نسخه چاپی

حتي برخي كه كنارمان بودند هم ترجيح دادند بروند

توصیه حزبی آیت الله مصباح به جبهه پایداری

عکس خبري -توصيه حزبي آيت الله مصباح به جبهه پايداري

«ما در عرصه های اجتماعی باید خودمان را با معیارها و شاخص هایی كه رهبری معظم انقلاب مطرح می كنند وفق بدهیم و هرجا هر گروه و هر تشكلی كه خارج از این معیارها برای خود بابی را باز كند قطعا كار به صوابی نكرده است.»

به گزارش نما همزمان با اوج گرفتن فضاي انتخابات هفته نامه شما سعي به بررسي ديدگاه هاي نامزهاي مختلف داشته است. از اين رو مصاحبه با كساني كه خود را در دايره اصولگرايي تعريف مي كردند را در دستور گذاشتيم و از جمع اين افراد برخي اجابت كرده و برخي به آينده  موكول كرده اند
کامران باقری لنکرانی وزیر اسبق بهداشت که سخنگویی جبهه پایداری را به عهده دارد از جمله کسانی است که نامش به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی یازدهمین دوره ریاست جمهوری مطرح شده است.
وي نخواست که در این گفت وگو وارد بحث مصادیق برای کاندیداتوری ریاست جمهوری شود اما برخی اعضای جبهه پایداری از احتمال بررسی نام لنكراني به همراه سعید جلیلی در جلسات این جبهه برای ورود به عرصه سیاسی خبر داده اند.
باقری لنکرانی به صورت مکرر بر توجه به معیارها و شاخص های مد نظر مقام معظم رهبری برای حضور در صحنه انتخابات آتی تاکید داشت و از برخی اندیشه هایی که در حاشیه دولت شکل گرفته نگران بود.
لنکرانی از جداشدن برخی افراد از بدنه جبهه هم گفت و اعلام کرد که برخی افراد همچون دکتر الهام، حمید رسایی و مهدی کوچک زاده به دلیل اتخاذ مواضع یا مناصبی که با رویکرد جبهه پایداری متفاوت یا متناقض بوده از این جبهه کناره گیری کرده اند.
متن زیر حاصل گفت وگوی هفته نامه «شما» با دکتر کامران باقری لنکرانی است.


به عنوان اولین سوال نظرتان را درباره برکناری خانم دکتر دستجردی بفرمائید. اتفاقی که به شدت فضای سیاسی کشور را ملتهب و حتی مساله از حد نصاب افتادن کابینه را مطرح کرد.
تغییر وزیر در ماه های پایانی دولت، به صورت بالقوه می تواند آسیب های فراوانی را در هر سیستمی ایجاد کند، به خصوص نظام سلامت که از سویی در آستانه انجام برخی فعالیت های مهم بود؛ مثل طرح پزشک خانواده و از سوی دیگر هم با برخی آسیب های جدی مثل بحث تامین دارو روبه رو بود.
بنابراین در واقع این اقدام را کار مناسبی ارزیابی نمی کنم منتها باید توجه داشته باشیم که این اتفاقی است که افتاده.
ما در برابر این اتفاق ممکن است اقدامات مختلفی انجام دهیم؛ انکار که نمی توانیم بکنیم، بالاخره اقدامی است که صورت گرفته، از طرف دیگر اگر ما بخواهیم همین فرصت باقیمانده از دولت را هم به خرده گیری و ایجاد چالش سپری کنیم کسانی که از این ماجرا ضرر می بینند مردم خواهند بود.
لذا ما ضمن اینکه این اقدام را مناسب نمی دانیم اما فکر می کنیم که در حال حاضر باید کمک کنیم که نظام سلامت از این برهه که البته برهه سختی هم هست به سلامت و قوت بگذرد.
به همین دلیل از تلاش های دکتر دستجردی و زحمات ایشان تقدیر و تشکر می کنیم و وظیفه خودمان می دانیم که در هر امری که از ما کمک بخواهند و برای ما هم مقدور باشد کمک کنیم تا سرپرست فعلی وزارت بهداشت به اهداف خود در زمینه سر و سامان دادن به فعالیت های انجام نشده یا در شرف انجام وزارتخانه برسند.
 
