نسخه چاپی

خوابتان ترك برندارد در این فوتبال لجام‌گسیخته!

عکس خبري -خوابتان ترک برندارد در اين فوتبال لجام‌گسيخته!

فوتبال ایران این روزها دچار لجام‌گسیختگی شدیدی شده كه همه را آزار می‌دهد.

به گزارش نمابه نقل از فارس، تا به حال دچار لجام گسیختگی شده اید؟ تا به حال شده این قدر تحت فشار باشید که سر سوزنی تحمل نداشته باشید و بر سر هر چیزی با هر کسی سر نزاع داشته باشید؟

لجام گسیختگی از بی برنامگی، خودخواهی، بی توجهی و نداشتن مدیریت به وجود می آید. چیزی که این روزها فوتبال ایران دچار آن شده است.

با این کج روی‌ها، بدتر از شکست مقابل لبنان هم سراغ فوتبال ایران خواهد آمد. نباید امیدی داشت که این فوتبال لجام گسیخته که برخی مسئولانش برای حفظ قدرت و جایگاهشان از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند درست شود.

زهی خیال باطل که فکر کنیم با چنین شکست هایی به خود می آییم و همه چیز به یک باره درست می شود.

این روزها اگر رهگذری که فقط عادت دارد پشت کیوسک های روزنامه فروشی تیتروار مطالب روزنامه های ورزشی را بخواند آیا چیزی جز تنش و بگو و مگو عایدش می شود؟‌ عصاره مطالب روزنامه ها و خبرگزاری ها چیزی جز انعکاس دعواهای بی سر و ته نیست. این موضوع البته همیشه وجود داشته اما اکنون به نظر می رسد بیشتر شده است.

* تراکتورسازی راست می گوید یا قلعه نویی؟

این چه رسمی است که هر سرمربی از باشگاهی خارج می شود ردپایی از حاشیه و حرف های ناگفته باقی می ماند؟ چه دلیلی دارد باشگاه تراکتورسازی در آستانه بازی با استقلال یاد افشاگری بیفتد؟ این چه بحث بیهوده‌ای است که تضمینی برای سالم ماندن امیر قلعه نویی در تبریز نیست؟ مگر فوتبال جای قداره کش ها و عربده کشان است؟

با چه دل خوشی باید از این فوتبال خوب نوشت و خوب شنید؟ چه می شود که مدیرعامل باشگاهی مثل تراکتورسازی این چنین به قلعه نویی و دستیاران او در فصل گذشته می تازند؟ مگر این باشگاه قرارداد مستندی با قلعه نویی امضا نکرده است؟ چه شده که قلعه نویی علیه تراکتورسازی موضع گرفته است؟ او که بالای سقف قرارداد بسته حالا دنبال پولش است و می داند اگر شکایت کند محروم می شود چون قانون به او اجاز نداده بالای سقف قرارداد ببندد.

اگر آپارتمان محل سکونت سرمربی فصل گذشته تراکتورسازی متعلق به او بوده و هنوز از مهلت قراردادش باقی مانده چه نیازی به شکستن قفل بوده و اگر مشکلی بین باشگاه و قلعه نویی نبوده چرا سرمربی استقلال به جای تحویل دادن کلید به باشگاه این کلید را به دوستانش داده است؟ غیر از این است که دو طرف با هم لجبازی دارند؟

اگر شما جای مردم بودید حق را به چه کسی می دادید؟ این چه قراردادی است که این همه حاشیه دارد؟ خطاب با سردار جعفری است اگر کادرفنی فصل گذشته به زعم مدیر رسانه ای این باشگاه مشکلات اخلاقی داشت چرا یک فصل با آنها همکاری کردید؟

چرا امیر قلعه نویی که مدعی است حق با اوست همان روز اول شکایت نکرده است؟ این رسم امیر است که اگر بخواهد علیه کسی صحبت کند از حربه مصاحبه دستیاران خود استفاده می کند و چقدر خسته ایم از این شیوه نخ نما شده. آیا زمان دوری از دورویی فرا نرسیده است؟

* در شیراز چطور مقابل رئیس فدراسیون همه چیز دگرگون شد؟

کاش همه دغدغه های این فوتبال بحث و جدل های دو نفر بود. در روز روشن و در روزی که رئیس فدراسیون در شیراز بسر می برده اتفاقاتی در انتخابات هیئت فوتبال استان فارس رخ داده که فقط باید سری به نشانه تاسف تکان داد و در این آشفته بازار سکوت تلخی در پیش گرفت. چه می توان گفت وقتی در حضور رئیس چنین اتفاقات و تخلفاتی رخ داده است. به جایی رسیده ایم که حتی دوست نداریم توضیحات (شما بخوانید توجیهات) فدراسیون را بشنویم.

وقتی قرار است همه چیز با شیوه ماست‌مالی کردن حل شود و به زور به خوردمان بدهند که همه چیز درست و سوءتفاهم بوده؛ همان بهتر که نشنویم.

