نسخه چاپی

گفتمان حاكم بر دهمين كنگره حزب موتلفه اسلامي

پویش مدنی برای نوسازی نظام سیاسی

صالح اسكندری

پنج شنبه گذشته دهمين کنگره حزب موتلفه اسلامي با شعار " پيش به سوي دولت و جامعه نمونه اسلامي با گفتمان رهبري" با حضور جمع کثيري از رجال سياسي و مذهبي، دبيران استاني و مسئولان حوزه ها و شاخه هاي اين حزب از اقصي نقاط کشور برگزار شد. "پويش مدني براي نوسازي نظام سياسي" گفتمان حاکم بر دهمين کنگره حزب موتلفه اسلامي بود. اين پويش در پاسخ به مطالبه رهبر معظم انقلاب در سفر سال گذشته ايشان به کرمانشاه مبني بر ضرورت نوسازي نظام اسلامي متناظر با ملاحظات و متغيرهاي جديد در دهه چهارم انقلاب اسلامي و به منظور اجتناب از پيري، فرسودگي و از کار افتادگي نظام شکل گرفت. حبيب الله عسكر اولادي به عنوان سخنران اصلي کنگره حزب موتلفه، نوسازي نظام اسلامي را در گرو پوست اندازي احزاب اصيل در کشور دانست و گفت: چينش اعضاي شوراي مرکزي بايد به گونه‌اي باشد تا حرکتي براي جوان شدن حزب صورت بگيرد تا با نوسازي در جريان تعامل با انقلاب آماده شوند. وي افزود: تا زماني‌که به بازسازي و نوسازي نرسيم نمي‌توانيم به بازسازي نظام دست پيدا کنيم.
از منظر رهيافت تحليل گفتمان چهار دوره مشخص گفتماني در فعاليت هاي حزب موتلفه اسلامي را در نيم قرن گذشته مي توان اينگونه بر شمرد:
1- گفتمان مبارزه براي سقوط نظام شاهنشاهي ( 1342-1357)
2- گفتمان استقرار و تثبيت نظام جمهوري اسلامي(1357- 1366)
3- گفتمان تاسيس دولت اسلامي (1366- 1391)
4- گفتمان نوسازي نظام اسلامي(1391)
تحول و تطور گفتماني حزب موتلفه در چهار دوره زماني مذکور ناظر به آرمان هاي غير قابل فرسايش و واقعيات متغير است که در ادامه به تفصيل به آنها خواهيم پرداخت و به برخي عوامل اصلي در تغيير ريل گفتماني به خصوص در مرحله سوم و چهارم اشاره خواهيم کرد.
گفتمان مبارزه براي سقوط نظام شاهنشاهي
حزب موتلفه اسلامي باسابقه ترين تشکل سياسي و مذهبي حال حاضر در کشور است که نقطه عزيمت فعاليت هاي آن را تحت عنوان "هيئت هاي موتلفه اسلامي" مي توان اعتراض به لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي در لبيک به نداي بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) و حضور موثر در قيام تاريخي و تاريخ ساز 15 خرداد 1342 مربوط دانست. اين تشکل که از ائتلاف هيئت هاي مذهبي شهر تهران تشکيل شد در دهه هاي 40 و 50 پيوندهاي مستمري با روحانيت بر قرار کرد و با تشکيل يک شوراي روحانيت و يا به تعبير امروزي ها "شوراي فقاهت" که به پيشنهاد امام خميني(ره) متشکل از آيات حق آقايان مطهري، بهشتي، انواري و مولايي بود گفتمان اصلي خود را مبارزه براي سقوط نظام شاهنشاهي قرار داد. اعدام انقلابي حسنعلي منصور نخست وزير وقت در سال 1343 توسط اعضاي مؤتلفه نقطه عطفي در مبارزات اين تشکل سياسي در دهه 40 محسوب مي شود. پس از اين اقدام جمعي از سران مؤتلفه اسلامي به اعدام و مابقي به زندان هاي طولاني مدت محکوم شدند. اعدام انقلابي منصور توسط شهيد محمد بخارايي از اعضاءجوان شاخه اجرايي هيئت مؤتلفه اسلامي و در اعتراض به تبعيد حضرت امام خميني(ره)، تصويب کاپيتولاسيون و اهانت به روحانيت صورت گرفت. فتواي قتل منصور از جانب آيت‏اللَّه سيد محمد هادي ميلاني در مشهد صادر شد و نقل مي کنند وقتي در دادگاه از محمد بخارايي سئوال مي شود که با دو گلوله اول منصور زنده نمي‏ماند ولي چرا سومين گلوله را به گلوي او شليک کردي؟ اين شهيد بزرگوار در پاسخ مي گويد: "حنجره‏اي که از آن به روحانيت اهانت شده، بايد دريده شود."
