نسخه چاپی

نامه لو رفته اوباما به میرحسین و كروبی

نامه ای را از عمق دل و جان برایتان نوشتم شاید بار سنگین دل را بكاهم و تسكین بر روان پریشان خود نهم و قدری آشفتگی را از خود بزدایم. باشد كه اینگونه گردد

متن نامه اوباما به میر حسین موسوی و کروبی به شرح زیر است:

عالی‌جنابان میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی

سلام

نامه ای را از عمق دل و جان برایتان نوشتم شاید بار سنگین دل را بکاهم و تسکین بر روان پریشان خود نهم و قدری آشفتگی را از خود بزدایم. باشد که اینگونه گردد.


دوستان عزیز

از خدا که پنهان نیست ولی از شما چه پنهان، که کشورم را دو دستی به باد فنا داده ام و نمی دانم چرا اینقدر بی فکری کردم.

روزی را به یاد می آورم که امریکا در اوج قدرت خود در جهان، لقب تک قطبی را بر جهان نهاده بود ولی حال چگونه می شود جهان را به واسطه آمریکا چنین نامید؟

روزگار خوشی را در ایران داشتیم و کشوری بود در دسترس، که ییلاق و قشلاق ما را فراهم می کرد و در آن اوضاع، سامانی برای خود درست کرده و پهلوی ها را ملیجک خود نموده بودیم و همچون سگ برایمان نگهبانی می دادند.

روزگاری بود که نفت ایران را به بهایی بی بها و با هزار منت به کشورمان می بردیم و باکمان نبود. فرهنگ خود را چونان در نهاد ملت نهادینه کرده بودیم که همچون آمریکایی ها رفتار می کردند و اسلام را به قیمتی ارزان از میانشان بردیم.

ولی تلخ است که بگویم بهمن ۵۷ چقدر سخت گذشت و در غفلت همگان این سامان ما را بی سامان کردند و شاه محمدرضا را فراری. ملت به خیابان ها ریختند و امامشان را که ما او را به تبعید فرستاده بودیم تا تاثیری نداشته باشد به ایران آوردند و رسماً انقلابی کردند و همه چیز را دگرگون. از ما ده ها تن را به گروگان گرفتند و تعدادی هم فرار کردند.

۲۴ آوریل ۱۹۸۰ بود که هواپیماها و بالگردهای خود را به ایران فرستادیم تا شاید بتوانیم علاوه بر آزادی گروگانهای خود حکومت به وجود آمده را نابود کنیم. در صحرای طبس آنچه که نباید بر سر ما میامد، آمد و شد لکه ننگ ما در آن صحرا.



عالیجنابان

سخت است که این را بازگو کنم ولی باید گفت ؛خفت و خاری ما جایی آغاز شد که عده‌ای جوان به سفارتمان در تهران حمله کردند و از ایران بیرونمان راندند و آن فضای خوب و سامان را چون یک جهنم برایمان به تصویر کشیدند. ولی همین شد مبنای دشمنی ما و شروع کردیم ایران را به تهدید، که دوباره روابط را از سر بگیریم ولی جواب مثبتی نشنیدیم و تحریم کردیم و جنگ ۸ ساله را به پا داشتیم و علاوه بر عراق چندین کشور را نیز وارد جنگ با ایران کردیم و حتی از وارد کردن سیم خاردار نیز ایران را محروم نمودیم ولی سرسختانه این جنگ تا شکست عراق پیش رفت. با ۷۰۰ ميليون دلار تجهيزات الكترونيكي پيشرفته به عراق در يك سال هم کاری پیش نرفت.اعطاي ۵۰۰ تن فيودي گليوگون به عراق براي تبديل به گاز خردل براي استفاده در جنگ عليه ايران هم كاري پيش نبرد.پناهگاه ۴۸۰۰ نفره انگليس و ساخت كاخ رياست جمهوري مجهزبه تله پرينت و.... نتوانست مامن خوبی برای عراق شود.شركت فيات ايتاليا بالهدي نه ميليون مين به ارزش ۲۲۵ ميليون دلار هم توانست خللي در استواري جمهوري اسلامي ایجاد کند.آلمان با شش خط توليد سلاح شيميايي در مجتمع سامره ، با گاز خردل و اسيد پروسيك و گازهاي عصبي سارين و تابون و ..... هم نتوانست ياوري براي صدام باشد.بمب هاي شيميايي اسپانيا ، و خوشه اي آمريكا و شيلي هم كاري از دست شان بر نیامد. ۵/۳ ميليارد دلار موشك و تسليحات مجاني مصر به عراق هم بي خاصيت بود و نهایتاً اینکه ۳۵۰ هزار بشكه نفت عربستان و تبليغات سياسي آنها هم كاري از پيش نبرد بلاخره مجبور شدیم که قطعنامه را در عین اینکه ایران پیروز میدان بود به امامتان تحمیل کنیم چرا که عواملی داشتیم در ایران که آن کار را برایمان آسان تر نمودند.



