نسخه چاپی

نقطه پایان كجاست ؟!

حسین شریعتمداری

شايد تعجب آور باشد ولي واقعيت دارد كه اگر روند مذاكرات هسته اي كشورمان با گروه 1+5 به روال كنوني ادامه يابد و در چارچوب آن تغييري داده نشود، از هم اكنون مي توان حدس زد اجلاس روز سه شنبه 8 اسفند/26 فوريه- قزاقستان نيز كمترين نتيجه قابل قبولي در پي نخواهد داشت. چرا؟! در اين باره گفتني هايي هست.
1- آيا چالش هسته اي كشورمان كه از ده سال قبل، ابتدا با حضور تروئيكاي اروپايي-انگليس، فرانسه و آلمان- آغاز شده و سپس با گروه موسوم به 1+5 ادامه يافته است، نقطه پاياني دارد؟ پاسخ اين سوال به يقين منفي است و علاوه بر شواهد و قرائن موجود، بسياري از اسناد قابل تكيه ديگر نيز كمترين ترديدي باقي نمي گذارند كه از نگاه حريف، نقطه پايان اين چالش -آنگونه كه خواهد آمد- اعتماد و اطمينان آنها نسبت به صلح آميز بودن فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران نيست. بنابراين و به همين علت، ادعاي آمريكا و متحدانش كه اطمينان از صلح آميز بودن برنامه هسته اي كشورمان را نقطه پايان چالش معرفي مي كنند فقط يك ترفند براي ادامه چالش است. اما، چرا؟! و حريف از ادامه اين چالش چه مقصودي را دنبال مي كند؟ اگر بپذيريم كه برخلاف ادعاي آمريكا و متحدانش، نقطه پايان اين چالش، اطمينان حريف از صلح آميز بودن فعاليت هسته اي ايران نيست - كه خواهيم ديد، نيست- پرسش بعدي آن است كه چرا بايد به مذاكرات ادامه بدهيم؟! زيرا، نهايت تلاش تيم هسته اي كشورمان كه به خوبي نيز از عهده آن برآمده است، ارائه اسناد و شواهدي حاكي از صلح آميز بودن فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران است و چنانچه حريف از اين واقعيت اطمينان داشته باشد- كه دارد- تلاش تيم مذاكره كننده كشورمان چه دستاوردي مي تواند در پي داشته باشد؟ به جرأت مي توان گفت كه هيچ! حريف خواب آلوده نيست كه بخواهيم بيدارش كنيم! خود را به خواب زده است و مصلحت و منفعت خويش را در آن مي بيند كه نشانه اي از بيداري بروز ندهد.
و اما، ممكن است گفته شود- و گفته اند- ادامه مذاكرات با اين هدف تعريف شده صورت مي پذيرد كه به حريف و افكارعمومي جهانيان اثبات كنيم، «آن را كه حساب پاك است، از محاسبه چه باك است» و اين كه آمريكا و متحدانش به بهانه توقف مذاكرات از جانب ما، اتهام تلاش ايران براي دستيابي به سلاح هسته اي و انحراف از مسير صلح آميز -DIVERSION - را اثبات شده قلمداد نكنند. در صورت پذيرش اين ديدگاه، بايد در بستر مذاكرات و چگونگي انجام آن تغييراتي پديد آيد كه در ادامه همين يادداشت، به آن اشاره خواهيم كرد.
