نسخه چاپی

كارآمدی ولایت فقیه در بحران های اجتماعی

حسن رحیم پور ازغدی

در مورد ولایت فقیه باید به خود کلمه ولایت فقیه توجه کنیم که برای آن مبانی مختلفی تعریف می‌شود، در ریشه لغت ولایت و موالات یک نوع از پی آمدن است، در مفاهیم اسلامی تسمیه‌ها همه در واقع یک نوع توصیف است، یعنی اسم‌هایی که گذاشته‌اند و کلماتی که انتخاب شده اتفاقی نبوده و به معنای کلمه و وصف دقیق آن توجه شده است.

اولا روشن باشد که در مبنای انقلاب با نظریه‌های مختلفی که در باب مشروعیت یعنی اینکه حکومت چه طور تشکیل بشود و چه کسانی حق حاکمیت داشته باشند، مطرح بود و همه آنها نقد و رد شده تا رسیدند به ولایت فقیه، مبنای جمهوری اسلامی نه نظریه جمهوریت غربی است، نه نظریه جمهوریت سکولار و غیر دینی، نه نظریه دموکراسی لیبرال و غربی است، نه نظریه قرارداد اجتماعی است، نه نظریه رضایت است نه نظریه اراده عمومی، نه نظریه سلطنت نه نظریه دیکتاتوری و استبدادی، نه نظریه مارکسیست‌ها است، نه نظریه وارثت است که حکومت ارثی باشد و نه نظریه قهر و غلبه است که هر که زورش بیشتر و با قدرت باشد حق حکومت داشته باشد.

ولایت فقیه هیچ کدام از اینها نیست، ولایت فقیه یعنی حکومت عدالت، حکومت فقاهت و مشروط به رعایت شریعت و اهداف شریعت اسلام است، مشروط به رعایت مصالح مردم، ولایت فقیهی که مد نظر امام (ره) بود، دو بُعد دارد یکی اینکه ولایت فقیه الهی و آسمانی است که مشروعیت ولایت فقیه و حکومت باید به اذن خداوند باشد و بُعد دوم بُعد مردمی و نقش مردم در بحث ولایت فقیه است که آن هم دلیل شرعی دینی و آسمانی دارد و در هر دو بُعد باید اشاره شود که جمهوریت از اسلامیت تفکیک نمی‌شود.

یعنی نمی‌توان گفت که جمهوری اسلامی دو بخشی است، یعنی یک بخش آن جمهوری است که نقش مردم است و بخش دیگر آن اسلامی است که بخش شرع و شریعت است، نه جمهوری آن از نوع اسلامی است یعنی این طور نیست که بگوئیم یک کفه جمهوری است و کفه دیگر اسلامی است بلکه جمهوریت آن مبنایش اسلام است و اسلامیت آن در قالب و شکل جمهوری اعمال می‌شود، بنابراین نه جمهوریت مستقل از اسلامیت آن است و نه اسلامیت آن مستقل از جمهوریت.

این جمهوریت با بقیه جمهوریت‌ها فرق می‌کند، چراکه مبنای این جمهوری اسلام است اما نحوه اعمال و اجرای اسلام قالب جمهوری و جمهوریت است یعنی برگزاری انتخابات و رجوع رأی مردم و این است تفاوت ولایت فقیه به شکل جمهوری اسلامی با حکومت‌های استبدادی در جهان به نام مذهب چه غیرمذهب و حکومت‌های نامشروع عیردینی جهانی چه به اسم استبداد و به اسم جمهوری دموکرات.

حضرت امام (ره) در جواب کسانی که می‌گویند ولایت فقیه را می‌خواهند نزدیک کنند به حکومتی مانند حکومت طاغوتی و استبدادی تصریح کردند که اگر ولایت فقیه در کار نباشد، طاغوت است ایشان ‌فرمودند اگر ولایت باشد، استبداد است و اگر ولایت فقیه نباشد نیز باز هم استبداد می‌شود، چراکه ولی فقیه نمی‌تواند به میل خودش هیچ کاری بکند و هیچ تصمیمی حق ندارد بگیرد و اگر ولی فقیه بگوید این حرف گفتم و یا این کار را انجام دادم چون دلم خواست و چون منافع ما در آن است این دیگر ولایت ندارد.

از دیدگاه اسلام همه حکومت‌های جهان به یک معنا استبدادی هستند منتها یا استبداد جمعی یا استبداد فردی، امام (ره) فرمودند اگر ولایت فقیه در کار نباشد طاغوت می‌شود و آن می‌شود استبداد و فقط ولایت فقیه است که استبداد ندارد و طاغوتی نیست، ایشان می‌‌فرمایند: اگر اذن خدا نباشد و یا اگر نصب رئیس جمهوری هم با تأیید و اجازه فقیه نباشد، غیرمشروع است و وقتی غیرمشروع شد طاغوت است، یعنی اگر دموکراسی و جمهوریت نباشد ولی مورد تأیید فقیه عادل، شرع و اسلام نباشد باز هم طاغوت و دیکتاتور است.

