نسخه چاپی

دكتر فرشته روح‌افزا در گفتگو با نما:

هدف سند 2030 از بین بردن نهاد خانواده در ایران است

عکس خبري -هدف سند 2030 از بين بردن نهاد خانواده در ايران است/ کليه آموزش‌ها مطابق 2030  آموزش جنسي است

آن‌ها در پی این هستند كه بگویند زنان ما در ایران حق سقط‌ جنین دارند و پیرو آن بی‌عفتی رواج پیدا كند، زنان روسپی حق كاردارند این تنها یك بخش از پیامدهای سند 2030 است.

گفتگو: نفیسه زارعی- در هفته‌ای که گذشت رهبر انقلاب در دیدار جمعی از فرهنگیان کشور از سندی بین‌المللی پرده برداشتند که نوعی استثمار فرهنگی خودخواسته را به کشور تحمیل می‌کرد، آگاهی از محتوای سند 2030 و آثار و نتایج آن موضوع گفتگویی تفضیلی با دکتر فرشته روح‌افزا عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگی اجتماعی زنان است، موضوعی که چرایی نگرانی رهبر انقلاب و لزوم لغو این سند را آشکار می‌کند:

ماهیت سند آموزشی 2030 چیست؟

سند 2030 تنها یک سند آموزشی صرف نیست بند چهارم آن بحث آموزشی است؛ این بخش از سند است که مرتبط با وزارت آموزش‌وپرورش و وزارت علوم می‌شود درمجموع این سند شامل 17 بند است. برنامه‌ای موسوم به برنامه توسعه هزاره از سال 2000 تا 2015 توسط سازمان ملل در ایران اجرایی شد؛ این برنامه چون فاقد برنامه عمل و نظارت بود آثار موردتوجه طرف مقابل را 30 الی 40 درصد محقق کرد و تنها دریکی دو مبحث موفق بوده‌اند یکی از این موضوعات موضوع جمعیت است که نرخ رشد آن در کشور ما در اثر اعمال برنامه هزاره به صفر رسیده است، موضوع دیگر در حوزه زنان بود، بعدازآنکه دیدند با سند توسعه هزاره کار پیش نمی‌رود، سند دیگری به نام سند توسعه پایدار را روی کار آوردند، سند توسعه پایدار همان سند 2030 است، این سند باید از سال 2015 تا 2030 اجرایی شود. درمجموع 17 بند دارد در این بندها 169 دستور اجرایی وجود دارد، به عبارت بهتر این سند بسیار گسترده است.


در این بندها چه مطالباتی از متعهدین خواسته می‌شود؟

دربندهای مختلف امور متفاوتی مدنظر است، به‌طور مثال دربند اول فقرزدایی مدنظر است؛ در حقیقت عناوین بندها در زرورق لغات پیچیده شده است هدف کلی این سند، در یک‌کلام برابری جنسیتی است، آن‌ها به دنبال برابری جنسیتی در کشور ما هستند، این در حالی است که برابری جنسیتی در اسلام و همچنین قوانین بالادستی ما پذیرفته‌شده نیست و معتقدیم این موضوع ظلم مضاعف در حق زنان و نادیده گرفتن حقوق آن‌هاست و مباحثی مانند همسرداری و فرزند پروری که جزو ذات لاینفک زن است نادیده گرفته می‌شود. اگر غرب برابری جنسیتی را قبول دارد به‌این‌علت است که منابع غنی معارفی و متفکران اسلامی را ندارد و کسی هم از آن‌ها توقعی ندارد و دچار فقدان الگو هستند.


 چرا غرب بحث برابری جنسیتی را در ایران با اسنادی مانند 2030 دنبال می‌کند؟

علت اصلی این موضوع ایجاد اضمحلال خانواده در ایران است اگر خانواده بشکند و از بین برود آن‌ها به اهداف خود خواهند رسید؛ در حقیقت از طریق هدف قرار دادن خانواده بحث نخبه پروری، داشتن دانشمندان کارآمد علمی و... را مدنظر قرار می‌دهند و به بیان بهتر تیشه به ریشه می‌زنند آن‌ها در پی این هستند که بگویند زنان ما در ایران حق سقط‌ جنین دارند و پیرو آن بی‌عفتی رواج پیدا کند، زنان روسپی حق کاردارند این تنها یک بخش از پیامدهای سند 2030 است.
 
