محمدمهدی اسلامی - همسر امام خمینی درباره سفر حج ایشان خاطره جالبی دارد که نشان میدهد نباید درباره این فریضه، به راحتی تلقی به عدم استطاعت کرد.
خانم خدیجه ثقفی میگوید:
«تازه به خانه جدید محله تکیه ملامحمود رفته بودیم که آقا به فکر حج افتاد و استدلالش این بود که وقتی مکلف نبوده است از ارث پدر مستطیع شده است. از آنجا که در آن سالها بچه بوده است و حجاش رفع تکلیف نبوده است و از طرفی با اسب و قاطر نمیتوانسته سفر کند، اولیایش ممانعت به عمل آوردهاند و نگذاشتهاند راهی چنین سفر پر مخاطرهای شود، زیرا مسافرت شش ماه طول میکشید. چند سال بعد هم که برای تحصیل به قم آمد و فرصت سفر حج را نیافته بود.
پس آن روز امکانات سفر فراهم نبوده است و درست است که *حالا مستطیع نیست، ولی این حج به عهده اوست و چیزی که از طرف خدا بر عهدهاش باشد روشن است که دیگر جای چک و چانه ندارد. به برادر بزرگش که امور ملک موروثیاش در خمین در دستش بود نوشت: پانصد تومان برایم تهیه کنید و از طرف دیگر خودش اقدام به تهیه گذرنامه کرد بقیه وسایل هم که چیزی نبود. من فرزند دومم علی را حامله و از نبودن شوهرم در دیار غربت نگران بودم، ولی چاره نبود، باید تحمل کرد.»
▪️در زندگی امام نشانههای دیگری هم از ضرورت توجه و دغدغه داشتن برای اقامه حج هست.
برای نمونه ۲۲ آبان ۱۳۵۳، امام در نجف بود که دلنگران سفر حج عروسش، خانم معصومه حائری، صبیه حاجآقا مرتضی حائری و همسر حاجآقا سید مصطفی خمینی شد و در نامه به حاج احمدآقا، پسر دوم که در ایران بود، در اینباره نوشت. متن نامه حکایت از دغدغه و نگرانی برای زمینهسازی این مهم است:
«۲۸ شوال ۹۴
احمد عزیزم
سلامت و سعادت شما و خاندان محترمتان را از خداوند تعالی خواستار است. دو- سه کاغذ نوشتهام و در همه تاکید کردهام که معصومه خانم *میخواهد خانه را بفروشد برای مکه.* شما تحت نظر آقای حائری قیمت کنید و زودتر ایشان و شما جواب بنویسید. خدمت محترمه فاطمه خانم سلام برسانید. به خواهرها سلام میرسانم. حسن را میبوسم. و السلام.
پدرت»