نسخه چاپی

اگر می خواهید رحمت و مهربانی خداوند نصیبتان گردد، بخوانید

خداوند متعال آنقدر مهربان است كه گاه با كوچكترین رفتار و حركت صالح و نیك ما از گناهمان درمی‌گذرد.



به گزارش نما، در آیات و روایات آمده است که اگر شخصی بخواهد مورد رحمت الهی قرار بگیرد، باید خود نیز دارنده این صفت الهی در وجودش باشد و با دیگران با رحم و مروت برخورد کند.

آمده است که حضرت امام صادق (ع) فرمود:

اخبار مذهبی - یونس (ع) در حالى که از معصیت هاى قومش خشمگین بر کشتى شد، نهنگى براى غرق کردن آنان به کشتى حمله کرد. سه بار قرعه انداختند که به نام هرکس افتاد، او را در دهان نهنگ اندازند تا نهنگ با مشغول شدن به او از حمله به کشتى دست بردارد، هر سه بار قرعه به نام یونس افتاد؛ یونس گفت: منظور از حمله نهنگ من هستم، مرا در کام او بیندازید. هنگامى که او را در کام نهنگ انداختند خدا به نهنگ وحى کرد که من یونس را رزق و روزى تو قرار نداده ام؛ استخوانى از او مشکن و گوشتى از او نخور. نهنگ یونس را با خود در دریا به این طرف و آن طرف مى برد و یونس هم در تاریکى شکم نهنگ و تاریکى شب و تاریکى زیر آب فریاد مى زد:

[.. أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ][.. معبودى جز تو نیست، تو از هر عیب و نقصى منزّهى، همانا من از ستمکارانم].

نهنگ در دریایى حرکت مى کرد که قارون برزخش در آنجا بود و به عذاب الهى به جرم بخل و امساکش از پرداخت مال در راه خدا، رنج مى‌کشید. صدایى شنید که نشنیده بود؛ به فرشته گمارده شده بر خود گفت: این چه صدایى است؟ فرشته گفت: صداى یونس پیامبر در شکم نهنگ است،

قارون گفت: اجازه مى دهى با او سخن بگویم؟ فرشته گفت: آرى. قارون گفت: یونسا! هارون در چه حالى است؟ یونس گفت: از دنیا رفت، قارون گریه کرد! گفت موسى چه مى‌کند؟ گفت: موسى (ع) نیز از دنیا رفت، قارون گریست! خداى بزرگ که عظمتش بى نهایت است، به فرشته گمارده شده بر قارون وحى کرد که عذاب را به خاطر دل رحمى و مهر و دلسوزی او به اقوامش بر او سبک گردان؟! (۱)

در روایت نبوی هم می‌خوانیم که إِنَّمَا یَرْحَمُ‌ اللَّهُ‌ مِنْ عِبَادِهِ الرُّحَمَاءَ (۲) خداوند از میان بندگانش فقط به رحماء و افراد مهربان رحم می‌کند.

در روایت دیگری از امیر المؤمنین (ع) روایت است که خداوند در شب معراج به رسول اکرم (ص) فرمودند: یَا مُحَمَّدُ وَجَبَتْ‌ مَحَبَّتِی‌ لِلْمُتَحَابِّینَ فِیَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَعَاطِفِینَ فِیَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَاصِلِینَ فِیَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِی لِلْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیَّ وَ لَیْسَ لِمَحَبَّتِی عِلْمٌ وَ لَا غَایَةٌ وَ لَا نِهَایَةٌ. (۳)

اى محمّد! محبّت من به کسى اختصاص دارد که در راه من دوستى بورزد و به سایر افراد عاطفه داشته و شئون هم پیوندى را مراعات کند. آن شخصى محبوب من است که در امور زندگى بر من توکّل کند.

پی نوشت ها:

۱. برگرفته از کتاب فرهنگ مهرورزى نوشته استاد حسین انصاریان

۲. الجعفریات، ص ۲۰۸، باب الرخصة فی البکاء من غیر نیاحة

۳. إرشاد القلوب دیلمی، ج‌۱، ص ۱۹۹، باب ۵۴؛ بحار الأنوار (ط - بیروت) / ج‌۷۴ / ۲۱ / باب ۲

۱۳۹۸/۱۰/۹

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...