  یکی از برنامه هایی که مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار گرفت و در حیطه وظایف وزارت بهداشت هم برنامه ریزی شد موضوع تهدید نسل و برنامه ریزی برای افزایش جمعیت در آینده است. تصور نمی کنید که تغییر در وزارت بهداشت در این شرایط این برنامه را تحت الشعاع قرار خواهد داد؟

موضوع افزایش جمعیت و تغییر الگوی رفتاری در زمینه فرزندآوری یک موضوع بین بخشی است، ما در این زمینه تحقیقاتی را در مرکز تحقیقات سیاست گذاری سلامت در شیراز انجام دادیم.
این تحقیقات نشان می دهد که عوامل متعددی در فقدان انگیزه فرزندآوری به ویژه در نسل جوان به خصوص در کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند موثر است، برخی از این عوامل به مسائل فرهنگی بستگی دارد، برخی به عوامل اجتماعی، برخی هم به عوامل اقتصادی.
رویکرد ما به تغییر رویکرد فرزندآوری باید با توجه به عوامل متعددی که در این خصوص مداخله دارند یک رویکرد همه جانبه و عمیق باشد.
این نوع تغییر نگرش و به تبع آن تغییر رفتار در عرصه فرزندآوری یک فرایندی است که به مرور زمان رخ داده و ابعاد مختلفی دارد پس نگاه تک بعدی به آن باعث می شود که نه تنها این روند اصلاح نشود بلکه حتی بدتر از وضعیت کنونی شود.
به عنوان مثال یکی از معضلاتی که در تحقیق مشخص شده این است که خانواده ها در زمانی که شکل می گیرند علاوه بر اینکه زن و مرد هنوز خود را در جایگاه پدر و مادری نمی یابند بلکه خودشان را وابسته هم می بینند.
و همین وابستگی باعث می شود که نگاه این افراد به فرزندآوری در واقع با آسیب هایی روبرو شود، برخی از این وابستگی ها ناشی از وابستگی اقتصادی است و برخی از این وابستگی ها هم مربوط می شود به اینکه پدر و مادرهای آینده برای نقش پدر و مادری تربیت نشده اند.
بنابراین معضلات اقتصادی در بخشی از اقشار موثر است و ترس از فرایند زایمان و دردناک پنداشتن این موضوع در بخش های دیگری از اقشار نقش دارد.
اگر نگاه  جامعی به این مساله وجود نداشته باشد باعث می شود که اتفاق مهمی در این عرصه رخ ندهد. باید ابعاد این مساله به خوبی شکافته شود و از این جنس تحقیقات که ما در مرکز تحقیقات شیراز انجام دادیم بیشتر صورت گیرد تا یک تصمیم صحیح و شدنی گرفته شود.
 
  اولین سوال در رابطه با مسائل سیاسی را با بحث فعالیت های حزبی جبهه پایداری شروع کنیم؛ جبهه پایداری کارکرد حزبی دارد، چرا برخی اعضای این جبهه مخالف تحزب با تعریف شهید بهشتی و مقام معظم رهبری هستند؟

