نسخه چاپی

توهم مالیخولیایی فتنه گران برای حضور در انتخابات

صالح اسكندری

يکي از مهمترين فلسفه هاي سوگواري هر ساله براي اباعبدالله الحسين(عليه السلام) و ياران و اهل بيت باوفايش (عليهم السلام) بازخواني آسيب شناسانه اوضاع سياسي و اجتماعي است که منجر به مصائب عظيم عاشورا مي شود. اينکه چه اتفاقي مي افتد جامعه اسلامي تنها پس از گذشت 50 سال از رحلت پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله وسلم) به نقطه اي مي رسد که در انظار عمومي فرزند همين رسول خدا به فجيع ترين شکل ممکن پاي منافع سياسي و مطامع دنيوي عده اي مسلمان نما قرباني مي شود. بعد از رحلت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) با فاصله گرفتن جامعه از ارزشهاي اسلامي، زمينه هاي تبعيت از هواي نفس و بدعت گذاري در دين در بين مسلمانان به وجود آمد و روحيه تبختر، نژادپرستي، مال اندوزي و راحت طلبي بر جامعه اسلامي مستولي شد و زخم هاي جوش نخورده دوران جاهلي نظير نفاق، جهالت، خباثت، خيانت و... دهان باز كرد. خطبه حضرت زينب(سلام الله عليها) در کوفه و خطبه حضرت سجاد (عليه السلام) در مسجد شام آسيب شناسي انقلاب نبوي و علوي است. اين خطبه نهيبي بود به کساني که در زمانه فتنه حق را از باطل تشخيص ندادند و در مقابل حق ايستادند و يا به وظايف تاريخي خود عمل نکردند. در نقلي آمده است حضرت علي بن الحسين(عليه السلام) در مسجد شام روي به يزيد كرد و گفت: "اي يزيد! اين پيغمبر، جد من است و يا جد تو؟ اگر گويي جد من است، همه مي‏دانند كه دروغ مي‏گويي، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روي ستم كشتي و مال او را تاراج كردي و اهل بيت او را به اسارت گرفتي؟ ! اين جملات را گفت و دست برد و گريبان چاك زد و گريست و گفت: به‌خدا سوگند اگر در جهان كسي باشد كه جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا اين مرد، پدرم را كشت و ما را مانند روميان اسير كرد؟ ! آن‌گاه فرمود : اي يزيد! اين جنايت را مرتكب شدي و باز مي‏گويي: محمد رسول خداست؟ ! و روي به قبله‏مي‏ايستي؟ ! واي بر تو! در روز قيامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند. پس يزيد فرياد زد كه مؤذن اقامه بگويد! در ميان مردم هياهويي برخاست، بعضي نماز گزاردند و گروهي نماز نخوانده پراكنده شدند."
سيره حضرت زينب(سلام الله عليها) و حضرت علي بن الحسين(عليه السلام) در آسيب شناسي فتنه ها درس بزرگي براي جامعه اسلامي در همه زمانهاست.آسيب شناسي انقلاب نبوي و انقلاب علوي توسط حضرت سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب(سلام الله عليها) شيعيان را به خود آورد و موجي از تنفر از دستگاه حاكميت اموي را در بين مردم رواج داد. از اين پس بود كه موج بيداري اسلامي جامعه را فرا گرفت و زمينه قيام توابين ، قيام حره، شورش در حجاز، قيام در عراق ، قيام مختار بن ابي عبدالله ثقفي و قيام زيد بن علي را ايجاد كرد. در واقع اگر نبود خطبه هاي زينب كبري(سلام الله عليها) و روشنگري هاي
علي بن الحسين(عليه السلام) كربلادر كربلامي ماند و... .