در دادگاه نظامي متهمين به شرکت در قتل حسنعلي منصور، شهيدان محمد بخارايي، مرتضي نيك نژاد، رضا صفار هرندي و حاج صادق اماني به اعدام محكوم شدند. بر اساس حکم دادگاه تعداد ديگري از سران موتلفه نيز نظير حبيب الله عسكر اولادي، ابوالفضل حيدري ، حاج مهدي عراقي به حبس ابد، محي الدين انواري به 15سال، احمد شهاب به 10 سال و حميد اپيكچي به 5 سال حبس با اعمال شاقه محكوم شدند. بعد از اعدام و دستگيري برخي از سران موتفله اسلامي فعاليت هاي سياسي اين تشکل متوقف نشد و اعضاي موتلفه اسلامي ذيل هدايت هاي روحانيت نقش مؤثري در چاپ و توزيع اعلاميه ها و نوارهاي سخنراني امام (ره) و سازماندهي اعتراضات بازاريان و اصناف داشتند. همچنين موتلفه اسلامي به توصيه روحانيت در پشتيباني مادي و معنوي از خانواده زندانيان سياسي و متحصنين در طول دوران مبارزه نقش موثري را ايفا نمود. در سرتاسر اين 15 سال يعني از سال 1342 تا 1357 گفتمان حاکم بر موتلفه اسلامي مبارزه براي سقوط نظام شاهنشاهي است و بر خلاف برخي گروه ها که قائل به مصالحه و يا ايجاد برخي اصلاحات در نظام طاغوت بودند موتلفه با تاسي به امام خميني(ره) و روحانيون بزرگي نظير آيت الله دکتر بهشتي و آيت الله مطهري تنها به سقوط اين نظام رضايت مي داد.
گفتمان استقرار و تثبيت نظام اسلامي
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 موتلفه اسلامي تنها راه نيل به هدف استقرار و تثبيت نظام جمهوري اسلامي و مقابله با جريان کفر، نفاق، التقاط و انحراف را هم افزايي و همگرايي مجموعه نيروهاي معتقد به انقلاب در يک حزب بزرگ به نام "حزب جمهوري اسلامي" دانست. در واقع در شرايطي که نظام نوپاي اسلامي در معرض انواع تهديدات داخلي و خارجي بود فقط وحدت کلمه خانواده انقلاب
مي توانست زمينه هاي استقرار و تثبيت نظام جمهوري اسلامي را فراهم کند. تنها يک هفته پس از پيروزي انقلاب اسلامي اعضاي ارشد موتلفه اسلامي به همراه جمعي از رجال برجسته سياسي و مذهبي و همچنين مبارزين انقلابي حزب جمهوري اسلامي را تشکيل دادند. حزب جمهوري اسلامي با گفتمان استقرار و تثبيت نظام اسلامي به خصوص با مديريت راهبردي آيت الله بهشتي نقش موثري در تدوين قانون اساسي، تشکيل ارکان نظام اسلامي، دفاع از مباني فکري جمهوري اسلامي و مواجهه تئوريک و پراتيک با انديشه‏هاي منحرف سلطنت طلبانه، مارکسيستي، ليبرالي و ملي‏گرايي را ايفا کرد. فعاليت هاي سازمان يافته و هدفمند حزب جمهوري اسلامي که از ابتدا مورد حقد و حسد دشمنان انقلاب اسلامي بود باعث شد منافقين کوردل در يک جنايت مذبوحانه ساختمان حزب جمهوري اسلامي را در هفتم تير 1360 توسط يک بمب نيرومند منفجر کنند و آيت الله مظلوم بهشتي و جمع کثيري از رجال سياسي و مذهبي کشور را به درجه رفيع شهادت برسانند. لختي قبل از اين انفجار دردناک که تنها 6 روز پس از عزل ابوالحسن بني صدر صورت گرفت آيت الله شهيد بهشتي با اشاره به انتخابات رياست جمهوري بعد گفته بود:".. ما بار ديگر نبايد اجازه دهيم استعمارگران برايمان مهره سازي كنند و سرنوشت مردم ما را به بازي بگيرند. تلاش كنيم كساني را كه متعهد به مكتب هستند و سرنوشت مردم را به بازي نمي‌گيرند انتخاب شوند و ..." حزب جمهوري اسلامي سرانجام در 11 خرداد سال
1366 ش به درخواست اعضاي شوراي مرکزي آن و موافقت امام خميني(ره)، فعاليت‏هاي خود را رسماً تعطيل کرد. گفتمان حاکم بر اعضاي موتلفه اسلامي در سرتاسر اين دوره همگرايي و وحدت کلمه با ساير نيروهاي انقلاب به منظور استقرار و تثبيت نظام اسلامي بود.