ریشه این مساله به تلقی ای که از لفظ حزب وجود دارد بر می گردد، ما نمی خواهیم بحث الفاظ را مطرح کنیم بحث ما درباره کارکردها و سوابق است.
همانطور که مقام معظم رهبری در سخنرانی مهرماه سال 1390 خود در کرمانشاه مطرح کردند کارکرد حزبی در بیشتر مواقع به کارکرد حضور در مناصب قدرت تبدیل شده است.
یعنی احزاب به خصوص در نظام های مردم سالاری مثل کشور ما که بسیاری از اثرگذاری ها با آرای مردم صورت می گیرد تشکیل می شوند تا تلاش کنند به هر نحو ممکن آرای مردم را به خود جلب و از این طریق در مناصب قدرت حضور پیدا کنند.
این موضوع با نگرش اصیل تشکل از دیدگاه اسلامی متفاوت است، وقتی که شهید بهشتی می فرماید: «حزب معبد است» یعنی حزب را در عمل محل عبادت می داند؛ همچنین این جمله یعنی اینکه حزب جای قدرت طلبی و قبیله گرایی نیست و هر کسی نباید به سوی منافع دوستان خود حرکت کند.
حزب به این منظور تشکیل نشده که افراد، خودشان یا نزدیکانشان به پست هایی برسند یا از این طریق اگر به پست هم نمی رسند به عنوان یک اهرم فشار برای کسب یا حفظ منافع اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی اقدام کنند.
حزب در دیدگاه اسلامی فراتر از این تعابیر است، به همین دلیل چون این واژه مشترک لفظی شده بهتر می بینیم که از عنوان تشکل یا جبهه و در واقع از عناوینی متفاوت از حزب استفاده کنیم که نشان دهیم مبنای ما در این جمع شدن و حرکت اجتماعی، تصرف مناصب سیاسی نیست.
بلکه مبنای ما ترویج گفتمان است، اگر هم به سوابق مراجعه کنید جبهه پایداری در اولین جلسه خود که در تاریخ 6 مرداد سال 90 تشکیل شد
نکته ای داشت مبنی بر اینکه ما یک حرکت گفتمانی هستیم و مبنای ما در این حرکت گفتمانی ترویج اندیشه جمعی است که آن را اندیشه انقلاب اسلامی می دانیم و این اندیشه را هم از محضر علما و بزرگانی همچون آیت الله مصباح و آیت الله خوشوقت می آموزیم و آنها را ترجمان اندیشه های امام راحل و مقام معظم رهبری می دانیم؛ لذا وظیفه خود را گسترش همین اندیشه ها تعریف کرده ایم.
سایر اقدامات جبهه هم در واقع به نوعی فرع بر این اصل صورت
می گیرد. در حالی که در اندیشه های حزبی بر مبنای رایج آن، سایر اقدامات اصل هستند و گفتمان سازی را فرع می دانند. شاهدش هم همین انتخابات مجلس شورای اسلامی بود.
در آن زمان ملاحظه می شد که اظهارنظرهای برخی دوستان مومن و حزب اللهی در تشکل ها در واقع صحبت بر سر کسب بیشترین کرسی های مجلس بود و به همین دلیل صراحتا مطرح می شد که اگر فضایی باشد که یک نفر اصلح است ولی رای آوری وی اندک خواهد بود حمایتی از شخص مورد نظر صورت نخواهد گرفت.
اما ما وظیفه خود می دانستیم که از فردی که صالح است اما رای آوری بیشتری دارد دفاع کنیم.
در شرایطی که در تشکل دینی مومنانه باید اصلح به مردم معرفی شود؛ ولو اینکه مردم در ابتدای امر آن فرد را نشناسند باید تلاش کنیم که شناخت مردم نسبت به اصلح را بالاتر ببریم، از معیارها کوتاه نیاییم و برایمان شکست و پیروزی مهم نباشد. این صحنه ای بود که به خوبی تفاوت نگاه حزبی رایج با نگاه تشکل دینی مومنانه را روشن کرد.
 
  دقیقا چطور نگاهی؟

به نظرم بازخوانی تجربه انتخابات مجلس نهم و وقایعی که پس از آن رخ داد می تواند تفاوت 2 نگاه حرکت های اجتماعی در جامعه اسلامی را به صورت کاملا روشن مشخص کند.
نگاهی که نهایتا حزبی و نگاهی که گفتمانی است و اگر هم در عرصه قدرت حضور پیدا کرد آن را صرف گفتمان خواهد کرد.
 
  شما انتقاداتی را به کارکرد احزاب وارد کردید درحالی که در واقع همان کارکرد برای جبهه پایداری هم تعریف شده اما اعضای این جبهه تلاش می کنند از این لفظ استفاده نکنند. یعنی تنها رویکرد و نوع رفتار عوض شده اما کارکردها همچنان کارکرد حزبی است؟