بعد از آن هم چاره‌ای جزء اغفال مسوولان نداشتیم. به دولتهای پی در پی حکومت ایران، چراغ سبز دادیم و برخی آن را لبیک گفتند. ۱۸ تیر ۷۸ را به راه انداختیم و سال ها تلاش کردیم و برنامه ریختیم که خودتان خوب می دانید و دیدید و شنیدید که در سال ۸۸ چه هزینه ها کردیم و چه سرویس های اطلاعاتی را به کمکتان فرستادیم و مردم را به بهانه تقلب در انتخابات-که یک دروغ بزرگ بود- به خیابان‌ها کشاندید . دلمان در آن سال قرص شد که احتمال ورودمان به ایران مهیاتر از قبل است و در پوست خود نمی گنجیدیم.

ولی غافل بودیم که ایران فرمانده‌ای بسیار هوشیار و قوی دارد و توانست به خوبی این قائله که بوسیله شما در ایران برپا شد را مدیریت کند و لطمه ای نخورد و مردم ۹ دی‌ای را در آن سال به وجود آوردند که لرزه بر انداممان انداخت و کار را تمام کرد. نه ما نتیجه گرفتیم و آمدیم به ایران و نه شما که می خواستید بر اریکه قدرت بنشینید و این هم اوضاع کنونی شما که در آنت به سر می برید.

هسته ای شدن ایران هم غوز بالاغوز ما شد ولی بهانه‌ای گشت که آن را عَلَم کنیم و به بهانه آن با ایران وارد مذاکره شویم. سالهای دوره دوستتان آقا سید محمد خاتمی که او هم مثل شما با ما بود ، موضع هسته ای ایران را به کل فراموش شد و قول داد تا از این دست کارها که موجب پیشرفته شدن ایران می گشت را تعطیل کند. سایت نطنز را بست و هزاران کار دیگر که درصدد جلب اعتماد ما بود و ما از آن سوء استفاده کردیم. ولی دوباره از سال ۸۴ از با روی کار آمدن دولت جدید از سرگیری شد و اعصابمان به هم ریخت ولی همین طور که گفتم از سویی هم خوب شد.

گفتم که آغاز فعالیت های هسته ای ایران برایمان خوب شد چرا که این اسرائیلی‌ها بی عقل چند وقت پیش تهدیدم کردند که اگر بحث هسته‌ای شدن ایران را حل نکنی نمی گذاریم رای بیاوری و جنگی را در منطقه علیه ایران آغاز می‌کنیم که تو هم باید وارد آن شوی. من هم ترسیدم و گفتم که الان موقعیت آن را نداریم که وارد جنگ شویم. الان وضعیت اقتصادیمان روبه نابودی است و جنبش ۹۹ درصدی امانمان را بریده و بدهکاری سرسام آور، کمرمان راخمیده و از طرفی هم، هم پیمانانمان را از دست داده‌ایم. جنگ عراق و افغانستان رمقی را در ما باقیط نگذاشته است. مهم تر از این ها ایران بسیار قوی‌تر از آنچیزی است که می پنداریم. چندتا پهباد جاسوس پیشرفته را فرستادیم تا ایران را در کنترل داشته باشیم ولی در عین ناباوری آنها را سالم به تسخیر خود در آوردند . اگر هر کشوری علیه ایران جنگی را شروع کند اگرچه آن کشور شروع کننده است ولی تعیین کنند جنگ نخواهد بود و این ایران است که تعیین کننده و دامنه جنگ را وسعت می دهد.