جامعه اسلامي هيچ گاه از فتنه در امان نبوده است و فتنه ها در آخر الزمان به مراتب پيچيده تر هستند. از اين رو ضرورت دارد که زينب وار و سجاد وار فتنه گران را دائما مورد خطاب قرار داد که چرا ستم کردند؟ چرا دروغ گفتند؟ چرا جبهه حق را ياري نکردند؟ چرا مردم را فريب دادند؟ چرا سکوت کردند؟ و چرا زماني که نداي هل من ناصر امام زمانشان بلند بود در سوراخ موشي پنهان شده بودند؟ و ...
پس از انتخابات شكوهمند22 خرداد سال 1388 فتنه اي بس عظيم عليه نظام اسلامي راه افتاد. در اين فتنه جريان نفاق با تمام منابع و امكانات داخلي و به پشتوانه حمايتهاي مادي و سياسي بيگانگان سعي كرد با بدعت گذاري مانع از تشخيص حق و باطل در نگاه مردم شود. با شعار يا حسين به جنگ حسين زمان آمد و با رنگ منتسب به ائمه(ع) به مصاف نايب بر حق امام زمان(عج) آمد و با ادعاي خط امامي بودن مقابل خلف صالح حضرت امام خميني(ره) ايستاد. دشمن در صدد بود با كپي برداري از شعارهاي انقلاب و به حاشيه راندن منطق امام خميني(ره) به تعبير مقام معظم رهبري يك “جمهوري اسلامي تقلبي” را در مقابل جمهوري اسلامي حقيقي كه ميراث ناب و گرانبهاي امام خميني(ره) است علم كند كه البته چيزي از سيرت مبارك نظام اسلامي به ارث نبرده است. تنها صورتي بي محتوا و متمايل به زرق و برق نظام هاي سكولار است.
فتنه گران در عاشوراي 88 با سرکردگي مستقيم منافقين به دستگاه عزاداري اباعبدالله الحسين(ع)، هيئت ها، حسينيه ها و عزاداران حسيني اهانت و جسارت کردند. رخداد ناگوار عاشوراي سال 1388 در تهران به فرماندهي منافقين صورت پذيرفت و همان ها مسئوليت آن را برعهده گرفتند. منافقين جشن و پايكوبي در روز عاشورا را در کارنامه سياه خود داشتند. حوادث خرداد 60 تومار منافقين را در هم پيچيد و آنها را به نوکري صدام بد عاقبت واداشت. سرکرده گروهک تروريستي منافقين رسما اعتراف کرد که اين گروهک در دامن زدن به
آشوب هاي روز عاشورا در تهران در سال 1388 نقش داشته است. مريم رجوي همسر سرکرده اين گروهک تروريستي با اعلام اينکه "اين يک هماهنگي ضروري ميان کساني است که نقش ولايت فقيه را قبول ندارند" ادعا کرد: "جنبش سبز که عليه تقلب در انتخابات شکل گرفت در حال جايگزيني با يک جنبش عميق تر است که براي سرنگوني نظام ايران تلاش مي کند." موسوي نامزد خسرالدنيا و الاخره انتخابات 88 در بيانيه خود نه تنها اين حرکت موهن را محکوم نکرد بلکه از رفتار موهن اين عده حمايت کرد و آنها را مردان خداجوي ناميد! البته وي حاضر نشد جسارت و اهانت اين عده از منافقين را به عزاداري عاشورا محکوم کند و بي محابا تر از گذشته در اين بيانيه به نظام، انقلاب و مردم حمله کرد. بسياري از کساني که امروز در بين جريان اصلاحات ادعاي حضور در انتخابات آينده را دارند اقدام به سکوت زشتي در خصوص اين حوادث کردند که پژواک اين سکوت بي صدا هنوز در گوش عزاداران حسيني مي پيچد.