در حقیقت این تاکید نمادی از این است که نمی خواهیم مثل احزاب رایج رفتار کنیم.
 ممکن است هر گروه یا تشکلی هدف و کار ویژه ای برای خود تعریف کرده باشد. تقدم و تاخر اصول و فروع دلیل نادرست بودن حرکت نیست.
باز هم تاکید می کنم که ما نمی خواهیم مثل احزاب رایج رفتار کنیم. کارکرد جبهه پایداری کارکرد یک حرکت اجتماعی در جبهه گفتمان انقلاب اسلامی است.
 شما مبنای حرکت گفتمانی خود را ترویج اندیشه جمعی که البته آن را هم از محضر بزرگانی همچون آیت الله مصباح دریافت
می کنید عنوان کردید. مشخصا آیت الله مصباح به صورت مکرر درباره خطر جریان انحرافی هشدار داده اند؛ چرا بعضا در اظهارنظرهای برخی از اعضای جبهه پایداری تغییر رویکرد دیده می شود؟ تا جایی که برخی از کسانی که سابق بر این در شورای مرکزی جبهه حضور داشتند نیز در اظهار نظرهایی گفته اند: « موافق جریان انحرافی نیستم بلکه معتقدم چند نفری هستند که مبانی و گفتمان آنها دچار انحراف شده است.»
جبهه پایداری از ابتدای شکل گیری چند بحث ایجابی داشت و چند بحث به عنوان خط قرمز؛ مباحث ایجابی جبهه پایداری عقلانیت، معنویت و عدالت در پرتو ولایت بود که در این راستا تلاش می کند این موضوع را از رابطه مخلصانه با حق تعالی و رابطه ولایت مدارانه با مقام معظم رهبری کسب کند.
در کنار این مباحث ایجابی، چند خط قرمز هم وجود دارد که یکی از این خطوط قرمز جریان فتنه است و کسانی که در این جریان سوء عملکرد مهمی از خود به جا گذاشته اند و این سوء عملکرد نیز تلاش برای نابودی اساس انقلاب اسلامی بود.
خط قرمز دوم جبهه پایداری هم با جریان انحرافی است؛ ما جریان انحرافی را یک خطر بالقوه برای انقلاب و نظام اسلامی می دانیم.
خط قرمز و تمایز سوم هم کسانی هستند که در برابر این دو جریان به نوعی مماشات کرده و می کنند. آنقدر این موضوع برای ما مهم بوده که نتوانستیم با افرادی که در هر کدام از این مسائل آن طور که باید و شاید موضع گیری نکرده و حتی از همراهان ما هم بودند به وحدت رویه برسیم.
جبهه نسبت به تاکید بر اصول خود پافشاری کرد و همین امر باعث شد که برخی افرادی که قبلا با ما بودند ترجیح دادند که در کنار جبهه حضور نداشته باشند.
 
  یعنی کسانی که از شما جدا شده اند در موضع گیری های خود مطابق با اصول رفتار نکرده اند؟

این موضوع در مورد همه افرادی که در حال حاضر با ما همکاری ندارند صادق نیست؛ برخی افرادی که الان همکار ما نیستند در واقع به دلیل همراهی آنها با جریان فتنه و یا جریان انحرافی نیست.
برخی از آنها ترجیح داده اند که در قالب حرکت های دیگری همین اندیشه ترویج انقلاب اسلامی و مقابله با جریان فتنه و انحراف را دنبال کنند. بنابراین همه کسانی که امروز با ما نیستند شامل این قضیه و داستان نمی شوند.
 
  مثل؟

ترجیح می دهم کلی صحبت کنم و مصداقی را مطرح نکنم؛ حرف های مصداقی معمولا نتیجه خوبی ندارد.
 اما سوال من مصداق مشخص داشت! مصداقی که درون جبهه پایداری قرار داشته است.
من عرضم را تمام کنم اگر باز هم صلاح دانستید سوالتان را دوباره بپرسید.
 
  بفرمایید.

