم را حاكم مدينه كرد و به او فرمان داد كه براى جوانان قريش، حقوقى قرار دهد. روزی از روزها، امام سجاد نیز بر این حاکم وارد شد:

فَقالَ: مَا اسمُكَ؟ فَقُلتُ عَليُّ بنُ الحُسَينِ. فَقالَ ما اسمُ أَخيكَ؟ فَقُلتُ: عَلِيٌّ. قالَ: عَلِيٌّ و عَلِيٌّ! ما يُريدُ أَبوكَ أَن يَدَعَ أَحَداً مِن وُلدِهِ إلّاسَمّاهُ عَلِيَّاً؟ ثُمَّ فَرَضَ لي، فَرَجَعتُ إِلى‏ أَبي فَأَخبَرتُهُ. فَقالَ: ... لَو وُلِدَ لي مِئَةٌ لأَحبَبتُ أَن لا اسَمِّيَ أَحَداً مِنهُم إِلّا عَلِيّا.[12]

امام زين العابدين مى‏فرمايد: «من نزد او رفتم. گفت: نام تو چيست؟ گفتم: على بن الحسين. گفت: نام برادرت چيست؟ گفتم: على. گفت: على و على! پدرت دنبال چيست كه نام همه پسرانش را على گذاشته است؟ آن گاه، مقرری و حق مرا داد و من نزد پدرم امام حسين عليه السلام بازگشتم و او را از ماجرا باخبر ساختم. امام حسین، فرمود: «... اگر صد پسر برايم زاده شود، دوست دارم نامى جز على بر آنان نگذارم».

همچنانکه در سیره اهل بیت، چینین تکریمی در شان پیامبر خاتم، حضرت محمد نیز، ساری و جاری است؛ امام صادق، در این زمینه چنین می فرمانید:

لا يولَدُ لَنا وَلَدٌ إلّاسَمَّيناهُ مُحَمَّداً، فَإِذا مَضى‏ لَنا سَبعَةُ أَيّامٍ فَإِن شِئنا غَيَّرنا، و إِن شِئنا تَرَكنا.[13]

هيچ فرزند پسری براى ما زاده نمى‏شود، مگر اين كه او را «محمّد» مى‏ناميم. وقتى هفت روز گذشت، اگر بخواهيم، تغيير مى‏دهيم و اگر بخواهيم، وا مى‏گذاريم.

امام باقر نیز به نقل از پیامبر، می فرماید:

مَن وُلِدَ لَهُ أَربَعَةُ أَولادٍ لَم يُسَمِّ أَحَدَهُم بِاسمي، فَقَد جَفاني‏.[14]

هر كس صاحب چهار فرزند شود و يكى را به نام محمد، نامگذاری ننماید. بر من پیامبر، جفا كرده است.

آری؛ نهادن نام پیامبر بر روی فرزندان در حقیقت، تقدیر و تشکر از زحمات و تلاش‌های پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت او است که سال‌ها با راستی و درستی در بین جامعه زیسته و همه سختی‌ها و ناملایمات را در راه هدایت بشر تحمل کرده‌اند. براین اساس، آنان قطعاً مستحق تقدیر و تشکر می‌باشند که کمترین درجه این سپاس و قدر شناسی، نام‌گذاری فرزندی از میان فرزندان پسر به نام آن حضرت می‌باشد.

حکمت نامگذاری، آیا جز محبت است؟

به امام صادق عليه السلام، گفته شد: فدايت شوم! ما فرزندانمان را به نام شما و پدرانتان مى‏ناميم. آيا اين كار، براى ما سودى دارد؟ فرمود: «آرى، به خدا سوگند! آيا دين، چيزى جز محبّت است؟ و سپس در ادامه این آیه را تلاوت فرمود:



إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني‏ يُحْبِبْكُمُ اللَّه‏ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُم‏.[15]

اگر خدا را دوست مى‏داريد، از من پيروى كنيد تا خداوند، شما را دوست بدارد و گناهان شما را بيامرزد.[16]



آری؛ مخالفان امامت اهل بیت، بنابر صریح آیه قرآن (وَ شارِكْهُمْ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد)[17]، همگام و همنوا با شیطان، فریاد عداوت و دشمنی با محبت الهی را سر می دهند:



إِنَّ الشَّيْطَانَ إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي: يَا مُحَمَّدُ، يَا عَلِيُّ، ذَابَ كَمَا يَذُوبُ الرَّصَاصُ، حَتّى‏ إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي بِاسْمِ عَدُوٍّ مِنْ أَعْدَائِنَا، اهْتَزَّ وَ اخْتَال‏.[18]

شیطان، وقتی صدای کسی را که به اسم محمد و یا علی، صدا می‌زند، بشنود؛ مانند سرب ذوب می‌شود. و هرگاه نام دشمنان را می شنود، خوشحال و مغتنم میشود.