عکسش هم همین‌طور است یعنی اگر تحمیل، استبداد و غصب حقوق مردم باشد هم این خود یک امر غیرشرعی است، حتی اگر به نام مذهب صورت بگیرید، بنابراین صحبت فقیه است نه دلبخواهی نه طاغوتی.

فقیه یعنی انطباق با ضوابط شرع الهی و تعریف مشروعیت هم از نظر امام (ره) همین است، بعضی‌ها می‌گویند ولایت فقیه تا قبل از امام (ره) نبود و با این تعبیر که ایشان پدر نظریه ولایت فقیه است به اصطلاح از ایشان تجلیل می‌کنند و پشت سر در واقع می‌خواهند بگویند که ولایت فقیه ریشه نداشته است.

تا قبل از امام (ره) که ایشان نیز این را خودشان صریحا رد می‌کنند و کسانی که با فقیه آشنا باشند، می‌دانند که ولایت فقیه برمی‌گردد به امام معصوم و همه امامان ما در همه اعصار و دوران‌های مختلف با عبارات مختلف به این مسئله اشاره کرده‌‌اند و امام (ره) نیز تصریح کرده‌اند که موضوع ولایت فقیه چیز تازه‌ای نیست که به آن اشاره کرده باشیم، بلکه این مسئله از اول مورد بحث بوده است و ما فقط موضوع را بیشتر مورد بررسی قرار داده‌ایم، یعنی به اهمیت آن اشاره کرده‌ایم.

این نظریه را به روز کردیم و گفته‌ایم که امروز چگونه می‌شود آن را اجرا کرد و امروز آن را در دسترس آقایان قرار دادیم تا مسئله روشن‌تر شود، ما آن را آوردیم در بورس و دستور روز کردیم و الا در مبانی کتب فقهی و کلامی ما این موضوع بود، و این مسئله چیزی بود که همواره تمام فقها آن را فهمیده بودند.

امام (ره) ‌فرموده‌اند که مسئله ولایت فقیه نوآوری است اما بدعت نیست، مسئله ولایت برای فقها از طرف ائمه و اهل بیت (ع) ثابت شده است و در هر آنچه که خود آنها بر مردم دارند یعنی مسئولیت انبیا و ائمه مختومه نشده است و ما معتقد به خاتمیت هستیم که احتیاج به امام جدیدی نیست و امام معصوم بین ما که در دسترس ما باشد، نیست اما خاتمیت به این معنا نیست که مسئولیت و اداره حکومت اسلامی خاتمه پیدا کرده است.

ایشان می‌فرمایند خداوند، رسول اکرم (ص) را به ولایت و تدبیر امور سیاسی امت منصوب کردند و پس از ایشان امام علی (ع) را و سپس دیگر امامان معصوم از جانب شارع مقدس به ولایت تدبیری نصب شدند، ولایت تدبیری یعنی فقط ولایت به معنای محبت کافی نیست، محبت لازم است ولی فراتر از آن ولایت تدبیری است یعنی رهبری، یعنی حاکمیت و امروز امام زمان (عج) صاحب ولایت عظمی هستند.

بر اساس روایت متفاوت و دلیل عقلی و دلیل مرکب از عقل و تعقل در زمان غیبت امام زمان (عج) ولایت جامعه بشری از سوی شارع مقدس مستقیما به فقیهان عادل تفیض شده است یعنی فقیه عادل در عصر غیبت ولایت شرعی دارد از طرف خدا، رسول و اهل بیت و جدا از مسئله دموکراسی و این حق حاکمیت الهی است که تفیض شده به پیامبر و بعد امام معصوم و پس از عصر غیبت به فقیه عادل و اینها نظرات امام است در باب ولایت فقیه و مشروعیت الهی.

امام (ره) فرمودند شارع که همان خدا و رسول هستند، آورنده ولایتند، یعنی ولایت فقیه را خداوند قرار داده‌ است، به این معنا که فقیه عادل، ولی منسوب خداست و از طرف خداوند جامعه بشری بدون ولایت الهی به صلاح و رستگاری نمی‌رسد و تنها حکومت مشروع، ولایت الهی بر جامعه انسانی است و هر جامعه‌ای که تحت ولایت فقیه‌ عادل نباشد تحت ولایت طاغوت است و هر حاکمی که بدون نصب و اجازه شارع حکومت کند، طاغوت است چه سلطنت، چه جمهوری و فرقی نمی‌کند.