چاره‌ای نیافتیم جزء اینکه با فشار به گروه ۵+۱، آن را وارد مذاکره با ایران نماییم و مذاکرات را هم چند مرحله‌ای کردیم تا انتخابات خودمان را سپری کنیم و در زمینه انتخابات به نتیجه رسیدیم و پیروز شدیم. قیمت ارز و طلا را در ایران بالا و پایین کردیم تا مردم را نسبت به این مذاکرات شرطی کنیم و هزار تا کار دیگه که برای مذاکرات انجام دادیم. الان دلم می‌سوزه که چطور با کلک ملت ایران را بازی می دادیم و حتی برخی مسوولان هم وارد این بازی شدند ولی این رهبرتان بود که حق و الانصاف باهوش و تیز بین است و اگر نبود این فرد الان ما خیلی زودتر از این حرف ها می توانستیم وارد ایران شویم و به چپاول بپردازیم.ما مذاکره را تنها برای مذاکره انجام می دهیم و همین باعث می شه وارد جنگ با ایران نشویم.

جنابان موسوی و کروبی

در ۳۴ سال گذشته موفقیت های بزرگی در پرتو پیشرفت های علمی و تکنولوژی، افزایش سواد، بهبود ارتباط و دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی در ایران اتفاق افتاده است.

پیشرفت های دارویی و کشف و تولید داروهای جدید و نوترکیب، پیشرفت در حوزه تخصص های جراحی و ابداع روش های جدید درمانی، ریشه کن کردن بعضی از بیماری ها، بهبود وضعیت درمانی، تاسیس و گسترش مراکز علمی- پژوهشی مورد نیاز جامعه و توجه ویژه به مهندسی پزشکی از مهم ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی در زمینه پزشکی است.

ایران به شاخص‌های‌ ‌سلامت نسبتا خوبی دست یافته است؛ برای مثال، بیش از ۸۵ درصد جمعیت در مناطق محروم به خدمات‌ ‌بهداشتی اولیه دسترسی دارند. میزان مرگ و میر نوزادان ۲۸/۶ در هر ۱۰۰۰ تولد، میزان‌ ‌مرگ و میر زیر پنج سال ۳۴ نفر در هر ۱۰۰۰ تولد و میزان مرگ و میر مادران ۲۵ نفر در هر ‌‌۱۰۰۰۰۰ ‌زایمان است. فلج اطفال تقریبا ریشه کن شده است و پوشش ایمن سازی زنان باردار و کودکان‌‌ ‌بسیار گسترده است. دسترسی به آب شرب سالم برای بیش از %۹۰ جمعیت شهری و روستایی‌ ‌کشور میسر شده است. بیش از %۸۰ جمعیت به خدمات بهداشتی دسترسی دارند.

حقیقتاً ایران بعد از انقلاب خیلی پیشرفت کرده است. چه در هسته‌ای و چه در علوم‌ دیگر. بهترین کشوریست که دموکراسی تمام عیار در درون آن اجرا می‌شود. ما این ها را برعکس به جهان نشان می‌دهیم. ایران جزء بهترین های علمی جهان است. الان رتبه ۱۳ علمی جهان را به خود اختصاص داده است.هر چند که تمام نهادهای علمی معتبر جهان به پیشرفت علمی ایران اعتراف دارند ولی با تمام نامردی، سازمانهای بین المللی و رسانه ها را در سلطه خود گرفتیم و گزارش های غلط علیه ایران صادر کردیم.

غافل نیستیم از اینکه ایران در اوج قدرت نظامی خود می باشد. چرا که منطقه را در احاطه خود گرفته و ارتش حزب الله در لبنان و فلسطین ایجاد نموده و حامی محورهای مقاومت شده است . هیچ نیرویی یارای مقابله با آن را ندارد. اسرائیلی ها نه در جنگ های ۳۳ و ۲۲ روزه موفق شدند نه در جنگ ۸ روزه اخیر که آن هم با فضاحت تمام به شکست اسراییل منجر شد. این ها گوشه ای از آن همه قدرت ایران بود که شاید اسراییل آن را دست کم گرفته بود که طعم واقعی آن را واقعاً چشید.