انتخاب نام های بزرگان و شخصیت ها بر افراد، باعث می شود که صاحب نام، احساس نوعی بزرگی و وقار در خود نماید و همرنگی خود با شخصیت مورد نظر را مضاعف نماید. این احساس روز به روز بیشتر و باعث اثرگذازی بر رفتار و گفتار او می‏گردد تا جائی که خود را مسئول حراست از قداست آن نام می شمارد.

همچنانکه، وجود یک فرزند با نام محمد(ص) و اهل بیت در هر خانواده، در حقیقت تبلوری از حضور آن بزرگوران و تعالیم و آموزه‌های‌شان در زندگی انسان مسلمان است، دارای آثار و برکاتی زندگی فردی و اجتماعی خواهد بود از جمله: در حديثی امام رضا علیه السلام میفرماید: هر كه را فرزند نشود، نيت كند كه اگر مرا فرزند بشود، او را على نام خواهم كرد و اگر چنين كند خدا او را فرزند پسر روزى كند.[19]



نامگذاری فرزند به طاها و یس، اسامی مخصوص پیامبر



امروزه و در عصر معاصر، والدین، از سر شوق و محبت فراوان، نام فرزندان خویش را به اسامی مخصوص پیامبر همچون: طاها و یس، نامگذاری می کنند؛ سوالی که مطرح میشود، آیا چنین نامگذاری، مطلوب نیز خواهد بود؟ درباره نام گذاری فرزندان به اسامی مخصوص پیامبر، همچون یاسین، در بعضی از روایت مطالبی آمده که حاکی از عدم رضایت ائمه (ع) از استفاده این نام برای افراد است؛ از جمله، می توان به حدیثی اشاره کرد که امام صادق (ع) فرمود:



هَذَا مُحَمَّدٌ أُذِنَ لَهُمْ فِی التَّسْمِیَةِ بِهِ فَمَنْ أَذِنَ لَهُمْ فِی یس یَعْنِی التَّسْمِیَةَ وَ هُوَ اسْمُ النَّبِیِّ.[20]

به مردم اجازه داده شده است که نام محمد را بر روی افراد و فرزندان خویش بگذارند، اما چه کسی به آنان اجازه داده است که نام "یاسین" را روی افراد بگذارند در حالی که این اسم پیامبر اسلام (ص) است؟



همچنانکه، "طه" نیز اسمی از اسماء اختصاصی پیامبر است.[21] به هر حال، هرچند سند حدیث فوق، محل گفتگو می باشد، لکن عقل انسان، حکم می کند که در چنین مواردی که محدویت و تنگنایی وجود ندارد، با استفاده از اسامی زیبا و با معنای بسیاری که وجود دارد و بکارگیری آنها هم هیچ منعی ندارد، جانب احتیاط را رعایت کرده و اسماء اختصاصی پیامبر در نامگذاری فرزندان خویش، استفاده ننمائیم. از اینرو، برخی از فقهاء، عنوان می دارند که بهتر است از اسامی دیگر، استفاده شود.[22] همچنانکه برخی از فقهاء همچون علامه مجلسی، از تفسیر حدیث فوق بر عدم جواز نامگذاری فرزندان به اسامی مخصوص پیامبر، استظهار کردند: "يجوز التسمية بمحمّد، و لا يجوز التسمية بغيره من أسمائه ... كالنبي، الرسول، البشير، النذير، طه و يس‏"‏.[23]



همچنین، آنچه که در جامعه امروز و به دلیل ناآگاهی، نامگذاری فرزندان به اسامی و صفات مخصوص خدواند، همچون: رحمن، رحیم، و ...، نیز کم و بیش رایج است. در حالیکه، این اسامی، ویژه خداوند متعال و اختصاصی ذات باری تعالی است[24] و نامگذاری افراد به این نام های اختصاصی خدواند متعال، نیز به طریق اولی نهی شده است.