2- آمريكا و متحدانش به چند علت اعلام شده كه بدون اعتراف آنها نيز به آساني قابل درك است، در پي پايان دادن به چالش هسته اي با ايران اسلامي نيستند و اصرار دارند كه اين پرونده همچنان باز و خاتمه نيافته باقي بماند. بخوانيد؛
الف: جرج فريدمن، مسئول مركز راهبردي استراتفور در آمريكاست. اين مركز استراتژيك به باشگاه كهنه كاران CIA شهرت دارد و رئيس و اعضاي آن از ميان استراتژيست هاي عضو سيا و يا نظريه پردازان پنتاگون انتخاب مي شوند. فريدمن مي گويد «مشكل و چالش ما با ايران بر سر فعاليت هسته اي اين كشور نيست، بلكه مشكل آن است كه ايران نشان داده است نه فقط بدون حمايت آمريكا، بلكه در حال درگيري و تخاصم با آمريكا نيز مي توان بزرگترين قدرت تكنولوژيك و نظامي منطقه بود. اين پديده، ايران را به الگويي براي ساير كشورهاي منطقه تبديل كرده است و بهار عربي- بخوانيد انقلاب هاي اسلامي- را در پي داشته است». صرفنظر از هويت جرج فريدمن بايد گفت؛ آيا غير از اين است كه انقلاب هاي اسلامي منطقه، با الگوگرفتن از ايستادگي و مقاومت سي و چند ساله ايران اسلامي و در همان حال، تبديل شدن آن به قدرتمندترين كشور منطقه به لحاظ تكنولوژيك و نظامي، پديد آمده است؟
ب: سه ماه قبل - اوايل دسامبر 2012/آذرماه سال جاري- در محافل سياسي و رسانه اي غرب اين احتمال مطرح شده بود كه ممكن است ايران به عنوان يك امتياز براي اعتمادسازي، غني سازي 20 درصدي اورانيوم را متوقف سازد! و غرب در قبال آن، برخي از تحريم ها را لغو كند. در پي اين احتمال- كه بي مورد بود- ديويد فروم يكي از نظريه پردازان آمريكايي طي مقاله اي در سايت CNN به صراحت ابراز نگراني كرد كه اگر پرونده هسته اي ايران به نقطه پايان برسد، يا به نقطه پايان نزديك شود غرب براي حفظ پرستيژ بين المللي خود چاره اي جز لغو و يا كاهش تحريم ها ندارد و حال آن كه براي تحريم ها دو هدف پلكاني تعريف شده بود. اول تغيير رفتار سياسي ايران -BEHAVIOR - و دوم تغيير ساختار -STRUCTURE - نظام اسلامي و از اين روي پايان دادن به چالش هسته اي با ايران به دو هدف تعريف شده آسيب مي رساند!
گفتني است، چندماه قبل، حضرت آقا تاكيد فرموده بودند كه چالش هسته اي بهانه اي براي تحريم هاست و نه آن كه تحريم ها به خاطر چالش هسته اي باشد.
ج: آمريكا و متحدانش مي دانند چنانچه با اعتراف به صلح آميز بودن فعاليت هسته اي كشورمان بر حق قانوني و مسلم ايران هسته اي تاكيد ورزيده و چالش هسته اي به نقطه پايان برسد، الگوي ديگري از پيروزي ناشي از مقاومت به دنياي امروز و مخصوصا كشورهاي اسلامي منطقه ارائه خواهد شد و اين براي آنان به يك كابوس شبيه است زيرا، بار ديگر و براي چندمين بار نشان مي دهد كه پيروزي ملت ها در گرو مقاومت و ايستادگي آنهاست. آيا اينگونه نيست؟!
3- نگاهي گذرا به آنچه تاكنون از متن مذاكرات ايران و 1+5 منتشر شده است به وضوح نشان مي دهد كه حريف فقط در پي بهانه جويي است و آشكارا از پذيرش اسناد و دلايل غيرقابل ترديد و مستحكم جمهوري اسلامي ايران طفره مي رود. در اين باره تاكنون يادداشت ها و گزارش هاي مستند و فراواني داشته ايم و اين وجيزه جاي پرداختن و تكرار آنها نيست ولي تنها به عنوان نمونه به چند مورد كه در جريان مذاكرات اخير مطرح شده است بسنده مي كنيم.
الف: تيم مذاكره كننده 1+5 ادعا مي كند ايران در فلان نقطه و بهمان منطقه فعاليت هسته اي اعلام نشده دارد كه بايد مورد بازرسي قرار گيرد. تيم كشورمان در پاسخ مي گويد؛ برخي از اين نقاط نظير «پارچين» يك مركز نظامي است ولي با اين حال و مطابق مفاد پادمان، چنانچه سند و نشانه اي حاكي از فعاليت هسته اي در اين مناطق داريد، ارائه بدهيد تا به صورت داوطلبانه اجازه بازرسي داده شود. پاسخ تيم 1+5 اين است كه ما سند- DOCUMENT- نمي دهيم، بلكه فقط اطلاعات -INFORMATION- ارائه مي كنيم! پاسخ تيم هسته اي كشورمان اين است كه علاوه بر مفاد تعريف شده پادمان، و تصريح اساسنامه آژانس كه بايد براي ادعاي خود سند و يا شاهد و قرينه ارائه كنيد، مطابق يك اصل حقوقي پذيرفته شده در تمامي سيستم هاي حقوقي جهان، كسي كه ادعا مي كند بايد سند ارائه بدهد- البينه علي المدعي- و به اين اصل در حقوق بين الملل -BURDEN OF PROOF- نيز اشاره مي كنند ولي طرف مقابل كماكان بر خواسته فراتر از قانون خود اصرار مي ورزد.
ب: از تيم 1+5 پرسيده مي شود بر فرض اجازه بازرسي از پارچين چه تضميني مي دهيد كه اسرار نظامي ما را فاش نكنيد؟! و به مواردي از افشاي اسرار نظامي ايران بعد از بازرسي آژانس اشاره مي شود. پاسخ آن است نمي توانيم تضمين بدهيم!