امام (ره) می‌فرمایند در ابتدای سال ۵۸ و زمان رفراندوم جمهوری اسلامی می‌گویند جمهوری دموکراتیک نگویید، بلکه جمهوری اسلامی بگویید، می‌گویند، ما خون دادیم برای جمهوری دموکراتیک، ما خون دادیم برای دموکراسی، جوان‌های ما خون دادند برای اسلام شما که از راه دور اینجا آمده‌اید تا یک آدم دموکرات را ببینید یعنی خودشان را، شما آمده‌اید برای زیارت یک آدم دموکراتیک یک متمایل به آمریکا یا شوروی را آمده‌اید ببینید، یا یک مسلمان را، آنها که فریاد می‌زنند دموکراسی باشد و اسمی از اسلام نمی‌آورند، مسیرشان غلط است بعضی از اینها حتی در صحبت‌هایشان بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم را هم نمی‌خواهند بگویند مقصد ما ملی نیست، مقصد ما نفت نیست، بلکه انقلاب ما آرمان‌هایش فراتر از جنبش‌های قبلی است، ما اسلام را می‌خواهیم، اسلام که آمد نفت هم درست می‌شود، مقصد این ملت اسلام است نه چیز دیگری ولایت فقیه هدیه‌ای است از سوی خدای تبارک و تعالی که به مسلمین داده شده است و این حکم الهی است و اینگونه نیست که ما اگر بخواهیم، فقیه عادل، ولایت دارد و اگر نخواهیم، عدالت ندارد که امام (ره) این را صریحا رد کردند.

امام (ره) فرمودند اگر می‌خواهید استبداد نباشد باید با ولایت فقیه همراهی کنید و اگر ولایت فقیه نباشد طاغوت است و حتی اگر رئیس جمهور هم به نصب ولایت فقیه نباشد، غیرمشروع و طاغوت است، حکومت باید با فقیه باشد یعنی باید با قوانین الهی و صلاح مردم اداره شود و این بدون نظارت فقیه نمی‌شود، در نظام اسلامی ولی امر اگر یک کلمه دروغ بگوید و یک قدم خلاف بگذارد عدالت دیگر ندارد، اسلام هر فقیهی را ولی نمی‌کند، آن کسی را که علم و عمل دارد، مشی اسلام دارد و همه عمرش را در راه اسلام و مسائل اسلامی می‌گذراند او آدم صحیحی است، او ولایت دارد و همه باید مطیع او باشند.

امام (ره) فرمودند حکومت با همه شئون و ارگان‌هایش تا از طرف شرع مقدس و خداوند تبارک و تعالی مشروعیت پیدا نکند اکثر کارهای مربوط به سه قوه بدون مجوز شرعی است و نامشروع خواهد بود، درب تمام ارگان‌ها بدون اذن ولی فقیه بسته می‌شود و اگر بدون مشروعیت الهی کارها را انجام دهند همه دولت‌ها و با تمام شئون دولتی طاغوتی و حرام خواهند بود، حتی ایشان می‌فرمایند که در برابر اسلام حتی آرا عمومی هم ارزش ندارد یعنی اکثر جمعیت و اکثر بشریت رأی‌گیری کنند و بگویند حرام را حلال کنید و حلال را حرام کنید آن آرا هیچ ارزشی از لحاظ شرعی ندارد.

امام (ره) می‌فرمایند اساسا رفراندوم و تصویب ملی در قبال اسلام ارزش و مشروعیت ندارد و لازم است که فقها اجتماعا و انفرادا حکومت تشکیل دهند این امر اگر برای کسی امکان داشته باشد، واجب عینی است وگرنه واجب کفایتی است و در صورتی که ممکن هم نباشد باز ولایت فقیه ساقط نمی‌شود، چون فقها از جانب خدا منصوب شده‌اند و حق حاکمیت دارند، امروز فقهای اسلام حجت بر مردم هستند و همان‌طور که حضرت رسول (ص) حجت خدا بودند و همه امور به ایشان سپرده شده بود، فقها هم از طرف امام حجت بر مردم هستند و همه امور مسلمین بر آنها واگذار شده است و مسلمین وظیفه دارند آنها را که واجد شرایط و رهبری نیستند را حذف کنند و آنها را که واجد شرایط رهبری هستند حکومت را به آنها یعنی به فقیه عادل بسپارند که مشروعیت الهی داشته باشند و این بعد مشروعیت الهی بودن حکومت ولایت فقیه است.