چه اطلاعات دیگری باید مطابق 2030 به سازمان ملل ارائه شود و چه مخاطراتی در صورت عدم دادن اطلاعات در انتظار کشور است؟
 دربند دیگر این سند ما متعهد می‌شویم آمار اقیانوس‌ها، ژنوم، محیط ‌زیست، منابع طبیعی، تغییر اقلیم و... را بدهیم دربند 4 این سند و در بخش آموزش تعداد مدارس، معلمین و کلاس‌های خود را باید به سازمان ملل اعلام کنیم و در صورت عدم اجرایی سازی آن‌یک هیئت ناظر بر آن نظارت می‌کند شما دقت کنید تا چه اندازه اوضاع بغرنج است و اگر جایی بر تعهد خود عمل نکنیم عواقبی نظیر تحریم‌ها و مسائل دیگر بین‌المللی مترتب ما خواهد شد. ما باید بر طبق 17 بند آمارهای مختلفی به آن‌ها ارائه کنیم این مدعیان 2030 اگر راست می‌گویند و دلشان می‌سوزد 18 دفتر سازمان بین‌الملل با اجرایی شدن این سند در ایران همکاری می‌کند بیایند و به کشورهای فقیر آفریقای که از سوءتغذیه رنج می‌برند کمک کنند ما همیاری‌شان می‌کنیم به یمن، سوریه و کشورهای درگیر داعش بروند ما هم به آن‌ها کمک خواهیم کرد؛ نگاه به وضعیت جهان و ظلمی که به آوارگان جنگ‌ها و مهاجران می‌رود نشان می‌دهد سازمان‌های بین‌المللی دلسوز نیستند، ما هم دلسوزی آن‌ها را نمی‌خواهیم؟ ما نه‌تنها زیر بار برنامه‌های سازمان ملل نمی‌رویم بلکه حاضریم به آن‌ها برنامه بدهیم، سازمان‌های بین‌المللی ماهیتاً تأسیس نشده‌اند که به داد مردم برسند بلکه تحت عناوین بشردوستانه وارد کشورها شده و آن‌ها را تحت سلطه خود قرار می‌دهند، آثار سازمان‌های بین‌المللی در جنگ هشت‌ساله ما مشخص می‌شود. مقام معظم رهبری با درک خطر جدی سند 2030 به مخالفت با آن پرداختند، دولت ما حق نداشت این سند را تأیید کند، آقای رئیس‌جمهور در نیویورک این کار را کرده ایشان باید حتماً طبق قانون اساسی با مجلس هماهنگ می‌کرد و علاوه بر آن با اسناد بالادستی آن را تطبیق می‌داد، هیچ نقطه مثبتی در 2030 نیست که ما آن را نداشته باشیم و واقعاً چه ضرورتی دارد برای آنچه خودمان داریم برویم و اطلاعات ساختاری‌مان را به خارج از کشور بدهیم.
سازمان‌های همکاری کننده با این سند مانند فائو که در بحث ترا ریخته‌ها هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد و یا WHO، یونسکو، یونیسف و UNDP یا صندوق جمعیت و بقیه بازوهای سازمان ملل وارد این کارشده‌اند و متأسفانه یا بدبختانه از ایران تشکر کرده‌اند به‌این‌علت که ایران تنها کشوری است که در برنامه ششم توسعه خود بندهای 2030 را جای‌داده است.
کلیه آموزش‌ها مطابق 2030 باید آموزش جنسی باشد، اینکه گفته می‌شود این سند یک برجام آموزشی است ازآن‌جهت است که ما باید کلیه اطلاعات را بندبه‌بند به آن‌ها بدهیم و نوعی نظام بردگی را در ایران ایجاد می‌کنند آن‌ها به ما بر اساس برنامه بومی که می‌دهیم، شاخص می‌دهند، علت درخواست برنامه بومی آن است که آن‌ها در دور قبل برنامه نداشتندو متأسفانه وزارت علوم و وزارت آموزش‌وپرورش ما بر اساس شاخص‌های آن‌ها این برنامه بومی را نوشته‌اند، اگر ما این برنامه را عملیاتی نکنیم بعدها در بحث نظارتی ما را اذیت کنند و در جوامع بین‌المللی ما را به حاشیه بکشانند، درحالی‌که تمام دنیا مسحور اشعار سعدی و مولوی است چه ضرورتی دارد در آموزش و محتوای آن از این‌ها تبعیت کنیم و در سنین دبستان و مهد به کودکان آموزش جنسیتی بدهیم با این بهانه که شغل آینده فرزندانمان تأمین می‌شود، باید بگویم که این سند در اروپا و آمریکا به‌هیچ‌وجه اجرایی نمی‌شود و این سند فقط برای کشورهای درحال‌توسعه است ما جزو کشورهای بیچاره حساب‌شده‌ایم، آیا ما بدبخت هستیم که نزدیک به چهل سال است مقابل آن‌ها ایستاده‌ایم؟ آن‌ها نتوانستند با جنگ نرم پیروز شوند و اکنون با 2030 و تحت عنوان حقوق بشر آمده‌‌اند، عنوان آن دگرگون ساختن جهان است و می‌خواهند ما را دگرگون کنند آن‌ها این دگرگونی را در دین‌گریزی و رواج سکولاریسم می‌بینند و شما خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.


