نسخه چاپی

میثم تمار بهترین اسوه در تبلیغ ولایت

عکس خبري -ميثم تمار بهترين اسوه در تبليغ ولايت

حجت الاسلام معزی گفت: میثم تمار به دلیل محبت و ولایت امیرالمومنین (ع) و با افشای اسرار ولایت به شهادت رسید.


به گزارش نما،میثَم تمّار اَسَدی کوفی، از یاران امام علی (ع)، امام حسن مجتبی (ع) و امام حسین (ع)، که پیش از واقعه کربلا در کوفه به شهادت رسید. او به دستور ابن زیاد به دار آویخته شد. مرقد میثم تمار، در نزدیکی مسجد کوفه قرار دارد.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی معزی استاد تاریخ اسلام حوزه علمیه و کارشناس مذهبی گفت: پیامی که در روز غدیر خم رسول گرامی اسلام (ص) را به ما از جانب خداوند متعال ابلاغ کرد مسئله ولایت و امارت و سروری امیرالمومنین علی (ع) بر مومنین است همانگونه که رسول گرامی اسلام (ص) امیر، ولی و سرور مومنین بود. پیام دوم، پیام محبت و عشق ورزی با آستان مقدس امیرالمومنین (ع) و اولاد امیرالمومنین (ع) است که همین محبت بالی است که انسان را به سوی خدا و هدایت می‌کند و عروج می‌دهد. در طول تاریخ دوستداران و محبان امیرالمومنین علی (ع) به واسطه همین دوستی و محبت و ولایت امیرالمومنین (ع) مورد اذیت و آزار و شکنجه‌ها قرار گرفته، اما در همه سختی‌ها و در شرایط بسیار سخت، باز محبت به ولایت امیر المومنین (ع) را تبلیغ و ابلاغ کردند که سینه به سینه به دست ما رسید.

وی ادامه داد: یکی از کسانی که جان خود را را بر سر محبت و ولایت امیر المومنین علی (ع) از دست داد میثم تمار است که بر روی دار افشای اسرار کرد. میثم تمار بر روی دار آنچه که امیرالمومنین علی (ع) از قول رسول گرامی اسلام در مورد بنی امیه فرموده بود و ظلم‌ها و انحرافاتی که آن‌ها در جامعه اسلامی ایجاد می‌کردند آن‌ها را افشا کرد و و ولایت امیر المومنین (ع) را بر سردار فریاد زد و او را به عنوان یک اسطوره تاریخی می‌توان نام برد، میثم تمار به عنوان کسی که عاشق و شیدای امیرالمومنین (ع) بود و به خاطر همین محبت و ولایت جان خود را از دست داد. ما اطلاعات چندانی از نسب و زندگی میثم تمار در دست نداریم، ولی چون او و خاندانش در کوفه می‌زیستند او را کوفی نامیدند و نسبت دادند. البته در برخی روایات او را نهروانی دانستند (منسوب به شهر نهروان نزدیک بغداد، میان بغداد و واسط).

این کارشناس مذهبی بیان کرد: میثم بن یحیی تمار، غلام زنی از بنی اسد بود که امیرالمومنین (ع) او را از آن زن خرید و آزاد ساخت و به تعلیم و تربیت او پرداخت. میثم تأویل قرآن را از زبان امیرالمومنین (ع) آموخت و مکتوب کرد. در روایتی، میثم، خطاب به عبدالله بن عباس گفته است که امام علی (ع) تأویل قرآن را به وی آموخته است. زمانی که میثم به عمره رفت، به ابن عباس گفت هر مطلبی دربارهٔ تفسیر قرآن می‌خواهد، از وی بپرسد. ابن‌عباس از این پیشنهاد استقبال کرد و کاغذ و دواتی خواست و آنچه را که میثم املا کرد، نوشت.

چون میثم او را از شهادت خود به دستور ابن‌زیاد خبر داد، ابن‌عباس که گمان می‌کرد میثم این خبر را از روی غیب گویی به او داده است، به وی بی‌اعتماد شد و درصدد برآمد مطالبی را که از او نوشته بود، پاره کند. میثم او را از این کار باز داشت و از او خواست این تفسیر را حفظ کند و اگر آنچه وی از آن خبر داده است، به وقوع نپیوست، آن را از بین ببرد. ابن‌عباس پذیرفت و پس از مدتی همهٔ اخباری که میثم از آینده داده بود، محقق شد. میثم، کتابی هم در حدیث داشته است که در منابع روایی شیعه فرزندانش از آن، روایاتی نقل کرده‌اند که مشتمل بر موضوعاتی، چون حبّ و بغض به اهل بیت (ع)، برتری مسجد کوفه بر بیت المقدس و ... است.

