نسخه چاپی

تغییر دكترین رهبری گریز ناپذیر است؟

تغيير دکترين رهبري گريز ناپذير است؟

وعده انتقام شهید هنیه همچون شمشیر داموكلس بالای سر رژیمی است كه در حجم انبوهی از بحران داخلی و جنگ رو به فروپاشی می‌رود. اسرائیل در تلاش است تا اجازه ندهد اقدام تنبیهی وعده داده شده از سوی ایران بدون پیامد باشد.

محمدمهدی اسلامی - دکترین رهبری در ۳۵ سال اخیر *«پیروزی بدون جنگ مستقیم»* بوده است. این در حالی است که از زمان حمله آمریکا به عراق در سال ۱۳۶۹ تا کنون، بارها سیاسیون هر دو جناح عمده کشور، دعوت به مشارکت در جنگ‌ها کرده‌اند. این راهبرد آنقدر مؤثر بود که بارها سیاستمداران غربی ایران را برنده جنگ‌های آمریکا در منطقه دانسته‌اند.


اگرچه این سیاست تا سال گذشته مورد توجه رژیم صهیونستی بود، اما بعد از ۷ اکتبر نظام اطلاعاتیش فهمید ابعاد آن را دست کم گرفته است. *«طوفان الاقصی»* پدیده‌ای خارج از انتظار آنان بود که آن را محصول عملکرد بلندمدت جمهوری اسلامی می‌دیدند. نفوذ معنوی ایران، نه تنها آنچه *«پیمان ابراهیم»* می‌نامیدند را برهم زد، بلکه دست برتر اطلاعاتی هم‌پیمانان محصورش بر رژیم مدعی پیشتازی در جنگ اطلاعاتی را نیز نشان داد.


بخشی از رفتارهای اسرائیل در یک سال گذشته محصول چنین ادراکی است و ترور سید حسن نصرالله، بزرگ‌ترین تلاش برای بر هم زدن موازنه قدرتی است که ۱۵ مهر سال گذشته رخ نمود و با «وعده صادق» تقویت شد. مطلوب نتانیاهو *کشاندن جنگ از سرزمین‌های اشغالی به جنگ مستقیم حامیانش با ایران و در خاک ایران* است. ترور هنیه در حاشیه مراسم تحلیف، ترور مستشاران ایرانی، حمله به پایگاه‌های ایران در سوریه و ترور سید مقاومت، از جمله تلاش‌های رهبران صهیونیست برای این منظور است و ایران را مقابل یک تصمیم سرنوشت‌ساز در یک پیچ تاریخی حساس قرارداده است. 


وعده  انتقام شهید هنیه  همچون شمشیر داموکلس بالای سر رژیمی است که در حجم انبوهی از بحران داخلی و جنگ رو به فروپاشی می‌رود. اسرائیل در تلاش است تا اجازه ندهد اقدام تنبیهی وعده داده شده از سوی ایران بدون پیامد باشد. آمریکا و دیگر حامیان اروپایی این رژیم، دریافته‌اند تقلای نتانیاهو برای جلب حمایت آنها با تکیه بر *«جنگ موجودیت»* دانستن نبرد جاری، اگرچه در ادامه تکنیک کولیگری او برای جلب حمایت است؛ اما خالی از حقیقت هم نیست و آنها را نیز در معرض تحمیل به حضور در جنگ با ایران قرار داده است.


قدرت ایران برای چنین جنگی، آن قدر هست که ۲۲ سال آمریکا را از فکر حمله به ایران دور نگه داشته است. آنچه دوشنبه ۹ مهرماه، CNN درباره نگرانی بایدن و دولتش از نگرانی حمله نظامی ایران به اسرائیل و پیامدهای آن گزارش داد، درباره آخرین برگ پرونده‌ای است که شروعش را باید از مانور *«چالش هزاره ۲۰۰۲»* بازخوانی کرد. مانور بزرگی با هزینه ۲۵۰ میلیون دلار و شامل تمرین‌های واقعی و نیز بهره‌گیری از رایانه برای شبیه‌سازی که حواشی ناشی از برآورد شکست حتمی آمریکا در چنین نبردی، تا مدت زیادی موضوع جنجالی مطبوعات بود.


با این حال، نمی‌توان پیامدهای ناگوار چنین جنگی را از نظر دور داشت که موجب آسیب‌های گریزناپذیر زیرساخت‌ها و منابع می‌شود. از سوی دیگر تداوم سیاست دور نگه داشتن ایران از گزند جنگ مستقیم، پیامدهای جدی برای جهان اسلام و نیز منافع ملی دارد. 


 تدبیر چنین امر پیچیده‌ای، با هیجانات خشم‌آلود میسر نیست. اگرچه مطالبه انتقام و حمله به اسرائیل، عرصه را برای تبلیغات روانی دشمن تنگ می‌کند و تصویرسازی جعلی از جامعه ایرانی به عنوان مخالفان جبهه مقاومت را ناممکن می‌سازد و از همه مهمتر، پشت مسئولان را برای اخذ تصمیمی شجاعانه به حمایت مردمی گرم می‌کند؛ اما نباید تا آنجا پیش رفت که لبه تیز این فشار روانی، موجب اختلال در تصمیم‌گیری هوشمندانه و همه جانبه‌نگر شود. انتخاب اینکه *شمشیر دودم انتقام خواهی*، برگردن دشمن قرار گیرد یا خودمان، نیازمند مراقبت بیشتری از فضاسازی‌های جاری است.


۱۴۰۳/۷/۱۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی: