نسخه چاپی

مهدوی‌كیا: كار كی‌روش ناجوانمردانه بود

عکس خبري -مهدوي‌کيا: کار کي‌روش ناجوانمردانه بود

هافبك تیم فوتبال پرسپولیس گفت: كاری كه كی‌روش در قبال مانوئل ژوزه انجام داد ناجوانمردانه بود.

به گزارش نما، مهدی مهدوی‌کیا که در برنامه شب گذشته 90 حضور پیدا کرده بود به خاطرات فوتبالی خود و نکات جالبی درباره فوتبال ایران اشاره کرد که در زیر می‌خوانیم.

* نمی‌دانم چرا بانک ملی تعطیل شد

متاسفانه در فوتبال ما همیشه رسم بر این بوده که به تیم‌های سازنده توجه نداشتیم. دوست دارم از ابتدا درباره دوران ورزشی‌ام صحبت کنم. قبل از شروع فوتبال تقریبا در تمام رشته‌ها ورزش می‌کردم. در دو و میدانی در قسمت سرعت و استقامت بسیار خوب کار کردم و در صد متر در مسابقات رتبه اول را ‌آوردم. یک روز در منطقه 14 مسابقه دوی صد متر گذاشتند. یادم نیست چند نفر شرکت کرده بودند اما میهمان خارجی هم داشتیم. مسابقات بین مدارس آسیایی بود. یادم هست در 60 متر نفر اول شدم و پس از من دونده‌های کره و هند به مقام دوم و سوم رسیدند.

در 10 سالگی دونده بسیار خوبی بودم. پس از این موضوع در 14 سالگی وارد بانک ملی شدم و با توجه به اینکه پستم مهاجم بود 120 گل در 4 سال برای بانک ملی زدم. تیم‌هایی مثل بانک ملی که 5 یا 6 بازیکن را به فوتبال ملی تحویل داده‌اند به راحتی تعطیل شدند. معلوم می‌شود به تیم‌های پایه توجهی نداریم. در بانک ملی با مربیان بسیار خوب مثل میرآخوری و دوستی کار کردم و سپس به پرسپولیس رفتم.

* استانکو مرا از 18 قدم دور کرد

4 سال در پرسپولیس توپ زدم اما وقتی استانکو به پرسپولیس آمد از سیستم معروف خود یعنی 3-6-1 استفاده ‌کرد. به همین دلیل من را از 18 قدم دور کرد و کمتر برای پرسپولیس گل زدم اما خوشبختانه راهی اروپا شدم.

* بهترین بازی‌ام در هامبورگ مقابل یوونتوس بود

خاطرات تلخ و شیرین بسیار زیادی در فوتبال آلمان دارم اما بهترین بازی‌ام را با هامبورگ مقابل یوونتوس انجام دادم. فیلم این بازی‌ را هنوز دارم. همه کار مانند پاس گل و پاس‌های عمقی و بلند انجام دادم و هیچ وقت آن بازی را فراموش نمی‌کنم. حتی یادم است در بهترین شرایط راهی کره شدم تا تیم ملی ایران را همراهی کنم. بعد از اینکه برگشتم همه اعتقاد داشتند خسته‌ام اما بعد از 30 ثانیه وقتی برای هامبورگ به میدان رفتم گل زدم و مشکل تیم را حل کردم.

در حال حاضر دلم برای هامبورگ که در آن تیم درس‌های زیادی گرفتم تنگ شده است. 8 سال در این تیم توپ زدم. روزی که فیکس بودم بهترین بازی‌هایم را انجام دادم و روزی که نیمکت نشین شدم جنگیدم. 6 سال به عنوان یار ثابت در ترکیب هامبورگ به میدان رفتم.

*دال با من مشکل داشت

در سال 2005 که مصادف شد با بازی‌های راهیابی به جام جهانی وقتی که از بازی تیم ملی برگشتم بدون آنکه به من حرفی بزنند به بهانه یک مصاحبه در ایران که از من حمایت شده بود و نیمکت نشینی مرا در آلمان تحت الشعاع قرار داده بود به نیمکت نشین هامبورگ تبدیل شدم. در آن زمان هامبورگ سیستم 4-4-2 لوزی بازی می‌کرد و سرمربی اعتقاد داشت من به درد سیستم او نمی‌خورم. یک روز سر تمرین توماس دال به من گفت که در تیم من جا نداری اما در همان زمان آنقدر جنگیدم تا به ترکیب اصلی رسیدم. 5 بازی انجام دادم و هم گل زدم هم پاس گل دادم چون دوست داشتم بمانم اما باز هم روی سکوها رفتم.