در کنار این موضوع، یک اتفاق دیگری هم در حال وقوع است؛ آن هم اینکه یک عده ای به بهانه مقابله با یکی از این سه خط قرمز، یک یا دو خط دیگر را کمرنگ می کنند. مثلا ما نمی توانیم بگوئیم که ما با خطر جریان فتنه روبه رو نیستیم.
نمی توانیم 9 دی سال 88 را فراموش کنیم؛ نمی توانیم از کسانی که مردم در 9 دی 88 از آنها اعلام انزجار کرده اند اعلام انزجار نکنیم. کمااینکه یکی از اتفاقات تلخی که امسال رخ داد این بود که در سومین سالگرد حماسه 9 دی بعضی ها درست برخلاف شعارهای 9 دی سال 88 موضع گیری کردند آنهم در مراسمی که به مناسبت 9 دی ماه برگزار شده بود.
ویژگی 9 دی این بود که جریان رانت خوار اشرافیت گرایی که می رفت فضای انقلاب اسلامی و مردم سالاری دینی را تبدیل کند به یک فضای
بسته ای که مدیریت آن هم در واقع یک الیگارشی بود را شکست و نشان داد که انقلاب اسلامی در مردم سالاری دینی جدی است.
محور این مردم سالاری دینی ارتباط عمیق رهبری و مردم است، و هر کس که در برابر این مساله بایستد از جانب مردم طرد خواهد شد. وقتی درست در سالگرد 9 دی به بهانه خطر جریان انحرافی خطر جریان فتنه و ضعف کسانی که در مقابله با فتنه کم گذاشته اند را انکار کنیم این یک نوعی گفتمان سازی وارونه در جریان انقلاب اسلامی محسوب می شود.
 
  کم رنگ کردن خطر جریان انحرافی با توجیهات مختلف چطور؟

اگر کسی نسبت به جریان فتنه خطر جریان انحراف را کم رنگ کند دچار اشتباه بزرگی شده است. البته قبلا هم گفته ام که ما نباید برخی افراد کوچک که سعی می کنند خودشان را بزرگ جلوه دهند را به عنوان یک جریان تلقی کنیم. آنچه که ما از جریان انحرافی تلقی می کنیم این با بزرگ نمایی برخی افراد کوچک نباید اشتباه شود.
گروهی که در دولت به ویژه دولت دهم حاشیه سازی می کنند باید به میزان همان ظرفیت شناخته شوند؛ بزرگ نمایی این ظرفیت ممکن است باعث شود سایر خطرات مورد غفلت قرار گیرد.
 مدتی است که ادبیات رجانیوز نسبت به انتقاد از جریان انحرافی تغییر کرده و از میزان انتقادات کاهش یافته است؛ همچنین دکتر الهام هم که جزو موسسین جبهه پایداری بوده مجددا به تیم دولت بازگشته است. این برداشت را مطرح می کند که جبهه پایداری در حال بازگشت به حلقه اول آقای احمدی نژاد است.
به هر حال برداشت ما این است که آنچه در فضای فعلی دولت جلوه دارد با آنچه که در سال 84 بیان می شد تفاوت هایی پیدا کرده است. و این تفاوت ها هم متاسفانه رو به بالندگی نیست و به همین دلیل جبهه پایداری با نگرانی و با دقت وضعیت دولت را به عنوان یک وظیفه مورد بررسی قرار می دهد.
در بعضی مواقع لازم دانستیم که از طریق کانال هایی که بوده تذکر بدهیم در عین حال هم وظیفه خودمان می دانیم که نسبت به روند خدمت گذاری و امور اجرایی کشور در چارچوبی که رهبری معظم انقلاب معین کرده اند همکاری و حمایت داشته باشیم.
 
  اما انتقادهایی هم به دولت وارد است.

ما نسبت به برخی آسیب ها که متاسفانه روند فزاینده ای هم دارد
نگرانی های جدی داریم و امیدواریم این نگرانی ها با اصلاح برخی عملکردها بهبود یابد.
معتقدیم در برخی اندیشه هایی که در حاشیه دولت شکل گرفته مبانی التقاطی دیده می شود که این مبانی به هیچ وجه قابل اصلاح نیستند و ما هم امکان اصلاح آنها را نمی بینیم؛ این مبانی باید کلا کنار گذاشته شوند.
 
  برگردیم به بحث مصادیق؟

برخی از کسانی که امروز با ما نیستند مثل حجت الاسلام رسایی و یا آقای کوچک زاده گمان می کردند با توجه به اینکه حرکت جمعی الزاماتی را هم به همراه دارد و معتقد بودند که اگر در چارچوب حرکت جبهه قرار گیرند این الزامات باعث می شود قدرت فردی آنها در موضع گیری هایشان تحت تاثیر قرار گیرد لذا ترجیح دادند که به طرق فردی مواضع خود را دنبال کنند.
 