بنابراین آیا استفاده از کلیدواژه عدالت جنسیتی توسط شخص رئیس‌جمهور و معاونت زنان دولت در همین راستا بوده است؟

چون از مدت‌ها قبل بحث برابری جنسیتی مطرح بود و آن‌ها می‌دانستند که ما زیر بار این قضیه نمی‌رویم و وقتی پرسیدند که با چه موافقید گفته شد اسلام عدالت را مدنظر دارد، یعنی زن و مرد نسبت به هم حق و تکلیف دارند این‌ها وقتی دیدند ما برابری جنسیتی را برنمی‌تابیم به‌جای آن کلمه عدالت جنسیتی را گذاشتند، در بحث سقط‌ جنین و تنظیم خانواده هم می‌گویند ما سلامت باروری را مدنظر قرار می‌دهیم در حقیقت آن‌ها با عبارات و الفاظ بازی می‌کنند.


چرا در موضوع 2030 رهبر انقلاب مستقیماً می‌فرمایند از شورای عالی انقلاب فرهنگی گله‌مند هستم؟
ایشان کاملاً درست می‌فرمایند؛ زیرا وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. شورای عالی انقلاب فرهنگی اسناد بالادستی خوبی را نوشته است ما سند تحول در آموزش‌وپرورش و سند مهندسی فرهنگی راداریم با این اسناد از تکیه به اسناد بین‌المللی بی‌نیازیم، شورایی که می‌تواند چنین اسنادی را بنویسد چرا نمی‌تواند برنامه عمل آن را بنویسد تا خلائی ایجاد شود که عده‌ای به برنامه‌های بین‌الملل میل پیدا کنند؟ و چرا نباید نظارت دقیقی داشته باشد، طیفی از ما بر روی سند 2030 صحبت کرده‌ایم، چرا شورای عالی انقلاب فرهنگی نباید در این زمینه اهتمام بورزد و آن را ملغی اعلام کند؟ متأسفانه ما در بحث جمعیت هم با این موضوع مواجه هستیم، رهبر انقلاب بالغ‌بر 20 مرتبه تذکر جدی داده‌اند، اما ما هیچ اقدامی از سوی قوای اجرایی نمی‌بینیم، چطور برای سند 2030 یونسکو وزارت آموزش‌وپرورش و آموزش عالی بالفور برنامه عمل 400 صفحه‌ای نوشتند اما نمی‌توانند برای مطالبات جدی نظام و رهبری برنامه تدوین کنند؟!


 آیا این موضوع که شخص رئیس‌جمهور مسئولیت شورای عالی انقلاب فرهنگی را بر عهده دارد بر تصمیم‌گیری‌ و تصمیم‌سازی‌های شورا و گرایشات خاص در آن منتهی نمی‌شود؟

یکی از نقایصی که ما در ساختار شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم همین است اما رئیس‌جمهور، رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است و تنها یک رأی دارد ولی بقیه رؤسای قوا هم باید حضورداشته باشند و حق رأی داشته باشند، در حقیقت شورای عالی انقلاب فرهنگی یک شورای فرا قوه‌ای است و بقیه قوا باید در تصمیمات این شورا حضور جدی داشته باشند، تنها این نقطه‌ضعف مختص این دولت نیست در دولت‌های قبل هم وجود داشت؛ یعنی ما به آن‌ها میدان می‌دهیم که با در دست داشتن قوه مجریه و بودجه و... در تصمیمات دخیل شوند اما مشکلات این‌چنینی تنها ناشی از حضور رئیس دولت به‌عنوان رئیس شورا نیست افرادی که در شورای عالی هستند همه صاحب‌رأی هستند اگر آن‌ها اجماع نظر داشتند می‌توانستند رئیس‌جمهور را متقاعد کنند و نظر رهبر انقلاب را تأمین می‌کردند، ساختار شورای عالی انقلاب فرهنگی ساختاری محکم برای استقلال فرهنگی از سوی سه قوه است، کار فرهنگ شوخی‌بردار و سیاست بردار نیست و اتفاقی که اکنون رخ‌داده است این است که باسیاست زدگی نمی‌شود فرهنگ را مدیریت کرد.

۱۳۹۶/۲/۲۴

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...