دسته‌ای دیگر نیز وجود دارد که امام (ره) منافاتی با آن ندارند این است که اگر فردی ولایت دارد از طرف خدا پس تکلیف مردم چیست مردم در خانه‌ها بروند و بگویند ما هیچ کاری با سیاست نداریم ولی امام (ره) در این ارتباط می‌گویند که چرا صددرصد ولایت فقیه بدون مشارکت و همکاری مردم قابل اعمال نیست و باید همه زن‌ها و مردها در مسائل اجتماعی و سیاسی وارد باشند، و همه باید بر حکومت، دولت و بر مجلس نظارت و اظهارنظر کنند ما نباید گمان کنیم که هر چه بگوییم و هر کاری بکنیم کسی حق اشکال ندارد، بلکه اشکال یک هدیه الهی برای رشد انسان است، پس مردم حق اظهارنظر دارند، مردم حق امر به معروف و نهی از منکر نسبت به مسئولان حاکمان و حکومت دارند و همه باید نظارت کنند بر امور، حتی اگر من پایم را کج گذاشتم ملت موظف هستند که بگویند خودت را حفظ کن و این یکی مسئله مهم است همه کارها به اسلام مربوط است پس ولایت فقیه به این معنی یعنی آری اما در عین حال به معنای استبداد نیست.

امام (ره) فرمودند ولی فقیه، فقیهی است که عادل و مردمی است و هر وقت فرمان می‌دهد آن موقع همه باید اطاعت بکنند والا به این معنی نیست که کسی سؤال نکند، کسی حرف نزند، وقتی مردم به خبرگان رهبری رأی دادند تا مجتهدان عادل را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند و وقتی که آنها هم فردی را برای رهبری تعیین کردند، حتما آن انتخاب قبول مردم هم است و در این صورت او ولی منتخب مردم می‌شود و حکمش نافذ است یعنی تا قبل از رأی مردم حکمش مشروع است و ولایت دارد اما بعد از رأی مردم نافذ هم می‌شود یعنی خود ولی فقیه را هم خود مردم انتخاب می‌کنند به واسطه خبرگانی که توسط خودشان انتخاب شده‌اند.

امام (ره) فرمودند جلوگیری از منکرات، سفارش به حق، امر به معروف و نهی از منکر بر همه مسلمین واجب است و انتقاد آزاد، اما توطئه آزاد نیست، تخلف از رهبری ولایت فقیه جایز نیست و شرعا حرام است و قانونا هم ممنوع، هر فردی از ملت حق دارد مستقیما سایرین، زمامدار مسلمین و مسئولان را استیضاح کند و آنها باید جواب قانع‌کننده بدهند و در این صورت اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشند از مسئولیت معزولند والا اگر دارند توضیح می‌دهند استدلال به قانون و شرع می‌کنند کسی حق ندارد مخالفت، تخلف و لجاجت کنند و او قانون‌شکن است و در تضعیف اسلام و مشروعیت نظام کار می‌کنند.

امام (ره) زمانی که دولت موقت را اول انقلاب تعیین کردند فرمودند که در اینجا آراء ملت حکومت می‌کند، اینجا ملت است که حکومت را در دست دارد همه ارگان‌ها را ملت تعیین می‌کند، ملت سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست دارد و اینها همه در ذیل و در کنار ولایت فقیه جمعند، ما دولت تعیین کردیم به حسب اینکه هم طبق قانون حق داریم هم به حسب آراء ملت حق داریم که ملت ما را قبول دارد و هم به حسب ولایت شرعی حق داریم و از هر نظری که نگاه کنید، من به پشتیبانی ملت دولت تعیین می‌کنم به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارند دولت تشکیل می‌دهم و خطاب مسئولات می‌فرمایند که تا ملت نباشد از دولت کاری نمی‌آید همه دستگاه‌های و حرکتی بدون استثنا بدون ملت کاری از آنها بر نمی‌آید خدمتگزار باشید به این ملت که دست‌های خیانت را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد هم امانت خدا و هم امانت مردم تا وقتی که این طور باشید، ملت پشتیبان شماست و مادامی که ملت پشتیبان شماست آسیبی به شما و کشور وارد نمی‌شود، پس این همه اختیاراتی که به ولایت فقیه سپرده شده مربوط به ولی فقیه عادل و مردمی است.

امام (ره) می‌فرمایند هر کسی که روحانی است و هر چیزی که گفت ما نمی‌گوییم شما باید از او تبعیت کنید ولا خودش تابع ولایت نباشد، نه بلکه خود او هم باید تابع شریعت باشد و در راستای مصالح اسلام و مسلمین نظر بدهد و اگر فقیهی برخلاف مصالح و موازین اسلام حرفی بزند و اگر فسخی مرتکب شود خود به خود از مشروعیت منعزل است، زیرا از امانت‌داری ساقط شده است، چراکه ولایت فقیه به معنای زورگویی نیست، بلکه حکومت قانون است و در اسلام قانون است که حکومت می‌کند.

