نسخه چاپی

دكتر یدالله جوانی

وظیفه رییس جمهور و اصل واجب فراموش شده از قانون اساسی

آیا ملاك امر و نهی های آقایان، دور كردن مردم از جهنم و نزدیك كردن آنان به بهشت است؛ یا ملاك چیز دیگری شده است؟به نظر نگارنده آقایان كاری به بهشت و جهنم مردم ندارند. آنان بعضاً هر كار و حرف رای آور را معروف، و هر كار و حرف رای سوز را منكر می پندارند!

به گزارش نما به نقل از فارس ، شعار «رییس جمهور مسئول اجرای قانون اساسی است»، شعار تمامی روسای جمهور پیشین و فعلی در جمهوری اسلامی بوده است. به عنوان نمونه آقای دکتر حسن روحانی رییس جمهور کنونی، علاوه بر پرداختن به این مهم در سخنرانی ها و مصاحبه ها طی چهار سال گذشته، در تاریخ آبان سال 1395 در صفحه توئیتر منتسب به خود می نویسد: «رییس جمهور مسئول اجرای قانون اساسی است و برای اجرای آن، تمام توان خود را به کار خواهد گرفت؛ ولو اینکه خوشایند برخی نباشد.»

این شعار روسای جمهور و جناب آقای روحانی، به استناد اصل یکصد و سیزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که تصریح دارد: «پس از مقام رهبری رییس جمهور عالی ترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیما به رهبری مربوط می شود، بر عهده دارد.»

به استناد همین اصل و دیگر اصولی که مسئولیتها و وظایف رییس جمهور را در قانون اساسی مشخص کرده، متن سوگندنامه برای رییس جمهور در اصل یکصد و بیست و یکم تنظیم شده، و رییس جمهور باید در مجلس شورای اسلامی در جلسه ای با حضور رییس قوه قضاییه و اعضای شورای نگهبان، متن سوگند را قرائت و سوگندنامه را امضا کند. در بخشی از متن سوگند آمده است:«من به عنوان رییس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می کنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیت هایی که بر عهده گرفته ام به کار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم...»

متن سوگند در برابر قرآن به خداوند متعال، تعهدات و وظایف سنگینی را بر روی دوش رئیس جمهور می گذارد. به طور قطع رئیس جمهور بر اساس این سوگند، علاوه بر پاسخگویی به ملت و دیگر دستگاه های مشخص شده در قانون اساسی، روزی باید در پیشگاه حضرت حق و محکمه عدل الهی نسبت به مسئولیتها، تعهدات و وظایفی که بر عهده گرفته، پاسخگو باشد. «یوم الحساب» را همه باید جدی بگیریم؛ روزی که حضرت حق در وصفش فرمود: «وقفوهم انهم مسئولون»، و حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه فرموده اند: «به تحقیق روز قیامت، هیچ بنده ای قدم ا ز قدم برنمی دارد مگر اینکه نسبت به چهار چیز مورد بازجویی و پرسش قرار می گیرد.» بنابراین مسئولین کشور و خصوصا رییس جمهور با آن جایگاه، اختیارات و مسئولیتهایی که دارد و بر اساس این مسئولیتها و تعهدات، «سوگندنامه» مورد اشاره را امضا کرده است، باید خود را آماده پاسخگویی در «یوم الحساب» نمایند. با این مقدمات، سخن این است که آیا روسای جمهور گذشته و حال، در اجرای اصول قانون اساسی موفق بوده اند؟ کدام اصول را روسای جمهور موفق به اجرای آن شده، و کدام اصول را موفق به اجرای آن نشده اند؟ آیا وقتی روسای جمهور در هر مقطعی و از جمله جناب آقای روحانی، خود را مسئول اجرای قانون اسای معرفی کرده، به کل قانون اساسی می نگرند؛ یا خدای ناکرده مصداق کسانی هستند که خداوند آنان را به شدت نکوهش کرده و در وصفشان فرمود: «نومن به بعض و نکفر ببعض» رفتار روسای جمهور در خصوص موضوع، به گونه ای است که باید دردمندانه گفت: شعار هر کدام از این افراد در گذشته و حال مبنی بر اینکه، «رئیس جمهور مسئول اجرای قانون اساسی است»، با تمرکز بر اصول خاصی از قانون اساسی و عمدتاً به اهداف و انگیزه های سیاسی بوده است. این نوع رفتارها، اتخاذ مواضع و بعضاً جنجال آفرینی های رسانه ای در پی بیان رئیس جمهور در مواردی خاص با انگیزه های حزبی و سیاسی، در حالی انجام گرفته و می گیرد که، قانون اساسی یک کل و یک مجموعه بهم پیوسته است. این جفای به اسلام،‌ انقلاب، امام، شهدا و ملت ایران است که قانون اساسی و اصول آن را، با معیارها و ملاک های حزبی و رویکردهای معطوف به منافع شخصی و گروهی، «بعض، بعض» کنیم.

فردی که در جایگاه ریاست جمهوری قرار می گیرد و سوگند می خورد؛ پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی باشد، باید در نظر و عمل به همه اصول قانون اساسی توجه نماید.