اینک به دو دوره گفتماني اخير خواهيم پرداخت که عبارت اند از:
الف): گفتمان تاسيس دولت اسلامي (1366- 1391)
ب): گفتمان نوسازي نظام اسلامي(1391)
گفتمان تاسيس دولت اسلامي
پس از انحلال حزب جمهوري اسلامي و عبور مقتدرانه نظام از
بحران هاي سالهاي ابتدايي انقلاب و همچنين شرايط سخت جنگ تحميلي، جمعيت موتلفه اسلامي وضعيت عمومي حاکم بر کشور را مساعد يک حرکت رو به جلو در زنجيره منطقي حرکت اسلامي ملت ايران دانست. در اين زنجيره منطقي که نقشه راه ملت ايران است به تعبير رهبر معظم انقلاب حلقه اول انقلاب اسلامي، حلقه دوم نظام اسلامي، حلقه سوم دولت اسلامي، حلقه چهارم، جامعه اسلامي و حلقه آخر تشکيل امت اسلامي است. در واقع موتلفه اسلامي بر اين پندار که پس از تثبيت و استقرار نظام اسلامي بايد پويشي به منظور تشکيل "دولت اسلامي" در بين مردم، احزاب و جريانات سياسي و کارگزاران نظام به وجود بيايد وارد دوره جديدي از فعاليت هاي خود شد. عمده مجادلات نظري و عملي موتلفه با جريانات فکري و سياسي در اين دوره حول محور گفتماني تاسيس دولت اسلامي، بايسته ها و تهديدات آن مي چرخد. اعضاي مؤتلفه در سال 1367 تمهيدات لازم را براي تشکيلاتي با سازمان نوين فراهم ساختند که با تصويب اساسنامه و مرامنامه در سال 1369 جمعيت مؤتلفه اسلامي با هيئت مؤسس آن شکل گرفت. در سال 1382 و در چهلمين سالگرد تأسيس جمعيت موتلفه اسلامي با تغيير نام به « حزب مؤتلفه اسلامي » به طور جدي حرکت به سوي دولت سازي اسلامي را ادامه داد. موتلفه اسلامي در اين دوره گفتماني در نحوه مواجهه خود با شش دولت سازندگي، اصلاحات و دولت هاي نهم و دهم کوشيد منويات و مکنونات گفتماني خود در راستاي دولت سازي اسلامي را به عنوان يک ستاره قطبي فراروي خود قرار دهد و مبناي تنظيم همسويي و يا تباين مواضع خود با اين دولت ها را، نسبت آنها با مفهوم دولت اسلامي قرار دهد. انتقادات موتلفه به دولت کارگزاران بخصوص در دور دوم اين دولت در اعتراض به سياست هاي تعديل و توسعه محور آيت الله هاشمي رفسنجاني با اين ملاحظه صورت گرفت که توسعه به سبک غربي با نسخه هاي فراگير جهاني اگر چه به ظاهر موجب پيشرفت و يا سازندگي در کشور مي شود اما در نهايت با رواج فساد اقتصادي، تجمل گرايي و اشرافي گري مردم و مسئولان، باز گذاشتن دست مافياي قدرت و ثروت در کشور، تحميل فشارهاي بي سابقه اقتصادي به مردم مستضعف به بهانه به گردش درآوردن چرخ هاي توسعه کشور و ... نه تنها ما را به آرمان دولت اسلامي نزديک نمي کند بلکه با ترويج خوي کاخ نشيني و تغيير ذائقه عمومي مردم روز به روز فاصله نظام اسلامي را با دولت اسلامي بيشتر مي سازد. در دوره اصلاحات نيز تمايل به دولت سازي اسلامي در موتلفه اسلامي تعيين کننده نسبت اين حزب با دولت وقت بود. موتلفه اسلامي در اين دوره به عنوان يکي از مهمترين احزاب منتقد دولت، به نحوه مديريت کشور توسط اصلاح طلبان در عرصه هاي سياسي و فرهنگي انتقادات فراواني داشت. حزب موتلفه بر اين باور بود که در دولت اصلاحات نه تنها هيچ تلاشي براي تشکيل دولت اسلامي نشد بلکه برخي از مسئولان وقت در پوشش توسعه سياسي و تقويت جامعه مدني به دنبال تحقق الگوي دولت مدرن با گرايشات سکولار بودند.