اقدام فتنه گران در عاشوراي 88 و سکوت معنادار آنها در برابر اين حرمت شکني آشکار آخرين ميخي بود که آنها بر تابوت حيات سياسي خود کوباندند و براي هميشه از کشتي نظام اسلامي پياده شدند. حوادث 18 تير سال 1378، تحصن نمايندگان دوم خردادي در سال 1382، حوادث فتنه 1388 دو دهه ساختار شکني اين جريان را رقم زد. امروز آنها چگونه مي توانند وارد ساختاري شوند که بدان التزام و اعتقادي ندارند. آنها چگونه مي توانند خود را در معرض راي و انتخاب مردمي قرار دهند که در انتخابات سال 88 راي آنها را تاب نياوردند و بر جمهوريت و حتي اسلاميت نظام شوريدند. امروز فتنه گران دچار نوعي توهم ماليخوليايي شده اند که از ترس پاسخگو نبودن در خصوص عملکرد دو دهه گذشته خود مرتب دم از حضور در انتخابات مي زنند.افکار و گمانهاي فاسد و ترس و وحشت از روبه‌رو شدن با گذشته غير قابل دفاع، آنها را واداشته به نوعي بي قراري سياسي برسند. سردمداران اصلاحات بهتر مي دانند که مردم و نظام از جنبش سبز عبور کرده چرا که جنبش سبز از نظام عبور کرد. آنها همان راهي رفتند که نهضت آزادي رفت و امروز به مراتب وضعيت وخيم تري نسبت به نهضت آزادي دارند. فتنه گران و کساني که در جريان فتنه 88 سکوت کردند در انزواي سياسي و اجتماعي به سر مي برند. آنها بهتر از هر کسي مي دانند که هيچ وقت نمي توانند روي نامزد واحدي متمرکز شوند چرا که بنيان اصلاح طلبي را با ندانم کاري ها، سکوت ها و خيانت هاي خود فروپاشاندند. پياده شدن فتنه گران از کشتي نظام نويد دهنده دوران جديدي در عرصه سياست و رقابت در ايران است که صداي واقعي مردم از زبان احزاب و نمايندگان اصلي آنها شنيده شود. صداي مردم پژواک روشنفکري غرب زده و واداده در برابر آمريکا و اروپا نيست. صداي مردم گرايشات ليبرال سرمايه دارانه نيست. صداي مردم نجواهاي سازشکارانه با غرب نيست. صداي مردم لقلقه زبان برخي تحصيلکردگان غرب زده دانشگاه هاي فرنگ نيست. صداي مردم را تنها بلندگوهايي در جامعه مدني از جنس خود مردم مي توانند بلند کنند. دهه چهارم انقلاب هندسه رقابت سياسي با عبور از دو قطبي اصولگرايي- اصول ستيزي دوران جديدي براي پرداختن به مطالبات اصلي مردم، بايسته هاي تحقق عدالت و پيشرفت در کشور است. انتخابات مجلس نهم و مشارکت 60 درصدي مردم در اين انتخابات نشان داد که دوگانه هاي ديگري هستند که به مراتب بهتر از گذشته مي توانند سلايق واقعي ملت را نمايندگي کنند. دوگانه آيت الله مهدوي و آيت الله مصباح و يا همان دوگانه مکتب سياسي دانشگاه امام صادق(عليه السلام) و مکتب سياسي موسسه امام خميني(رحمت الله عليه) و يا دو قطبي که امروز در هيبت دو فراکسيون رهروان ولايت و پايداري در مجلس در خصوص مهمترين مسائل مبتلا به مردم به رقابت مي پردازند دوگانه مطلوبي براي رقابت است. امروزه هيچ دموکراسي پيشرفته اي در دنيا انتخابات ها را بر سر حيات و ممات خود برگزار نمي کند. اصلاح طلبان در دو دهه گذشته نشان داده اند که تنها به زوال نظام راضي مي شوند و اينکه تصور کنند نظام در يک روند قهقرايي حضور آنها را در انتخابات آينده به رسميت خواهد شناخت به نظر مي رسد که تنها يک توهم براي گرم کردن سر خود است.

۱۳۹۱/۹/۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...