فوائد حکومت در عصر غیبت ازدیدگاه امام علی



امام علی(ع) در خطبه40 نهج البلاغه، به هفت فائده از فوائد و برکات و آثار حکومت اشاره مى کند که بعضى جنبه معنوى دارد و بعضى جنبه مادى؛ نخست این که، در سایه حکومت او مومن به کار خویش ادامه مى دهد و راه خود را به مقام قرب الى اللهمى پیماید: «یَعْمَلُ فِی اِمْرَتِهِ الْمُوْمِنُ». غیر مسلمان، نیز در حکومت (از مواهب مادى) بهره مند مى شود، و به زندگى مادى دنیوى خود ادامه مى‏دهد: «وَ یَسْتَمْتِعُ فِیَها الْکَافِرُ». و نیز خداوند به مردم فرصت مى دهد که در دوران حکومت، زندگى طبیعى خود را تا پایان در سلامت نسبى طى کنند: «وَ یُبَلِّغُ اللهُ فِیهَا الاَْجَلَ». به واسطه تشکیل حکومت، اموال بیت المال جمع آورى مى گردد و هزینه هاى دفاعى و عمرانى فراهم مى شود: «وَ یُجْمَعُ بِهِ الْفَیءُ». پنجم این که: به تنها با حکومت است که می توان با دشمنان مبارزه شود: «وَ یُقْاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ». به واسطه حکومت، جاده ها امن و امان مى گردد: «وَ تَامَنُ بِهِ السُّبُلُ». و هفتم این که، حقّ ضعیفان به کمک او از زورمندان گرفته مى شود: «وَ یُوْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ». و در سایه انجام یافتن این وظائف هفتگانه از سوى حکومت، این نتیجه نهایى حاصل مى گردد که نیکوکاران در رفاه خواهند بود و از دست بدکاران در امان مى باشند: «حَتَّى یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِر». تاریخ بشریت، گواهی است بر این کلام گهربار امیرمومنان. لکن در گذشته و حتّى در زمان حال، اقلیتى بوده و هستند که طرفدار نفى حکومت می باشند. و اما پاسخ آن، این سخن ارزشمند امام علی می باشد:



وَ اِنَّهُ لاَبُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ اَمِیر. بى شک مهمترین شرط براى زندگى صحیح امنیّت و نظم است، سپس وجود افراد نیرومندى است که در برابر دشمنان خارجى و زیاده خواهان داخلى سدّى ایجاد کنند که آن هم بدون تشکیل حکومت، امکان پذیر نیست.[25]



ضمیمه

بسته پیشنهادی و سیر مطالعاتی امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام

معرفی نرم افزارهای امامت و ولایت امام علی



منبع: مشرق نیوز

[1] . امینی، الغدیر، ج ۶، ص ۲۱-۲۳.

[2] . سوره مائده، آیه 5.

[3] . حسکانی، شواهد التنزیل، ج 2، ص 35.

[4] . سوره احزاب، آیه 33.

[5] . محمدی اشتهاردی، داستان دوستان، ج 3، ص 295.

[6] . ابن ابی جمهور، عوالی الئالی، ج 2، ص 343.

[7] . سید رضی، نهج البلاغه، ص 70.

[8] . شیخ صدوق، الخصال، 634.

[9] . کلینی، الكافی، ج 6، ص 48.

[10] . شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 7، ص 437.

[11] . حلی، عدۀ الداعی، ص 87.

[12] . مجلسی، بحار الأنوار، ج 44، ص 211.

[13] . شیخ طوسی، تهذيب الأحكام، ج 7، ص 437.

[14] . کلینی، الکافی، ج 6، ص 19.

[15] . سوره آل عمران، آیه 31.

[16] . مجلسی، بحارالانوار، ج 25، ص 97.

[17] . سوره اسراء، آیه 64.

[18] . کلینی، الکافی، ج 6، ص 20.

[19] . محدث قمی، المقامت العلیۀ، ص 287.

[20] . کلینی، الکافی، ج 11، ص 373.

[21] . شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 22.

[22] . اسلام کوئست، لینک.

[23] . مجلسی، مرآۀ العقول، ج 21، ص 35.

[24] . کفعمی، المصباح، ص 317.

[25] . مکارم شیرازی، پیام امیرالمومنین، ج 2، ص 434.


۱۳۹۶/۱/۲۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...