نسخه چاپی

آقای روحانی! «روش تحقق‌» حكومت نه «مبنای ولایت»

دكتر عبد‌الله گنجی

سخن رئيس‌جمهو‌ر در جمع اساتيد و پزشكان مبني بر اينكه «مبناي ولايت و حكومت از ديدگاه علي (ع) نيز انتخاب و نظر مردم بود» مورد نقدهاي جدي قرار گرفت كه البته بعضي نقدها كم‌مايه و احساسي است. اگر او به جاي واژه «مبنا» از «روش تحقق» استفاده مي‌كرد، از خطاي كمتري برخوردار بود. اتفاقاً به عنوان يك منتقد، رئيس‌جمهور اگر از واژه «روش تحقق حكومت» استفاده مي‌كرد، حرف ايشان را درست مي‌دانستم، البته در اين صورت هم درستي حرف ايشان صرفاً براي ائمه‌اي است كه حكومت تشكيل داده‌اند. روحاني «حقانيت بالقوه» اميرالمؤمنين (ع) را مدنظر ندارد بلكه «روش بالفعل» شدن حكومت را مدنظر دارد كه هم نقطه قوت اميرالمؤمنين(ع) است و هم سند حقانيت مردم‌سالاري درون ديني امروز ماست. اينجا بحث رئيس‌جمهور انتصاب براساس «نص» اميرالمؤمنين(ع) به حكومت كه بالقوه ماند، نيست كه بالفعل آن مدنظر است، اما از استخدام صحيح مفاهيم عاجز بوده است.

براساس خطبه شقشقيه كه فرمود: «لو لا حضور الحاضر و قيام الحجه به‌وجود الناصر و ما أخذ الله علي العلماء ان لا يقاروا...» نيز مي‌توان به موضوع نگاه كرد. يعني اين مردم بودند كه انتصاب تاريخي غدير را بعد از 25 سال بالفعل كردند و حق را به آبشخور حق وارد كردند و استخوان را از گلو و خار را از چشم اميرالمؤمنين بيرون كشيدند. از قضا دوگانه‌اي كه حجت را بر علي (ع) تمام كرد، اول حضور مردم و دوم تعهد خداوند از علما است كه امتزاج اين دو دقيقاً مبناي مردم‌سالاري در جمهوري اسلامي است. ادامه حرف ايشان درست است كه بدان توجه نشد و از قضا برخلاف سيره هميشگي ايشان نيز هست. ادامه حرف روحاني تأييد همان «مردم‌سالاري درون‌ديني» است كه مقام معظم رهبري چند سال پيش در حرم امام (ره) فرمودند: «كسي گمان نكند امام مردم‌سالاري را از جايي به عاريت گرفت، امام مردم‌سالاري را از درون دين برگرفت و مبناي آن اسلام است.»

روحاني در ادامه مي‌گويد: «انتخاباتي كه ما امروز در كشور انجام مي‌دهيم و همچنين موضوع آراي مردم، پيروي از تفكر غرب نيست و به دنبال رأي مردم به عنوان هديه دنياي غرب پس از رنسانس نيستيم، بلكه ما داراي مذهب و مردم ديني هستيم كه اميرالمؤمنين علي (ع) مبناي حكومت را در آن نظر و خواست و آراي مردم مي‌داند.» حرف روحاني در اينجا يعني خطبه سوم نهج‌البلاغه يكي از مباني مردم‌سالاري ماست كه مقام معظم رهبري آن را درون‌ديني مي‌داند و بايد از آن استقبال كرد. چون اصولاً امام (ره) اهل التقاط نبود كه دموكراسي غربي را اينجا به جاي اسلام قالب بزند. مشكل نيروهاي انقلاب با نخبگان اصلاح‌طلب همراه روحاني در همين نقطه متمركز است كه آنان به دموكراسي غربي مي‌انديشند، بنابراين حرف روحاني اينجا دفاع از مردم‌سالاري درون ديني است و اگر نيت و منظور ديگري دارند، نمي‌دانيم. البته آنجا هم اميرالمؤمنين(ع) به عرفي‌گرايي روي نمي‌آورد كه بگويد هر چه بيعت‌كنندگان گفتند(رأي‌دهندگان) انجام مي‌دهم، بلكه مي‌گويد خداوند از علما پيمان گرفته است كه در مقابل سيري ستمگران بايستد كه مفهوم اين پيمان، مشروعيت الهي ايشان از يك سو و اسلاميت نظام امروز ما از سوي ديگر است.

اميرالمؤمنين(ع) با بيعت مردم، حكومت خود را بالفعل كرد، اما از فرداي بيعت براساس سنت پيامبر (ص) و قرآن و فهم خود عمل كرد، اينجا يكي از نقاط اختلاف نيروهاي انقلاب با روحاني و اصلاح‌طلبان است كه عمل فرداي انتخابات را صرفاً به حنجره رأي‌دهندگان ارجاع مي‌دهند(يا به آن تظاهر مي‌كنند) اما به مباني حاكم بر رأي دهندگان توجهي ندارند.

احتمالاً روحاني توجه نداشته‌اند كه اميرالمؤمنين در بخش پاياني خطبه دوم نهج البلاغه با صراحت نقش مردم را «بازگرداندن حق به جايگاه خويش» مي‌داند كه سند ديگري بر اشتباه روحاني در به‌كارگيري واژه «مبنا» است: «مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِي‏ءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ.

كسى را با خاندان رسالت نمى‌شود مقايسه كرد و آنان كه پرورده نعمت هدايت اهل‌بيت پيامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) اساس دين و ستون‌هاى استوار يقين مى‌باشند. شتاب‌كننده، بايد به آنان بازگردد و عقب‌مانده بايد به آنان بپيوندد، زيرا ويژگى‌هاى حقّ ولايت به آنها اختصاص دارد و وصيّت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) نسبت به خلافت مسلمين و ميراث رسالت به آنها تعلّق دارد. هم اكنون (كه خلافت را به من سپرديد) حق به اهل آن بازگشت و دوباره به جايگاهى كه از آن دور مانده بود، باز گردانده شد(ترجمه دشتي).

اينجا اميرالمؤمنين برتري و برجستگي خود را به رأي مردم ارجاع نمي‌دهد، بلكه آن را كمك كننده «براي بازگشت به جايگاهي كه از آن دور مانده بود» مي‌داند. طرح مباحث اينگونه براي نظام نوپاي ما بسيار ضروري است كه از يك طرف پويندگان آن را در بعد فكري تقويت و از سوي ديگر مباني نظام را مستحكم مي‌كند، اما به نظر مي‌رسد لازم باشد روحاني يك بار ديگر در فضاي عمومي كشور به موضوع وارد شود و سهو اشتباه در به‌كار‌گيري واژه «مبنا» را توضيح و اصلاح كند.

۱۳۹۶/۳/۲۹

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...