در تست آمادگی جسمانی روی تردمیل آنقدر دویدم که چشمم سیاهی رفت و به زمین پرت شدم اما بهترین آمار را داشتم. در آن زمان سومدیک دستیار استیلی در پرسپولیس که در آن زمان در هامبورگ بود، به من گفت تو جنگ را با سرمربی با تلاشت شروع کردی اما باز هم من را به اردوها و بازی‌ها نمی‌برد و بیشتر من را کنار جوانان تمرین می‌داد.

* 6 مصدوم باعث شد به ترکیب هامبورگ برگردم

در یکی از تمرینات هامبورگ وقتی که در ترکیب جا نداشتم و سکونشین بودم ناگهان در تمرینات در 3 دقیقه 6 بازیکن مصدوم شدند. همین موضوع باعث شد سومدیک به من بگوید که آیا ساکت را همراه خودت آورده‌ای یا خیر. من هم همیشه ساک مخصوص بازی‌هایم پشت ماشینم بود و بدین ترتیب پس از مدت‌ها در لیست 18 نفره قرار گرفتم.

باز هم سرمربی قصد داشت به جای من بازیکن آماتور بیاورد. من در دقیقه 80 وارد زمین شدم که بازی صفر - صفر اما واقعا نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد. وقتی وارد زمین شدم به سرعت پاس گل دادم اما باز هم جالب این است هفته آینده دچار مشکلاتی شدم در یکی از بازی‌های اینتر توتو در لیست 18 نفره مقابل والنسیا قرار گرفتم. 45 دقیقه سرمربی به من گفت گرم کن اما من را به داخل زمین نفرستاد ولی باز هم تمرین کردم و حتی فرصت پیدا کردم در پست هافبک چپ بازی کنم. در بازی برگشت والنسیا را حذف کردیم. در آن زمان روزنامه‌ها به سرمربی فشار آوردند که من باید بازی کنم. 10 دقیقه به شدت من را به شدت تشویق کردند. روزهای خوبی داشتم اما از ناحیه عضلات پا دچار مشکل و راهی سکوها شدم.

* عشق و علاقه هواداران هامبورگ را فراموش نمی‌کنم

در هامبورگ حتی در دفاع راست هم گل زدم. آلمانی‌ها یک مثال دارند که می‌گویند «من همیشه پشت سرم را می‌بینم». پس از اینکه سرمربی تیم درخواست من را قبول کرد که در دفاع راست برای اولین بار بازی کنم به او گفتم بالای سرت را همیشه نگاه کن. بالاخره در دفاع راست بازی کردم. در یک بازی 4 بار با دروازه‌بان حریف تک به تک شدم و جنگیدم و خوشبختانه در این بازی هم روسفید بودم.

روزهای سختی در هامبورگ داشتم اما با این همه کش و قوس، من در هامبورگ ماندم و دال اخراج شد. در یکی از جشن‌هایی که گرفته بودند سرمربی تیم من را صدا کرد و گفت تو روی من را کم کردی. این برای من جالب بود. به هامبورگ و هوادارانش علاقه داشتم. وقتی در این تیم صاحب توپ می‌شدم 57 هزار نفر اسم من را یکصدا تشویق می‌کردند. حتی وقتی که به فرانکفورت هم رفتم هامبورگی‌ها من را تشویق کردند و هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.

باید بگویم در اولین سال در آلمان چون زبان بلد نبودم در بوخوم 6 ماه بد را داشتم ولی سپس به من خوش گذشت و سال‌های خوب رسید.

* فوتبالیست باید در زمین خودش را نشان دهد

نمی‌دانم چرا ماجرای نیمکت نشینی در فوتبال ایران با برخی جاها فرق دارد. فوتبالیست باید خود را در چارچوب سبز نشان دهد نه اینکه فقط برود و حرف بزند و مصاحبه کند. در بازی مقابل گهر از لیست 18 نفره بیرون گذاشته شدم و روز بعد به تمرینات رفتم. ژوزه نیز آنالیزور خود را به تمرین فرستاده بود. آنقدر جدی کار کردم که آنالیزور ژوزه به جوانان گفت مهدی 35 سال دارد و در اروپا توپ زده و ببنید با چه انگیزه‌ای تمرین می‌کند اما شما این کار را نمی‌کنید. من هم در همان لحظه بازیکنانی جوانی که از لیست خط خورده بودند را صدا کردم و گفتم با قهر و تمرین نکردن چیزی به دست نمی‌آید. فوتبالیست اگر بازی نکرد باید ناراحت شود اما حق ندارد به تیم ضربه بزند و این مشکلات را در خودم حل می‌کنم نه در تیم.

