نسخه چاپی

بازگشت پوتین چالشی جدی برای كاخ سفید

عکس خبري -بازگشت پوتين چالشي جدي براي کاخ سفيد

بازگشت پوتین از روابط بسیار پیچیده و دوجانبه تلخی حكایت دارد كه موجب نگرانی و تردیدكاخ سفید از آینده روابط این دو كشور شده است.

به گزارش فارس، اندیشکده «بروکینگز» در مقاله‌ای به قلم «استیون پیفر» می‌نویسد: هفتم ماه مه «ولادیمر پوتین» به طور رسمی به عنوان رییس‌جمهور روسیه آغاز به کار خواهد کرد؛ پستی که در سال 2008 آن را تسلیم «دیمیتری میدویدیف» کرده بود. این مسأله تردیدهایی را برای واشنگتن که کاملاً به «میدویدیف» عادت کرده بود رقم زده است. هرچند بازگشت پوتین از روابط بسیار پیچیده و دوجانبه تلخی حکایت دارد، اما نباید قدم را فراتر از این نهاد. در این میان توجه به ۵ نکته ضروری است:



- نکته اول:

با وجودی که «پوتین» در زمان نخست‌وزیری‌اش مرد دوم روسیه بود، اما شکی نیست که در زمان ریاست‌جمهوری «میدویدیف»، قدرت حقیقی را پوتین در دست داشت.



همانطور که سفارت آمریکا در موسکو بارها اعلام کرده، پوتین با ایفای نقش «بتمن» در برابر میدویدیف در نقش «رابین» قرار دارد. «بتمن» از نزدیک بر امور نظارت دارد. «معاهده جدید استارت» از طریق روسیه مسیر اعزام تدارکات را برای نیروهای ناتو در افغانستان توسعه داد. اگر پوتین مخالفت می‌کرد، روسیه از تحریم تسلیحاتی ایران حمایت نمی‌کرد. بازگشت وی به ریاست‌جمهوری نباید به معنای رویکرد راهبردی متفاوت در برابر آمریکا باشد.



-نکته دوم:

درون‌مایه روابط دوجانبه، به ویژه در بالاترین سطوح، تغییر خواهد کرد.



در دهه 1980، وقتی که آمریکا «دشمن اصلی» روسیه بود، پوتین سالهای سازنده خود را به عنوان یکی از افسران سابق «سرویس اطلاعات شوروی سابق» موسوم به «کا گ ب» سپری کرد. همانطور که سخنرانی پوتین در رقابت انتخاباتی‌اش صراحتاً نشان می‌داد، وی در خصوص اهداف و سیاست‌های آمریکا بدبینی محتاطانه‌ای دارد. به عنون مثال اظهاراتش حاکی از آن است که خیزش‌های اجتماعی‌ای را که کشورهایی همچون گرجستان، اوکراین، تونس یا مصر را درنوردید، به عنوان تجلی عدم رضایت عمومی نمی‌بیند. در عوض معتقد است که این جنبش‌ها با سرمایه‌گذاری واشنگتن و از سوی آن القا و هدایت می‌شوند و هدف نهایی روسیه است.

علاوه بر این، تجربه پوتین به عنون رییس‌جمهور روسیه در برابردولت بوش، تجربه جالبی نبود. پیش از آن، پوتین حمایت خود را از اقدامات نظامی آمریکا در مقابله با طالبان اعلام کرده و با آرامش، کناره‌گیری آمریکا را از معاهده ضد موشک بالیستیکی پذیرفته بود. اما اکنون معتقد است که در ازای آن چیز زیادی به دست نیاورده است. از نظر وی، واشنگتن، برای برطرف‌کردن نگرانی‌های مسکو در خصوص مسائل کلیدی همچون محدودیت‌های راهبردی تسلیحاتی، به کارگیری دفاع موشکی، توسعه ناتو یا راه دادن روسیه به مرحله دشوارتری از اصلاحیه قانون «جکسون ونیک» گام مهمی برنداشته است. روی هم رفته، این اتفاق در دوره ریاست‌جمهوری «میدویدیف» رخ داد.



- نکته سوم:

پوتین هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی با مشکلات داخلی بسیاری مواجه است.



