نسخه چاپی

چه كسی در آن نقطه منتظر بود ؟!

حسین شریعتمداری

1- با نگاهي گذرا به عرصه اقتصادي كشور، دو طيف با دو انگيزه متفاوت و حتي متضاد را مي توان ديد كه اصرار دارند گراني هاي افسارگسيخته اين روزها را به «تحريم»ها نسبت دهند. طيف اول؛ برخي از مسئولان هستند كه شماري از آنها تحليل واقع بينانه اي از ماجرا ندارند و شماري ديگر با نسبت دادن گراني ها به تحريم ها، وظيفه و مسئوليتي را كه براي مهار گراني برعهده داشته و دارند، ناديده مي انگارند و يا از ميزان و غلظت آن مي كاهند. افراد اين طيف- غير از اعضاي اصلي يك حلقه انحرافي كه حساب جداگانه اي دارند- مانند همه مردم از افزايش بي رويه و جهشي قيمت ها نگرانند ولي چرا با حلقه ياد شده در نسبت دادن گراني به تحريم ها همصدا مي شوند؟ پاسخ به درستي معلوم نيست ولي مي توان از فشار و تحميل حلقه انحرافي به عنوان يكي از علت هاي موثر در اين همصدايي ياد كرد. حلقه اي كه عقبه اي مشكوك و پيوندهايي غيرقابل توضيح و توجيه دارد.
طيف دوم؛ مجموعه اي از كلان سرمايه داران سودجو و دنباله هاي داخلي دشمنان بيروني هستند كه با دست اندازي به بازار كالا و خدمات مورد نياز مردم، از يكسو كيسه هاي خود را از اموال حرام و غارت شده پر مي كنند و از سوي ديگر نارضايتي ناشي از گراني را به حساب تحريم ها مي نويسند. اين طيف تاكنون ردپاها و سرنخ هاي فراواني از خود برجاي گذاشته كه رديابي آن براي مراكز امنيتي و اطلاعاتي كشور به آساني امكان پذير بوده و هست و در موارد بسياري نيز، برخورد و بازداشت شماري از آنها- تاكيد مي شود كه فقط شماري از آنها- را در پي داشته است.
دو طيف ياد شده، اگرچه انگيزه هاي متفاوتي دارند و طيف اول- غير از حلقه انحرافي- خودي و طيف دوم، غريبه است ولي اين دو طيف متفاوت؛ نهايتا در يك نقطه به هم مي رسند. نقطه اي كه در آن، ضروري ترين نياز اين روزهاي آمريكا و متحدانش تامين مي شود. چرا...؟! بخوانيد!
2- آمريكا از حمله نظامي نااميد است و به خوبي مي داند كه در صورت دست زدن به اين اقدام احمقانه، چه فاجعه بزرگي در انتظارش خواهد بود. از سوي ديگر، جمهوري اسلامي ايران «موقعيت آمريكا» به عنوان يك ابرقدرت سابق! و «موجوديت اسرائيل» را به عنوان يك رژيم جعلي و تحميلي كه با بلندپروازي دو خط آبي به نشانه نيل تا فرات را بر پرچم خود نقش بسته بود، با خطر جدي روبرو كرده است.
اين واقعيت به قول حضرت آقا در اجتماع پرشور مردم بجنورد «شعار» نيست، تحليل هم نيست، بلكه خبري غيرقابل انكار است. انقلاب هاي اسلامي منطقه كه با الگو گرفتن از انقلاب اسلامي ايران پديد آمده است، شكست هاي پي درپي آمريكا و متحدانش در جنگ هاي عراق و افغانستان و 33 روزه و 22 روزه، بحران مالي آمريكا و اروپا كه طي 60 سال اخير بي سابقه بوده است، جنبش فراگير وال استريت كه براندازي نظام سرمايه داري را دنبال مي كند، فروپاشي رژيم صهيونيستي كه به گفته نتانياهو، در اطراف آن خميني و خامنه اي خيمه زده اند و ده ها نمونه ديگر كه به گفته برژينسكي در شوراي راهبردي «آتلانتيك»، آمريكا را از بلنداي ابرقدرتي 2001 به دره فاجعه آميز 2011 كشانده است و به گفته نتانياهو در گزارش دسامبر 2011 به كميسيون سياست خارجي سناي آمريكا «موجي است كه از تنگه خيبر در عربستان تا تنگه جبل الطارق در مراكش، طوفان به پا كرده، قدرت هاي منطقه اي هم پيمان غرب نظير مصر و تونس را به زير كشيده، حاكميت هاي عربستان و اردن را به لبه پرتگاه كشانده و
«لولاي تاريخ- HISTORY HINGE-» را به نفع خود چرخانده است» و يا به قول كارتر «آنچه اين روزها در خاورميانه مي بينم و مي شنوم برايم آشناست. آن را در انقلاب 1979 ايران ديده و شنيده بودم.» و...