* در دربی هافبک دفاعی شدم

بعد از اینکه در هفته پنجم در رشت نتیجه را به داماش واگذار کردیم روز بعد ژوزه من را صدا کرد و در آستانه دربی به من گفت خودت را برای پست هافبک دفاعی آماده کن که من هم قبول کردم. البته در حال حاضر کمی جلوتر آمدم اما برایم مهم خدمت به تیم بود و هیچ وقت دنبال جار و جنجال نبودم. باز هم می‌جنگم اما از تصمیم خود مبنی بر خداحافظی از فوتبال در پایان فصل منصرف نمی‌شوم. همانطور که در 31 سالگی از تیم ملی کنار رفتم در انتهای فصل از فوتبال می‌روم.

22.jpg


* بهترین گلم را به چین و آمریکا زدم

گل‌های خوبی را برای فوتبال ملی و باشگاهی‌ به ثمر رساندم اما دو گلی که به چین و آمریکا زدم لذت بخش بود. یادم هست در این بازی‌ها کریم باقری به من گفت چقدر تو قبل از بازی خودت را گرم می‌کنی که من گفتم این گرم کردن به درد می‌خورد که همین اتفاق افتاد. آنقدر آماده بودم که به چین و آمریکا آن طور گل زدم. در 19 سالگی وارد تیم ملی شدم و با بازیکنان بزرگی تیم رابطه نزدیکی داشتم. آن زمان از هتل و اتاق تک نفره خبری نبود در زیرزمین مجموعه ورزشی انقلاب در اتاق‌های 5 نفره یا بیشتر به اردو می‌رفتیم.

* هیچ وقت دوست نداشتم مقابل بحرین بازنده باشیم

در تیم ملی ایران خاطرات تلخ و شیرین زیادی داشتم. در 21 سالگی در دقیقه 83 با آمریکا در شرایطی گل زدم که استرس و فشار عجیبی داشتم. شاید برخی از حواشی من به بازی با بحرین برمی‌گردد.

همیشه سعی می‌کنم مشکلم را در زمین فوتبال حل کنم اما شماره 14 بحرین که در اکثر بازی‌ها مقابل من قرار می‌گرفت به زبان فارسی مسلط بود و حرف‌های بسیار رکیکی می‌زد. در یک بازی هم در برابر بحرین رفتم از دایی حمایت کنم اخراج شدم اما خدا را شکر به جز آن بازی تلخ که مانع حضور ما در جام جهانی شد، همیشه بحرین را حتی 9 نفره شکست دادیم. هیچ وقت جفای داور لبنانی را به فوتبال ایران فراموش نمی‌کنم. روزی برد بحرین به من چسیبد که در ورزشگاه آزادی به جام جهانی رفتیم. درباره سال 2000 هم دوست ندارم زیاد صحبت کنم و مسائل حاشیه‌ای بود و تمام شد و رفت.

* جام حذفی جام شگفتی‌هاست

واقعا برای من جای سؤال است چرا تیم‌هایی که در لیگ پایین‌تر حضور دارند به برگزار نشدن جام حذفی اعتراض نمی‌کنند. یادم هست گسترش فولاد تبریز تا فینال جام حذفی آمد، پس جام حذفی جام شگفتی‌هاست.

در بوندس لیگا یکی از معتبرترین جام‌های حذفی است اما اینجا یک روز می‌گویند برگزار می‌شود و یک روز دیگر می‌گویند نمی‌شود. جالب این است که تازه گفته‌اند این بازی‌ها بدون ملی‌پوشان برگزار می‌شود. کجای دنیا این قانون وجود دارد؟ در لیگ برتر سه بازی می‌کنیم 20 روز تعطیل هستیم اما در کشورهای دیگر به لیگ‌هایشان اضافه می‌شود. آقای کی‌روش خودش در فوتبال روز دنیا مربی‌گری کرده است. کدام لیگ است که 20 روز تعطیل شود؟

* از حلالی دلجویی کردم

در سال 2000 که زیاد علاقه‌ای ندارم درباره آن حرف بزنم در یکی از معدود دفعات در برنامه 90 عصبانی شدم. در سالی که اتحاد در تیم ملی نبود در یکی از بازی‌های هامبورگ باخته بودیم و ناگهان برنامه 90 به من زنگ زد و من هم خیلی عصبانی بودم. انسان هم اشتباه می‌کند. من وقتی که به ایران برگشتم سریعا از حلالی دلجویی کردم. مشکل تیم ملی در سال 2000 من نبودم. اما تمام کاستی‌ها و مشکلات را بر سر من خالی و من را متهم به کم کاری کردند.

* مجبور شدم به تهران بیایم

در زمانی که در استیل آذین بودم در بازی با راه‌ آهن اخراج شدم اما به داور بی‌احترامی نکردم. فقط به داور گفتم همیشه پرچمت بالاست. شاید ایشان اشتباه شنید که من را اخراج کرد اما من باز هم می‌گویم بی‌احترامی نکردم.