ج: تيم مذاكره كننده كشورمان مي پرسد؛ اگر از مراكز مورد ادعا بازرسي كرديد و مانند نمونه هاي قبلي معلوم شود كه هيچ فعاليت هسته اي در آنجا صورت نپذيرفته است، آيا، اعلام خواهيد كرد كه ادعاي مطرح شده بي اساس بوده است؟ پاسخ تيم 1+5 منفي است! و مي گويند؛ از كجا معلوم كه بعدا چنين فعاليتي در همان مركز صورت نپذيرد!
د: پرسيده مي شود كه آيا بعد از بازديد از همه مكان هاي مورد نظر و اطمينان از صلح آميز بودن فعاليت هسته اي كشورمان، پرونده ايران از شوراي امنيت خارج شده و به حالت عادي بازمي گردد؟! فكر مي كنيد پاسخ تيم 1+5 چيست؟! « در صورتي كه اطلاعات ديگري مطرح نشود»! گفته مي شود با اين روال، رسيدگي به پرونده هسته اي ايران مي تواند صدها سال به درازا بكشد! پاسخ فقط لبخندي موذيانه است!
همين جا گفتني است كه «ري تكيه» يكي از اعضاي شوراي روابط خارجي آمريكا گفته بود آمريكا براي خاتمه دادن به چالش هسته اي با ايران سال ها وقت دارد!
هـ: گفته مي شود بازرسان آژانس بارها اعلام كرده اند كه هيچ نشانه اي از تسليحاتي بودن فعاليت هسته اي ايران به دست نياورده اند. پاسخ داده مي شود كه بعيد نيست در آينده چنين فعاليتي انجام پذيرد! گفته مي شود؛ در كجاي دنيا و در كدام سيستم حقوقي استناد به يك احتمال درآينده ملاك ارزيابي و قضاوت است؟! پاسخ چيست؟! هيچ!!
و...
اكنون با توجه به نمونه هاي فوق كه فقط اندكي از بسيارهاست بايد پرسيد، ادامه مذاكرات با 1+5 به روال جاري، غير از اتلاف وقت و تحميل ده ها هزينه سنگين ديگر به كشور چه دستاوردي مي تواند داشته باشد؟!
4- و اما، اگر توقف مذاكرات را به مصلحت نمي دانيم و ادامه آن را براي اثبات حقانيت خود و بي اساس بودن ادعاهاي حريف ضروري تشخيص مي دهيم، دستكم، مذاكرات را با سه شرط زير كه همه آنها قانوني است و در برخي از مذاكرات نمونه هاي مشابهي داشته است، دنبال كنيم؛
اول: جلسات و نشست هاي ايران و 1+5 پشت درهاي بسته تشكيل نشود، بلكه اين مذاكرات با حضور رسانه ها صورت پذيرفته و متن مكتوب و صوتي و تصويري آن براي اطلاع جهانيان منتشر شود. اين اقدام مي تواند ترفند آمريكا و متحدانش و چنته خالي از قانون و منطق آنها را فاش كند. و اين در حالي است كه طرف مقابل در جايگاه «مدعي» قرار دارد و اسراري كه بيم فاش شدن آن را داشته باشد در ميان نيست و درباره خودمان نيز بايد پرسيد آيا تيم محترم مذاكره كننده مي تواند به يك نمونه اشاره كند كه طرف مقابل بعد از پايان مذاكرات، اسرار طبقه بندي شده و سرّي مطرح شده در مذاكرات را فاش نكرده باشد؟!
دوم: علاوه بر نمايندگان كشورهاي 1+5، نمايندگاني از چند كشور بي طرف ديگر نيز به عنوان ناظر در مذاكرات حضور داشته باشند. مثلا برخي از اعضاي جنبش عدم تعهد- NAM- و يا شخصيت هاي شناخته شده و مرضي الطرفين جهاني.
سوم: در تمامي مذاكرات، تعيين بستر و چارچوب مذاكره - MODALITY- يك اصل پذيرفته شده است. با اين توضيح كه هر يك از طرفين مذاكره در قبال فلان گام يكي از طرفين، چه گامي برخواهد داشت. متاسفانه مذاكرات كنوني به ادعاي محض يك طرف و تلاش ايران براي پاسخ به آن تبديل شده است بي آن كه مشخص شود، حريف بعد از پاسخ ايران و اثبات بي اساس بودن ادعاي خود قرار است چه گامي به سوي حل ماجرا بردارد!
کیهان

۱۳۹۱/۱۲/۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...