در واقع در نظام اسلامي که مردم به خاطر اسلام و قرآن از آن حمايت مي کنند و حتي حاضرند جانهايشان را کف دست بگذارند و به ميدان هاي خطر بروند عده اي از مسئولين وقت دم از مفاهيم سکولاريستي مي زدند و مبنا و قاعده نظام را زير سئوال مي بردند!"يكى بر سر شاخ و بن ميبريد"
همزمان با روي کار آمدن دولت نهم علي رغم اينکه احمدي نژاد
نامزد حزب موتلفه نبود اما رويکردها و عملکرد اين دولت در تحقق شعار دولت اسلامي سبب شد حزب موتلفه اسلامي به عنوان يکي از مهمترين حاميان احمدي نژاد در کشور مطرح شود. دفاتر استاني حزب بدون هيچ چشمداشتي در خدمت تبليغات احمدي نژاد قرار گرفت و از هيچ تلاشي براي راي آوري مردي که مدعي بود به دنبال تحقق شعار دولت اسلامي است دريغ نشد.
اما اين حمايت ديري نپاييد و دولت احمدي نژاد نيز بخصوص در دور دهم دچار همان بيماري و توهم شد که دولت هاي پيش از آن درگيرش بودند.
دولت هاي نهم و دهم اگر چه رکورد مطلوبي را در پيشرفت کشور از خود به جاي گذاشتند اما نتوانستند در تحقق آرمان اصولگرايانه تحقق دولت اسلامي موفق شوند. اين روند ادامه يافت تا امروز که دولت دهم بر خلاف مواضع و شعارهاي اوليه تغيير ريل داده و وارد ايستگاه گفتماني تشکيل دولت مدرن با همان گرايشات سکولار شده است. فاصله دولت احمدي نژاد با دولت اسلامي در عرصه هاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي در چند سال گذشته تعيين کننده نسبت حزب موتلفه با اين دولت بوده است. به نحوي که اگر دولت در عرصه اي
اقدامي انجام مي دهد که به دولت سازي اسلامي کمک
مي‌کند حزب حامي دولت بوده و در جايي که مواضع و سياست هاي
دولت منجر به فاصله گرفتن از دولت اسلامي مي گردد حزب در جايگاه منتقد دولت قرار مي گيرد.
گفتمان نوسازي نظام اسلامي
دهمين کنگره حزب موتلفه اسلامي در سال 1391 نقطه عطفي در فضاي گفتماني اين حزب تلقي مي شود. چرا که در اين کنگره با آسيب شناسي چرايي عدم موفقيت در حرکت متوازن نظام به سوي دولت اسلامي در سه دوره گذشته اين باور در بين اعضاي موتلفه اسلامي در اقصي نقاط کشور تقويت شده است که پيش از تحقق دولت اسلامي بايد با نوسازي نظام سياسي و سکولاريسم زدايي از نظام بسترهاي موجود براي رويش بذر الگوي دولت مدرن را از بين برد. در واقع بايد زمينه هاي ساختاري اين بيماري که فردي مانند احمدي نژاد که با شعار دولت اسلامي از مردم اخذ راي مي کند اما در نهايت تغيير ريل مي دهد را معالجه نمود و سپس در مسير تحقق الگوي دولت اسلامي گام برداشت. يکي از نقايصي که در ساختار نظام سياسي در ايران پس از انقلاب وجود داشته رگه هاي سکولاريستي است که يا ميراث رژيم منحوس پهلوي است و يا رسوب انديشه هاي غربي است که برخي به اصطلاح روشنفکران در مقاطع مختلف تلاش کردند ردپاي خود را در مهندسي نظام سياسي به جاي بگذارند.