پس از آن، شرایطم در داماش خوب بود. بهترین نیم فصل را در این تیم با حضور در رده ششم جدول پشت سر گذاشتم ولی مجبور شدم از گیلان به تهران بیایم. قرار بود باتوجه به اینکه خانواده‌ام در تهران هستند بعد از هر بازی دو روز به تهران بیایم اما واقعا نمی‌شد این اتفاق بیفتد. مشکلات خانوادگی‌ام را با عابدینی در میان گذاشتم و او به من اجازه رفتن داد. با هواداران داماش هم مشکلی نداشتم اما بازیکنی هستم که وقتی در جایی بازی می‌کنم باید رابطه‌ام با هواداران خوب باشد و حرمت‌ها از بین نرود. هواداران داماش با من خوب بودند اما تعداد معدودی از آنها شیطنت‌هایی داشتند که این هم در ورزشگاه‌های ما طبیعی است.

* دربی سال گذشته را فراموش نمی‌کنم

نمی‌دانم چرا زاید به کشورش رفت و برنگشته اما دربی سال گذشته برای من بسیار خاطره انگیز بود. در 10 دقیقه 10 نفره استقلال را شکست دادیم. در این بازی از کارهای مظلومی پس از گل دوم استقلال ناراحت شدم و با عصبانیت داخل زمین رفتم. خدا را شکر نتیجه برگشت اما این اتفاق دیگر نمی‌افتد. من در پرسپولیس در سال 76 نیز علیرغم اینکه خوب کار می‌کردم با کمک فرشاد پیوس در دیدار برابر استقلال با جا گذاشتن حسن‌زاده گل دلچسبی زدم.

با وجود این روزهای خوب در فوتبال هرگز پنالتی‌هایی را که مخصوصا از زمان قلعه نویی از دست دادم فراموش نمی‌کنم چون خاطرات بسیار تلخی برایم بود.

* نمی‌دانم در اصفهان چه بلایی سرم آمد

باور کنید هنوز هم نمی‌دانم در بازی با سپاهان در اصفهان چه بلایی سر ما آمد. آقای رحیمی مدیر عامل سپاهان به خنده‌های من اشاره کرد. نخواستم پاسخ ایشان را بدهم اما باید بگویم ما در آن شرایط می‌توانستیم قهقهه بزنیم و یا گریه کنیم. نقی‌زاده در وسط زمین دور خود می‌چرخید و در شرایطی که علی عسگر از من سوال می‌کرد فقط او را نگاه می‌کردم. حتما ایرادی بوده که این اتفاق افتاده است. من اهل فیلم بازی کردن و این حرف‌ها نیستم. همین الان هم سعی می‌کنم در تمرینات مزد زحماتم را بگیرم. در 35 سالگی هفته‌ای سه روز آدمک می‌کارم و ضربه کاشته می‌زنم اما گلم به مس کرمان واقعا شانسی بود.


23.jpg


 * کریمی برمی‌گردد

در مورد علی کریمی به اندازه کافی حرف زدیم. اتفاقی بود خانوادگی که باید راحت‌تر حل می‌شد ولی به درازا کشید. قبل از بازی با راه آهن به منزل ژوزه رفتم و یک بار هم با بازیکنان این کار را کردیم. نظر مثبت ژوزه را جلب کردیم. امروز تولد علی کریمی است و انشاءالله بعد از بازی تیم ملی او به تمرینات پرسپولیس برمی‌گردد. خیلی دوست دارم در کنار علی از فوتبال خداحافظی کنم. در همه جای دنیا این مشکلات وجود دارد و قابل حل است.

در خصوص عقد قراردادم در فصل جدید با پرسپولیسی‌ها در ابتدای فصل حرف و حدیث‌هایی توسط برخی افراد پیش آمد. من دوست داشتم همه بدانند از رفتن من از پرسپولیس یک بار، دو میلیون مارک و یک بار هم یک میلیون مارک نصیب باشگاه شد و مسئله‌ دیگری نبود.

* کار کی‌روش ناجوانمردانه بود

خیلی دوست داشتم درگیری لفظی کی‌روش و ژوزه در کشور خودشان حل شود. من در آن دخالت نمی‌کنم اما تنها مسئله‌ای که ناراحت شدم این بود که کی‌روش بعد از بازی با کره مدت‌ها وقت داشت جواب ژوزه را بدهد اما 3 ساعت قبل از بازی با پیکان علیه ژوزه بیانیه داد. این کار کی‌روش در روزهایی که همه رسانه‌ها نوشتند ماندن یا رفتن ژوزه به بازی با پیکان بستگی دارد ناجوانمردانه بود ایشان 2 هفته وقت داشت جواب ژوزه را بدهد اما بعد از بازی با کره این کار را نکرد. این ماجرا و اختلاف به من ربطی ندارد اما تیم ملی و پرسپولیس ضربه می‌خورند و باید مراقب باشیم.
منبع: فارس

۱۳۹۱/۸/۱۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...