بررسی ها نشان می دهد،‌ متاسفانه یکی از اصول مهم قانون اساسی که از واجبات مهم دینی هم به شمار می آید، در طول دهه های گذشته، مورد بی اعتنایی تمامی روسای جمهور گرفته است. حد بی اعتنایی به این اصل، به گونه ای است که باید از آن، با عنوان «اصل واجب فراموش شده» یاد کرد. این اصل، اصل هشتم قانون اساسی است که در متن خود،‌ یکی از واجبات مهم دینی را، اینگونه مورد توجه قرار داده است:‌ «در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر،‌ وظیفه ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر،‌ دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت. شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می کند. والمومنون و المومنات بعضهم اولیا بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر.» آری،‌ سوگمندانه و دردمندانه باید گفت، «امر به معروف و نهی از منکر»، به عنوان دو فریضه الهی که اصلی از اصول قانون اساسی هم به شمار می آید، به طور کلی در کشور ما از ناحیه دولتها و روسای جمهور، با ملاحظات خاص سیاسی که هر کدام داشته اند، به طور کلی به فراموشی سپرده شده است.

بر اساس همین رفتار دولتها و روسای جمهور و برخی از جریان های سیاسی است که، مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با مسئولان قوه قضاییه،‌ ضمن اشاره به حقوق آمران به معروف و ناهیان از منکر، می فرمایند: «برخی مکرراً می گویند بعضی از اصول قانون اساسی را که مربوط به امر به معروف و نهی از منکر است، جز اصول قانون اساسی نمی دانند و به این واجب توجه نمی کنند.» متاسفانه دولتها و روسای جمهور ما، اصل و واجبی را هم فراموش کرده اند که دریک نظام دینی، نقش اساسی در ساخت جامعه اسلامی و رسیدن به حیات طیبه دارد. «میرایی منکرات و احیای معروف ها» در یک جامعه اسلامی، به جز در پرتو احیای فریفتین «امر به معروف و نهی از منکر» تحقق نمی یابد. فلسفه وجودی نظام دینی،‌ رساندن جامعه و مردم به حیات طیبه است. پیشرفت به معنی واقعی کلمه در دو بعد مادی و معنوی، از شاخص های اصلی جامعه برخوردار از حیات طیبه است. اگر با گذشت قریب چهار دهه از عمر بابرکت جمهوری اسلامی،‌ همچنان با جامعه اسلامی، تمدن اسلامی و حیات طیبه فاصله بسیار داریم؛ یکی از دلایل اصلی آن را، باید در همین بی اعتنایی دولت ها و روسای جمهور نسبت به اصل هشتم قانون اساسی دید. مگر می شود بدون داشتن دولت اسلامی به معنی واقعی کلمه، به جامعه اسلامی و حیات طیبه رسید؟ از شاخص های اصلی دولت اسلامی، آن است که طبق اصل هشتم قانون اساسی،‌ تمامی مسئولان آن و خصوصاً مسئولان عالی رتبه، آمر به معروف و ناهی از منکر باشند. آیا اکنون رئیس جمهور

کشورمان به عنوان عالی ترین مقام رسمی کشور پس از مقام معظم رهبری، و به عنوان پاسدار قانون اساسی و مسئول اجرای آن،‌ خود و دولتمردانش طبق اصل هشتم این قانون،‌ پیشتاز و پیشگام در امر به معروف و نهی از منکرها هستند؟

برای پاسخ دادن به این سوال، سخن پیامبر اسلام (ص) در حجه الوداع هدایتگر است که فرمودند: « یَا أَیُّهَا النَّاسُ وَ اللَّهِ مَا مِنْ شَیْ‌ءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ وَ مَا مِنْ شَیْ‌ءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ النَّارِ وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَّا وَ قَدْ نَهَیْتُکُمْ عَنْه‌»

پیامبر خدا می فرمایند: «ای مردم به خدا سوگند، نیست چیزی که شما را به بهشت نزدیک کند و از آتش جهنم دور سازد، مگر اینکه من شما را امر به انجام آن امور کرده ام، و نیست چیزی که شما را به آتش جهنم نزدیک کند و از بهشت دورتان سازد، مگر اینکه شما را از انجام آن نهی کردم»

حال با این سخن رسول خدا که ملاک تشخیص معروف ها از منکرها و چگونگی ایفای وظیفه امر به معروف و نهی از منکر است، باید رفتار مسئولان،‌ دولتمردان و شخص مسئول اجرای قانون اساسی را مورد ارزیابی قرار داد. آیا ملاک امر و نهی های آقایان، دور کردن مردم از جهنم و نزدیک کردن آنان به بهشت است؛ یا ملاک چیز دیگری شده است؟ به نظر نگارنده پاسخ روشن است. آقایان کاری به بهشت و جهنم مردم ندارند. آنان بعضاً هر کار و حرف رای آور را معروف، و هر کار و حرف رای سوز را منکر می پندارند!

۱۳۹۶/۴/۱۴

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...