ماه گذشته بعد از لغو رزمايش از قبل اعلام شده آمريكا و چند كشور اروپايي و عربي در خليج فارس، ژنرال «جان ميلر» درباره علت لغو اين رزمايش گفت؛ ترافيك سنگين دريايي در خليج فارس مانع برگزاري آن بوده است! ولي ژنرال «رابرت گيتس» در مصاحبه با CNN گفت؛ «واقعيت آن است كه ما- آمريكا- ديگر در خليج فارس غريبه ايم و ملت هاي منطقه از دريچه چشم ايران كه نسبت به آمريكا نفرت بار است به ما نگاه مي كنند».
گفتني است حمله نظامي به ايران قبلا در جريان جنگ تحميلي صورت پذيرفته و علي رغم شرايط بسيار سخت آن روزها، ناكام مانده بود و مي توان حدس زد كه امروزه با توجه به پيشرفت هاي نظامي حيرت انگيز ايران اسلامي و شرايط حساس منطقه، نتيجه حمله احتمالي چه خواهد بود؟!
3- آمريكا و اسرائيل اگر با ايران اسلامي مقابله نكنند، اولي «موقعيت» خود و دومي «موجوديت» خود را از دست مي دهد بنابراين ناچار به مقابله هستند، اما چگونه؟! حمله نظامي براي آنها فاجعه آفرين است. كودتاي مخملي در فتنه همه جانبه اي نظير فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 نيز با شكست روبرو شده، عرصه جنگ نرم نيز به نوشته مستند و گزارش ميداني هافينگتون پست به نفع ايران تمام شده است. اين نشريه آمريكايي در بخشي از گزارش فوريه 2012 خود- بهمن 1390- از اوباما مي پرسد؛ اگر در جنگ نرم پيروزي نصيب آمريكا شده است، چرا امروزه مردم در خاورميانه اي كه 50 سال تحت نظارت و حضور ما بود، عليه آمريكا دست به شورش زده و از ايران به عنوان الگو ياد مي كنند؟! در پي اين ناكامي ها كه به قول حضرت آقا ويتريني از شكست هاي آمريكا و اسرائيل را در منطقه به نمايش گذارده است، نوبت به تحريم ها و فشار اقتصادي مي رسد تا به گفته خانم هيلاري كلينتون، «تحريم هاي فلج كننده ايران را به عقب نشيني و امتياز دادن وادار كند»!
تحريم هاي اقتصادي در پوشش مقابله با برنامه هسته اي جمهوري اسلامي ايران صورت پذيرفته است كه به قول دقيق و حكيمانه رهبر معظم انقلاب- از جمله در ديدار پرشور اخير مردم خراسان شمالي با ايشان- فقط بهانه اي براي تحريم هاست. همين جا اشاره به اعتراف صريح «جرج فريدمن» مسئول موسسه راهبردي استراتفور خالي از فايده نيست. مسئول اين موسسه كه به باشگاه كهنه كاران سازمان سيا، شهرت دارد در مصاحبه با واشنگتن پست مي گويد؛ «مشكل ما با ايران، برنامه هسته اي اين كشور نيست، مسئله آن است كه ايران نشان داده است نه فقط بدون رابطه با آمريكا، بلكه در حال ستيز و درگيري با آمريكا مي توان قدرت اول منطقه در هر دو عرصه نظامي و تكنولوژيك بود. همين تصوير از ايران است كه آن را به الگو تبديل كرده و تحولات منطقه را در پي داشته است.»
4- حالا مي توان نتيجه گرفت كه تحريم هاي اقتصادي، جديدترين جبهه از جنگ تمام عيار آمريكا و متحدانش با ايران اسلامي است. جنگي كه از نخستين روزهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي آغاز شده و تاكنون بدون كمترين وقفه در عرصه هاي مختلف ادامه داشته است. نظير؛ تحريم هاي اوليه در سال هاي آغازين انقلاب، كودتاهاي ناكام مانده نظامي، فتنه گروهك هاي تروريستي، جنگ تحميلي، جنگ شهرها، جنگ نفتكش ها، جنگ سفارتخانه ها و...