آقای موسوی گاهی به رفتارها و اقدامات خود خنده ام می گیرد.اگر بگویم شما هم قطعاً می خندید:

چقدر خنده داره که سازمان ملل در رابطه با انقراض فلان حشره بیانیه صادر میکنه اما در مقابل کشته شدن هزاران زن و کودک بی‌گناه سکوت را بر فریاد ترجیح می‌دهد!

چقدر خنده داره که آمریکایی که مدعی حقوق انسان ها است با بیش از ۵۰ هزار برده در کشور خود، رتبه نخست برده داری در جهان را به خود اختصاص داده است!

چقدر خنده داره آمریکایی که مدعی امنیت شهروندان است سالانه حدود ٣٠ هزار نفر در کشورش بر اثر حوادث مربوط به اسلحه جان خود را از دست مي دهند!

چقدر خنده داره در آمریکایی که ادعای امنیت روانی در جهان است، سالانه ٣٢ هزار خودکشي در کشورش انجام می گیرد!

چقدر خنده داره تنها آمریکایی که از سلاح هسته ای استفاده کرده است این روزها خود را به عنوان مبارز علیه بمب هسته ای معرفی می‌کند!

چقدر خنده داره آمریکایی که مدعی امنیت در جهان است است بیشترین زندان و بالاترین زندانی را در جهان به خود اختصاص داده است!

چقدر خنده داره در آمریکایی که مدعی اخلاق در خانواده است، در هر دقیقه ۳۹ فیلم مستهجن تولید میشود!

چقدر خنده داره که آمریکایی که مدعی گفتگو و دموکراسی است، جزو بزرگترین کشور تولید کننده تسهیلات نظامی به شمار می‌رود!

چقدر خنده داره که آمریکایی که مدعی آزادی حقوق دیگران است است، رکورددار تجاوز به عنف در جهان است!

چقدر خنده داره آمریکایی که مدعی حقوق خاواده ها است بالاترین نرخ طلاق در جهان را در کارنامه خود دارد!

چقدر خنده داره آمریکایی که مدعی حقوق کودکان است، بیشترین تجارت تصاویر مستهجن کودکان در فضای اینترنتی را در دست دارد!

چقدر خنده داره آمریکایی که مدعی احترام به حقوق زنان است با ۱۰۰۰۰۰ تجاوز در طول سال، بالاترین میزان تجاوز در بین کشورهای جهان راب خود اختصاص داده است!

چقدر خنده داره که آمریکایی که مهد دموکراسی است، سالیانه بالغ بر ۱۲ میلیون جرم ثبت می‌شود که بالاترین میزان ثبت شده در میان کشورهای جهان است!

چقدر خنده داره که آمریکایی برای یک آتش سوزی در یکی از مدارس ایران و کشته شدن چند دانش آموز آن را یک فاجعه تاریخی اعلام میکند ولی در کشورش تیراندازی جوان ۲۰ ساله که موجب قتل ده ها تن از دانش آموزان می شود را بایکوت خبری می کند

چقدر خنده داره که با کشته شدن یک وبلاگ نویس در ایران آن را در بوق و کرنا کردیم ولی وبلاگ نویس خود که قدری به ما نتقاد داشت را کشتیم و خم به ابرویمان نیامد.

آری آقای موسوی و شیخ مهدی عزیز، خنده دار است که این ها را بشنویم و‌لی بدانید که همین ها است که داغ دلم را دو چندان می‌کند ولی چه کنم که این چنین شده است و کاری هم نمی‌شود کرد وهرچه کردیم به بن بست رسیدیم.

حال احساس می کنم که سبکتر شده‌ام و بار غمم کاهش یافته ولی چه شود که برگشتن به آن گلستانی چون ایران برای همیشه محال گشت و از دستمان رفت.

دوستان من، برایتان آرزوی سلامتی دارم و از زحماتتان تقدیر، که شما هم با هم‌پیمان شدن با ما، مسیر سختی را سپری نمودیم.
مرجع : مرآت

۱۳۹۱/۱۱/۱۹

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...