در ارتباط با قضیه انتخابات و سخنرانی تاریخی مقام معظم رهبری باید گفت که تعبیر ایشان این بود که در تمام خانه‌ها، کوچه‌ها و محله‌ها بحث و مناظره درباره کاندیداهای انتخابات رایج شد حتی طوری ‌شد که در خانواده‌ای بین اعضای آن اختلاف به وجود آمد که یکی می‌گفت به این کاندیدا رأی دهم و دیگری می‌گفت به کاندیدای دیگر، خوب این مسئله تا یک حدش خوب بود و این نشانه مشارکت مردم بود و مقام معظم رهبری نیز از این مسئله تجلیل کردند، ولی در بحث انتخابات که باید به آن اشاره کرد، کارآمدی ولایت فقیه در بحث‌های ۳۰ سال پس از انقلاب اتفاق افتاد که آخرین مورد آن بحث انتخابات است اگر به کشورهای همسایه اطراف خود نگاه کنیم این مشکل اگر در هر کدام از کشورها پیش می‌آمد، تبدیل به جنگ داخلی، وابستگی و اشغال کشورشان توسط اجانب می‌شد اما در ایران و انقلاب بارها و بارها از این مسائل پیش آمد ولی فقط به خاطر وجود ولایت این مسئله مهار شد و اگر ولایت فقیه نبود امکان هر چیزی وجود داشت.

با اشاره به خطبه تاریخی مقام معظم رهبری در زمان انتخابات که چه طور کارآمدی ولایت فقیه را اثبات کردند باید اضافه کرد که ولی فقیه با انسجام و اتحاد ملی توطئه‌های خارجی و خطرناک داخلی را مهار کردند و با یک صحبت و با نفوذی که ایشان در بین مردم دارند این خطبه را آگاهانه و منصفانه تحلیل کردند و با سعه صدر و در عین حال با قاطعیت و دقت و تسلط به خود آرامش و سکینه را در بین مردم ایجاد کردند، در لحاظات بحران و اختلافات داخلی که همه هیجانی و عصبی بودند در جایی که باید نقطه آرامش به وجود می‌آمد ایشان با طمانیه آرامش را در جامعه پمپاژ و منتقل کردند، ایشان با درایت این کار را انجام دادند، به عنوان مثال اگر به افغانستان، پاکستان و عراق و فلسطین نگاه کنیم ملت ما صد برابر این کشورها مشکل داشت، همه این مشکلات را به برکت ولایت فقیه در همه جا حل کرد ولی آنها هنوز در بحران‌ها گرفتار شده‌اند و من معتقدم که این همه ملت‌ها با تمام قربانی‌های زیادی که دادند و زحمات و مصیبت‌های زیادی که کشیدند، هنوز هم از بحران‌ها خارج نشده‌اند یک مسئله‌اش به خاطر فقدان ولایت فقیه است، ولی برخلاف کشورهای منطقه خاورمیانه کشور ما در طول این ۳۰ سال با تکیه بر ولایت فقیه از تمام بحران‌ها سرآمده شده است.

دولت بوش مدعی بود که می‌خواهد یک خاورمیانه جدید را تأسیس کند، ولی آنها شکست خوردند و حتی در برخی از کشورهای همسایه ادعای رهبری دینی کردند مثل طالبان که در نهایت به جنگ‌های داخلی گروید، سپس تصمیم گرفتند خاورمیانه کوچک تأسیس کنند و ترورهای زیادی را در کشورهای همسابه به راه انداختند بعد هم تصمیم گرفتند که ایران را تجزیه کنند و به تکه‌های کوچک تقسیم کنند و شروع به تحریم، فشار و تهدید شروع کردند و هدف از اشغال عراق و افغانستان در اصل ایران بود ولی آخرین حرف‌هایی که مقام معظم رهبری فرمودند این بود که شما نمی‌توانید کودتای مخملی در اینجا راه بیندازید و این را بدانید که ایران گرجستان نیست.

در خطبه مقام معظم رهبری یکی دیگر از مسائل مردم محوری بود، ولی فقیه ولایت الهی دارد ولی در عین حال مردم محور است ایشان از اول خطبه از مردم تکریم و تعظیم کردند و اصالت را به مردم دادند، ایشان صریحاً اعلام کردند که من در برابر مردم ابراز ادب و تواضع می‌کنم فرمودند که مردم، شما همه دموکراسی‌های دنیا را بی‌آبرو کردید، به لحاظ کمیت و کیفیت، هم دموکراسی‌های واقعی غربی و دموکراسی‌های قلابی را، ایشان در آن خطبه تواضع نشان دادند و فرمودند این مشارکت کار من نیست بلکه کار خود شماست و فرمودند کار خداست و فرمودند دست ولی عصر (عج) است اینکه هر اتفاقی و روزی‌ای که در جامعه به وجود می‌آید به جای اینکه به ولایت فقیه منتسب بکنند به خدا و به مردم منتسب ‌کردند.