اقتصاد روسیه و درآمدهای دولت کاملاً به صادرات نفت و گاز طبیعی وابسته است. با وجودی که میدویدیف خواستار تنوع و مدرن‌سازی اقتصادی بود، نشانه‌های چندانی از یک طرح واقع‌بینانه برای دستیابی به آن اهداف به چشم نمی‌خورد. پوتین در وعده‌های انتخاباتی‌اش به دستمزدهای بالاتر، افزایش حقوق بازنشستگی و هزینه‌های بیشتر دفاعی اشاره کرد و بر لزوم افزایش بودجه آن‌ها تأکید کرد.

علاوه بر این، پوتین برای اولین بار در زندگی‌اش، باید با عدم اطمینان از این که در داخل کشورش از پایگاه سیاسی مستحکم برخوردار است، با جهان خارج مواجه شود. نظاره این مسأله که چطور این مسائل بر سیاست خارجی پوتین تأثیر خواهد گذاشت جالب خواهد بود. رهبران شوروی و روسیه در گذشته با توسل بر تصویر دشمن، از حمایت‌های داخلی تجدید قوا می‌کردند. نمود این مسأله را در مبارزه انتخاباتی پوتین می‌توان مشاهده کرد. در جناح انتخاباتی پوتین صحت این موضوع قابل تایید است. او ممکن است نتیجه بگیرد که با کاهش جنبه مقابله‌ای روابطش با کشورهایی چون آمریکا،‌ بهتر می‌تواند بر چالش‌های داخلی کشورش تمرکز کند.



- نکته چهارم:

پوتین ثابت کرده است وقتی پای پول به میان می‌آید، رفتار واقع‌بینانه‌تری دارد.



در مقاله مفصلی که پوتین در اثنای مبارزات انتخاباتی‌اش منتشر کرد، به توصیف برنامه نظامی عظیمی پرداخت که با هدف مدرنیزه‌سازی و ابراز برابری قدرت روسیه با آمریکا طراحی شده بود. اما در اولین دوره ریاست‌جمهوری پوتین، که درآمدهای بزرگ حاصل از انرژی در سال‌های 2003 تا 2007، به جیب دولت روسیه سرازیر شد، وی تصمیم گرفته بود هزینه‌های دفاعی را چندان افزایش ندهد. در عوض، مابقی درآمدها که مبلغ هنگفتی بود صرف ایجاد منابع پولی بین‌المللی و بودجه‌ای برای «روز مبادا» شد که این دولت در بحران اقتصادی سال‌های 2000 تا 2009 گرفتار آن شد.

پوتین دریافته است که برخورداری از مهمات تسلیحاتی عظیم شوروی را نجات نداد. اگر شرایط پوتین را بر آن دارد که تصمیمات دشواری اتخاذ کند، ممکن است رویکردی مصلحت‌جویانه را در پیش بگیرد و لزوماً تأمین اسلحه را به تولیدکالا ترجیح ندهد.





- نکته پنجم:

احتمالاً پوتین به طور کامل دست خود را برای آمریکا تا 2013 رو نخواهد کرد.



پوتین انتظار دارد 6 و حتی در صورت امکان تا 12 سال دیگر در عرصه سیاست حضور داشته باشد. از نظر او شش ماه انتظار برای اینکه دریابد چه کسی در کاخ سفید رقیبش خواهد بود ضرری ندارد. نتیجه این است که بازگشت پوتین احتمالاً به معنای فرازونشیب‌های بیشتر در روابط آمریکا و روسیه است. او همچنان به دنبال منافع روسیه خواهد بود. در برخی مسائل، منافع روسیه مخالف منافع آمریکا خواهد بود و احتمالاً واشنگتن و مسکو اختلاف نظرهای شدیدی خواهند داشت. سبک پوتین تفاوت بسیاری با روش میدویدیف دارد. اما به نظر نمی‌رسد پوتین به دنبال تغییر کامل مسیر روبط باشد و بخواهد آن‌ها را به روزهای تیره سال 2008 بازگرداند. نباید این موضوع را دور از انتظار فرض کنیم که رییس‌جمهور آمریکا قادر خواهد بود با پوتین به راحتی مواجه شود.

۱۳۹۰/۱۲/۲۰

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...