  و دکتر الهام؟

برخی دوستان دیگر مثل دکتر الهام فکر می کردند که حضورشان در دولت تاثیرگذارتر از حضورشان در جبهه است؛ تحلیل جبهه هم این بود که ما نمی توانیم کسانی که در مصادر دولتی هستند را در شورای مرکزی جبهه داشته باشیم. به همین دلیل تصمیم مشترک ما این شد که ایشان از جبهه جدا شوند و به کاری که وظیفه خودشان می دانستند بپردازند.
 
  تغییر مواضع قبل از جدایی از جبهه یا بعد از جدایی....؟

جدایی دکتر الهام همان تفاوت دیدگاهی بود که به صورت عملی اتفاق افتاد؛ ایشان تصمیم گرفتند که در عرصه دولتی خدمت کنند و چون جزو شرایط عضویت در شورای مرکزی جبهه این بود که کسانی که در شورای مرکزی هستند عضویتی در مناصب دولتی نداشته باشند لذا ایشان تصمیم گرفتند از جبهه جدا شوند.
 درباره تغییر ادبیات رجانیوز گفتیم؛ سردبیر رجا در واکنش به خبر «شما» در خصوص حضور جامعتین در انتخابات، نكاتي گفته بود  نظر شما درباره حضور جامعتین چیست؟ و در واقع جایگاه این دو نهاد را چطور تعریف می کنید؟
به هر حال رجا رسانه ای است که اخبار جبهه پایداری را منعکس می کند.
ما با رجا نظرات مشترک داریم اما مقاطعی هم هست که ممکن است نظرات متفاوتی نسبت به دیدگاه های جبهه داشته باشند. ما هنوز در جبهه پایداری ارگان نداریم حتی به عنوان نمونه نشریه پرتو که سردبیرش عضو شورای مرکزی جبهه هم هست ارگان جبهه محسوب نمی شود.
چون اگر قرار بود ارگان جبهه باشد باید تمام مطالب آن در کمیته سیاسی جبهه تصویب شود در حالی که الان چنین اتفاقی نمی افتد. مساله در مورد رجا هم همین طور است.
 