وی افزود: یکی از برجسته‌ترین موضوعات مرتبط با جناب میثم تمار آگاهی دادن امیرالمومنین (ع) به وی از چگونگی شهادتش، قاتلش و آویخته‌شدنش به درخت نخلی است که حضرت آن درخت را هم به او نشان داده و به او بشارت داده بودند که پاداش مقاومت او در برابر خواست ابن زیاد آن است که در آخرت، کنار امام در درجه‌ای شایسته خواهد بود. روایت شده است که میثم کنار آن درخت نماز می‌خواند و با آن سخن می‌گفت. میثم خبر شهادتش را که از زبان امام علی (ع) شنیده بود، برای دیگران نقل می‌کرد. بنا بر روایتی، میثم و حبیب بن مظاهر در میان گروهی از شیعیان، خبر شهادتشان را بیان کردند، اما حاضران، آنان را تکذیب و تمسخر کردند.

چگونگی شهادت میثم تمار

حجت السلام معزی درباره علت شعادت میثم تمار گفت: در مورد نحوه شهادت جناب میثم تمار دو روایت موجود است در روایت نخست ابن زیاد به دستور یزید بن معاویه میثم را که از دوستداران و مولیان امیرالمومنین بود دستگیر و به زندان افکند و او در زندان با مختار بن ابی عبید ثقفی که بعدها به خونخواهی امام حسین (ع) قیام کرد، دیدار و خبر آزادی زودهنگام مختار را پیشگویی کرد و سرانجام به دستور ابن زیاد به دار آویخته و به شهادت رسید. در این روایت ابن‌زیاد از عریفِ (سرکردۀ) قومِ میثم خواسته بود که او را تحویل داده و در غیر اینصورت خود او را خواهد کشت. ابن‌زیاد عریف را همراه صد سوار از سپاهش فرستاد و آنان میثم را در قادسیه (در پانزده فرسخی کوفه)، دستگیر کردند و به کوفه برده و زندانی کردند و پس از چندی به دستور ابن‌زیاد به دار آویختند.

میثم تمار بهترین اسوه در تبلیغ ولایت

میثم تمار بهترین اسوه در تبلیغ ولایت

وی در پایان گفت: در روایت دوم میثم بنا به درخواست عده‌ای از بازاریان کوفه که نسبت به رفتار عامل بازار کوفه برای شکایت نزد ابن زیاد رفته بودند، سخنانی بلیغ ایراد کرد. در آن مجلس عمروبن حریث امیر کوفه که از طرفداران عثمان و دشمن امیرمومنان و دوستداران آنحضرت بود، میثم را دروغگو و دوستدار دروغگو (یعنی امیرمومنان علی بن ابی طالب) خواند. میثم خود را راستگو و دوستدار راستگو خواند. ابن زیاد به وی دستور داد تا از علی بن ابی طالب تبری جسته و به وی دشنام دهد. میثم که شیدا و واله و غرق در عشق و ولایت امیرمؤمنان بود از این کار امتناع کرد و در برابر تهدید ابن زیاد که گفت دست‌ها و پاهایت را قطع و به دار خواهم آویخت گفت که امیرمومنان علی وی را از شهادتش به دست ابن زیاد آگاه کرده و او نه تنها دست‌ها و پاهایش را قطع بلکه زبانش را نیز خواهد برید. ابن زیاد برای دروغ جلوه دادن خبر میثم دستور داد فقط دست و پاهای میثم بریده و زبانش را قطع نکنند.

سرانجام میثم را بر در خانه عمرو بن حریث به دار آویختند. میثم بر سر دار فریاد می‌زد تا مردم برای شنیدن اخبار شگفت آور او نزد او بیایند. میثم بر سر دار روایاتی را که از فتنه‌های بنی امیه و فضایل اهل بیت شنیده بود روایت می‌کرد. عمروبن حریث که از افشاگری‌های میثم و تجمع مردم مضطرب و هراسان شده بود شتابان نزد ابن زیاد رفت و موضوع را به وی اطلاع داد؛ لذا ابن زیاد دستور داد تا زبان وی را نیز قطع کنند. میثم بر روی دار با اعلام و یادآوری این مطلب که ابن زیاد نتوانست سخن مولایش علی را عملی نکند، زبانش بریده و پس از چندی به شهادت رسید.
منبع: باشگاه خبرنگاران

۱۴۰۰/۵/۱۱

نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...