تا جايي که برخي از تئوريسين هاي اصلاح طلب بعضي از نهادها در جمهوري اسلامي مانند رياست جمهوري، پارلمان، شورا را بيشتر عرفي مي دانند تا ديني از اين رو نتيجه
مي‌گيرند هر شخص يا کارگزاري که در قالب اين ساختار ها قرار مي گيرد ناگزير به عرفي گرايي است و پس از مدتي حتي اگر خود بخواهد ناچار است از وجوه ديني نظام که همان ولايت فقيه است فاصله بگيرد. اين تحليل تا حدودي مغرضانه و مبالغه آميز
است چرا که بخش مهمي از کارگزاراني که در مقاطعي از الگوي دولت اسلامي فاصله گرفته اند بيش از آنکه کژرفتاري آنها نتيجه ايرادات وارد بر ساختار باشد محصول خودخواهي ها، سهم خواهي، غفلت ها و غرض ورزي هاي خودشان بوده است. اما در عين حال نمي توان رگه ها و ردپاي سکولاريسم در برخي از نهادهاي عرفي نظام جمهوري اسلامي را ناديده گرفت که در نقش مکمل و مقوم اين خودخواهي ها، حسادت ها و توهمات عرفي قرار مي گيرند و مايه بروز برخي ناسازگاريي ها و کژکارکردي ها در رفتار توامان کارگزاران و ساختارها مي‌گردند. سال پيش که مقام معظم رهبري در کرمانشاه موضوع نوسازي نظام، لوازم و بايسته هاي آن را مطرح فرمودند اين باور در حزب موتلفه اسلامي تقويت شد که اين فرمايشات مجال خوبي براي پيشبرد پروسه سکولاريسم زدايي از نظام به منظور تامين تدريجي اهداف والاي انقلاب اسلامي است. در اين گفتمان نوسازي نظام برخاسته از اصول اسلامي و پروسه اي به منظور تحکيم پيوند ديانت و سياست در ايران است که در عين ابتنا بر مقبوليت و اراده مردم اما در عين حال با تاکيد بر عقلانيت ديني از آسيب هاي دموکراسي هاي عرفي در امان است. روشن است که اين نوسازي تنها با اتکا به يک جامعه مدني نوگرا و تحول طلب مقدور است.
در واقع بايد يک پويش مدني براي نوسازي نظام سياسي شکل بگيرد تا از اين طريق زمينه هاي بازسازي نظام سياسي به وجود بيايد. دهمين کنگره حزب موتلفه اسلامي لبيک به نداي تحول خواهانه رهبر معظم انقلاب در ساحت تغييرات نظام سياسي بود. حزب موتلفه اسلامي در اين کنگره بازسازي نظام را در گرو نوسازي و پوست اندازي اين حزب و ساير احزاب فعال در کشور دانست تا ضمن تقويت تحزب در کشور زمينه هاي تغييرات اساسي فراهم گردد.
ديگر دوره اي که فردي بخواهد به جاي برنامه محوري و گفتمان سازي صرف بازي با احساسات مردم 8 سال اختيار اداره کشور را به دست بگيرد گذشته است. بايد عقلانيت ديني را در سياست ورزي مومنانه در دهه چهارم انقلاب لحاظ کرد. موتلفه اسلامي با اين گفتمان که تشکيل دولت اسلامي مسبوق به نوسازي نظام سياسي است و بازسازي نظام مسبوق به نوسازي و پوست اندازي احزاب اسلامي و اصيل است دهمين کنگره خود را برگزار کرد و با يک شيب معقول در جوانگرايي برخي اعضاي شوراي مرکزي خود را تغيير داد.
اين پويش مقدس براي نوسازي نظام تلاشي همسو و در ادامه سياست ورزي مومنانه موتلفه اسلامي در نيم قرن گذشته به منظور صيانت از انقلاب، بسط يد ولايت فقيه در اداره کشور و تلاش براي تحقق واقعي اراده مردم در اداره امور کشور تلقي مي شود.

۱۳۹۱/۷/۱۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
حسن
0
0
۱۳۹۱/۸/۱۰
چرا باور نكنيم؟ با امثال صالح اسكندري ها ممكن است
said
0
0
۱۳۹۱/۷/۱۷
گفتمان دوره چهارم اگر نظر واقعي موتلفه اي باشد يک نقطه آغاز ديگر براي اين حزب است. ولي بشنويد اما باور نکنيد
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...