  و مساله حضور جامعتین؟

من خاطره ای را نقل می کنم و سعی می کنم در قالب این خاطره نگاه جبهه پایداری را روشن کنم.
به خاطر دارید که در ایام انتخابات مجلس نهم خیلی از گروه های مختلف به آیت الله مصباح مراجعه کردند و ایشان را به نوعی تحت فشار می گذاشتند که دستور بدهند به جبهه پایداری که این جبهه فعالیت های خود را کمرنگ کند و حداقل در حوزه انتخابیه تهران بزرگ فهرست جداگانه ای انتخاباتی ارائه ندهد.
 آن زمان آیت الله مصباح به یکی از گروه هایی که با ایشان تماس گرفته بودند و به ایشان گفته بودند: شما که روی این گروه نفوذ دارید و لیدر جبهه پایداری هستید درباره انتخابات و عملکرد جبهه پایداری مطالبی را به آنها بگویید؛ ایشان در جواب گفته بودند که من لیدر جبهه پایداری نیستم.
همان موقع این موضوع دستاویز برخی از سخنرانان سیاسی قرار گرفت و این حرف در برخی رسانه ها که البته به حزب موتلفه هم نزدیک هستند اینگونه تعبیر شد که آیت الله مصباح حمایت خود را از جبهه پایدای
برداشته اند.
من آن موقع در یک دیدار خصوصی خدمت آیت الله مصباح رسیدم و به ایشان گفتم که «شما که فرمودید من لیدر جبهه پایداری نیستم باعث شده به ما حمله بکنند و بگویند که شما بر خلاف مواضع آقای مصباح فعالیت می کنید در حالی که نکته افتخار ما در جبهه پایداری این است که با مشورت و نظرات بزرگانی مثل حضرتعالی و آیت الله خوشوقت فعالیت می کنیم.»
ایشان به من فرمودند: «من یک نکته ای به تو بگویم؛ این نکته کلیدی است و آن عبارت این است که ما در کشور یک رهبر بیشتر نداریم و لیدر برای احزاب نباید وجود داشته باشد، واقعیت این است که ما در عرصه های اجتماعی باید خودمان را با معیارها و شاخص هایی که رهبری معظم انقلاب مطرح می کنند وفق بدهیم و هرجا هر گروه و هر تشکلی که خارج از این معیارها برای خود بابی را باز کند قطعا کار به صوابی نکرده است.»
اخیرا هم موضوع انتخابات ریاست جمهوری یازدهم خدمت ایشان و آیت الله خوشوقت مطرح شد، هر دو بزرگوار فرمودند که ما منتظر هستیم که شاخص هایی که مقام معظم رهبری برای این دور از انتخابات مورد تاکید قرار می دهند را بشنویم و بر آن اساس، حرکت خود را تنظیم کنیم.
بنابراین نقش محوری در حرکت اجتماعی همواره باید شاغول رهبری باشد و حرکات با نظرات و شاخص های ایشان تنظیم شود.
این نکته بارز در واقع به نوعی کمک می کند که ما از پراکندگی نجات پیدا کنیم مثلا در انتخابات گذشته رهبری معظم انقلاب فرمودند که انتخابات باید رقابتی باشد؛ که این موضوع را در دو نوبت قبل از انتخابات مجلس شورای اسلامی هم در دیدارشان با مردم قم در 19 دی 90 و هم در نماز جمعه مورخ 24 بهمن ماه در تهران مورد تاکید قرار دادند.
بعضی این فرمایش صریح مقام معظم رهبری را نشنیده گرفتند و
صحبت های دیگری را مطرح کردند؛ الان هم در آستانه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ما باید سعی کنیم ظرفیت های اجتماعی که در اختیارمان است را به عنوان بسط نظرات ولی فقیه به کار ببریم نه جدای از آن.
 
  و نظر جبهه پایداری در رابطه با نقش جامعین....

نسبت به موضوع جامعتین و انتخابات، باز هم ما البته همانطور که مطلع هستیم جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تا الان بنا داشته اند که مصداقی را معرفی نکنند و بیشتر به بحث شاخص ها و معیارها توجه نمایند.
قطعا ما هم از نظرات آن بزرگان به عنوان گروهی که همیشه در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری حرکت کرده اند استفاده خواهیم کرد.
ضمن اینکه در نوبت قبل هم ما منشور اصولگرایی که جامعتین معرفی کرده بودند را به عنوان یک سند بالادستی در موضع گیری هایمان استفاده کردیم.
اما اینکه برخی تشکل ها ممکن است تصمیم بگیرند به صورت مصداقی وارد موضوع شوند طبیعی است که آنچه از فرمایشات امام راحل و مقام معظم رهبری برداشت می شود این است که در برابر مصداق ها باید ارزیابی و نگرش خاص خودمان را داشته باشیم.
 یعنی اصل نقش حضور جامعتین را می پذیرید اما در مصداق ها با توجه به نگرش خود عمل می کنید.
به عنوان نمونه یکی از کسانی که نزدیک به جامعه روحانیت مبارز تهران است و صحبت شده که ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شود و اخیرا هم موضع گیری هایی داشته است، سفرهایی هم به
شهرستان های مختلف انجام داده است بیاناتی را مطرح کرده که این اظهارنظرها با برخی از جهت گیری هایی که همین الان در فرمایشات مقام معظم رهبری وجود دارد متفاوت است.
مشخص است وقتی چنین شخصیتی تصمیم به کاندیداتوری دارد ما طبیعتا وی را با توجه به شاخص ها و معیارهایی که از قضا در همان منشور اصولگرایی که جامعتین تهیه و ابلاغ کرده اند می سنجیم.
اگر این شخص تندتر از مقام معظم رهبری حرکت کرد یا کندتر از ایشان حرکت کرد نمی توانیم وی را چهره ای برای دومین منصب کلیدی کشور تلقی کنیم و بپذیریم.
 وارد بحث مصادیق و نگرش ها شدیم؛ یکی از اعضای جبهه پایداری در اظهارنظری گفته که رئیس جمهور باید جوان باشد و در همین راستا فضا برای حضور شخص شما و آقای سعید جلیلی را در جلسات جبهه پایداری بررسی می کنند.
همانطور که گفتم ما باید حرکاتمان را با فضایی که مقام معظم رهبری به عنوان هوشیارترین ، عالم ترین و در حقیقت بصیرترین فرد جامعه ترسیم می کنند تنظیم کنیم.
 