نکته دیگر در این خطبه ابراز اعتماد به نسل جوان بود، ایشان فرمودند یک عده‌ای از جوانان می‌ترسند و دیگران را از آنها می‌ترسانند و یا به جوانان شک دارند و می‌گویند که جوانان خطرناکند و معتقدند که این نسل جوان تمام ارزش‌های انقلاب را از بین می‌برد اما مقام معظم رهبری اعلام کردند و نشان دادند که دقیقاً به عکس بود نسل جدید در انقلاب و در همه انتخابات با چشم باز و با شور و شعور سیاسی به صحنه آمد.

نکته دیگر در خطبه مقام معظم رهبری به رسمیت شناختن اختلاف سلیقه‌ها بود که ما در جمهوری اسلامی به دنبال دیکتاتوری نیستیم، که همه یک کلیشه باشند و یک حرف را بزنند، وحدت امت واحده وجود دارد در ذیل ولایت فقیه اما کثرت و تکثر هم هست، ایرادی ندارد، اختلاف سلیقه و اختلاف نظر وجود دارد، تفاوت‌ها را ما طبیعی می‌بینیم و نمی‌خواهیم بگوئیم که همه باید یک سلیقه باشند و یک دست‌سازی مد نظر ما نیست.

نکته دیگری که مقام معظم رهبری در آن خطبه‌ مطرح کردند این بود که تبعیض بین اقشار ملت وجود دارد ولی در پشت صحنه همه خودی هستند، اقوام مختلف، مذاهب، طبقات و اینها همه یک تعهد جمعی دارند نسبت به اسلام و انقلاب.

نکته دیگر در این خطبه بحث جمهوریت و اسلامیت یگانه بود که نه دیکتاتوری، نه دموکراسی سکولار غربی است بلکه مردم‌سالاری اسلامی یک راه سومی است که هر دو الگوی حاکم در جهان را زیر سؤال برده است، در مردم‌سالاری اسلامی، دموکراسی اسلامی وجود دارد که مردم با اعتقاد، اعتماد و عشق به پای صندوق‌های رأی می‌آیند و رأی می‌دهند.

دیگر اینکه روح امید و نشاط را مقام معظم رهبری در جامعه دمیدند و مردمی که نگران بودند چه اتفاقی می‌افتد و این بحران به کجا می‌رسد، ایشان یأس و اضطرابی را که در جامعه رسوخ پیدا کرده بود، با تدبیر و سعه صدر به آرامش تبدیل و اعلام کردند که سرمایه اصلی انقلاب اسلامی، اعتماد مردم است، نه قدرت، نه ثروت و نه چیز دیگر.

ایشان فرمودند دشمن می‌خواهد بحران اعتماد به وجود آورد، بعد بحران مشارکت را درست کند و بعد بحران مشروعیت سیاسی را برای کشور ایجاد کند، یعنی اولین کاری که دشمن می‌کند این است که مردم شک کنند که این نظام خیانت می‌کند به رأی ملت و اهل تقلب است آن هم در این ابعاد و بعد بگویند که دیگر اعتماد نکنید و بعد در انتخابات شرکت نکنید ایشان تصریح کردند که حمله به اعتماد مردم و به انقلاب، صدمه‌اش بیشتر از شکستن شیشه و آتش زدن اتوبوس و بانک است، مقام معظم رهبری بیان کردند که هنوز انتخابات برگزار نشده بود، چند ماه قبل می‌گفتند تقلب صورت می‌گیرد در صورتی که انتخاباتی برگزار نشده بود.

نکته دیگر در این خطبه تاریخی نظر مقام معظم رهبری در مورد پذیرش مشارکت بود، ایشان فرمودند که در جمهوری اسلامی رقابت آزاد و جدی است نه رقابت محدود تشریفاتی و نمایشی، یعنی هم مشارکت ملت را قبول داریم و در تعیین حاکمان و هم رقابت جدی و شفاف را، منتها اینکه رقابت در داخل چارچوب نظام باشد، رقابت له و علیه نظام نیست بنابراین رقابت و تکثر آزاد را اعلام کردند که کاملا می‌پذیریم اما در چارچوب قانون.

