نسخه چاپی

ماجرای ترور وزیر احمدی نژاد از زبان خودش

نگاهی به دوستش كرد و گفت: عوضی گرفته‌ایم. فورا سوار موتور شد و آنجا را ترك كرد. آن‌ها فكر كردند كه اشتباه گرفته‌اند، ولی برای ترور رییس دانشگاه صنعتی شریف آمده بودند.

به گزارش نما به نقل از جهان نيوز، اعتماد در بخشی از یک گزارش در مورد کتاب خاطرات صالحی نوشته است: در بخش چهارم کتاب صالحی که ریاست دانشگاه صنعتی شریف را پذیرفته است به موضوعاتی همچون عدم استفاده از ماشین بنز اشرافی دانشگاه که در زمان سید حسین نصرخریداری شده بود، فعالیت‌های گروه‌های سیاسی در دانشگاه، ترور‌های سیاسی سال ۶۰ یاد کرده و ماجرای دو موتور سوار که برای ترور رییس دانشگاه صنعتی شریف آمده بودند را چنین شرح داده است: «سرکوچه پیاده شدم و به سمت منزل که کوچه‌ای سربالایی است، حرکت کردم. هوا هنوز روشن بود. زنگ خانه را زدم، ناگهان دو جوان موتور سوار با شتاب به من نزدیک شدند. یکی از آن‌ها از روی موتور پیاده شد، جلو آمد و تفنگ را روی سینه‌ام گذاشت، گفت: اسمت چیست؟ گفتم: این چه طرز سوال کردن است؟ اصلا تو کی هستی؟ با صدای خشن‌تری پاسخ داد: حرف زیادی نزن! اسمت چیست؟ گفتم اسمم علی است. گفت: چه کاره‌ای؟ گفتم: معلمم. عمدا اسم و عنوانم را کامل نگفتم. نگاهی به دوستش کرد و گفت: عوضی گرفته‌ایم. فورا سوار موتور شد و آنجا را ترک کرد. آن‌ها فکر کردند که اشتباه گرفته‌اند، ولی برای ترور رییس دانشگاه صنعتی شریف آمده بودند».

۱۳۹۶/۷/۱۷

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...