  طرح اسم دو نفر در جلسات جبهه یعنی تعیین مصداق..

فرض مقام معظم رهبری این بوده که مصداقی وارد نشوید و ما به این موضوع متعهد خواهیم بود.
 
  بالاخره قصد کاندیداتوری دارید یا خیر؟

ما به این موضوع متعهد خواهیم بود و تا زمان مناسب که حتما متاثر از شاغول ها و شاخص هایی است که رهبری معظم انقلاب مورد تاکید قرار خواهند داد وارد بحث مصداقی نمی شویم.
 
  طی روزهای گذشته شایعاتی مبنی بر احتمال رد صلاحیت شما از سوی شورای نگهبان مطرح شده است؛ این شایعات را شنیده اید؟

یکی از خبرنگاران در حاشیه جلسه بزرگداشت نهم دی در دانشگاه تربیت مدرس از من پرسید که شایع شده که می خواهند شما را رد صلاحیت کنند؛ من به او گفتم که من هم شنیده ام حالا باید ببینیم که چطور می شود.
 
  این یعنی اینکه قصد نامزدی دارید و مساله تایید یا رد صلاحیت اهمیت دارد.

فکر می کنم برخی از صحبت هایی که برخی جریانات و گروه های سیاسی مطرح می کنند ناشی از نگرش حزبی به فعالیت های اجتماعی است.
در این نگرش هر کاری مجاز می شود یعنی خیلی آبرو و حیثیات افراد مهم نیست و چون مهم رسیدن به قدرت است خود را مجاز می دانند که برخی افراد را تخریب کنند ولو اینکه آن افراد هنوز به میدان نیامده باشند.
یعنی در واقع تلاش می کنند که فضایی را به وجود بیاورند که افراد جرأت حضور در عرصه و صحنه ها را پیدا نکنند.اما چیزی که من می توانم بگویم این است که آن درسی که امام خمینی رحمت الله علیه به پیروانشان دادند و مقام معظم رهبری نیز بر آن تاکید دارند این است که انسان وظیفه دارد به تکلیف خودش عمل کند و خیلی از هیاهو نترسد.
 
  از حس تکلیف صحبت کردید؛ قبلا گفته بودید هر شخصی که برای ورود به عرصه سیاسی تصمیم می گیرد باید احساس تکلیف داشته باشد؛ الان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری حس تکلیف کرده اید؟

ما ورود مصداقی را درست نمی دانیم ولی این رویکرد را رویکرد غلطی می دانیم که در واقع برخی از فعالین سیاسی یا گروه های حاضر در صحنه بخواهند از رویکرد تخریبی استفاده کنند؛ ما این رویکرد را مضر و غلط می دانیم.
 
  شما مکررا بحث توجه به شاخص ها و معیارهای مد نظر مقام معظم رهبری را مطرح کردید؛ در همین حال در برخی محافل یا حتی بولتن های خبری آمده که آقای محصولی گفته که جبهه پایداری قطعا باید نامزد مستقل معرفی کند؛ آیا چنین تصمیمی گرفته شده است؟

به هر حال ما با توجه به آنچه که قبلا از فرمایشات مقام معظم رهبری در دوره های قبل درباره انتخابات مختلف در دست داریم و نکاتی که معظم له اخیرا در قضیه انتخابات در سفر به خراسان شمالی فرمودند برداشت می کنیم که ما هم وظیفه داریم در این زمینه فعالیت کنیم و گزینه مناسب را بشناسیم.
ولی تصمیم نهایی ما منوط خواهد بود به آن جهت گیری ای که رهبری معظم انقلاب با بیان شاخص ها و معیارها معین خواهند فرمود

۱۳۹۱/۱۰/۱۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...