نکته دیگر سعه صدر مقام معظم رهبری بود که ایشان صریحا اعلام کردند که من یک رأی دارم و رأی من مخفی و شخصی است مردم مجبور نیستند که از رأی من حمایت کنند و من اعلام نکردم که به چه کسی رأی دادم و بعد از انتخابات فرمودند که ما این چهار نفر را جزو نظام اعلام کردیم و رأی هم دادیم و این ‌جور نبود که ما افکار چهار کاندیدا را در یک سطح بدانیم، ولی به هر حال در آخر انتخاب با مردم است و مردم حق انتخاب دارند تا تصمیم بگیرند.

نکته دیگری در این خطبه این بود، ایشان فرمودند عقیده نداریم که فقط تک گویی مطرح شود، بلکه دیدگاه‌های مختلف مطرح می‌شود دفاع از مناظره شفاف و دیالوگ، نه تک‌گویی، دفاع از نقد و انتقاد، دفاع از اینکه همه باید پاسخگو باشند، همه مسئولان که رهبری ‌نیز در صحبت‌هایشان گفته‌اند که حتی خود رهبر هم باید پاسخگو باشند و هست، هم در برابر ملت، هم در برابر نمایندگان مردم که خبرگانند پاسخگو بود و هست و خواهد بود، ما طرفدار شفافیت هستیم، در برنامه‌ها و مواضع، نه طرفدار کلی‌گویی و حزب مردم، تعبیر ایشان این بود که کاندیداها در مقابل چشم مردم بدون ابهام و پیچیده‌گویی حرف‌هایشان را زدند و مردم آگاهانه انتخاب کردند و هیچ کس نمی‌تواند بگوید که مردم کورکورانه انتخاب کردند و فریب خوردند، جمهوری اسلامی اندرونی و بیرونی ندارد که در داخل چیزی را بین خودمان بگوییم و در بیرون به مردم خلاف آن را بزنیم و صریحا آنچه بود و هست را مطرح کردیم و مردم همه چیز را دیدند.

ایشان نظرشان این بود که جمهوری اسلامی در اتاق شیشه‌ای قرار دارد، شفاف و روشن و چیزی مخفی از مردم ندارند و مردم همه چیز را شنیدند و خود انتخاب کردند مردم محرم هستند و نامحرم نیستند و آگاهی ملت اصل است نه ناآگاه نگهداشتن و اینکه رأی مردم ناضی از این دقت‌هاست رأی مردم زینتی نیست و حق انتخاب با مردم بود و البته در چارچوب شریعت با تنفیذ ولایت فقیه، ایشان تعبیر کردند که این مباحثه‌ها و گفت‌‌وگوها ذهن‌ها را پرورش داد و قدرت انتخاب به مردم داد و ما همین را می‌خواهیم.

نکته دیگر در این خطبه این بود که ایشان به جامعه درس سعه صدر و تحمل دادند که این قدر بی‌تحمل نباشند تا یک کسی خلاف نامزد ما چیزی گفت عصبانی شوید و همه چیز را از بین ببریم، یا همدیگر را تهدید کنیم و یا به یکدیگر توهین کنیم، ایشان آموزش دادند که همه گروه‌ها و جریان‌ها، همه نخبگان سیاسی مشارکت کنند، همه نقد کنند و پاسخگو باشد و سعه صدر داشته باشند، گفت‌وگو و بحث باشد، اما کینه نباشد و تحمل داشته باشید مناظره باشد، اما احساساتی و عصبی نشویم و سیاه‌نمایی نکنیم، به همدیگر تهمت نزنیم و بی‌انصاف نباشیم، آزادی بیان باشد اما التهاب و ایجاد نگران و کینه بین افراد نباشد.

نکته دیگر انصاف خود مقام معظم رهبری در نقد طرفین بود ایشان هر چهار نامزد را با مناظره‌هایشان با سعه صدر و با انصاف نقد کردند و با وجود اینکه خود رهبری نظر برخی از نامزدها را قبول نداشتند و با برخی از آقایان هم اختلاف نظر داشتند اما احترام اشخاص را حفظ کردند ایشان تصریح کردند که ما اختلاف نظر با برخی از آقایان داریم وی بدون سند نباید حرفی زد و نباید تهمت زد.