تحريم ها قرار بود مردم ايران را از پاي درآورد و به گفته صريح اوباما و تصريح آيپك (لابي صهيونيستي در آمريكا)، ابتدا به كمبود كالاي ضروري و سپس به اعتراض هاي خياباني و نهايتا، اجبار ايران اسلامي به عقب نشيني از خواسته هاي خود منجر شود. اين پيش بيني، اما در ميدان عمل، تحقق پيدا نكرد و تحريم ها، اگرچه ضريب و درجه اي از تاثير را داشته است ولي گراني هاي افسارگسيخته اين روزها را با هيچ معيار و ملاك قابل قبولي نمي توان به تحريم ها نسبت داد و اين واقعيتي است كه تحريم كنندگان نيز با صراحت به آن اعتراف دارند. «ديلي ميل» مي نويسد؛ تحريم ها به جاي ايران، به اقتصاد بيمار و بحران زده آمريكا و اروپا لطمه وارد كرده است. يو.اس.اي تودي در گزارشي به عبور ايران از تحريم ها اشاره مي كند و تحريم كشوري با صدها ميليارد دلار گردش مالي سالانه و برخوردار از بزرگترين منابع انرژي مورد نياز جهان صنعتي را ناممكن مي داند. وزير خزانه داري آمريكا با تاسف اعلام مي كند كه شركت هاي آمريكايي با ارائه اطلاعات غلط، تحريم هاي آمريكا را دور مي زنند. مركز استراتژيك «امريكن اينترپرايز»، با اشاره به رقباي سرسخت آمريكا و اروپا در شرق كره زمين، ادعاي خانم كلينتون درباره فلج كننده بودن تحريم ها را محترمانه مسخره مي كند و...
5- اكنون به بند اول يادداشت پيش روي بازمي گرديم. دشمنان از فلج كنندگي تحريم ها قطع اميد كرده اند ولي در صورتي كه به ناكامي در اين جبهه اعتراف كنند، الگوي ديگري از مقاومت پيروز جمهوري اسلامي ايران را كه ترجمان شكست ديگري براي آمريكا و متحدانش است، به ويترين شكست هاي پي در پي خود افزوده اند. و اين حالت بدون كمترين ترديدي، تزريق روحيه ايستادگي و مقاومت در مقابل قدرت هاي استكباري به ملت هاي مسلمان منطقه و جهان است. از اين روي و دقيقا از اين روي به نمايشي از «اثرگذاري تحريم ها» نياز دارند. اين نمايش مي تواند كاريكاتوري از اثرگذاري باشد! آيا خنده دار نيست كه ماجراي اخير روز چهارشنبه تهران كه شمار اندكي قصد آشوب آفريني داشتند و خيلي زود با مقاومت و اعتراض بازاريان روبرو شدند، از سوي رسانه هاي آمريكايي و اروپايي با عنوان «شورش خياباني»! به خبر اول اين رسانه ها تبديل مي شود؟ و اين در حالي است كه به قول حضرت آقا و به استناد گزارش هاي مستند و تصويري رسانه هاي غربي، آمريكا و كشورهاي اروپايي طي بيش از يكسال گذشته، همه روزه با اعتراض هاي گسترده مردم اين كشورها روبرو بوده و هستند؟! و آيا اين ذوق زدگي كودكانه آمريكا و متحدانش نشانه آن نيست كه به هر رخداد يا حادثه اي- ولو كاريكاتوري- كه حاكي از اثرگذاري تحريم ها باشد نيازمندند؟
بنابراين مي توان نتيجه گرفت كه هر دو طيف ياد شده در بند اول اين نوشته، اگرچه انگيزه هاي متفاوتي دارند ولي در يك نقطه يعني تامين مبرم ترين نياز اين روزهاي آمريكا و متحدانش، به هم مي رسند. از طيف دوم كه همواره در نقش ستون پنجم دشمن ظاهر شده انتظاري نيست، اما، از كساني كه وظيفه و مسئوليت مقابله با گراني را برعهده دارند ولي به جاي انجام متعهدانه مسئوليت خويش، كم توجهي ها و بي تدبيري هاي خود را به حساب تحريم ها مي گذارند، انتظار ديگري در ميان است. چه كساني به اين طيف از مسئولان محترم مشاوره مي دهند؟
منبع کیهان

۱۳۹۱/۷/۲۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...