* لیدرهای چاقو بدست چطور وارد ورزشگاه می شوند؟

به جای اینکه هر سالمان پربارتر از سال قبلمان باشد هر سالمان دریغ از سال قبل است. بعد از ماجراهای پرتاب سنگ و گوجه در بازی پرسپولیس و استقلال که با یک حکم پر حرف و حدیث کمیته انضباطی خاتمه پیدا کرد باید شاهد لیدرهای چاقو به دستی باشیم که کسی جلودار این افراد نیست و البته باشگاه ها خیلی راحت منکر چنین فرادی در اطراف باشگاه خود می شوند.

مگر غیر از این بود که در ابتدای فصل در اولین حضور قلعه نویی در تمرین استقلال یکی از لیدرهای این تیم چاقو به دست در تمرین ایستاده بود و عکس او در رسانه ها چاپ شد اما مدیرعامل باشگاه استقلال اعلام کرد او قصاب بوده است؟! خدا را شکر که همه ما انسانیم و همه چیز را متوجه می شویم.

این مسئله و البته سنگ پرانی در بیشتر ورزشگاه های ایران در حال رخ دادن است و خیلی در خواب هستند. خوش به حال همه آنهایی که این چنین در خواب شیرین هستند. سر فرکی مربی بااخلاق فوتبال ایران را با سنگ شکستند و کک کسی نگزید. کسی سؤال نکرد که چگونه ممکن است این همه سنگ و گوجه و ترقه و نارنجک و چاقو به ورزشگاه راه پیدا کند، مگر نه اینکه همه افراد در هنگام ورود به ورزشگاه بازرسی بدنی می شوند؟

* یک خداحافظی و این همه حرف و حدیث

گناه هواداران استقلال که از پشت پرده بی خبر هستند چیست که باید در یک روز بیانیه خداحافظی فرهاد مجیدی را بخوانند و اشک در چشمانشان جمع شود و فردا، مصاحبه امیر قلعه نویی را بشنوند و حق را به سرمربی تیم خود بدهند؟ این چه بازی است که با هواداران استقلال می شود؟

قلعه نویی به صراحت می گوید مجیدی را می خواسته اما به دلیل خواسته مجیدی برای کاپیتانی قیدش را زده و از سوی دیگر بیانیه مجیدی نشان می دهد که چه کدورتی با سرمربی فعلی آبی پوشان داشته است. این وسط دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟ سیاست یکی به میخ زدن و به نعل زدن مدیرعامل باشگاه هم خود جای سؤال دارد. او یک روز از تشویق مجیدی ناراحت می شود و در روزی که می برد خودش هواداران را وادار به تشویق مجیدی می کند! یعنی مجیدی فقط باید در روزهایی که استقلال می برد محبوب باشد؟ در روزهای باخت تشویق کاپیتان سابق آبی ها حاشیه ساز است و سم دارد؟

این دور، دور باطل است. دوستان این قدر به خود می پیچند که همه با هم به زمین می خورند و این فقط استقلال نیست که زمین می خورد، این یک قطب فوتبال این کشور است که همه چیز را با خود در هم می کوبد. هر کسی در این ماجرا به دنبال مظلومیت و حق طلبی خود است.

* ماجرای کریمی چیست؟

به قول رویانیان مدیرعامل باشگاه پرسپولیس هر جای این فوتبال را می گیری از 100 جای دیگر آن صدا در می آید. کاش رویانیان این نهیب را به خود و باشگاهش هم بزند. سردار عزیز، اگر علی کریمی بر پرسپولیس جفا کرده چرا کار را یکسره نمی کنی؟ اگر حق با ژوزه است این چه بساطی است که هر روز یکی برای بازگشت کریمی واسطه می شود؟ این وسط یا کریمی هم حق دارد اما به خاطر پولی که به ژوزه داده ای نمی توانی به سرمربی تیمت فشاری بیاوری و یا به خاطر محبوبیت کریمی قدرت کنار گذاشتن او را نداری؟

اگر رویانیان مدرکی دارد که استقلال با کریمی مذاکره کرده چرا به جای مطرح کردن آن سراغ فرهاد مجیدی می رود تا به حریف ثابت کند از اتفاقات باشگاهش با خبر است؟ چرا پرسپولیس سیاست یک بام و دو هوا در پیش گرفته است؟

آری، قصه این فوتبال دراز است و بی انتها. قصه ای که مسیرش درست نیست. قصه ای که غصه شده است. فوتبال ملی در آستانه ورشکستگی است اما افراد درون این فوتبال به دنبال دور زدن هم و به کرسی نشاندن حرف های خودشان هستند.

بنازیم به این فوتبال بیچاره که هر کسی برای رسیدن به خواسته ها و امیال شخصی خود از این فوتبال مایه می گذارند. بیچاره فوتبال که دچار این همه سوءاستفاده است. مسئولان هم به خواب خود ادامه دهند تا مبادا شیشه دلشان ترک بر ندارد.

۱۳۹۱/۷/۱۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...