در عین حال تأکید صریح، قاطع و مجدد ایشان در مورد عدالت اقتصادی قاطع و بدون تبعیض که در مورد هیچ کس حتی از نزدیکان خود مقام رهبری یا غیر رهبر هیچ کس معاف نیست و ایشان فرمودند که موضع جمهوری اسلامی در مورد مسائل اقتصادی موضع روشنی است و با فساد در هر نقطه‌ای باید مبارزه کرد و با هیچ کس تعارف نداریم، ما نمی‌گوییم که فساد در نظام وجود ندارد و اگر نبود که من فرمان 8 ماده‌ای را نمی‌دادم ولی طوری سیاه‌نمایی نکنیم که انگار یک نظام فاسد داریم و کم کم دزدی‌ها رو می‌شود که همه دزد هستند امروز این لو رفت و فردا کس دیگری، مقام معظم رهبری فرمودند ما یکی از سالم‌ترین نظام‌های سیاسی جهان را داریم که البته فساد در آن وجود دارد که باید قاطعانه با آن مبارزه و برخورد شود، بدون تبعیض و جهاد بدون فساد لاینقطع ادامه پیدا کند.

مقام معظم رهبری در خطبه تارخی فرمودند اینکه با فساد مبارزه کنیم، تضعیف نظام نیست انکار فساد و عدم مبارزه با فساد است که تضعیف نظام است و ایشان فرمودند که اگر ما بازی در بیاوریم و خودمان را فریب بدهیم باید کم کم فساد واقعا ریشه‌دار می‌شود و آن توسعه پیدا می‌کند و مثل خیلی از کشورهای دنیا که تا خرخره در فساد اقتصادی غرق هستند و مبارزه با پولشویی را شعارش را می‌دهد اما فاسد هستند مانند آنها می‌شویم و ما نباید مثل آنها شویم.

نکته بعدی فراجناحی و فراگروهی سخن گفتن مقام معظم رهبری بود، ایشان گفتند که همه 40 میلیون رأی متعلق به جبهه انقلاب بود و هر کس به هر کس که رأی داد نه فقط 25 میلیون رأیی که به رئیس جمهور منتخب دادند، خط انقلاب 40 میلیون رأی دادند نه 25 میلیون و این نکته مهمی بود که ایشان تاکید کردند.

تاکید ایشان روی امانت‌داری نظام در انتخابات بود که ما اهل خیانت به رأی مردم نیستیم که ممکن است کسانی بگویند به خاطر وظیفه شرعی و احساس خطر کردن یا برای مصلحت کمی آرا را پس و پیش کنیم و ایشان فرمودند که همچنین امکانی وجود ندارد که بشود 11 میلیون رأی را با ناظران دقیق هر صندوق جابه‌جا می‌کنند، این هیچ معنایی ندارد و امکان تقلب اصلا وجود ندارد و رأی مردم امانت شرعی تلقی می‌شود و در جمهوری اسلامی و خیانت به آن خیانت به شرع است.

نکته دیگری که مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند قانون‌محوری و دفاع از قانون بود و اگر مدام بخواهیم به قانون تبصره بزنیم و فشارپذیر باشیم و مدام فراقانونی کنیم این روح استبدادی و دیکتاتوری در جامعه رایج می‌شود، نفی افراطی‌گری و خشونت‌های خیابانی از نکاتی بود که ایشان تاکید کردند و فرمودند مردم طرفدار خشونت‌های خیابانی نیستند و نخبگان سیاسی مراقب باشند که طرفداران خود را تحریک نکند و اینکه بخواهیم کف خیابان مسائل را حل کنیم این خود تضعیف صندوق رأی است و اصلا رأی خود فصل‌الخطاب است، ما انتخابات برگزار می‌کنیم که بگوییم اختلاف نظر داریم ولی به رأی اکثریت عمل کنیم و فلسفه انتخابات همین است، در غیر این صورت دیکتاتوری و هرج و مرج است و همه می‌دانند که مردم اگر لحظه‌ای احساس کنند که ولایت فقیه به این نتیجه برسد که دشمن می‌خواهد ریشه را بزند ولی فقیه بیاید به صحنه آن موقع خواهند دید که ریشه‌های ولایت فقیه تا کجا در این اعماق قلب ملت قرار دارد و آن زمان خواهد بود که چگونه این 40 میلیون در صحنه خواهند آمد.

همچنین مقام معظم رهبری فرمودند که جسم ناقصی دارم و جان ناقابل که در برابر اسلام ناقابل است اما در بین امت قابل‌ترین جان، جان رهبری است و اینکه اندک آبرویی دارم که آن را هم از خدا و امام زمان (عج) دارم که آن را هم در راه خدا می‌دهم و وقتی که رهبری حاضر هستند جان، مال و آبروی خود در این راه بدهد بقیه ملت هم همین طور هستند و رقابت‌ها و اختلاف‌ نظرها می‌آید تا یک حدی باید رعایت شود ولی اگر از حدی بگذرد دیگر آنجا هیچ کس تحمل نخواهد کرد.

* گفتاري در جمع دانش‌آموزان بسیجی خراسان شمالی

۱۳۹۰/۱۲/۱۷

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...