نسخه چاپی

به مناسبت ميلاد باب الحوائج موسي بن جعفر

حضرت موسی بن جعفر(ع)چگونه قلمرو فدك را برای هارون مشخص كردند

عکس خبري -حضرت موسي بن جعفر(ع)چگونه قلمرو فدک را براي هارون مشخص کردند

امام فرمود: در صورتی حاضرم فدك را تحویل بگیرم كه آن را با تمام حدود و مرزهایش پس بدهی.

امام موسی کاظم علیه السلام در زمان حیاتشان با چهار نفر از خلفای عباسی معاصر بودند که هارون آخرین خلیفه معاصر با ایشان بود.
هارون میدانست که موسی بن جعفر علیه السلام و پیروانش وی را غاصب خلافت پیامبر (ص) میدانند و اگر روزی ایشان و یارانشان قدرت رزم با او را به دست آورند، در نابودی حکومت او لحظهای درنگ نخواهند کرد. گفتگوی زیر که میان امام کاظم و هارون رخ داده به خوبی از اهداف عالی امام در زمینه تشکیل حکومت اسلامی و نیز نیات پلید هارون پرده بر میدارد.
روزی هارون الرشید به آن حضرت اعلام کرد که حاضر است فدک را به ایشان بر گرداند.
امام فرمود: در صورتی حاضرم فدک را تحویل بگیرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش پس بدهی.
هارون پرسید: حدود و مرزهای آن کدام است؟
امام پاسخ دادند اگر حدود آن را بگویم هرگز پس نخواهی داد. هارون اصرار کرد و سوگند یاد نمود که این کار را انجام خواهد داد. امام حدود آن را چنین تعیین فرمود:
حد اولش: عدن
حد دومش: سمرقند
حد سومش: آفریقا
حد چهارمش: مناطق ارمنیه و بحر خزر است.
هارون که با شنیدن هر یک از این حدود، تغییر رنگ میداد و بشدت ناراحت میشد نتوانست خود را کنترل کند و با خشم و ناراحتی گفت: با این ترتیب چیزی برای ما باقی نمیماند!
امام فرمود: میدانستم که نخواهی پذیرفت و به همین دلیل از گفتن آن امتناع داشتم..
امام با این پاسخ میخواست به هارون بگوید فدک رمزی از مجموع حکومت اسلامی است و کار اصحاب سقیفه که فدک را از دختر و داماد پیامبر (ص)، در حقیقت جلوهای از مصادره حق حاکمیت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود.
بنابر این اگر قرار باشد حق ما را به ما بر گردانی، باید همه قلمرو حکومت اسلامی را در اختیار ما بگذاری. البته پیوند عمیق قلبی و معنوی مردم با امام علیه السلام چنان بود که گویی حاکم و خلیفه مسلمین ایشان است و نه هارون. تا جاییکه مردم مالیات اسلامی خود را مخفیانه به موسی بن جعفر میپرداختند و با این عمل خود، در واقع حاکمیت ایشان را به رسمیت شناخته و از حکومت عباسی ابراز تنفر میکردند. روی همین اصل بود که روزی هارون وقتی پیشوای هفتم را کنار کعبه دید به ایشان گفت:
تو هستی که مردم پنهانی با تو بیعت کرده و تو را به پیشوایی بر میگزینند؟!
امام فرمود: من بر دلها و قلوب مردم حکومت میکنم و تو بر تن ها و بدنها.
همه ائمه صلوات علیهم، اهل مبارزه بودند و سازش ناپذیر. اما روش سازش نکردن آنها بنابر مقتضیات زمان، تفاوتهایی داشت.
اینکه برخی از ائمه همچون امام موسی کاظم (ع)، تقیه پیشه میکردند معنایش این نبود که اهل سکون و بیحرکتی هستند. زیرا تقیه یعنی در یک شکل مخفیانه و در حالتی استتاری از خود دفاع کردن. یعنی بیشتر زدن و کمتر خوردن و نه دست از مبارزه برداشتن.
اگر مقاومتهای ائمه علیهم السلام و بر ملا کردنهای حقایق دشمنان توسط آنها نبود، ما امروز هارون و مخصوصا مامون را در ردیف بزرگان و قدیسین میشمردیم.
در پایان چند نکته از مهمترین موجبات شهادت امام موسی کاظم (ع) را ذکر میکنیم:
اول: وجود ایشان، چرا که دستگاه خلافت، ایشان را رقیبی برای خود میدانست.
دوم: تبلیغ میکردند و قضایا را میگفتند. منتهی تقیه میکردند. یعنی طوری عمل میکردند که تا حد امکان مدرک به دست حکومت ندهند.
سوم: اینکه روح مقاوم و عجیبی داشتند. میگویند که یک هفته قبل از شهادت حضرت، هارون یحیی بن فضل برمکی را نزد ایشان فرستاد که اگر فقط تو در حضور یحیی و نه کس دیگر، اعتراف کنی که تقصیر کار بودهای، من تو را میبخشم و آزاد میکنم و حضرت همین را هم قبول نمیکنند.

منابع:
الصواعق المحرقه، ابن حجر هیتمی
بحار الانوار، مجلسی، جلد ۴۸
سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، شهید مطهری

منبع:روزنامه الکترونیکی شما

۱۳۹۱/۱۰/۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...