نسخه چاپی

در آستانه چهلمين روز درگذشت آيت الله انواري

عارف و سالك الی الله

حسین انواری

مرحوم حضرت آیت الله انواری الگویی برجسته از عارف سالک الی الله و مبارز خستگی ناپذیر مخلص در خدمت خلق خدا بود. آنگونه زیست که آنگونه رفت.
حسین انواری- عارف سالک الی الله همواره بدنبال تحصیل خاص الهی است و هدف را احیای توحید و طرد هرگونه شرک و کفر و نفاق قرار می‌دهد، بنابراین نمی‌تواند لحظه‌ای از مبارزه در راه دین محمدی (ص) اعراض کند، و هرگز نمی‌آرامد مگر آنکه به محبوب خود برسد، و به محبوب خویش واصل نمی‌گردد جز آنچه که در اختیار اوست در راه محبوب نثار کند، با آگاهی از اینکه از خود هم چیزی ندارد. لذا تنها تکیه‌گاه و امیدش فقط خداوند است و دیگران را مجاری فیض الهی می‌داند.
سالک الی الله نیازمند مرکب و توشه راه است. محبت و عشق به خداوند مرکب راهوار این راه، و «تقوا» زاد و توشه این مسیر طولانی و پر پیچ و خطر. چون محبت بدون معرفت ممکن نیست و مقدار محبت به میزان معرفت بستگی دارد، لذا محبت عارف سالک بیش از محبت دیگران است. آن‌ها که مجذوب محض‌اند این چنین‌اند و آیت الله انواری اینگونه بود.
آیت اللّه انواری با آنکه عبادتش «عبادت آزادگان» بود و از «عبادت آزمندانه» و «عبادت بردگانه» بر حذر می‌بود، ولی دائماً متذکر می‌شد که: «راه طولانی و سفر بسیار سخت و دست من خالی و زاد و توشه‌ام اندک است».
خداوند در اندیشه‌اش آنچنان به بزرگی نشسته بود که جا برای غیرخدا باقی نگذاشته بود. دنیا را مزرعه آخرت می‌دانست و بر این باور بود که بدون فروش متاع دنیایی که رأس کل خطیئه است اگر مبارزه در راه دین صبغه الهی نداشته باشد به پیروزی حق نمی‌رسد.
نوافل و ادعیه تا لحظات ارتحالشان ترک نشد. راز و نیاز عاشقانه‌اش در نیمه‌های شب در کلام نگنجد. در تهذیب خود از اعمال و تلاش بی‌وقفه‌اش راضی نبود. محاسبه نفس‌اش چنان بود که گویی هر لحظه به عرصه قیامت فراخوانده شده و مورد سؤال است.
با تلاوت قرآن، همواره خود را مخاطب آیات الهی می‌دید و شفاء درد‌هایش را طلب می‌نمود.
باورش به کریمه «کُلُّ مَن عَلَيها فان» او را بدنبال «فانی نشدنی»‌ها کشانده بود و رغبتی به زوال پذیر‌ها در اندیشه و عمل نشان نمی‌داد و مراقبه و محاسبه‌اش یک تکلیف دائمی بود و لحظه‌ای از آن غفلت نمی‌ورزید.
ایمانش با یقین توأم گشته و در کار دینش از قوت و قدرت برخوردار بود. سیاست را عین دیانت می‌دانست و مبارزه را با این اندیشه آغاز و تا آخرین لحظات عمرشان ادامه داد.
«زمام دلش» را خود بدست داشت و خود را از اسارت دنیا بر کنار می‌داشت و خویشتن خود را هرگز به دروازه‌های بازی مبدل نکرد و در راه باطل وارد نشد و از راه حق بیرون نرفت.
سختی‌ها و دشواریهای سنگین زندگی را با کمال گشاده رویی با وقار و صبوری استقبال می‌نمود و اعتدال و ثبات‌اش همواره محفوظ بود. بر کسی که بر او ستم روا می‌داشت بر او می‌بخشید و شکیبایی پیشه می‌ساخت.
تبسم و نشاط دائمی‌اش در همه احوال جاری بود. خُلق خوش‌اش با دور اندیشی قرین و از طمع گریزان و آن را بمانند حجاب دیده عقل می‌نگریست و از ستایش و تعریف چاپلوسانه انزجار می‌داشت و در آن حال به خداوند پناهنده می‌شد و از او استمداد می‌طلبید.
هیچکس را با القاب زشت نمی‌خواند و در مصایب مردم را شماتت نمی‌کرد. گفتارش نرم و همراه با تواضع و فروتنی و پرهیز از تکبر، و سبقت در خیرات مشی همیشگی او بود. از تنگ نظری و بخل برکنار بود. درخوبی‌ها ونیکی پیشتاز، وقول وفعل‌اش برهم منطبق و در عین نرمش هوشیار بود.
حلم‌اش عالمانه و حالت تسلیم و رضا در برابر مشیت الهی، و آرزویش تحقق کامل حکومت ولایی و گسترش نظام اسلام ناب محمدی (ص) در جهان بود و بر حرکت مردم با هویت اسلامی با همه وجود اهتمام داشت.
افتخارش همراهی صادقانه با نهضت اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و همیاری مقام معظم رهبری (مدظله العالی) بود. و به شکرانه نعمت وجود رهبری هوشمندانه و مدبرانه و حکیمانه معظم له سجده شکر بجا می‌آورد و از درگاه الهی طلب عزت و توفیق روزافزون می‌نمود. و امیدوار به تحقق اهداف عالیه نظام اسلامی.
مرحوم حضرت آیت الله انواری الگویی برجسته از عارف سالک الی الله و مبارز خستگی ناپذیر مخلص در خدمت خلق خدا بود. آنگونه زیست که آنگونه رفت. سرانجام در سحرگاه ۲۳ مهرماه ۱۳۹۱ مطابق با ۲۷ ذی القعده ۱۴۳۳ در هوشیاری کامل و هنگام قرائت قرآن و دعا و ثناء الهی و ذکر مصائب اهل البیت (ع) و در حال تضرع و ندبه بدرگاه الهی، دعوت حق را لبیک گفت و به دارالقرار رسید. روانش شاد و خدایش اجر و پاداش شایسته عنایت نماید و در فرازی از وصیت نامه‌اش نگاشت:
«به مردم توصیه شود که بیاد خدا باشند و نعمت‌های خدای متعال را در خلاف رضای او مصرف نکنند و در یک کلمه با خدای رحمن و رحیم قهر نکنند و ارتباطشان را با قادر متعال محکم نمایند که خالق و ربّ ما خدای خوبی است و هرچه هست از ناحیه اوست. هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن لیس کمثله شی و هوالسمیع البصیر و بیده ازمه الامور، همه بدبختی‌ها که گریبانگیر اجتماع ما می‌شود فراموشی از خدای حاضر و ناظر بر اعمال و غفلت از حساب قیامت و روز جزاست.»

«وَاخْصُص اللّهُمَّ وَالِدَیَّ بالْکرامَۀِ لَدَیْکَ
والصَّلاةِ مِنْکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین»

۱۳۹۱/۹/۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...